شنبه 10/می/2025

آیا اسراییل استراتژِی هسته ای خود را تغییر خواهد داد؟

پنج‌شنبه 27-آگوست-2009

 

موضوع سلاح های اتمی “اسراییل” و قدرت هسته ای گسترده این رژیم در صدر موضوعات سیاسی و راهبردی منطقه خاورمیانه جای گرفته است. جیمی کارتر رییس جمهور پیشین آمریکا در حدود یک سال قبل اعلام کرد که “اسراییل” دست کم 150 کلاهک اتمی را در اختیار دارد و این تعداد بر اساس برآورد کارشناسان به 200 کلاهک می رسد.

طرح مجدد موضوع سلاح های اتمی اسراییل در محافل سیاسی خاورمیانه به سه دلیل صورت گرفته است:

1ـ طرح گسترده موضوع اتمی ایران که موجب تنش هایی میان آمریکا و کشورهای غربی با این کشور شده است و این کشورها بر این باورند که ایران روزی به قدرت اتمی نظامی دست خواهد یافت اگرچه در مورد زمان دستیابی این کشور به چنین قدرتی و تصمیم ایرانیان در مورد تغییر چنین توانی به توان نظامی اختلاف نظر وجود دارد.

همین امر موجب شده است که نظرها به موضوع سلاح های اتمی در خاورمیانه معطوف شود و حقیقت این است که این “اسراییل” است که چنین سلاح هایی را وارد منطقه کرده است و غربی ها نیز در برابر آن سکوت اختیار کرده اند.

واقعیت دیگری نیز وجود دارد و آن این که با موضوع هسته ای ایران عادلانه برخورد نشده است زیرا در منطقه خاورمیانه از دهه پنجاه تاکنون سلاح اتمی وجود دارد ولی در برابر آن سکوت اختیار شده است و قوانین منع گسترش سلاح های اتمی نیز به طور دقیق و عادلانه به اجرا در نمی آید و دلیل آن نیز دستیابی کشورهای هند و پاکستان به این سلاح می باشد و هر دو کشور نیز به طور علنی و آشکار از راهبردهای اتمی خود پیروی می کنند و عملا ممانعتی از دست یابی آنان صورت نگرفته است.

تمامی موارد مذکور به خوبی نشان می دهند که آمریکا و کشورهای غربی با موضوع دست یابی به توان هسته ای برخورد دوگانه ای دارند . چگونه می توان توجه انظار و افکار عمومی و محافل سیاسی جهان را متوجه برنامه های اتمی ایران کرد و از خطر تهدیدات اتمی اسراییل چشم پوشید و آن را نادیده گرفت؛ قدرت اتمی که تعادل قوا در منطقه را برهم زده و بر سرنوشت منازعه اعراب و اسراییل تاثیر گذاشته است.

2ـ تاکید کشورهای عربی بر وجود خاورمیانه ای که خالی ازکلیه سلاح های هسته ای و کشتار جمعی باشد و مصر در این زمینه قبل از سایر کشورهای منطقه این موضوع را در دهه هفتاد مطرح کرده بود. کشورهای عربی خود عضو پیمان منع انتشار سلاح های اتمی هستند و مسابقه تسلیحاتی در منطقه در این زمینه نگرانی هایی را برای آنان ایجاد کرده است زیرا این کشورها مستقیما با این موضوع درگیر می باشند و از خطرات احتمالی آن در امان نخواهند ماند.

3ـ آمریکا به طور ناگهانی و برای اولین بار از طریق معاون وزیر امورخارجه این کشور در ماه مه گذشته اعلام کرد که اسراییل جزء کشورهای اتمی است و تمامی این کشورها از جمله هند و ” اسراییل” و پاکستان و کره شمالی باید به معاهده منع گسترش سلاح های اتمی بپیوندند . همین امر موجب شد تا موضوع هسته ای اسراییل دوباره در صدر موضوعات سیاسی قرار گیرد که البته طرح چنین موضوعی از سوی آمریکا در واقع تلاش خجولانه ای از سوی این کشور به شمار می رود که چهار دهه یعنی از زمان دولت نیکسون مسکوت مانده است و اکنون این کشور تلاش می کند که رژیم صهیونیستی را وادار کند که به این معاهده بپیوندد.

لازم به یادآوری است که قدرت اتمی بودن “اسراییل” یک سال قبل از طرف رهبران آمریکا طی بیانیه ای عنوان شده بود که سپس به بیرون درز پیدا کرد. در این بیانیه به هلال اتمی اشاره شده که از طرف غرب از “اسراییل” آغاز شده است و با عبور از ایران و پاکستان و هند به چین و کره شمالی و روسیه در شرق می رسد.

این تلاش ها و اقدامات نشان می دهد که تغییراتی در پیمان و معاهدات آمریکا و “اسراییل” که در زمان جانسون رییس جمهور آمریکا و گدامائیر نخست وزیر اسراییل منعقد شده اند در حال شکل گیری است ، معاهداتی که بعد از این که آمریکایی ها از وجود تاسیسات و پایگاه اتمی “اسراییلگ در دیمونا پرده برداشتند به امضا رسید و همین افشای تلاش های اتمی “اسراییل” موجب بحران ساکت و خاموشی میان کندی و بن گوریون شد.

با توجه به آن چه گفته شد، این نکته مشخص می شود که واشنگتن تا زمانی که برنامه های اتمی ” اسراییل ” سری باقی مانده بود با آن مخالفتی نداشت و این رژیم نیز بسیار تلاش می کرد تا طرح ها و برنامه هایش در این زمینه سری بماند و در راستای سیاست معروف صهیونیست ها یعنی همان سیاست بازدارندگی از طریق استمرار سیاست پیچیدگی و ابهام در این مورد ادامه یابد، سیاستی که به استراتژی وجود بمب در انبار معروف گردید. صهیونیست ها این استراتژی را موفقیت آمیز و مطمئن و بی درد سر می دانند که هیچگونه مشکلی را با دوستان و همپیمانان ایجاد نمی کند و امنیت مطلق را برای آنان به وجود می آورد.

این استراتژی بعدها به وسیله نظریه ای به نام ” ایده بگین” مورد تایید قرار گرفت و بر این اصل استوار گردید که استراتژی بازدارندگی “اسراییل” در صورتی تقویت می شود که تنها این رژیم دارای قدرت اتمی در خاورمیانه باشد و وارد هیچگونه مسابقه تسلیحاتی و اتمی با هیچ قدرت دیگری در منطقه نشود و همین ایده بگین حمله “اسراییل” به تاسیسات اتمی عراق در سال 1981 را توجیه می کند.

همین دلایل مذکور و تلاش های دیپلماسی و راهبردی موجب شد که “اسراییل” استراتژی ابهام و پیچیدگی در برنامه های اتمی خود را به کنار بگذارد و به راهبرد کلاسیک بر اساس اعلام اهداف و توانمندی ها و مشخص ساختن پایگاه اتمی خود روی آورد زیرا به باور صهیونیست ها چنین راهبردهای آشکار شاید بتواند واکنش پیشگیرانه ای را علیه ایران و سایر قدرت های منطقه به وجود آورد و موجب شود این کشورها به توانمندی های هسته ای روی نیاورند.

اکنون بحث و گفت و گوهای راهبردی در “اسراییل” بعد از مرحله ای مورد توجه قرار گرفت که موضوعاتی که درباره آن ها سکوت اختیار شده بود، دوباره در مباحثات راهبردی در منطقه خاورمیانه مطرح گردید و اکنون گفت و گوها در “اسراییل” پیرامون ایده مشخص ساختن اهداف متمرکز شده است.

اکنون این سوال مطرح است که آیا در صورت ناکامی سیاست بازدارندگی نظامی “اسراییل” سلاح هسته ای این رژیم علیه اهداف نظامی و یا اهداف که به هدف های دشوار معروفند، نشانه خواهد رفت و یا این که این سلاح علیه شهرها که به اهداف غیرنظامی آسان معروف هستند، به کار گرفته می شود؟

راهبرد و راه حل دوم در ادبیات نظامی راهبردی ضعیف به شمار می رود و کشورها تمایلی به به کارگیری آن ندارند و چنین اقدامی از ارزش و اعتبار در عرصه نظامی برخوردار نیست.

لازم به یادآوری است که فرانسه نیز در دهه شصت در برابر اتحاد جماهیر شوری سابق دست به چنین سیاستی زده است.

خلاصه این که تنش های اتمی و مورد توجه قرار گرفتن این موضوع و اعلام رسمی مبنی بر این که “اسراییل” تنها قدرت اتمی منطقه می باشد و همین امر موجب گسترش تلاش ها برای دستیابی به توان هسته ای در منطقه شده است، موجب گردیده است که موضوع تسلیحات و تاسیسات اتمی “اسراییل” به بخشی از مذاکرات راهبردی در خاورمیانه تبدیل شود.  

لینک کوتاه:

کپی شد