صرف نظر از اختلافات میان رژیم صهیونیستی و آمریکا در مورد مسئله تداوم شهرک سازی ؛ اشغالگران امروز ابزاری یافته اند که می تواند مانع از تحقق صلحی شود که دولت اوباما در سر دارد. در یک عبارت باید گفت بی توجهی به پافشارهای دولت نتانیاهو بر مشروط کردن هر گونه پیشرفت در روند صلح به شناسایی «اسرائیل» به عنوان «یک کشور یهودی» اشتباهی بزرگ است که در توضیح چرایی این برداشت باید عرض کنم اول اینکه اطلاعات سیاسی موجود نشان می دهد شرطی که صهیونیست ها برای مذاکره با فلسطینیان گذارده اند، با مخالفت گسترده ای از سوی دولت های اروپایی و حتی دولت اوباما رو به رو نخواهد شد ؛ بلکه بر خلاف آن، غربی ها کاملا با این شرط کنار می آیند و آن را یک اصل غیر قابل انکار می دانند و می پذیرند. ضمنا اظهاراتی که از دهان رئیس جمهور آمریکا و فرستاده وی به منطقه یعنی سناتور جرج میشل بیرون آمده و برخی در توصیف آن از عنوان “لغزش زبانی” استفاده کرده اند، مستقیما اشاره به پذیرش «اسرائیل» به عنوان «یک کشور یهودی» دارد.
برای آنکه با موضع اوباما در خصوص مسئله پذیرش «اسرائیل» به عنوان «یک کشور یهودی» آشنا شویم، باید اشاره ای به سخنرانی تبلیغاتی اوباما در ایالات ایوا داشته باشیم. وی در این سخنرانی که تاریخ آن به 24/12/2007 باز می گردد، گفت: “به اعتقاد بنده، هر عاقلی می داند که اساس و ارکان حل مسئله فلسطین چیست. فلسطینیان باید حق بازگشت خود را در چارچوب ضرورت حفظ اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی درک کنند یعنی به منظور تحقق این حق، فلسطینی ها می توانند از اسرائیلی ها غرامت یا امتیازاتی دیگر دریافت نمایند. در یک کلام، اسرائیل نباید هویت خود به عنوان یک کشور یهودی را از دست دهد.” سوالی که در اینجا مطرح می شود، آن است که آیا اوباما از این موضع خود دست کشیده است یا آنکه حق بازگشت دیگر مانعی در سر راه سازش نیست؟
به رسمیت شناختن “اسرائیل” به عنوان “یک کشور یهودی” نه تنها شرطی است که هیچ گروه فلسطینی با هر درجه از به اصطلاح “اعتدال” که باشد، قادر به پذیرش آن نیست ؛ بلکه این شرط می تواند باعث بازنوشت دوباره تاریخ چالش میان فلسطینیان و اسرائیلی ها شود تا جایی که دیگر سال 1948 نه به عنوان زمان آغاز چالش، بلکه به عنوان پایان آن تلقی می شود یعنی اینکه می گویند در تاریخ مذکور رژیم صهیونیستی، موفق شده تا اراضی را که متعلق به یهودیان است، باز پس بگیرد.
احمد سمیح الخالدی، پژوهشگر فلسطینی در مقاله ای که توسط روزنامه انگلیسی گاردین چاپ انگلستان منتشر شده است، می نویسد که اگر از زاویه دید رژیم صهیونیستی به سال 1948 نگاه کنیم، می بینیم دیگر این فلسطینی ها هستند که به عنوان اشغالگر شناخته می شوند. پذیرش “اسرائیل” به عنوان “کشور یهودی” به معنای آن است که این سرزمین برای همیشه سرزمین یهودیان بوده و هست و آنچه در سال 1948، این سال دردناک اتفاق افتاد به مثابه تجمع دوباره یهودیان سراسر جهان در سرزمین موعود بود.
امروز، بحث بر سر موضع دو جنبش فتح و حماس در قبال سازش با رژیم صهیونیستی یا اینکه کدام تندرو و کدام میانه رو می باشد، نیست. مسئله ای که در حال حاضر مطرح است، احساس گناهی می باشد که یهودیان با خود دارند و رهبران این رژیم برای آنکه این احساس گناه را از حافظه ها پاک کنند، از فلسطینی ها می خواهند که تاریخ خود را از ذهن پاک کنند. [یعنی این تصور را در ذهن جای دهند که در سال 1948 فلسطینی ها آواره نشده اند ؛ بلکه تنها یهودیان به سرزمین خود بازگشته اند.]
طرح پذیرش یهودی بودن “اسرائیل” که در برهه کنونی از سوی اشغالگران مطرح شده است، به عنوان یکی از مهم ترین موانع در مسیر به نتیجه رسیدن تصمیم تمامی طرف ها از جمله دولت جدید آمریکا برای حل مسئله فلسطین است ؛ زیرا پذیرش چنین امری عملا به معنای حذف حق بازگشت آوارگان به خانه و کاشانه شان است و کدام عرب یا فلسطینی جرات دارد که با این مسئله موافقت نماید؟ بی تردید، دولت نتانیاهو برای بی نتیجه گذاردن روند صلح شرطی را مطرح کرده است که در سطح بین المللی کاملا قابل قبول است.
شایان ذکر است که مطالبات بین المللی همچون توقف روند شهرک سازی، عقب نشینی از اراضی اشغالی و توقف حملات به ملت فلسطین مطالباتی است که رژیم صهیونیستی ـ با وجود فشارهای جهانی ـ تاب مخالفت علنی با آن را ندارد و از این رو، شرطی (پذیرش اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی) را مطرح کرده است که بیشترین تاثیر را در بی نتیجه گذاردن راهکارهای حل مسئله فلسطین دارد. از سوی دیگر، هیچ تمایلی از سوی جامعه بین الملل برای مخالفت با این شرط وجود ندارد ؛ بلکه بر خلاف انتظار، جامعه جهانی یا با این شرط کنار آمده و یا آن را پذیرفته است و این امر مسئله ای است که فلسطینی ها و عرب ها در مذاکرات خود با طرف آمریکایی باید به خاطر داشته باشند.