چهارشنبه 30/آوریل/2025

ديکته های صهيونيستی و همراهی محمود عباس

دوشنبه 25-دسامبر-2006

نوشته: ابراهیم الحمامی

 

مرکز اطلاع رسانی فلسطین

توصیف همکار گرامی “شاکر الجوهری” درباره عباس و همراهانش در مقاله ای که در تاریخ 23/3/2006 منتشر کرد، توصیف بسیار جالبی بود. عباس و دار و دسته اش اکنون در رام الله نشسته اند و چند متر آن طرف تر اشغالگران صهیونیست اعلام کرده اند که تصمیمات وزارت کشور فلسطین را نمی پذیرند و آن را به رسمیت نمی شناسند و عباس و دار و دسته اش هم به این دستور صهیونیستی گردن نهاده اند مبادا که دوستانشان در تل آویو از آنان خشمگین شوند. دحلان که خود را اصلاح طلب بزرگ (فلسطین) می نامد و برای خود صفتی هم وزن مذاکره کننده ارشد فلسطینیان (صائب عریقات) قائل است در مصاحبه ای که روز گذشته انجام داد و ترجیح داد تا یک روزنامه صهیونیستی (معاریو) آن را به چاپ برساند، جام زهر کینه و خشم خود را بر سر مخالفانش ریخت و دوستانش (اسرائیلی ها) را هم که او را به حال خود رها کرده اند، اندکی ملامت کرد!

سوگند به خدا که این دار و دسته دیگر نه حیایی دارد و نه آبرویی. آنان زیر نام کمیته اجرایی که نه قانونی است و نه حد نصابش تکمیل شده و نه شایستگی دارد، جمع می شوند و هدفشان فقط خشنود کردن کسانی است که دستور صادر می کنند، چرا که نه، زیرا بزرگ این دار و دسته در قاموس عبری ـ ببخشید عربی ـ خود لغتی جز “حقیر” (در توصیف عملیات مبارزان فلسطینی در تل آویو) نیافت و حال آنکه به هنگام قربانی شدن و قتل شبانه روزی ملت ما مانند مردگان سکوت می کند، اما تعجب از آن است که با وجودی که رنج های ملت ما را فراموش کرده است، به رنج دیگران گریه نمی کند!

همین ها برای ملت خودشان شیر می شوند و قانون را بر حسب هوا و هوس خودشان تفسیر می کنند و جلوی همه کارها به بهانه دمکراسی (که هیچ ارتباطی با آن ندارند) مانع تراشی می کنند و حتی کار را به جایی رسانده اند که قوه قضائیه و دادگاه ها را هم تهدید می کنند و با این روش درصدد “ترور افکار” هستند. دحلان و دار و دسته اش پس از شکست همه عربده کشی ها و قلدری ها و گردنه گیری هایشان برای بستن دهان مردم و فریادهایی که برای رسوا کردن آنها بلند شده بود، اکنون به چنین روش های پست و پلیدی دست می زنند. دحلان و پیروانش بهتر است که برای گردآوری کتاب ها و مقالات خودشان را به زحمت نیندازند، زیرا می توان همه را با فشار دادن یک دکمه برایشان ارسال کرد تا شاید شکستشان را برایشان توضیح دهد. نکته جالب این است همین افراد که برای ملت خود غرش می کنند وقتی به اربابان خود یعنی ژنرال های اشغالگر می رسند مانند برده در برابر صاحب خود عمل می کنند و سند آن هم به صورت تصویری و هم به صورت صوتی وجود دارد. آنان در چنین وضعی به آنها توسل می جویند و از آنان طلب رحم و مروت می کنند و این موضوع را میلیون ها نفر که گفت و گوی دحلان با موفاز را شاهد بودند، مشاهده کرده اند و سر آخر و پس از اهانت های مکرر بدون هیچ مناقشه ای به دیکته های آنان گردن می نهند.

فعالان و شخصیت های فلسطینی از جمله رؤسای قبیله ها و رهبران گروه های مبارز فلسطین چند روز پیش جلسه ای تشکیل دادند و طرح و برنامه خود را برای پایان دادن به ناامنی ها اعلام کردند و گفتند که مردانی بدون دستمزد داوطلب شده اند تا در اجرای این طرح شرکت کنند تا حامی و پشتیبانی سازمان های امنیتی باشند، مردم هم از این وضع شادمان شده و آن را به فال نیک گرفتند، اما منطبق با سنت هستی، افراد حقیر که صاحب امتیازات زیادی بودند و قهرمان ناامنی ها و هرج و مرج رسمی به شمار می آیند و دزدان و گردنه گیران زیر مجموعه خود را برای اشغال ساختمان ها و خیابان ها و گروگان گیری و عربده کشی و ایجاد فساد به این سو و آن سو گسیل می کنند و ممکن بود که با پایان یافتن ناامنی ها و توقف هرج و مرج آسیب ببینند، هنگامی که منافعشان با اشغالگران در یک مسیر قرار گرفت، فورا عکس العمل نشان دادند و تصمیماتی اتخاذ کردند و اقداماتی صورت دادند که دقیقا با اوامر و تمایلات ولی نعمت هایشان در تل آویو انطباق دارد.

پرسش این است که آیا کسانی که روز گذشته در غزه گرد هم آمدند و پیمان بستند که از هیچ دزد و عربده کش و مجرمی با هر نام و عنوانی که باشد، حمایت نکنند به نظرات سران این دزدان گردن خواهند نهاد؟ آیا تصمیم کسانی که مشروعیت و شایستگی خود را از دست داده اند، قوی تر و بالاتر است یا تصمیم فعالان ملی و اجماع شخصیت های مردمی؟ آیا ملت خواهد پذیرفت که بازیچه دست ژنرال های اشغالگر قرار گیرد تا آنها تصمیم بگیرند که چه کسی و چرا و چگونه کاری انجام گیرد؟ آیا ما باید فقط به حرف های آنها لبیک بگوییم و فقط از آنها اطاعت کنیم و عقل خود را کنار بگذاریم؟ یا آنکه پیمان پشتیبانی و حمایت ثابت خواهد کرد که سردسته های مزدوران و خیانتکاران نمی توانند تصمیم به توقف هرج و مرج را بی اعتبار و ملغی کنند؟

عباس و دار و دسته اش هنوز امیدوارند که ملت ما کودن باشد و این گمان آنان است. آنان همچنان به خیالاتی که خود بافته اند و سازمان های دروغ پراکن و شایعه ساز و افرادی مانند یاسر عبدربه و نبیل عمرو که ملت آنان را از خود رانده اند، دل خوش کرده اند. این گونه افراد همچنان تلاش می کنند که وانمود کنند وجدان ملت هستند و از طرف ملت تصمیم می گیرند و ملت ما سکولار است و حماس را ساقط خواهد کرد و فتح را به قدرت باز خواهد گرداند (اظهارات نبیل عمرو). علامه بزرگ یاسر عبدربه! هم می گوید که تصمیمات روز گذشته برای قانونی جلوه دادن گروه های مسلح است، او فکر می کند که مقاومت به مشروعیت (طبق نظر او) نیاز دارد، اما به نظر می رسد که دچار سردرگمی شده باشد و منظورش قلدرمآبان و دزدانی است که در رأس سازمان های امنیتی گرفته گرفته بودند و اکنون تاج و تختشان در حال فرو ریختن است یا شاید هم منظورش مشروعیت خودش و آن کمیته اجرایی اش و دار و دسته اش باشد.

هر روز که می گذرد بخش جدیدی از رسوایی های مدعیان دمکراسی و اصلاحات افشا می شود و نقاب از چهره توطئه های داخلی آنان که به هدف شکست دادن و به سقوط کشاندن گزینه و انتخاب مردم انجام می شود، برداشته می شود، اما آنچه آنها باید بدانند این است که دوره آنان گذشته است و حتی اگر حماس هم سقوط کند باز هم آنها قادر به بازگشت به قدرت نیستند و روزهای ائتلاف میان عباس و دحلان دیگر سپری شده است.

این گونه افراد از تجربیات گذشته پند نگرفته اند و هنوز از مدهوشی گذشته به هوش نیامده اند. آنها نمی دانند که زمان برنامه ها و طرح های آنان سپری شده است و دیگر کسی امتیازات رایگان آنان به دشمنان را بر نمی تابد و انحصارطلبی آنان مقبول مردم نیست و تصمیمات پی در پی آنان برای ساقط کردن انتخاب و گزینه ملت، فقط یک نام برای آنان به جا می گذارد و آن همراهی با اشغالگران و ژنرال های آنان است و نامی جز خیانت ندارد و به نظر می رسد که آنان این گزینه را انتخاب کرده اند.

ملت ما باید به زبان قانون، نظر خود را اعلام کند، ملت می تواند از طرق قانونی و با پایبندی به حقوق و اصولش که این دسته افراد از آن چشم پوشیده اند، اعتراض خود را مطرح کند. ملت می تواند همچنان بر انتخاب خود تاکید کند و در برابر توطئه هایی که علیه وطن و ملت طرح می شود، پایداری کند. ملت می تواند زمینه را برای نامشروع معرفی کردن کسانی که فقط به فکر منافع حزبی و شخصی خود می اندیشند، آنان را رسوا، محاکمه و مجازات کند.

هر کس که فکر می کند تهدید و اخطار به کشاندن به دادگاه می تواند دهان مردم را ببندد، گمان بیهوده کرده است. هر کس که معتقد است با قلدری و تروریسم فکری می تواند در نبرد اندیشه و نظر و آزادی بیان پیروز شود، سخت در اشتباه است. کسی که فکر می کند همه نویسندگان و کسانی که واقعیت ها را افشا می کنند بر اساس شایعه و بدون سند و مدرک و منبع مشخص چنین کاری می کنند، کودن است. کسی که حتی اگر یک لحظه خیال می کند که ما بدون سند و مدرک حرف می زنیم یا با تهدید مستمر از طریق پست الکترونیکی و تلفن یا از طریق بیانیه دفاتر مختلف می تواند ما را مجبور کند یک وجب از مواضع خود عقب نشینی کنیم، سخت در اشتباه است و این بار در دادگاه و به همه زبان های دنیا و در برابر رسانه ها و به صورت علنی، رسوا خواهد شد و در آن صورت است که خودش و نزدیکانش از کارهایشان تأسف خواهند خورد و بس.

در پایان باید بگویم که تلاش برای ایجاد نبردهای خیالی جانبی مانند آنچه دحلان از طریق اشاره به دادگاه و قوه قضائیه انجام می دهد می تواند بر جنایت های گذشته و توطئه های کنونی سرپوش بگذارد و نگاه ملت و مردم را از اقدامات و رسوایی هایی که اکنون در حال آشکار شدن است و زمان باز کردن پرونده برای آن فرا رسیده است، منحرف کند، به هیچ وجه در این کار موفق نخواهد شد و فقط بر پافشاری و صلابت ما خواهد افزود.

ملت ما فقط باید برای تثبیت حقوق خود و مبارزه با فساد تلاش کند و با شخصی کردن مسائل مخالفت ورزد و هر گونه تلاشی را که برای منحرف کردن مردم از هدف آرمانی شان، رد کند. ملت باید بساط را از زیر پای کسانی که تلاش می کنند ما را به مسائل و امور دیگری غیر از قضیه اصلی و آرمان ملی مان مشغول سازند و اهداف شخصی شان را از این راه محقق سازند، برچیند.

لینک کوتاه:

کپی شد