جنبش مقاومت اسلامی “حماس” با هماهنگی شاخه های نظامی دیگر گروه های فلسطینی به صورت یکجانبه توقف آرام سازی با رژیم صهیونیستی را اعلام کرد. این توافقنامه که 6 ماه پیش و با میانجیگری دولت مصر میان گروه های مقاومت نوار غزه و رژیم صهیونیستی به امضا رسیده بود نتوانست مانع از تشدید درگیری گروه های فلسطینی با ارتش صهیونیستی شود، اما مساله مهم در این میان این بود که رژیم صهیونیستی تمایل زیادی برای تمدید آرام سازی داشت و حتی وزیر جنگ این رژیم که به “ژنرال حملات” مشهور است نتوانست این مساله را کتمان کند. علی رغم اظهارات مقامات امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی مبنی بر شکننده بودن توافق آرام سازی، رژیم صهیونیستی تا اندازه ای به تداوم آن علاقه مند بود که یک هفته قبل از سررسید موعد مقرر آن، با اعزام نماینده ای به قاهره سعی کرد راه های تمدید این توافقنامه با میانجیگری طرف مصری را مورد بحث و بررسی قرار دهد. از سوی دیگر، توافق آرام سازی فرصتی را برای جنبش حماس فراهم کرد تا پس از سیطره بر آن در 14 ژوئن سال 2007 میلادی تشکیلات خود را ساماندهی کرده و قدرت خود نه در زمینه فعالیت های خیریه و مبارزات جهادی، بلکه در زمینه اداره امور نوار غزه در شرایط ناشی از محاصره جائرانه این منطقه را افزایش دهد؛ محاصره ای که شاید تنها بتوان محاصره اعمال شده علیه “یاسر عرفات” رئیس سابق تشکیلات خودگردان را که به رحلت وی ختم شد، با آن مقایسه کرد.
توافق آرام سازی مذکور به همان اندازه ای که اعتراف مقامات صهیونیستی به بی نتیجه بودن حملات و ترورها را نشان داد، در سوی دیگر، قدرت جنبش حماس برای قانع کردن دیگر گروه های مقاومت برای حفظ و پایبندی به آرام سازی را نیز نشان داد و تحلیلگران صهیونیستی از این مساله با نام دستاورد جدید جنبش حماس یاد می کنند که به نوبه خود درایت و تجربه سیاسی این جنبش را نشان می دهد. مقامات صهیونیستی بارها نگرانی های خود از قدرت و سیطره روز افزون جنبش حماس و نمایش های متعدد قدرت سیاسی آن در طول 6 ماه اخیر را ابراز کرده اند.
به نظر می رسد همان طوری که حفظ آرام سازی در دوره تعیین شده از ارزش بالایی برای جنبش حماس برخوردار بود، پس از پایان این دوره نیز توقف آرام سازی به همان میزان برای آن مهم و ضروری بود. جنبش حماس که خود را به عنوان یک جنبش “مقاومت مسلحانه” مطرح کرد در حال حاضر خود را در وضعیت تقریبا بحرانی می بیند؛ به ویژه اینکه رژیم صهیونیستی به مفاد توافق آرام سازی در زمینه بازگشایی گذرگاه های نوار غزه و توقف حملات و تجاوزات خود به شهروندان فلسطینی پایبند نماند و جنبش حماس نیز همین مساله را دلیل اصلی حملات موشکی گاه بیگاه گروه های مقاومت به شهرک های صهیونیستی عنوان می کند. اما در سوی دیگر این ماجرا، جنبش حماس موفق نشد دامنه آرام سازی را به کرانه باختری گسترش دهد و رژیم صهیونیستی ضمن ادامه حملات خود به شهرهای مختلف کرانه باختری، شمار بیشتری از شهروندان این منطقه را بازداشت کرد. علاوه بر این، حماس در زمینه آزادی اسرای دربند زندان های صهیونیستی نیز به موفقیتی دست نیافت تا بتواند وجهه خود را در میان افکار عمومی جامعه فلسطینی حفظ کند و حتی نتوانست که تنها تعداد اندکی از آنها را در قالب توافق آرام سازی آزاد کند. اما صرفنظر از همه این ها، تداوم محاصره جائرانه نوار غزه با وجود امضای توافق آرام سازی باعث شد که این توافقنامه به مساله ای بی ارزش تبدیل شده و اعتبار آن زیر سوال برود. با این وجود، توافق آرام سازی به نوبه خود حامل این پیام برای فلسطینیان و کشورهای منطقه بود که جنبش حماس از راهکار مقاومت تنها به عنوان ابزاری برای اجرای برنامه های سیاسی خود استفاده نمی کند، بلکه اولویت های این جنبش تا حد زیادی با اولویت های دیگر جنبش های مقاومت فلسطینی تطابق و همخوانی دارد و موافقت تمامی گروه های فلسطینی با آرام سازی نشانگر اجماع نظر میان آنها بود و همین مساله باعث شد که این توافقنامه تا حدی رعایت شده و از سوی طرف های امضا کننده نقض نشود.
مساله دیگری که می توان از آن به عنوان یک موفقیت و دستاورد برای جنبش حماس یاد کرد، موفقیت این جنبش در ناکام گذاشتن تلاش های برخی طرف های بین المللی برای منزوی کردن آن بود که در این زمینه جنبش حماس توانست با حفظ روابط و مناسبات سیاسی خود با روسیه در سطح بین المللی و نیز گسترش روابط منطقه ای خود با کشورهای لبنان و اردن به موفقیت چشمگیری دست یابد و از سوی دیگر، اتحادیه اروپا نیز بارها خواهان برقراری روابط با این جنبش شد. با توجه به این مساله شاید چنین به نظر برسد که جنبش حماس پس از توقف آرام سازی به رژیم صهیونیستی در معرض یک امتحان جدی قرار گرفته است. دیدار اخیر “جیمی کارتر” رئیس جمهور اسبق آمریکا و “خالد مشعل” رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در دمشق نیز یکی دیگر از نمونه های گذر جنبش حماس از دام انزوا و توطئه های طراحی شده علیه این جنبش بود که به احتمال زیاد با هدف ارسال برخی پیام ها به “باراک اوباما” رئیس جمهور جدید آمریکا صورت گرفت ولی به نظر نمی رسد که این دیدار تماما موفقیت آمیز بوده باشد.
توقف آرام سازی می تواند تاثیرات زیادی در عرصه بحرانی فلسطین به دنبال داشته باشد که به نوبه خود با مسائل مربوط به انتخابات ریاستی و یا تمدید دوره ریاست “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که جنبش حماس به شدت با آن مخالفت می کند، روبروست. این موضع جنبش حماس فشارهای بیشتری را در سطح بین المللی و منطقه ای متوجه آن خواهد کرد که شاید کمتر از فشارهای ناشی از موفقیت این جنبش در انتخابات پارلمانی سال 2006 فلسطین نباشد. از سوی دیگر، سررسید موعد آرام سازی و مخالفت گروه های مقاومت با تمدید آن به نوبه خود بر فضای حاکم بر مرحله قبل از انتخابات ماه فوریه سال 2009 “اسرائیل” نیز تاثیر خواهد گذاشت و به احتمال زیاد جریان های تندروی مانند حزب مذهبی و افراطی لیکود به ریاست “بنیامین نتانیاهو” بیشترین بهره را از آن برده و بتواند اکثریت آراء شهرک نشینان صهیونیست را به سود خود رقم بزند.
توقف آرام سازی در نوار غزه باعث بحرانی تر شدن اوضاع سیاسی این منطقه خواهد شد، اما دامنه های این بحران مطمئنا به داخل فلسطین اشغالی و منطقه خاورمیانه نیز کشیده خواهد شد.