مسئولان عرب به جز در یک مورد، در همه چیز با مسئولان آمریکایی تفاوت دارند که آن یک مورد نیز پذیرش اقدامات تحقیر آمیز رژیم صهیونیستی و عدم مجازات آن به خاطر رفتارهای اهانت آمیزش است.
برخی مسئولان عرب، برتری نظامی را برای توجیه رفتار خود در قبال رژیم صهیونیستی بهانه می کنند و می گویند که اگر نبود این برتری، حتما به رفتارهای این رژیم پاسخ می دادند ؛ ولی سوال اینجاست: بهانه مسئولان آمریکایی که مدیریت قوی ترین کشور دنیا در عرصه سیاسی، اقتصادی و نظامی را بر عهده دارند، برای تحمل برخوردهای اهانت آمیز رژیم صهیونیستی چیست به ویژه آنکه مقامات آمریکایی می دانند که اگر نبود حمایت های نامحدود کشورشان، سال ها پیش پرونده این رژیم بسته شده بود؟
کسی از مسئولان عرب یا آمریکایی انتظار ندارد که به حرکات اهانت بار رژیم صهیونیستی به شدیدترین وجه پاسخ گویند یا با توسل به راهکارهای نظامی به تادیب تل آویو بپردازند ؛ ولی این انتظار از آنها وجود دارد که برای حفظ عزت و کرامت خود دست به کار شوند و به مقامات رژیم تجاوزگر، اشغالگر و ناقض حقوق بشر اجازه ندهند تا آنها را به ریشخند بگیرند و به شیوه های مختلف که البته منافی ابتدایی ترین اصول تعامل سیاسی و دیپلماتیک است، به تحقیرشان مبادرت ورزند.
درست است که کاخ سفید تصمیم رژیم غاصب عبری در خصوص احداث 1600 واحد شهرک نشینی جدید در قدس شرقی را محکوم کرد و مشابه همین کار را نیز جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا انجام داد ؛ ولی آیا اظهارات مقامات ایالات متحده می تواند پاسخی مناسب برای اقدامات تحقیر آمیز رژیم صهیونیستی باشد که در برابر چشم جهانیان آبروی همپیمانان خود را می برد. گفتنی است که جو بایدن در سفر خود به تل آویو و بعد از گذشت چند دقیقه از اعلام این مطلب که در نظر وی هیچ تفاوتی میان امنیت ایالات متحده و امنیت اسرائیل وجود ندارد و امنیت هر کدام، امنیت طرف دیگری است، با اقدامات اهانت بار طرف مقابل رو به رو شد.
مسئله برخوردهای رژیم صهیونیستی با دیگران، مسئله رعایت ادب یا کیاست سیاسی نیست ؛ بلکه بحث بر سر منافع، نفوذ و موازنه قدرت است. رهبران تل آویو سه نقطه ضعف اصلی را در وجود باراک اوباما و سیاست های وی می بینند که البته همین امر باعث شده است تا در باج خواهی از آمریکایی ها ذره ای به خود تردید راه ندهند.
اولین نقطه ضعف مربوط به شخصیت خود اوباما است که این امر وی را به نوعی مدارا و نیز توسل به چهره های برجسته جریان نو محافظه کار و کهنه محافظه کار وا داشته است تا این چهره ها را در مراکز حساس سیاسی یعنی در بخش مدیریت، دستگاه قضایی و نیروهای مسلح به خدمت گیرد.
دومین نقطه ضعف، مربوط به شکست سیاست های اوباما در عراق، افغانستان و به ویژه ایران است که همین امر وی را واداشته است تا در جهت کسب رضایت و موافقت کشورها و قدرت های بزرگ برای تشدید مجازات ها علیه ایران ـ به عنوان جایگزینی برای استفاده از قدرت نظامی ـ بکوشد.
سومین نقطه ضعف این عالی ترین مقام آمریکا آن است که کشورش در ماه نوامبر آتی باید در انتخابات میان دوره ای پارلمان شرکت کند و این در حالی است که حزب دموکرات حاکم دچار ضعفی ملموس شده است که این امر وی را به سمت جلب رای دهندگان یهودی می کشاند.
مقامات رژیم صهیونیستی به سه نقطه ضعف یادشده پی برده اند و از این رو، در جهت باج خواهی از اوباما و دولت وی جهت کسب بیشترین امتیازات و تامین بهترین شرایط برای اسرائیل می کوشند. صهیونیست ها در ابتدا تظاهر کردند که برای حمله گسترده نظامی به ایران آماده هستند ؛ ولی اوباما بلافاصله رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و نیز فرمانده ستاد مشترک ارتش خویش و نیز معاون خویش را به تل آویو فرستاد تا به صهیونیست ها بفهماند که استفاده از قدرت نظامی علیه ایران ـ آن هم در این برهه ـ هرگز به نفع آمریکا، اروپا و همپیمانان واشنگتن در ناتو نیست. تل آویو نیز در آغاز راه لجاجت و بعد از آن مسیر چانه زنی را پیش گرفت و دولت اوباما را مجبور کرد که از شرط خود برای از سرگیری مذاکرات میان طرفین فلسطینی و صهیونیستی یعنی توقف روند شهرک سازی منصرف شود. صهیونیست ها پس از طرح این موضوع، بلافاصله روند شهرک سازی را از سر گرفتند تا جایی که کاخ سفید نیز در نهایت مجبور شد تا از شرط خود برای انجام مذاکرات مستقیم دست بر دارد و بحث برگزاری مذاکرات غیر مستقیم برای یک سیکل چهار ماهه را پیش بکشد. اشغالگران قدس بعد از آنکه موفق به تحمیل شرط خود شدند، باز هم به استفاده از زبان زور روی آوردند و لبنان و سوریه را به خاطر آنکه حزب الله و مقاومت اسلامی را در پناه خود گرفته است، تهدید نمودند و بعد از آن نیز اعلام کردند که تصمیم دارند تا طرح های بزرگ شهرک سازی را در اراضی فلسطینی به اجرا بگذارند. تلاشی که صهیونیست ها برای انجام مذاکرات غیر مستقیم صورت می دهند، به خاطر آن است که می خواهند تا فلسطینیان و عرب ها را به عنوان مسئول مخالفت با انجام مذاکره و به تعطیلی کشاندن روند صلح معرفی کنند.
اوباما و مقامات دولت وی به خوبی از مقاصد رژیم صهیونیستی آگاه هستند و نتیجه رفتارهای اهانت بار این رژیم را کاملا درک می کنند ؛ ولی سیاست ها و منافع آنان این گونه اقتضا می کند که عزت و غرور خود را به خاطر حمایت از منافع سیاسی و راهبردی شان زیر پا بگذارند ؛ ولی سوال اینجاست که بهانه برخی مسئولان عرب در پذیرش رفتارهای اهانت باری که رژیم صهیونیستی در برخورد با آنها و فلسطینیان دارند، چیست؟
محمود عباس که از تجربه های بسیار تلخی در مذاکرات خود با رژیم اشغالگر قدس برخوردار است، با عقب نشینی از موضع خویش در خصوص انجام مذاکره به شرط توقف روند شهرک سازی دچار اشتباهی فاحش شد ؛ ولی در عین حال با مهارت تمام عمل کرد و توپ تحقیر صهیونیست ها را به زمین مسئولان عرب انداخت یعنی همان کسانی که وی را برای پذیرش درخواست آمریکا مبنی بر انجام بی قید و شرط مذاکرات تشویق کرده و تحت فشار قرار داده بودند.
ای رهبران جهان عرب! شما به خاطر اطاعت دستورات آمریکا از آرمان فلسطین نیز مایه گذاشتید و دیدید که چگونه رژیم صهیونیستی در برابر دیدگان جهانیان به مقامات ایالات متحده دهن کجی کرد. تا کی می خواهید با وعده های توهم بار و پوچ آمریکا زندگی کنید و حق، صداقت و عزت خود را پایمال نمایید.
اتحادیه عرب می گوید که طرح صلح خویش را برای مدتی طولانی بر روی میز نگاه نخواهد داشت. در حال حاضر، هشت سال از اعلام طرح صلح گذشته است، بدون آنکه هیچ توجه یا عنایتی را از سوی همپیمان بزرگ خود یعنی آمریکا نسبت به این طرح ببیند و رژیم اشغالگر قدس نیز از پذیرش حتی آن چیزی که در مقایسه با طرح صلح اعراب بسیار ناچیز است (توقف شهرک سازی)، استنکاف می ورزد ؛ ولی آمریکا هیچ حرکتی را در جهت محکوم کردن موضع صهیونیست ها در قبال طرح صلح اعراب انجام نداده است و نمی دهد. سوال اینجاست که پاسخ شما به این رفتار واشنگتن چه بوده است؟ آیا کاسه صبر شما لبریز ناشدنی است؟ آیا شب عجز و ناتوانی شما را سپیده صبحی نیست؟
ای روسای عرب! بدانید که ایالات متحده برای آنکه آرمان فلسطین در جدول برنامه های کاری تان در نشست آتی اتحادیه عرب در لیبی جایی نداشته باشد و بحثی در موردش صورت نگیرد، شما را وادار به موافقت با خواسته خویش در خصوص انجام مذاکرات غیر مستقیم با سقف زمانی چهار ماهه کرد. آیا بعد از تمام آنچه گذشت، راهکاری جز توافق در خصوص برداشتن طرح بی تاثیر صلح اعراب از روی میز، برای حفظ آبرو وجود دارد.
رهبران عرب باید برای حفظ آبروی خویش، فریاد بزنند که تصمیم گیری در خصوص مسئله فلسطین را به ملت این سرزمین سپرده اند و معتقدند که مسئله فلسطین، آرمان ملتی است که برای آزادی میهن خویش و پاک کردن آن از رجس حضور اشغالگران می کوشد. روسای عرب باید اعلام کنند که تا حد توان خویش از ملت فلسطین حمایت می کنند و معتقدند که فلسطینیان مرجع اصلی و البته شایسته در تعیین سرنوشت سرزمین خویش هستند.
شما ای مردم فلسطین! بدانید که لحظه بیداری فرا رسیده است و این بیداری اقتضا می کند که سریعا به سمت آشتی بروید و توهم مذاکره را از سر بیرون کنید. باید راه مقاومت را پیش گیرید و مسئولان عرب را از مسئولیت دینی یا قومی که در قبال آرمان فلسطین دارند، معاف کنید ؛ زیرا این جماعت در طول حیات خود در این دنیا لحظه ای به فکر خدمت به این آرمان نبوده اند و هرگز دوست ندارند تا در آخرت نیز کسی از آنها در این باره چیزی بپرسد.