وزرای امور خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپایی قرار است در نشست روزهای آینده خود در بروکسل طرحی را تصویب کنند که از سوی سوئد رئیس دوره ای این اتحادیه پیشنهاد شده است. اروپایی ها بر اساس این طرح خواهان باز تقسیم قدس جهت تبدیل آن به پایتخت دولت اسرائیل و فلسطین شده اند. وزیران امور خارجه اتحادیه اروپایی همچنین خواستار از سرگیری مذاکرات میان فلسطینیان و رژیم صهیونیستی جهت تأسیس دولت مستقل و دمکراتیک فلسطین شده اند؛ بر اساس درخواست اروپایی ها، این دولت باید بتواند به صورت مستقل به حیات خود ادامه دهد و مناطق کرانه باختری رود اردن و نوار غزه با یکدیگر پیوند جغرافیایی داشته باشند و بیت المقدس شرقی پایتخت این دولت باشد.
در خبرهایی که روزنامه صهیونیستی هاآرتص منتشر کرده نیز آمده است که اتحادیه اروپا ممکن است در آینده استقلال فلسطین را که به صورت یکجانبه از سوی فلسطینیان اعلام شده، به رسمیت بشناسند.
همزمان با پیشنهاد وزیران امور خارجه اتحادیه اروپایی، بان کی مون دبیر کل سازمان ملل نیز در بیانیه ای که به مناسبت روز جهانی اعلام همبستگی با ملت فلسطین منتشر کرد، یادآور شده است که 62 سال پیش مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه 181 خود، طرح تاسیس دو دولت را مورد تایید قرار داده است و تحقق موضوع تأسیس دولت مستقل فلسطین در داخل مرزهای سال 1967 میلادی و مبادله اراضی بر اساس توافق و نیز یافتن راه حل مورد توافق برای قضیه آوارگان، بسیار اهمیت دارد.
گفتنی است که روز جهانی همبستگی با ملت فلسطین، هر ساله در تاریخ 29 نوامبر و در کشورهای مختلف جهان برگزار می شود.
درباره گفته ها و خواسته وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا و دبیر کل سازمان ملل متحد، سه مسأله مرا به تامل واداشته است:
نخست: اعضای اتحادیه اروپایی و نیز دبیر کل سازمان ملل یک بار دیگر مسأله تأسیس دولت مستقل فلسطین را مطرح کرده اند و این در حالی است که آمریکا همچنان در این باره سکوت اختیار کرده است. این امر نشان می دهد که دولت اوباما پس از ناکامی در اقناع نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی بر سر متوقف ساختن شهرک سازی ها در تمام کرانه باختری رود اردن، در چه سردرگمی شدیدی به سر می برد. شاید همین سردرگمی موجب شده باشد که اتحادیه اروپایی با هماهنگی آمریکایی ها طرح جدید خود را همزمان با پیشنهاد سازمان ملل، به افکار عمومی جهان اعلام کرده اند و به جهانیان و به ویژه به رژیم صهیونیستی یادآور شده اند که طرح تشکیل دو دولت قدمتی 62 ساله دارد.
دوم، طرف های اروپایی و سازمان ملل درباره استقلال فلسطین سخن می گویند و البته هیچ اشاره ای به اشغال این سرزمین نکرده اند. عدم اعتراف به اشغالی بودن سرزمین فلسطین، موضع صهیونیست ها را در باره اینکه کرانه باختری جزو مناطق مورد مناقشه است و اراضی اشغالی محسوب نمی شود، تقویت می کند و همین امر به این رژیم فرصت می دهد تا به شهرک سازی در این منطقه ادامه دهد و شهرک های ساخته شده را به مناطق تحت اشغال و سیطره کامل خود ضمیمه و این امر را در خلال سازش با طرف فلسطینی قانونی اعلام کند.
مسأله سوم نیز این است که طرف فلسطینی و در کنار آن عرب ها تاکنون هیچ اقدام موثری برای وادار کردن آمریکا و اروپا به پذیرش این مسأله که سرزمین فلسطین ـ یا دست کم کرانه باختری رود اردن ـ به وسیله اسرائیل اشغال شده است، انجام نداده اند تا این امر پیش شرط و مقدمه آزادی این سرزمین از دست اشغالگران باشد و در پی آن بتوانند استقلال این سرزمین را به منظور تأسیس یک دولت با حاکمیت مستقل و قادر به ادامه حیات، اعلام کنند.
بر خلاف همه اینها، ما شاهد آنیم که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان با سفر به کشورهای مختلف دنیا حمایت از اعلام یک جانبه استقلال فلسطین را خواستار شده است. او این موضوع را نادیده گرفته است که از نظر رژیم صهیونیستی کرانه باختری اراضی مورد مناقشه شمرده می شود که هم می تواند در آن شهرک سازی کند و همزمان درباره آن با طرف های دیگر به مذاکره بپردازد.
به همین سبب، سخن از بازتقسیم قدس جهت تبدیل آن به پایتخت دولت های اسرائیل و فلسطین بیشتر به سود اسرائیل است و این رژیم را مستحق غصب شهر بیت المقدس معرفی می کند، زیرا اسرائیل در این شهر، به عنوان واقعیت موجود تلقی می شود و این شهر را پایتخت خود می داند.
درست است که این رژیم با طرح اروپایی ها درباره تقسیم بیت المقدس و تبدیل بخش شرقی آن به پایتختی فلسطین که هنوز به وجود نیامده است، مخالف است، اما این رژیم از هیچ تلاشی برای استفاده از تصمیم اتحادیه اروپایی، فروگذار نخواهد کرد تا به انتخاب بخش غربی قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، مشروعیت بین المللی ببخشد. احتمال تحقق این امر نیز وجود دارد، زیرا اروپا و پیش از آن آمریکا به اشغالی بودن سرزمین فلسطین، اعتراف نکرده و این امر را به رسمیت نشناخته اند.
به رسمیت شناخته شده این موضوع که اسرائیل یک دولت اشغال گر است، در عرصه های قوانین بین المللی و روابط بین الملل بسیار با اهمیت و حیاتی است، زیرا اشغالگری محکوم، زشت و منفور و غیرقانونی است و باید هر چه سریع تر به آن پایان داده شود و اشغالگران باید سرزمین اشغال شده را ترک کنند. بر اساس قوانین بین المللی اشغالگران باید به ملت های تحت اشغال خود، غرامت پرداخته و تعهداتی را در قبال آنها به گردن بگیرند. اشغالگران همچنین از سوی ملت ها و دولت های آزاده، طرد شده و مورد تحریم قرار می گیرند و منزوی می شوند و هر زمانی ممکن است که چنین دولت هایی (اشغالگران) با مجازات های سیاسی و اقتصادی شدیدی مواجه شوند که چه بسا ادامه اشغالگری را برای آنان ناممکن سازد و در صورت ادامه اشغالگری به فروپاشی و اضمحلال دولت اشغالگران بیانجامد. در همین راستا، نباید فراموش شود که با مجازات هایی که سازمان ملل و کشورهای حامی حقوق بشر علیه رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی وضع کرد، نظام سلطه استعمارگران سفیدپوست در این سرزمین، فروپاشید و ملت سیاه آفریقایی این سرزمین به رهبری نلسون ماندلا به پیروزی رسید و به تأسیس یک دولت دمکراتیک در این کشور منجر شد.
این پرسش مطرح می شود که آیا فلسطینی ها و عرب ها نیز چنین روشی را برای مقابله سیاسی و حقوقی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده اند تا این رژیم را به پرداخت یک بهای سنگین به سبب نادیده گرفتن و نقض احکام و قوانین بین المللی و مصوبات و قطعنامه های سازمان ملل متحد، وادار سازند؟!
چندین سبب برای در پیش گرفتن چنین رویه ای وجود دارد که برخی از آنها را در زیر مورد اشاره قرار می دهیم:
-ایالات متحده آمریکا هم اکنون با مسأله برنامه هسته ای ایران درگیر است و برای اجرای خواسته های خود به حمایت های گسترده کشورهای عربی و اسلامی به شدت نیازمند است و همین امر دولت اوباما را بیشتر از هر دولت سابق این کشور ناچار می سازد تا محدودیت ها و فشارهای بیشتری بر اسرائیل وارد سازد تا این رژیم از مواضع خشن خود عقب نشینی کرده و رضایت فلسطینیان و عرب ها و مسلمانان را جلب کند و نیز ممکن است از مقاومت در برابر طرح های اروپایی ها جهت زیر فشار گذاشتن نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی دست بردارد و به تبع آن موضع فلسطینیان تقویت شود.
مقامات دولت های اروپایی تحت فشار ملت های خود به ویژه جریان های دمکراسی خواه و حامی حقوق بشر و مخالف نژادپرستی و استبداد و سرکوب گری، قرار دارند. همین امر سبب می شود که آنها طرح ها و لوایح سیاسی و حقوقی تصویب کنند که در آنها بر زیر فشار گذاشتن رژیم صهیونیستی و ایجاد محدودیت های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تاکید شده است.
-وجود یک دولت افراطی، نژادپرست و حضور شمار زیادی از تندروها در رژیم صهیونیستی که روزانه ده ها جنایت و تخلف مرتکب می شوند، نه تنها به واکنش های شدید فلسطینیان و عرب ها و مسلمانان دامن می زند بلکه ملت های حامی آزدی و دمکراسی و حفظ و حمایت از حقوق بشر را نیز به واکنش وا می دارد. همین مسأله به نفع فلسطینیان و حامیان آنان در سراسر جهان است و زمینه مناسب و فضای جدید و تحرکات گسترده ای برای محکوم کردن اقدامات رژیم صهیونیستی فراهم می کند و دولت های مختلف را به حمایت از تشدید مجازات ها علیه رژیم صهیونیستی و اتخاذ سیاست های مخالف این رژیم، وادار می سازد و این امر سبب می شود که رژیم صهیونیستی به عقب نشینی بیشتر از مواضع افراطی خود، ناچار شود.
متأسفانه با آنکه فرصت ها و فضای مناسبی برای محکوم کردن، محدود سازی، مجازات و منزوی کردن رژیم نژادپرست صهیونیستی به وجود آمده است، اما فلسطینیان و عرب ها در مدیریت مبارزه علیه این رژیم، قصور زیادی به خرج داده اند.
اکنون زمان آن فرا رسیده است تا همگی بیدار شویم و تفرقه و سستی را کنار بگذاریم و اعتیاد به توهمات بیهوده ـ از جمله اعتماد به بیداری وجدان همپیمانان آمریکایی ـ را ترک کنیم.
منبع: روزنامه الخلیج / امارات