شنبه 10/می/2025

گامی در راه تشکیل اسراییل بزرگ

دوشنبه 14-دسامبر-2009

  “اسراییل” در مورد یهودی سازی قدس با مشکل قابل توجهی مواجه نیست و گویی این شهر بخش جدایی ناپذیر این موجودیت است. بخش غربی قدس در سال 1948 به اشغال استعمارگران درآمد و رهبران فلسطین و بسیاری از فلسطینیان این بخش از شهر را نادیده گرفته و آن را تقریبا فراموش کرده اند. اما بخش شرقی که “اسراییل” آن را در سال 1967 به اشغال خود درآورد، هنوز به بهانه برقراری “صلح عادلانه” مورد منازعه و اختلاف است و چقدر دردناک و شرم آور است که مذاکره کننده فلسطینی تجزیه این شهر را می پذیرد و به آن گردن می نهد؛ در شرایطی که دشمن شب و روز تلاش می کند تا جایگاه قدس بزرگ را به عنوان پایتخت ابدی و یکپارچه ” دولت یهود ” تثبیت و نهادینه کند.

شگفت تر این که اقدامات “اسراییل” سیاست جدیدی نیست و تنها گام محدودی به شمار نمی رود و این امر ریشه دار و عمیق است. اتحادیه اروپا نیز در این زمینه هر از گاهی دست به اقدامات نمایشی می زند و وانمود می کند که دست به اقدامات عملی خواهد زد تا از یهودی سازی قدس شرقی جلوگیری کند تا از این طریق تشکیلات تحت سلطه آنان خود را سرفراز و موفق بداند و نفس راحتی بکشد و دوباره آنان را درباره برقراری صلح خیالی دچار توهم سازد و رهبران تشکیلات دوباره با جدیت به میدان بیایند و تا نقش واهی اتحادیه اروپا را برجسته و مهم جلوه دهند و دوباره در بوق و کرنا بدمند تا شاید بتوانند اوهام و خیالات بی محتوا و مرده خود را زنده کنند و مدعیان تشکیل دو دولت را موفق نشان دهند ولی تمامی این خوشبینی ها و امیدها با مخالفت آمریکا با عقب نشینی “اسراییل” از سرزمین های اشغالی سال 1967 و با مخالفت این کشور با توقف ساخت و ساز شهرک ها در کرانه باختری از جمله قدس شرقی بر باد رفت. اکنون این سوال مطرح است که مدعیان طرح صلح عربی و مدعیان سازش به چند سیلی دیگر نیاز دارند تا از خواب غفلت بیدار شوند؟ به نظر می رسد این عده بر این باورند که می توانند به کمک دشمن خود را از این گرداب نجات دهند و از غرق شدن بیشتر رهایی یابند ولی باید بدانند که دشمن آنان را به بازیچه گرفته است و با دروغ های گمراه کننده خود آنان را می فریبد.

برای این که حقایق در این زمینه روشن گردد باید به اقدامات عملی “اسراییل” در کرانه باختری نظری بیفکنیم و آن ها را مورد بررسی قرار دهیم که این اقدامات عبارتند از:

1ـ منزوی ساختن ساکنان قدس از سایر نقاط کرانه باختری و سرزمین های فلسطینی اطراف با احداث دیواری که در دوران اقتدار پیمان اسلو ساخت آن آغاز گردیده است.

2ـ موفق ساختن ژنرال دایتون در آموزش نیروهای امنیتی تا این نیروها به سگ هایی جهت شکار مبارزان فلسطینی در کرانه باختری اشغالی تبدیل شوند.

3ـ گسترش و افزایش شهرک ها در کرانه باختری و قطع شریان های حیاتی این منطقه و در اقلیت قرار دادن ساکنان اصلی آن در وطنشان و یهودی سازی کامل قدس از طریق نابودی منازل فلسطینیان و آواره ساختن ساکنان آن ها.

4ـ نابودی هویت و کارت شناسایی و شناسنامه های نزدیک به پنج هزار شهروند قدس در سال گذشته و تحت فشار قرار دادن مردم در قدس با وضع مالیات های سنگین به گونه ای که مجبور به فرار و ترک شهر شوند و معلوم نیست که این عده باید به کجا بروند؟ به کرانه باختری بروند که بیشتر سرزمین های آن را اشغالگران بلعیده اند و جایی برای تحمل آوارگان بیشتری در آن باقی نگذاشته اند؟

5ـ اجرای طرح تقسیم و نابودی مسجدالاقصی و تبعید و به حاشیه راندن تمام کسانی که به عربی بودن قدس چنگ می زنند و اصرار می ورزند و گویی بخش شرقی این شهر به باور آنان به هیچ وجه عربی نیست.

6ـ فریب دادن رهبران ساده لوح از میان فرزندان ملت فلسطین و شست و شوی مغزی آنان و نابودی بیداری و هوشیاری این عده از فلسطینیان و وادار ساختن آنان به تسلیم در برابر واقعیت ها و قرار دادن آنان در برابر عمل انجام شده و این که باید تنها به فکر مصلحت شخصی و فردی بود و بس و دلخوش کردن بسیار زیاد به سازمان های بین المللی و به اصطلاح سازمان های دوستدار صلح به گونه ای که حاضرند به راحتی در کنار اشغالگران زندگی کنند و همین امر موجب می شود تا فرهنگ ملی فلسطینیان کم کم ملغی و منسوخ شود.

7ـ محو تمامی آثار و نشانه های عربی شهر قدس. اشغالگران در این مورد حتی به نشانه های اسلامی شهر اکتفا نکرده اند بلکه نشانه های عربی و تاریخی آن را نیز نابود می کنند. دکتر حسن خاطر در این زمینه می گوید؛ بی حرمتی نیروهای اشغالگر نسبت به کلیسای “قیامت” در این برهه از زمان بی دلیل نیست و اشغالگران تلاش می کنند دری را در دیوار غربی این کلیسا ایجاد کنند و این امر تهدید خطرناکی علیه مهم ترین مقدسات مسیحیان به شمار می رود و چنین اقداماتی جزء جدایی ناپذیر سیاست یهودی سازی فراگیر است که اشغالگران در این شرایط به عمل می آورند. شیخ رائد صلاح نیز در مورد برنامه ریزی برای ساخت کنیسه یهودی در مکان موزه اسلامی در حریم مسجدالاقصی و سست کردن پایه های این مسجد با حفاری های مداوم در زیر آن هشدار داده است.

8 ـ سوء استفاده و بهره برداری از ملت فلسطین به بهانه ایجاد فضای باز و برگزاری دیدارها و نشست هایی با اشغالگران برای ایجاد اصول مشترک و پیشبرد طرح ” صلح میان دو ملت “. در این این زمینه تنها به عادی سازی روابط فرهنگی و سیاسی اکتفا نشده است بلکه نشست هایی میان شخصیت های اقتصادی برای طرح های آینده از جمله کانال بحرین و تفریحگاه هایی در ساحل بحرالمیت برگزار شده است.

9ـ انتشار مواد مخدر و تشویق مردم به استفاده از این مواد و از بین بردن اراده ادامه حیات و اوج گیری و افزایش مشکلات مردم به دلیل فقر و بیکاری و جهالت. شاید عده ای بگویند که این مشکلات فراگیر است و سایر نقاط جهان نیز با این گونه مشکلات مواجه هستند ولی ما در جواب آن ها می گوییم که فلسطین تحت اشغال است و این گونه مصیبت ها و بلایا مردم را بیشتر تحت فشار قرار می دهند و مردم را به خود مشغول می کنند و آنان را از آزادسازی وطنشان به دور نگه می دارند و منحرف می کنند.

10ـ دادن وعده های توخالی مبنی بر تشکیل دولت کوچک فلسطینی و این که صلح با مبارزه مسالمت آمیز ممکن و میسر است؛ در حالی که چنین شیوه مبارزه ای در کشورهای اشغال شده که مردم برای آزاد سازی کشور خود می جنگند نیز صلاحیت ندارد چه برسد به کشور اشغال شده ای که اشغالگران درصددند برای همیشه در آن ساکن شوند و استقرار یابند.

11ـ تزویر و تحریف تاریخ و این که اشغالگران خود را از نسل انبیا می دانند در حالی که آن ها از غرب به این سرزمین آمده اند و هیچ ارتباطی در گذشته دور و نزدیک با تاریخ فلسطین و یا تاریخ عرب ها ندارند ولی با این حال تلاش می کنند در جغرافیای منطقه تغییراتی را به وجود بیاورند و فلسطین را از اصل و بعد عربی آن جدا سازند.

12ـ کوچک کردن قضیه فلسطین و محدود کردن آن تنها به ” دولتی ” در کرانه باختری و نوارغزه به گونه ای که قضیه موجودیت و حقوق کامل ملت در تمامی سرزمین خود مطرح نباشد.

13ـ تثبیت و تحکیم موجودیت صهیونیستی در اراضی فلسطینی از طریق تصویب قطع نامه های بین المللی و مشروعیت بخشیدن به آن.

“اسراییل” بر عامل زمان در مورد اجرای برنامه های خود و نابودی وجود و حضور فلسطینیان در کرانه باختری و باقی مانده قدس پیشی می گیرد و اهمیت عنصر زمان را به خوبی درک می کند و این گام بسیار خطرناک است و نباید از آن غفلت ورزید. صهیونیست ها اگر بتوانند به خواسته های خود جامعه عمل بپوشانند؛ گام های جدیدتری بر می دارند و حال باید دید که گام های بعدی آنان چه خواهد بود و چه مصیبت های جدیدی را به بار خواهند آورد؟

طرح چنین پرسش هایی موجب می شود تا ما اظهارات خطرناک “اسراییلی ها ” را در این زمینه مورد توجه بیشتری قرار دهیم و بیشتر به آن ها اهمیت بدهیم؛ به طور مثال می توان به اظهارات گاه و بی گاه آنان در مورد اردن به عنوان سرزمین جایگزینی برای فلسطینیان و سرزمینی که باید دولت فلسطین در آن تشکیل شود، اشاره کرد. موشه آرنز نیز در آخرین اظهارات خود گفته است که سرزمین فلسطین به طور کامل سرزمین ” اسراییل ” است و به اسراییلی ها تعلق دارد. وی بر این باور است که فلسطینیان می توانند تنها در سه نقطه یعنی در اردن و کرانه باختری و نوارغزه ساکن شوند و دولت خود را تشکیل دهند. بنا بر این اردن اکنون مورد هدف و توجه اسراییلی هاست و چنین اظهاراتی چیزی جز استراتژی ثابت آنان نیست و نمی توان چنین سخنانی را صرفا اظهار نظرهای گذرا و بی پشتوانه دانست.

اکنون این سوال مطرح است که ملت فلسطین چه زمانی فریاد بر می آورد که این ملت هیچگاه به طرح های استعماری پایبند نخواهد بود و این ملت به عربی بودن فلسطین از دریا تا رود پایبند است و تا حد توان ثابت خواهد که در درجه اول اهل آزاد سازی سرزمین خود هستند.

این ملت چه وقت علنا اعلام خواهد کرد که هیچگاه حقوق خود را از دشمن و همپیمانانش گدایی نخواهد کرد و به مذاکرات بیهوده جهت دستیابی به حقوق خود خوش بین نخواهد بود و به موسسات و نهادهای پیر و فرسوده ای به نام اتحادیه عرب و حکومت های عربی نیز پناه نخواهد آورد و هیچگاه خود را به دامان آمریکا نیز نخواهد افکند و دیگر به اتحادیه اروپا نیز اعتماد نخواهد کرد.

اگر ما هر گونه سازش با دشمن را بپذیریم دشمن در آینده طرح های خطرناک خود را به اجرا در خواهد آورد و گام های خطرناک تری را بر خواهد داشت و هیچگاه از طرح های خود عقب نشینی نخواهد کرد. براستی چه کسانی این رژیم را در سرزمین ما به وجود آوردند و مگر قوانین “اسراییل” درست همان قوانین کشورهای استعمارگر نیست، همان کشورهایی که این غده سرطانی را در قلب امت به وجود آوردند. به داوری گرفتن آنان و پناه بردن به این کشورها کاری بس بیهوده است و سودی نخواهد داشت. براستی چه کسی اکنون به ندای عقل و خرد و فریاد حق طلبی گوش فراخواهد داد؟

لینک کوتاه:

کپی شد