به خاطر ایمان به اینكه واژه به سان یك گلوله و قصیده به سان یك تفنگ عمل می كند و به خاطر اعتقاد به اینكه شعر سند تاریخ امت اسلامی است كه با استفاده از آن گذشته و افتخارات خود را به ثبت می رساند و همت مسلمانان را بر می انگیزد، “دكتر موسی ابودقه” استاد ادبیات و نقد ادبی دانشگاه الاقصی شهر غزه مبادرت به جمع آوری اشعاری كرد كه در جریان حمله وحشیانه سال گذشته اشغالگران به نوار تحت محاصره غزه سروده شده است. وی كه این اشعار را در قالب دیوانی سترگ با نام “به یاد غزه” (لأجلك غزة) جای داده است، در گفتگوی خود با خبرنگار ما از مشكلات و موانعی گفت كه در مسیر تحقق این طرح با آن رو به رو شده بود.
س: آقای دكتر ابودقه، شما مبادرت به جمع آوری اشعاری كردید كه در سال 2009 و در جریان جنگ غزه سروده شده بود. برای ما بفرمایید كه انگیزه شما از این كار چه بود؟
ج: وقتی موضوع به آرمان فلسطین و باورهای دینی، سیاسی و جغرافیایی باز می گردد، دیگر نباید از فرهیختگان درباره انگیزه شان در یاری این آرمان و باورها پرسید. وقتی كه خون عزیزان ما در خیابان های نوار غزه بر زمین ریخته می شود و پیكرهای پاك شهدا و بدن های زخمی جانبازان در سراسر منطقه دیده می شود، دیگر سكوت یك فرد فرهیخته جنایتی است كه سترگی آن دست كمی از سترگی درد ناشی از بی توجهی نظام های رسمی عربی به آرمان فلسطین نیست. هنگامی كه در نتیجه مقادیر گسترده بمب و مواد منفجره ای كه صهیونیست ها بر سر نوار غزه می ریزند، چهره شهر به طور كامل تغییر می كند، دیگر هیچ گونه حركتی نیازی به انگیزه ندارد. در این وضعیت كه گوش جامعه جهانی نمی خواهد صدای مادران داغ دیده فلسطینی و فریاد رنج و محنت جانبازان را بشنود و اشك های بر روی گونه كودكان ما را ببیند، هرگز نمی توانیم دست بسته بایستیم گویی كه این جنگ ربطی به فرهنگ ندارد. هنگامی كه زنجیر تانك های صهیونیستی پیكرهای پاك شهدا را له می كنند و بمب های صهیونیستی، مناره های مساجد را تخریب می نمایند، دیگر سكوت و خاموشی در زمانه سكوت ها و خاموشی ها جایز نیست. وقتی صدها شاعر از پایداری قهرمانانه مردم غزه می نویسند، دیگر روا نیست كه كسی خاموش بماند.
بنده معتقدم جمع آوری اشعار و قصایدی كه در باب جنگ غزه سروده شده، تلاشی است تا شعر وظیفه خود را بازیابد، به ویژه در این برهه كه شعر با حضور در بیابان گمراه كننده مدرنیسم مسئولیت خود را فراموش كرده و به یك فعالیت صرفا زیباشناسانه تبدیل شده است كه تنها از سوی شماری متخصص مورد توجه قرار می گیرد، متخصصانی كه به وجود مقاومت یا یك دیدگاه خاص در شعر اهمیت زیادی نمی دهند.
جمع آوری این قصاید در واقع سندی است كه حكایت از بیداری امت های عربی و اسلامی و آگاهی آنان نسبت به آرمان فلسطین دارد و حال آنكه برخی ها بر این باور بودند كه در فعالیت های فرهنگی جهان عرب، بیداری و آگاهی راهی ندارد.
می خواهم پاسخ اولین پرسش شما را با یك سوال خاتمه دهم. آیا این حق ما نیست كه در مرزهای فرهنگی خویش بایستیم و در مقابل هر گونه دسیسه ای كه جهت دروغین جلوه دادن آرمان فلسطین و یا حذف آن صورت می گیرد، ایستادگی نماییم؟! اگر این گونه نیست پس چگونه می توان یك گفتمان فرهنگی مستقل را تشكیل داد كه ریشه در عمق هویت مان داشته باشد؟!
س: برای ما بفرمایید وقتی كه به شعرا در خصوص تمایل خود جهت جمع آوری اشعار مربوط به جنگ غزه گفتید، میزان همكاری آنان با شما تا چه میزان بود؟
ج: تمایل شعرا پیش از تمایل بنده بود. آنها از همان لحظه اول جنگ به سرودن شعر پرداختند و حال آنكه بنده هیچ نامه ای را در این زمینه (تمایلم برای جمع آوری اشعار) به آنها نفرستادم. واقعا احمقانه است كه شما از شاعری بخواهید تا برای تان شعری در خصوص موضوعی خاص بسازد. (یعنی اینكه به صورت خودجوش نباشد و بنا به درخواست فردی صورت گیرد.) بنده معتقدم اگر فردی به چنین كاری مبادرت ورزد، در واقع از كسی كه از جنگ عقب مانده و زمان نبرد با دشمن به پایان رسیده است، بخواهد تا به جنگ برود.
باور بنده این است كه وقتی شاعری درباره این جنگ وحشیانه علیه نوار غزه می نویسد، به عدالت و درستی آرمان فلسطین ایمان دارد و می خواهد تا با استفاده از ابزار مقاومت فرهنگی، در مقابل تجاوزات دشمن اشغالگر بایستد.
در مورد جمع آوری اشعار باید بگویم كه در آغاز كار بیش از دویست قصیده را گرد هم آوردم و پس از آن نیز با شعرا تماس گرفتم تا سروده های خویش در رابطه با جنگ غزه را در اختیار بنده بگذارند. در تاریخ 2/3/2009 فراخوانی را در این رابطه در اینترنت منتشر كردم.
از آنجایی كه فرهنگ مقاومت مرز ناپذیر است، تمامی شعرا ـ بدون استثنا ـ از این طرح استقبال كردند و مرا در زمینه پیگیری این طرح تشویق نمودند. صدها پیام الكترونیكی را در این زمینه دریافت داشتم كه البته برخی از این پیام ها، در اینترنت موجود است. بد نیست در اینجا به نامه دكتر فایز ابوشماله از اندیشمندان برجسته عرب اشاره كنم. در این نامه كه با عنوان “باید خود را با آتش غزه مطهر كرد” نوشته شده، آمده بود: “صدها تن از شعرای عرب اعلام آمادگی كردند ؛ ولی نكته ای كه توجه به آن ضروری می باشد، این است كه شعرا در تمامی كشورهای عربی در این باره به سرایش پرداختند و احساس خود را در قالب اشعار بیان نمودند. چشمه شعر آنان با دیدن وضعیت غزه جوشید. به نظر بنده، این پاسخی مناسب برای تمامی كسانی است كه از یاری غزه سر باز زدند.”
س: شما از چه ساز و كار و مكانیزمی برای جمع آوری اشعار استفاده كردید و این كتاب تا زمان چاپ، چه مراحلی را پشت سر گذارد؟
ج: در وهله اول، به جمع آوری قصایدی پرداختم كه با موضوع جنگ غزه در روزنامه ها و نشریات مختلف یا در اینترنت منتشر شده بود ؛ البته برخی اشعار را نیز شعرا خود برای بنده ارسال داشتند.
مرحله بعد نوبت به بحث در مورد انتشار اشعار رسید یعنی باید به دنبال تامین بودجه لازم برای انجام این كار می بودیم كه خداوند متعال لطف خود را در این امر مشمول حال ما كرد.
مرحله سوم: تشكیل كمیته ای جهت ارزیابی اشعار جمع آوری شده و دسته بندی آنها رسید كه البته این كار نیازمند تلاش و كوشش فراوان بود و این مرحله نیز با لطف الهی و یاری همكاران گرامی به پایان رسید. جا دارد كه در اینجا از دوست و برادر گرامی، ادیب و شاعر گرانقدر، جناب استاد دكتر عبدالخالق العف كه ریاست مجتمع فرهنگی “امجاد” را بر عهده دارند به خاطر همكاری صمیمانه شان كمال تشكر را داشته باشم.
مرحله چهارم نیز انجام كارهای مربوط به مونتاژ، هماهنگی و طراحی روی جلد بود كه برادر بزرگوار جناب آقای سعید راشد، دبیر مجتمع فرهنگی “امجاد” در انتشار این كتاب ـ به شكلی كنونی اش ـ نقش بسزایی داشته اند.
مرحله پنجم نیز تحویل كتاب به چاپخانه بود.
س: ارزیابی شما از وضعیت فرهنگی جهان عرب چیست؟ جایگاه مسئله فلسطین در فعالیت های فرهنگی عرب ها چیست؟
ج: اوضاع در عرصه فرهنگ در پیش از جنگ غزه، متفاوت از دوره بعد از آن است. اصطلاحات و واژگان مورد استفاده در شعر نیز در این دو دوره متفاوت از همدیگر است. در برهه بعد از بروز جنگ، شعر دیگر از مرجعیت موهوم مدرنیسم خارج شد ؛ زیرا سرایندگی و نویسندگی در دوره جنگ ویژگی های خاص خود را دارد و تلاش می شود تا تاثیر و كارایی لازم را داشته باشد. بر این اساس و برای تحقق هدف تاثیرگذاری، باید به دنبال زبانی ویژه برای شعر باشیم زبانی كه مناسب آزادی انسان و جامعه باشد.
در واقع، شعر در لحظه تلاقی دو مرجع یكی واقعیت موجود و دیگری حس ادبی شكل می گیرد. از یك طرف، جامعه درگیر ویرانگری های هولناك است و از طرف دیگر، ادیبی كه در این شرایط به سر می برد به تولیدات جدید فرهنگی می پردازد و مضامینی را خلق می كند كه روحیه مقاومت را فرهنگ می دمد یعنی دیگر شعر از حالت یك بیانیه سیاسی صرف بیرون می آید.
به نظر بنده، عرصه فرهنگی تا پیش از جنگ غزه انتظاری كه از آن وجود داشت، را محقق نساخت یعنی نتوانست نقش خود را به عنوان اولین و مهم ترین ابزار تاثیرگذار ایفا كند و بازتاب تحولات موجود در فكر و اندیشه كنونی جهان عرب باشد ؛ ولی جنگ كمك خوبی برای فرهنگ بود تا به اصلاح خود بپردازد.
واقعیت این است كه مسئله فلسطین هیچ گاه از جهان فرهنگی عرب ها دور نبوده است ؛ ولی ما شاهد مد و جزر در این عرصه بوده ایم كه بهترین گواه بر این مسئله، متونی است كه بنده آنها را جمع آوری كرده ام و حكایت از بیداری فرهنگ و یك پیروزی بزرگ برای آرمان فلسطین تلقی می شود.
س: آیا به نظر شما شعر همچنان نقش اطلاع رسانی و نیز جهت دهی به حركت های ملی را ایفا می كند به ویژه در این اوضاع كه رسانه های تصویری (دیداری) تمام توجه ها را معطوف به خود كرده است؟
ج: بنده منكر آن نیستم كه رسانه های تصویری (دیداری) در مقایسه با شعر، پیشتاز تر هستند ؛ زیرا پیامی كه از سوی آنان ارسال می شود، برای تمامی مخاطب ها ـ با هر سن یا میزان سوادی باشند ـ قابل درك است و فرد از گوش و چشم خود برای دریافت آن استفاده می كند و حال آنكه، پیام شعری یك ماده لغوی است كه برای درك و تعامل با آن باید از اطلاعات فرهنگی خاصی بهره مند بود. البته این حرف بنده به معنای نابودی كامل شعر و حركت آن به سمت سراشیبی زوال نیست ؛ ولی بی تردید، دیدن تصویر یك بیداری و آگاهی خاموش را در ذهن ایجاد می كنند كه این بیداری در حافظه تصویری شعرا جای می گیرد و به متن اشعارشان راه می یابد. شاید بتوان گفت كه این تصاویر عامل مستقیم بروز طیف گسترده ای از این متون شعری بوده است.
در پایان نیز باید خدمت تان عرض كنم كه شعر قوی ترین و مستحكم ترین ابزار برای مقابله با گفتمان خونین دشمن است به ویژه آنكه تصویر ـ از نظر فرهنگی ـ از یك نسل به نسل دیگر قابلیت انتقال ندارد ؛ ولی شعر یك حافظه فرهنگی تلقی می شود كه برای نسل های آتی باقی می ماند یعنی اینكه می تواند فرد را از مرحله كنونی به گذشته ها انتقال دهد و به ایجاد معرفت برای او بیانجامد.