برخی تلاش می کنند تا علل رفتارهای بی شرمانه و خفتبار ملی و سیاسی محمودعباس و گروه رام الله را دریابند، گروهی که عامل موثر بقا و استمرار اشغالگری صهیونیست ها هستند ولی اشغالگران هیچگونه ارزش و اعتباری برای آن قایل نیستند. اشغالگران آنان را مسلح می سازند و به آنان و وزرا و رهبرانشان کمک می کنند و در پایان هر ماه نیز به آنان هدایا و حقوق می دهند و هرگاه نیز بخواهند آنان را در انزوا قرار می دهند.
بسیاری از حقایق و واقعیات و مستندات موضعگیری های خیانت بار آنان را بر همگان روشن می سازد و نشان می دهد که آنان تا چه اندازه ای با اشغالگران ارتباط و همکاری دارند. فلسطینیان اکنون به خوبی می دانند که عباس کسی نیست که بتواند در برابر صهیونیست قد علم کند و با آنان مخالفت نماید و آنان می دانند که وی جز به اجرای اوامر آنان به چیز دیگری نمی اندیشد و مانند برده ای است که تنها به اجرای اوامر سرور و ارباب خود می اندیشد.
در شرایط کنونی جای کوچک ترین شک وتردیدی باقی نمانده است و واقعیت های کنونی به خوبی نشان می دهد که تشکیلات رام الله در مسیری گام نهاده است که کمترین اختیاری از خود ندارد و صرفا از ناظر رسمی خود یعنی اشغالگران دستور می گیرد و هیچ عضوی از هرم قدرت عباس از خود وی گرفته تا تمامی افسران امنیتی و حتی کوچک ترین نیروی آنان نمی توانند رفتاری را از خود بروز دهند که مخالف تمایل و رغبت صهیونیست ها باشد و تمامی آن ها مانند ابراز و دستگاهی هستند که با دستگاه کنترل و ریموت آن ها عمل می کنند و کنترل کنندگان آنان نیز در اتاق های خود در شهرک های اشغالی کرانه باختری نشسته اند و آنان را هدایت می کنند.
شاید پذیرفتن این نکته دشوار باشد که محمود عباس در دوران نبرد غزه از باراک خواسته است تا به اقدامات جنایتکارانه خود ادامه دهد و کار را یکسره نماید ولی قطعا می توان پذیرفت که این نبرد با استفاده از اطلاعاتی شروع شد و ادامه یافت که گروه عباس آن را جمع آوری کرده بودند و تشکیلات فلسطینی در آن زمان پیوسته تلاش می کرد تا از استقامت و پایداری مقاومت در برابر اشغالگران بکاهد.
با کمال تاسف باید گفت که تشکیلات عباس جزء عادی و معمولی و غیر فعال در نبرد غزه نبود بلکه این گروه در این نبرد با بی شرمی تمام مشارکت داشت و این گروه طبق روال کاری ستون پنجم دشمن که پیوسته سری و مخفیانه عمل می کنند، عمل نکرد بلکه پا را از این فراتر نهاد و شاید اولین باری بود که چنین سابقه تاریخی از ستون پنجم برجای ماند که این گونه آشکارا و واضح و بدون مخفی کاری عمل کند و با تمامی وقاحت و بیشرمی به ایفای نقش بپردازد.
چه بسا چنین واقعیت هایی برخی از فرزندان جنبش فتح را نیز دردمند ساخته و به خشم واداشته است و آنان نمی خواهند با چنین حقایق تلخی روبه رو شوند و جنبش رهایی بخش شریف آنان به جنبشی تبدیل شود که تنها به همکاری با اشغالگران بسنده نمی کند بلکه مکمل نقش آنان و یاورشان می باشند و به بخشی از مجموعه امنیتی آنان تبدیل شده اند و با فراگیری آموزش هایی از دایتون به خدمت صهیونیست ها درآمده اند و در رام الله و جنین و نابلس و الخلیل و سایر شهرهای کرانه باختری پراکنده شده اند و از طریق برخی از عوامل فریب خورده در نوارغزه نیز فعالیت می کنند تا در این منطقه نیز هرج و مرج ایجاد کنند و به جمع آوری اطلاعات برای دشمن بپردازند و مجاهدان را تحت تعقیب قرار دهند و به دنبال ایجاد تفرقه و کاشتن تخم نومیدی در میان افراد جامعه باشند و اخیرا نیز این گونه از نظر سیاسی و تلاش های بین المللی جنایات اشغالگران را تحت پوشش قرار دهند و از آنان حمایت کنند.
هنگامی که عباس خواستار به تعویق افتادن طرح گزارش ریچاد گلدستون در مورد جنایات جنگی ” اسراییل” در نوارغزه در شورای حقوق بشر بین المللی در ژنو شد، آخرین تیر خلاص نیز برتمامی امیدهایی شلیک گردید که هنوز در مورد عباس وجود داشت. دیگر وی به هیچ وجه شخصیت ملی نیست که بتوان با او مذاکره کرد و سخن گفت وبه توافقی دست یافت تا فلسطینیان دوباره متحد و یکپارچه شوند و اختلافات پایان یابد.
امروز بر همگان روشن شده و جای شک و تردیدی باقی نمانده است که عباس بخشی از اشغالگری صهیونیست هاست همان گونه که آنتوان لحد در جنوب لبنان بود و هر گونه تلاش برای دستیابی به مصالحه با وی ما را به نقطه مشکوک و مبهمی خواهد رساند. بر همین مبنا برای فرزندان شریف ملت فلسطین دشوار است تا بتوانند هر گونه مذاکره با جنبش فتح را بپذیرند مگر این که عباس از سمت خودکناره گیری نماید و در مورد ارتکاب جنایت در مورد قضیه فلسطین از این ملت ستمدیده عذرخواهی کند.
این که بسیاری گروه عباس و تشکیلات رام الله را همکار اشغالگران می دانند به این معنی نیست که فرزندان جنبش فتح مزدور و خودفروخته باشند بلکه آنان برادران و دوستان ما هستند و بیشتر آنان حس ملی گرایی شدیدی دارند و به سرزمین خود عشق می ورزند و بسیاری از آنها از عباس و فیاض و گروه امنیتی آنان در کرانه باختری راضی و خرسند نیستند.