با وجود تحولات سریع که در ایده وافکار برخی از نویسندگان فلسطینی در روزهای اخیر به وجود آمده است ولی هنوز برخی از آنان بر این نکته اصرار می ورزند که منازعه اعراب با یهودیان در مورد سرزمین فلسطینی جنبه دینی ندارد. بنابراین من به جست و جوی برخی از الفاظ و اصطلاحات متداول میان عرب ها پرداختم که عده ای در تلاش هستند تا مفاهیم و مدلولات آن ها را تفسیر کنند و تغییر دهند. من در این جا به برخی از این اصطلاحات و معانی آن ها در زبان عبری می پردازم:
1ـ یهودیت: در زبان عبری این لغت “یهَدوت” تلفظ می شود و معنی آن پژوهش ها و تعالیم مربوط به ملت یهود و تعالیم مربوط به دین یهودی است که مترادف یهود نیز می باشد و منظور از آن دین یهودی است.
بنابراین تفاوتی میان یهود و یهودیت نیست و جای مجادله ای نیز وجود ندارد. برخی می گویند که عده ای که به سرزمین فلسطین آمده اند و آن را غصب کرده و دست به کشتار زده اند و در آن ریشه دوانیده و ساکنان اصلی آن را آواره کرده اند، صهیونیست هستند نه یهودی، به دلیل این که میلیون ها تن از یهودیان به این جا نیامده اند و از این منازعه به دور هستند و این سخن درست و منطقی است ولی پس صهیونیست ها چه کسانی هستند؟ و چگونه ایده صهیونیستی به وجود آمد و رشد کرد؟ چه کسانی این ایده را پرورانده و به آن شیر داده اند؟ این عده و ایده در میان کدام تجمع دینی بازاری برای فروش کالای خود پیدا کرده است؟ آیا صهیونیست ها در میان جامعه و شخصیت های مسیحی رشد کرده اند؟ علی رغم این که صهیونیست های مسیحی مانند جوبایدن معاون رییس جمهور آمریکا وجود دارند و خود نمایی می کنند ولی این تعالیم یهودیت بوده است که فرش را زیر پای صهیونیست ها پهن کرده است. جوبایدن اخیرا به سر قبر “تئودور هرتزل” رفت و گفت: ضروری نیست یهودی باشی تا بتوانی صهیونیست بشوی.
2ـ ” تسیون”: این واژه به همین صورت در عبری تلفظ می شود و معانی زیادی دارد: اورشلیم، سرزمین “اسراییل”، ملت یهود، صهیونیزم. آیا کسی می تواند حال عرب مسلمان باشد و یا مسیحی بگوید که تو نمی توانی تفاوتی میان یهودی و یهودیت و صهیونیزم و اسراییلی بودن قایل شوی؟ من به آنان خواهم گفت: که یهودیان همه این معانی و مفاهیم را با خود حمل می کنند و تفاوتی میان این اصطلاحات قایل نیستند و همه را یکی می دانند.
3ـ اسراییل: این واژه به عبری یسراییل تلفظ می شود و اسراییل و دولت اسراییل را در بر می گیرد و همچنین به معنی یهودی و مملکت اسراییل می باشد. تلفظ عبری یسراییل نیز به معنی اسراییلی و عبری و یهودی و موطن دولت اسراییل و منسوب به دولت اسراییل می باشد.
4ـ لفظ عبری: این واژه به معنی عبرانی و یهودی است.
بنا بر آن چه که گفته شد به باور من اکنون موضوع برای هر پژوهشگر عبری روشن و واضح است که تفاوتی میان یهودی و اسراییلی و صهیونیست و عبری نیست و تمامی این واژه ها مترافادتی هستند که به دین و تاریخ و سیاست واحدی دلالت می کنند که همگی آن ها در خدمت یک اصل که آن اصل یهودیت است، می باشند. بنابراین می گویم رابطه لفظ صهیونیزم با یهودیت رابطه جزء با کل است و صهیونیزم کودک خردسالی که در آغوش یهودیت پرورش یافته است و همین کودک قرن نوزدهم مضامین سیاسی را با خود حمل می کرد و تا کنون از دایره یهودیت که صدها سال قبل از آن وجود داشت، خارج نشده است. خاخام موشیه بن نحمان ملقب به “رمبام” در تفسیر خود در مورد تورات، “سرزمین فلسطین” را مقدس دانسته است و آن را ” مرکز جهان” می داند. وی “اورشلیم” را نیز مرکز “سرزمین اسراییل” می داند و این سرزمین را تنها محل مناسب برای اجرای وصایای دینی نصوص تورات دانسته است. وی همچنین استقرار و سکونت در سرزمین اسراییل را با تمامی فرایض تورات برابر می داند. بنابراین غصب فلسطین یک اقدام دینی محسوب می شود و تسلط بر اورشلیم نیز در اوج و قله دینداری به شمار می رود. این اعتقادات در واقع سرچشمه تمامی باورهای یهودی است. با وجود مخالفت و تعارضاتی میان جریان دینی و میان جریان سکولار و لائیک در “اسراییل” و با وجود این که سکولارها از اشغالگری اسراییل انتقاد می کنند و اقدامات این رژیم را محکوم می نمایند و به همزیستی میان ملت فرا می خوانند ولی نشانه های یهودیت در افکار این عده نیز وجود دارد و همین عده نیز می ترسند که مبادا منازعه با فلسطینیان به منازعه دینی تبدیل شود.