شنبه 10/می/2025

حضور فعال آمریکا در کرانه باختری

دوشنبه 14-دسامبر-2009

  آمریکا بعد از تحولات و حوادث غزه تنها در بخش های نظامی و اطلاعاتی و تدارکاتی به تشکیلات فلسطینی به رهبری ابومازن کمک نکرده و تنها نقش خود را در کرانه باختری به آموزش و توجیهات امنیتی ارائه شده توسط وابسته نظامی خود ژنرال دایتون محدود نساخته است، دایتونی که در رام الله شیر و در تل آویو موش توصیف شده است.

آمریکا و همکارانش در کرانه باختری که در راس آنان سلام فیاض قرار دارد به طور منظم و مرتب و برنامه ریزی و حساب شده تلاش می کند تا در نهایت به طور کامل این منطقه را به اشغال نظامی آشکار خود در آورند؛ البته هدف آنان تنها اشغال نظامی کامل نیست بلکه آنان همچنین در نظر دارند تا از نظر فرهنگی و اجتماعی مطابق با دیدگاه های غربی منطقه را تحت اشغال و کنترل خود درآورند.

آمریکا تمامی ابزار و عناصر کارآزموده و فعال خود را در کرانه باختری به کار گرفته و تثبیت کرده است؛ همان ابزار و عناصری که بکارگیری آن ها در کشورها و مناطق دیگر جهان از جمله عراق دستاوردهایی را برای این کشور به همراه داشته است. از هر ابزاری از جمله برنامه ریزی ها و شیوه ها و امکانات و تبلیغات و پول و روابط و هر آن چه که نیاز باشد استفاده می کند تا افکار و اندیشه فلسطینیان را تغییر دهد؛ افکار و اندیشه هایی که در گذشته به ایده های انقلابی معروف گردیده بودند.

تمامی تلاش های آمریکا به این دلیل صورت می گیرد تا انسان فلسطینی را از مبارزه و مقاومت به دور نگه دارد و به موجودی تبدیل کند که در بدترین شرایط تنها به فکر منافع شخصی و سود مادی باشد و هر مصلحت کلی و اساسی تر دیگر از جمله فلسطین غصب شده خود را فراموش کند.

طرح آمریکا را که اکنون نشانه های آن بسیار آشکار است می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1ـ حضور امنیتی و نظامی در کرانه باختری اشغالی و نابودی هر نیروی نظامی و امنیتی که مخل اجرای توافقات بین المللی باشد. این کشور می کوشد تا هر گونه تلاش های مخالف را در آینده سرکوب کند و آن را در نطفه خفه کند و ریشه هایش را بخشکاند.

2ـ تسلط کامل و فراگیر بر منابع فرهنگی و آموزشی فلسطینیان به گونه ای که بتوان آن را تغییر داد و بر آن تاثیر گذاشت.

3ـ سیطره کامل و شامل بر افکار عمومی فلسطینیان و منابع تبلیغاتی و رسانه ای آنان و یافتن هر گونه ابزار تبلیغاتی موثر و در اختیار گرفتن آن به طور غیر مستقیم.

4ـ انتشار فرهنگ مادی و پر اهمیت جلوه دادن آن و برجسته ساختن منافع شخصی و فردی و ترجیح آن بر سایر امور و تبدیل چنین فرهنگی به فرهنگ عمومی و مردمی.

5ـ برجسته نشان دادن برخی از شخصیت ها و فعالیت ها به گونه ای که تاثیر زیادی بر نسل آینده و کنونی داشته باشد و این گونه وانمود گردد که با پیروی از چنین اشخاصی می توان به اهداف خود دست یافت و به مبارزه فعال ادامه داد.

6ـ آداب و رسوم و عیب و ادب و غیر شرعی و غیر ممکن اصطلاحاتی هستند که جامعه دیگر آن را نمی پذیرد و باید این گونه اصطلاحات از بین بروند و اصطلاحات جدیدی جایگزین آن ها بشود و این اصطلاحات جدید باید موجب نشاط افراد گردد و صد البته مقصود از این گونه تغییرات ایجاد تغییرات اجتماعی بر اساس دیدگاه های آمریکا و غرب می باشد.

7ـ نمایان شدن آمریکا در میان عموم به عنوان تنها کمک کننده خارجی و حامی خارجی تشکیلات فلسطین به گونه ای که برای همه مشخص شود که نهادها و موسسات آمریکایی در رشد جامعه فلسطینی و تقویت زیرساخت ها نقش برجسته ای دارند و در این زمینه پیشگام هستند.

آن چه که در بالا به آن اشاره گردید نمای کلی برنامه های آمریکا در کرانه باختری است و چنین برنامه ریزی هایی حاصل دیدارها و مذاکرات میان شخصیت های فلسطینی پر نفوذ و تحصیل کرده و اجتماعی و میان سفارتخانه آمریکا در قدس که جمیز گینگهام آن را می چرخاند، می باشد و بخش های مختلف این سفارتخانه از جمله بخش فرهنگی و تبلیغاتی در این زمینه بسیار فعال هستند تا بتوانند چنین طرح هایی را در سطح جامعه عملی سازند و فعال کنند.

شواهد و قراین قطعی زیادی در دست است که نشان می دهد، چنین طرحی در کرانه باختری در حال اجراست و در واقع می توان آن را ” طرح فراگیر آمریکا ” نامید؛ طرحی که در نهایت تلاش می کند تا انسان فلسطینی با نشاطی را به وجود آورد و تربیت کند که نه به فکر مقاومت باشد و نه کاری انجام دهد بلکه تنها موجودی است که برای منافع شخصی و مادیات می کوشد و تلاش می کند قضایای مهم خود را به دست فراموشی بسپارد.

لینک کوتاه:

کپی شد