ساخت دیوار آهنین نشانگر اوج همکاری نظام حسنی مبارک با رژیم صهیونیستی است و تایید و نمود عملی آن چه می باشد که یک روز بعد از پایان جنگ غزه درباره تدابیر جدید مورد توافق کوندالیزا رایس و ژیپی لیونی گفته شد. طبعا همان روز بر نقش دولت مصر در این تدابیر صحه گذاشته شد و باز در همان روز بود که ابوغیط به لیونی گفت که مصر به هرگونه اقداماتی در این زمینه پایبند خواهد بود.
بعد از گذشت کمتر از یک سال عملیات ساخت این دیوار آغاز گردید گویی نظام مبارک در سالگرد تجاوز صهیونیست ها علیه نوارغزه همه را تهدید می کند و به مبارزه می طلبد تا بار دیگر به شیوه خود در این گونه تجاوزات مشارکت جوید. بی تردید چنین اقدامی تاثیرات و پیامد های خاص خود را به دنبال خواهد داشت و بر روح و روان همگان اثر خواهد گذاشت و موجب تحریک احساسات آمیخته با خشم و غضب مردم در برابر چنین تهدید آشکاری خواهد شد. ساخت این دیوار به تنهایی اقدامی تحریک آمیز و تجاوزی آشکار به شمار می رود زیرا همزمان با سالگرد حادثه دردناکی به اجرا درآمده است.
با توجه به انباشته شدن خشم و غضب مردم در برابر دولت مصر به نظر می رسد، کم کم چنین احساساتی غیر قابل کنترل خواهد شد. برخی از سکوت ملت مصر در برابر تجاوزات نظام این کشور سود می برند و نفس راحتی می کشند، آیا سکوت علامت رضایت نیست؟ به نظر می رسد در نزد برخی اکنون آن چه را که باید در مورد آن خشمگین بشوند، تغییر کرده است و اگر نمی توان نظام مصر را مورد سرزنش و عتاب قرار داد صد البته می توان ملت فلسطین را سرزنش کرد و حال که نمی توانیم نظام مصر را محاکمه و مورد بازخواست قرار دهیم، هر کس را که بتوانیم محاکمه می کنیم!
به دور از انصاف و عقل و منطق است که ما مردمی را به خاطر وابستگی جغرافیایی و یا به خاطر خونی که در رگ هایشان جاریست محاکمه و مجازات کنیم. ما به طور حتم و یقین اطلاع داریم که دل های مردم مصر برای ساکنان غزه و مقاومت فلسطین می تپد و این مردم با آنان هستند و از آنان حمایت می کنند و ما می دانیم که هزاران مصری به خیابان ها ریختند و علیه این دیوار شعار دادند ولی در مقابل دولتی وجود دارد که دست از توجیهات و دروغپردازی بر نمی دارد تا این جنایت خود را توجیه کند؛ کاری که محمود دایتون ( ببخشید محمود عباس ) به آن دست می زند و از ساخت دیوار حمایت و آن را توجیه می کند. حال حامیان ساخت دیوار چه مجموعه مبارک باشند و چه مجموعه دایتون در برابر ملت عده معدودی هستند که از آنان سلب اراده و اندیشه شده است و صرفا به صهیونیست ها و آمریکاییان دل خوش کرده اند.
انسان به اصول و عقاید و آن چه از آن دفاع می کند و آن چه که به آن ایمان دارد، زنده است و نه به اصل و نسب و موقعیت جغرافیایی و خونی که در رگ هایش جاریست. دیوار فولادی بخشی از نبرد ما با صهیونیست هاست و هرکس در این میدان نبرد در سمت و سو و جبهه ای می ایستد که به باورهایش نزدیک است و آن ها را حفظ می کند. باید دید که موضع گیری و اقدام هر کس در چنین میدانی منجر به حمایت از ملت فلسطین می شود یا صهیونیست ها و باید دو طرف قضیه را مورد ارزیابی و محاسبه قرار دهد. من گمان نمی کنم که قبل از ولادت از ما پرسیده باشند که دوست داری در کدام سرزمین به دنیا بیایی و به کدام ملت و قوم منتسب باشی.
سازندگان و طرفداران این دیوار قرار گرفتن در جانب و کنار صهیونیست ها را انتخاب کرده اند و هر کس از آنان تلاش می کند که این دیوار را به شیوه خود بسازد؛ عده ایی می سازند و عده ای پول می دهند و عده ای نیز فتوا می دهند و عده ایی ترویج و عده ای نیز این اقدام را با دل و جان خویش تایید می کنند. چه بسا سازندگان این دیوار می خواهند به عنوان یک مهندس ممتاز و بی نظیر در برنامه های بسیار بزرگ تری در جغرافیای ملی نیز مشارکت جویند و در آن نیز موفق شوند. آنان می خواهند کاری کنند و به نتیجه ای برسند که صد بمب ویرانگر از انجام آن در نبرد غزه عاجز ماند.
ولی سازندگان این دیوار باید بدانند که این دیوار نیز مانند سایر دیوارهای جهان همانند دیوار برلین و دیوار بارلیو فرو می ریزد. اگر مانند دیوار عظیم چین باقی بماند یعنی مانند تنها دیوار روی زمین که در فضا نیز با چشم غیر مسلح قابل مشاهده است و ساخت آن صدها سال طول کشیده است و صدها کیلومتر طول دارد باز نیز نخواهد توانست کاری به پیش ببرد، همان گونه که این دیوار نتوانست از چین در برابر حملات مغول و تاتار حمایت و محافظت کند. سربازان چنگیز از آن گذشتند، گویی اصلا این دیوار وجود خارجی نداشت. سپاه چنگیز آن را خراب نکرد و آن را نسوزاند ولی از آن عبور کرد و چنگیز چین بزرگ را به تصرف خود درآورد و سربازانش در شمال و جنوب چین پراکنده شدند تا سرتاسر این کشور بزرگ را به اشغال خود درآورند و به جاهای دوردست دیگر بروند.
دیوار غزه نیز به یاری حق در انجام ماموریت خود ناکام خواهد ماند حال چه وجود فیزیکی آن باقی بماند یا نه. برادران ما در مصر باقی خواهند ماند و برادری عقیدتی و ایمانی ما پایدار خواهد ماند و سرنوشت و مشترکات یکسان ما نیز قوی تر و استوارتر از هر دیوار فولادی و غیر فولادی می باشد. ما روابط برادریمان را حفظ و تقویت خواهیم کرد تا با همکاری هم این دیوار ظالمانه را منهدم کنیم؛ دیواری که ملت فلسطین را به محاصره خود درآورده و به ملت مصر نیز آسیب رسانده است و هر دو ملت در ظلم آن شریک هستند.
برادران ما درمصر چه کم و یا چه زیاد باشند در نبرد با دیوار در کنار ما قرار دارند و هر کس به اندازه توان خود با آن مبارزه خواهد کرد و شاید بتوانند در آینده کاری بزرگ تر از کار سازندگان دیوار انجام دهند ولی قطعا آنان نیز در رویاروی با نظام مصر به حمایت نیاز دارند؛ پس ما نباید آنان را تنها رها کنیم. ما با حمایت از یکدیگر قدرتمند می شویم و ما در یک صف و جبهه قرار داریم و فرزندان یک امت هستیم و مانند بنایی هستیم که باید همدیگر را حفظ و تقویت کنیم.
دیوار فرو می ریزد هر چند که به دراز بکشد ولی دوستی برای همیشه باقی می ماند و ما باید روح برادریمان را حفظ کنیم و به دیوار اجازه ندهیم بین ما فاصله بیندازد.