شنبه 10/می/2025

به مناسبت سالگرد صدور اعلامیه بالفور و تصویب قطع نامه تقسیم فلسطین

دوشنبه 7-دسامبر-2009

 

جای مجادله و شک و تردیدی نیست که اعلامیه شوم بالفور عامل مستقیم تمامی درد و رنج ملت فلسطین می باشد و صدور این اعلامیه اولین گامی عملی بود که غرب در جهت برپایی دولت یهود در فلسطین برداشت. همین اعلامیه سبب اصلی مهاجرت یهودیان از سرتاسر جهان به سرزمین فلسطین و جلب آنان به این سرزمین بود. همچنین این اعلامیه عامل اصلی شکل گیری بزرگ ترین و طولانی ترین مشکل آوارگان در جهان است.

جای تردیدی نیست که قطع نامه تقسیم فلسطین موجب شد تا رژیم صهیونیستی تاسیس و به یک واقعیت تبدیل شود و چنین امری قطعا با حمایت همه جانبه و کامل آمریکا صورت گرفت. در 26 نوامبر سال 1947 تصمیم گرفته شد که در مورد این قطع نامه رای گیری شود ولی هیئت آمریکا پیشنهاد کرد که رای گیری به روز بعد یعنی به بعد از عید سپاس گزاری موکول شود تا فرصت کافی در اختیار رییس جمهور وقت آمریکا یعنی هری ترومن قرار گیرد تا به برخی از دولت ها رشوه داده شود و برخی نیز مورد تهدید قرار گیرند تا این قطع نامه با اکثریت آرا به تصویب برسد و رییس جمهور شخصا تلفنی با نماینده آمریکا در هیئت مستقر در سازمان ملل تماس گرفت تا وی تلاش کند که نقب و عقبه نیز در اختیار یهودیان قرار گیرد، مناطقی که قبلا طبق کمیته unscop در اختیار عرب ها قرار داشت و این کمیته را سازمان ملل متحد برای حل و فصل منازعه در آن زمان تشکیل داده بود.

عملا شامگاه 29 نوامبر سال 1947 میلادی رای گیری به اجرا درآمد و 33 کشور به تقسیم فلسطین رای موافق دادند و 13 کشور نیز رای مخالف و دو کشور نیز رایشان ممتنع بود و یک دولت نیز در رای گیری حضور نداشت. با توجه به آن چه در بالا ذکر شد به این نتیجه می رسیم که اعلامیه بالفور و قطع نامه تقسیم فلسطین باهم نقطه عطفی در تاریخ منازعه اعراب و اشغالگران به شمار می روند و طرح صهیونیسم بدون آن دو هرگز شکل نمی گرفت و این موضوع نیز با حمایت جانانه و همکاری کامل انگلیس و آمریکا شکل گرفت و این امر نشان می دهد که این دو کشور در طول تاریخ در صف دشمنان ما قرار داشته اند. عده ای نیز خوشبینانه می گویند: چنین سیاست هایی مطابق با منافع روز در حال تغییر است و آنان در گذشته دشمن ما بودند و اکنون دشمن ما نیستند و ما باید موضع گیری های خود را مطابق با دوران کنونی ترسیم کنیم زیرا جهان اکنون تغییر کرده است! و چه بسا این عده سخنرانی اوباما را جدی گرفته اند و آن را شاهدی برای ادعای خود می دانند.

در واقع چنین افکار غلط و خطاکارانه در فضای سیاسی رسمی فلسطینیان جا افتاده است و تنها این گروه فلسطینی آن را باور کرده است ولی اکنون برای همگان روشن شده است که بعد از گذشت 18 سال از مذاکرات این نکته مورد تاکید وتایید قرار گرفته است که اردوگاه دشمن تغییر نکرده و تنها شیوه های آنان تغییر یافته است و آنان تنها به عرب ها وعده می دهند و عملا از دشمن حمایت می کنند و شاید کنفرانس ها و توافق نامه ها دلایلی هستند که هر روز این حقیقت را به ما یادآور می شوند و ما را از کنکاش و جستجوی بیشتر بی نیاز می کنند. امنیت “اسراییل” خط قرمز است و شهرک سازی مشکلی بر سر راه مذاکرات نیست و مانعی در این راه محسوب نمی شود و قدس پایتخت ابدی رژیم صهیونیستی است و مرزها نیز با دیوار نژادپرستانه حالی مشخص می شوند و بازگشت آوارگان نیز در واقع غیر عملی است.

این مسایل و موضوعات سوالات مهمی را در مورد مسئولان سیاسی رسمی فلسطینی مطرح می سازند که چرا آنان هنوز پیوسته به غرب به ویژه به آمریکا دلخوش کرده اند و مطیع اوامر آنان هستند؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که تا مسئولان فلسطینی به صورت جدی و مسئولانه از 18 سال مذاکرات بیهوده دست بردارند؛ مسئولانی که در این مذاکرات به حمایت ناظر عملیات صلح خیالی و انصاف دهی و عدالت خواهی وی دل بسته اند و به آن خوشبین هستند.

اکنون بنابر اظهارات صائب عریقات برای مذاکره کنندگان فلسطینی مشخص شده است که آنان به دنبال سراب هستند. براستی صلح طلبان از اظهارات اخیر کلینتون در مورد شهرک سازی چه برداشتی دارند؟ و آنان طرح اوباما از صلح را چگونه برای ما تفسیر می کنند؟

آن چه اکنون جریان دارد از اعلامیه بالفور نیز خطرناک تر و از توطئه تقسیم فلسطین نیز فاجعه بار تر است زیرا در آن دوران این دو اقدام خطرناک تجاوز آشکاری علیه حقوق ملت فلسطین و سرنوشت امت به شمار می رفتند و در دهه بیست و سی به دلیل مهاجرت یهودیان و مصادره سرزمین، عرب ها با تشکیل کمیته عالی عربی برای دفاع از خود به اعتراضات گسترده ای دست زدند و شش ماه در سال 1936 دست به اعتصاب زدند ولی اکنون عرب ها به سیاست های دیگری روی آوردند و در مقابل نه تنها به این اقدامات آنان اعتراض نمی کنند بلکه طرح صلح ارائه می دهند و به کم ترین پایبندی به حقوق خود بسنده می کنند و احدی هم جرات نمی کند این طرح صلح را پس بگیرد و از آن عقب نشینی کند اگر چنین طرحی به اجرا درآید برای به جریان انداختن عملیات سازش و صلح است؛ اقداماتی که برای این امت جز مصیبت ها و بحران های فزاینده چیزی را به بار نیاورده است.

در سالگرد اعلامیه بالفور و تصویب قطع نامه تقسیم فلسطین مفاهیم مقاومت و مبارزه خود را به خوبی نشان می دهند و ملت ها توانمندی های خود را در جهت پایدار ماندن منازعه به ظهور و بروز می رسانند و آتش مبارزه را شعله ورتر نگه می دارند و با یادآوری سالگرد چنین فاجعه هایی ظلم و ستم دشمنان و نزدیکان در یاد و حافظه ما پاک نخواهد شد.

در سالگرد اعلامیه ننگین بالفور و تصویب قطع نامه تقسیم فلسطین خطوط و نطقه تلاقی توطئه ها روشن و اهداف آن ها آشکارتر می گردد و هم زمان درد و رنج و مصیبت های فلسطین و سرزمین و مقدسات و انسان فلسطینی در اذهان تداعی می شود و عدل و انصاف خود را در برابر سوال بزرگی در این جهان متمدن می یابد مبنی بر این که: ” آیا اروپا حق داشت تا سرزمین فلسطین را به یهودیان ببخشد و آیان نباید درباره گناهی که در حق فلسطینیان مرتکب شده است، بیندیشد؟ و آیان یهودیان حق دارند تا سرزمین فلسطین را غصب کنند و جنایات اروپاییان در حق خودشان را به دست فراموشی بسپارند و در مقابل از ملت بی گناه فلسطین انتقام بگیرند؟

در سالگرد اعلامیه بالفور و تصویب قطع نامه تقسیم فلسطین سرگذشت و حوادث 61 سال گذشته در ذهن انسان فلسطینی تداعی می شود تا بر این نکته بار دیگر تاکید شود که ” هرگز ما گذشته را فراموش نمی کنیم و از ذره ای از خاک و حقوقمان و حقوق نسل های آینده چشم پوشی نخواهیم کرد”.

ما نمی توانیم در برابر این دو واقعه درمانده و تسلیم شویم بلکه درد و رنج مان را به یاد می آوریم و عزم و اراده خود را جزم می نماییم تا بتوانیم حقوقمان را پس بگیریم و مقدساتمان را از لوث بیگانگان و دشمنان پاکسازی کنیم و آوارگان را از سرتاسر جهان به سرزمین و خانه هایی که از آن رانده شده اند، بازگردانیم.

آمریکا و انگیس نیز باید مسئولیت اخلاقی تمامی جنایاتی را که در حق ما در طول تاریخ مرتکب شده اند، بپذیرند و تمامی عرب ها و مسلمانان و حکامشان نیز باید تمامی توانایی های خود را برای آزادی فلسطین و مقدسات که اشغالگران آن ها را آلوده کرده اند، به کار گیرند.

لینک کوتاه:

کپی شد