در مدت اخیر بحث و جدل های زیادی درباره شروط و ویژگی های مقاومت مورد نیاز وضعیت كنونی فلسطین مطرح شده است و به ویژه پس از درخواست مروان برغوثی رهبر اسیر جنبش فتح برای توجه حكومت به هر دو مساله مذاكرات و مقاومت مشروع و نیز شكست برنامه مذاكرات در تشكیل كشور فلسطینی و افزایش خشم و انزجار مردمی نسبت به نتانیاهو و سیاست های مستبدانه آن در زمینه تضییع حقوق فلسطینیان نیاز بیشتری نسبت به این مساله احساس می شود.
رژیم اشغالگر قدس با تداوم ساخت شهرك های صهیونیست نشین در كرانه باختری و یهودی سازی قد اشغالی و با استفاده از بی توجهی و عدم اعمال فشار طرف های آمریكایی و بین المللی علیه آن سعی در افزایش عمر خود دارد. آمریكا كه وعده تشكیل كشور فلسطینی را داده بود و طبق معمول نتوانست به این وعده خود واقعیت ببخشد، از این گفته خود عقب نشینی كرد؛ چرا كه می دید كشورهای عربی و اسلامی فشار چندانی برای عملی شدن این وعده به واشنگتن وارد نمی كنند و از سوی دیگر، در صورت طرفداری از رژیم صهیونیستی و شانه خالی كردن از زیر عمل به وعده مذكور نیز هیچ خطری مصالح آنرا تهدید نمی كند و بدین ترتیب بود كه فلسطینیان در این وسط تنها ماندند. در سایه این شرایط تحلیلگران بر این باورند كه راه برای احیای اشكال مختلف مقاومت به منظور توقف روند رو به نزول اوضاع فلسطین باز است.
فلسطینیان در منازعه دیرینه خود با طرف صهیونیستی شیوه ها و ابزارهای مقاومتی متعددی را به كار گرفته اند كه هر كدام از آنها با توجه به نیازهای جامعه فلسطینی اتخاذ می شد تا رژیم صهیونیستی این مساله را درك كند كه اشغالگری های آن هزینه های زیادی برایش در بر خواهد داشت و این رژیم نخواهد توانست نفس راحتی بكشد. از سوی دیگر، در حال حاضر بحث و جدل های زیادی درباره تفاوت مقاومت مسالمت آمیز و مقاومت خشونت آمیز میان نخبگان و روشنفگران فلسطینی وجود دارد و آنها بر سر اینكه كدام یك از این دو نوع مقاومت قادر به اجبار رژیم اشغالگر قدس برای به رسمیت شناختن حقوق ملت فلسطین در زمینه بازگشت به سرزمین خود و تشكیل كشور فلسطینی می باشد، با هم اختلاف نظر دارند.
در این مساله هیچ شكی نیست كه اشغال سرزمین هر ملتی از سوی طرف دیگر خشم و انزجار آن ملت را به دنبال خواهد داشت و به عبارت دیگر، این مساله یك مقاومت ذاتی و ناخواسته است كه بدون هر گونه برنامه از قبل تعیین شده و تا حدودی همانند انتفاضه نخست ملت فلسطین شكل می گیرد. در این اثناء وظیفه نخبگان و طبقه روشنفكر جامعه این است كه به شیوه ها و مكانیزم های مختلف نیروهای مردمی را به راه صحیح تحقق اهداف مورد نظر رهنمون شوند تا آنها بتوانند به مبارزات ناخواسته و تحمیلی خود ادامه دهند و از سوی دیگر، طبقه روشنفكر با ابتكار عمل از تحركات مردمی برای تحقق اهداف مورد نظر استفاده كنند.
در حال حاضر جنبش های فتح و حماس سردمدار و پیشقراول ملت فلسطین به شمار می روند. جناح چپ فلسطینی به دلیل ناتوانی در همگامی با تحولات داخلی و بین المللی و به دلایل زیادی كه در این مختصر مجال ذكر آن نیست، نقش خود را از دست داد. بی تردید جنبش های فتح و حماس به عنوان سردمداران جامعه فلسطینی در طول تاریخ خود از ابزارهای متعددی استفاده كرده و آراء و نظرات متفاوتی داشته اند كه همین مساله در نهایت باعث ایجاد اختلافات بشری شده است. تا اینجا این مساله طبیعی به نظر می رسد، البته در این میان برخی حوادث اسفبار خارج از ادبیات اختلافات و فعالیت های مقاومتی نیز رخ داده است كه در صورتی كه زبان عقل و احساس همنوعی و سرنوشت یكسان داشتن بر این مسائل حاكم می بود، چنین اتفاقاتی رخ نمی داد، اما از آنجایی كه این اختلافات با سیاست تفرقه بیانداز و سیاست كن و نیز استفاده از اختلافات میان طرف مقابل سازگاری دارد رژیم صهیونیستی از وجود اختلاف میان پیش قراول های مذكور در جامعه فلسطینی بسیار خرسند و خوشحال بود.
با توجه به تجارب گذشته ما فلسطینی ها خطر شكاف داخلی و تداوم آن بر هیچ كسی پوشیده نیست و از سوی دیگر، خطر تحمیل هر گونه برنامه ای بر مردم بدون دستیابی به توافق و آشتی برای همگان آشكار است.
مساله اصلی در این میان لزوم همبستگی و تشریك مساعی به منظور دفع خطر سهمگین از جانب بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس است كه هیچ تفاوتی میان هیچیك از گروه های فلسطینی قائل نمی شود و همه آنها را از لحاظ مبارزات مقاومتی دارای اهداف و منافع مشترك می داند. برخی ها بر این عقیده اند كه ما باید در مرحله آینده مقاومت آگاهانه و با برنامه را در راس كار قرار دهیم و با توافق میان تمامی طرف های فلسطینی و به تناسب شرایط و امكانات و نیز گزینه های جایگزین و بدون هر گونه اجباری از سوی هر كدام از طرف ها علیه طرف دیگر، از تركیب هر دو شیوه مقاومت مسالمت آمیز و خشونت بار در مقابل دشمن استفاده كنند.
طرفداران مقاومت مردمی و مسالمت آمیز از جمله مصطفی برغوثی و مروان برغوثی رهبر اسیر جنبش فتح در كل معتقدند كه موازنه قدرت در حال حاضر اجازه استفاده از مقاومت خشونت آمیز و مسلحانه در سرزمین فلسطین را نمی دهد؛ چرا كه ممكن است مشكلات و گرفتاری های زیادی را برای ملت فلسطین به همراه داشته باشد. در طرف مقابل طرفداران مقاومت خشونت آمیز و مسلحانه نیز بر این باورند كه دشمن صهیونیستی غیر از زبان زور هیچ منطق دیگری را نمی فهمد و تحت تاثیر همین مساله بود كه مجبور به عقب نشینی از لبنان و نوار غزه شد.
بحث و جدل درباره نوع مقاومت مورد نیاز جامعه كنونی فلسطین نباید به سر حد ایجاد اختلاف و عداوت بیانجامد، بلكه هدف از این بحث ها تعدد آراء و دیدگاه ها در جامعه و انتخاب گزینه مناسب برای هر زمان و مكانی با توافق میان طرف های داخلی است.
طرف های فلسطینی باید با بررسی و بازبینی انتفاضه سنگ به عنوان اقدامی ابتكاری و منحصر به فرد از سوی ملت فلسطین درس عبرت بگیرند. این انتفاضه شیوه ای نامتعارف در منازعه با رژیم اشغالگر قدس بود كه ملت فلسطین از طریق آن توانست پشت تمامی طرف ها را به لرزه انداخته و قدرت های ظالم را به تسلیم و امان خواهی و تلاش برای ارائه قرارداد و از سرگیری روابط و منافع با طرف فلسطینی وادار كنند.
مقاومت صرف نظر از اسامی و عناوین مختلف باید در زمان و مكان مناسب صورت گیرد و این مهم بر عهده سردمداران و پیشقراولان جامعه است. در این میان رژیم اشغالگر قدس كه لحظه به لحظه این طرف ها را زیر نظر دارد سعی می كند بذرهای شكاف و اختلاف را در میان آنها پاشیده و تغذیه كند. سرزنش و نكوهش طرف های مصری و الجزائری از سوی این رژیم و آرزوی آن برای تكرار حوادث مشابه میان جنبش های فتح و حماس حاكی از به تمسخر گرفتن تفكر عربی و فلسطینی به خاطر اختلاف بر سر مسائل پوچ و بیهوده است.
در نهایت باید گفت كه تشدید فعالیت های شهرك سازی و یهودی سازی قدس از سوی نتانیاهو و از سوی دیگر، تلاش وی برای شانه خالی كردن از زیر بار عمل به توافقنامه های امضا شده میان طرفین فلسطینی و صهیونیستی ممكن است به اتخاذ برخی اقدامات هدفمند و وحدت گروه های فلسطینی منجر شده و حوادث مربوط به یاسر عرفات رئیس سابق تشكیلات خودگردان فلسطین تكرار شود؛ به طوری كه خودداری رژیم اشغالگر قدس از پذیرش تشكیل كشور فلسطینی بر اساس توافقنامه های امضا شده منجر به شكل گیری انتفاضه الاقصی شد و حوادث آتی نیز به شرایط و حوادث احتمالی در آینده بستگی دارد. گزینه بهتر و مناسبتر برای تمامی طرف های فلسطینی وحدت ملی و كنترل حوادث قبل از هدر رفتن فرصت و استفاده نتانیاهو از آنها به نفع طرح های شهرك سازی و یهودی سازی است.. اما كو گوش شنوا؟!