خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین “حماس” تاکید کرد که محاصره نوار غزه به دقیقه نود خود نزدیک شده است.
وی در ادامه گفتگوی خود با روزنامه اردنی السبیل، با غیر قابل قبول خواندن اقدام برخی طرف ها در مشروط ساختن رفع محاصره به تحقق آشتی ملی، خاطرنشان ساخت: “آنها با این کار می خواهند تا اذهان را از توجه به ضرورت شکسته شدن سد محاصره باز دارند.”
این رهبر فلسطینی در مصاحبه روز یک شنبه 4/7/2010 خود با السبیل تصریح داشت: “موضع تشکیلات خودگردان در خصوص رفع محاصره جدی نیست. هستند برخی طرف های فلسطینی و عربی که نمی خواهند حماس از این محاصره سربلند خارج شود. صهیونیست ها نیز به دنبال تداوم روند محاصره هستند و تمایل آنها برای ادامه این موضوع منطبق و همسو با خواست برخی طرف های فلسطینی و عربی می باشد.”
خالد مشعل با بیان این مطلب که خط مقدم دفاع از اردن در مقابل طرح ایجاد میهن جایگزین برای فلسطینی ها در این کشور، حمایت از مقاومت و نیز پایداری اهالی کرانه باختری است، گفت: “حماس هرگز در امور داخلی اردن دخالت نخواهد کرد.”
ایشان در پاسخ به برخی اتهامات نسبت داده شده به جنبش حماس در خصوص حمایت از یک طرف خاص علیه طرف دیگر در داخل جنبش اسلامی اردن، گفتند: “حماس موضعی بی طرف در مقابل تمامی طرف های حاضر در جنبش اسلامی دارد و این طور نیست که یک طرف وابسته به این جنبش می باشد و حال آنکه طرف دیگر این طور نیست.”
رئیس دفتر سیاسی حماس، آمادگی جنبش متبوعش را برای انجام مذاکرات غیر مستقیم در خصوص مبادله اسرا اعلام و تاکید کرد: “حماس هرگز از شروط و مطالبات گذشته خود در خصوص آزادی فلسطینیان چشم نمی پوشد. ضمنا اگر به اسارت گرفتن یک سرباز صهیونیست برای آزادی اسرای ما کافی نباشد، طبیعی است که مقاومت برای اسیر کردن تعداد بیشتری از سربازان رژیم اشغالگر قدس دست به کار خواهد شد تا این رژیم بداند که چاره ای جز آزادی اسرای ما ندارد.”
متن مصاحبه خبرنگار روزنامه اردنی “السبیل” با خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس ترجمه شده و از نظر خوانندگان عزیز فارسی زبان می گذرد:
س: به عنوان اولین سوال بفرمایید که آیا معتقدید محاصره نوار غزه آخرین روزهای خود را طی می کند؟
ج: همین طور است. با وجود آنکه برخی ها برای تداوم روند محاصره نوار غزه می کوشند و راهکارهایی همچون کاستن از شدت محاصره را نیز با منظور ادامه آن مطرح نموده اند ؛ ولی خدمت تان می گویم که محاصره نوار غزه به دقیقه نود خود نزدیک شده است.
محاصره در نوع خود یک جنایت و اقدام غیر اخلاقی به شمار می رود که باید مانع از استمرار آن شد. از سوی دیگر، هیچ کدام از اهداف سیاسی که دشمنان با محاصره نوار غزه به دنبال آن بودند، محقق نشده است تا جایی که حتی عاملان این محاصره در تعیین اهدافی که برای جامه بخشیدن به آن دست به چنین کاری (محاصره) زده بودند، در مانده اند.
محاصره در واقع حکم یک اهرم فشار و ابزار باج خواهی را داشت که دشمنان از آن برای به زانو درآوردن حماس و ملت فلسطین در نوار غزه استفاده می کردند ؛ البته برای تمامی کسانی که در این محاصره نقش داشتند و برای اجرای آن همکاری می کردند، مشخص شد که این محاصره شکست خورده است و حماس نیز همچنان استوار و پایدار ایستاده است و هرگز حاضر به پذیرش ذلت نیست.
با وجود آنکه محاصره نوار غزه رنج و محنت فراوان را برای مردم ما در نوار غزه و نیز جنبش حماس به دنبال داشت، این موضوع برای مجریان طرح محاصره نیز مشکل ساز شد. شاید بتوان گفت که ماجرای کاروان آزادی نقشی تعیین کننده در شکسته شدن سد محاصره داشت و اگر برخی ها فکر می کنند با آرام شدن اوضاع و خاموش شدن آتش پیامدها و عواقب این ماجرا بتوانند سیاست گذشته خود را پیش گیرند و به محاصره ادامه دهند، سخت در اشتباه هستند. ما کاروان های دریایی و غیر دریایی لغو محاصره را ادامه خواهیم داد و در کنار ما جامعه جهانی، کشورهای عرب و مسلمان و نیز فلسطینی ها به تلاش های خود برای از بین بردن سد محاصره ادامه خواهند داد. به نظر بنده، محاصره از نظر سیاسی پایان یافته و تنها چیزی که باقی مانده، اجرایی شدن کامل این مسئله (لغو محاصره) است.
س: در سایه فرصتی که برای پایان بخشیدن به محاصره نوار غزه پیش آمده است، ارزیابی شما از مواضع طرف های فلسطینی و عربی و نیز جامعه جهانی در خصوص شکستن سد محاصره چیست؟ آیا مواضع فلسطینی ها و عرب ها رضایت بخش بود؟
ج: متاسفانه باید عرض کنم که موضع تشکیلات خودگردان در خصوص رفع محاصره فاقد جدیت لازم بود و طرح درخواست لغو محاصره از سوی نهاد مذکور تنها با هدف خاموش کردن آتش خشم و غضبی بود که بعد از جنایت صهیونیست ها در حمله به کاروان آزادی و کشتار اعضای آن، شعله ور شده بود.
برخی طرف های عربی و فلسطینی هستند که خواست آنها تداوم روند محاصره می باشد ؛ زیرا به باور آنان، محاصره اهرم فشاری است که می توانند از آن بر علیه ما استفاده کنند و به همین خاطر، پایان یافتن محاصره را مشروط به آشتی ملی کردند. این همه تاکید بر ضرورت برقراری آشتی ـ آن هم در این برهه ـ تنها با هدف منحرف کردن اذهان از توجه به ضرورت شکسته شدن سد محاصره و اولویت این موضوع می باشد.
مشروط ساختن رفع محاصره به تحقق آشتی یک بازی غیر قابل قبول است ؛ زیرا پایان یافتن محاصره و آشتی هر کدام دو هدف جداگانه می باشند که باید برای عملی کردن آنها کوشید و نبایست اجرای یکی را مشروط به تحقق دیگری کرد.
س: اتحادیه عرب با وجود مصوبات رسمی که در خصوص ضرورت رفع محاصره داشت ؛ ولی تا مدت ها سیاست سکوت را در قبال موضوع محاصره پیش گرفت تا اینکه در نهایت عمر موسی، دبیر کل این اتحادیه سفری را به نوار غزه انجام داد. این سفر چه نتایجی را با خود به دنبال داشت؟
ج: اقدام دبیر کل اتحادیه عرب در سفر به نوار غزه بسیار دیر انجام گرفت ؛ ولی مثبت بود که ما از ایشان به خاطر این سفر کمال تشکر را داریم ولی مسئله این سفرها و بازدیدها نیست. به نظر بنده، مشکل اینجاست که برخی طرف های بین المللی با صهیونیست ها در خصوص استفاده از گزینه محاصره برای مجازات جنبش حماس و به زانو درآوردن آن توافق کرده اند. برخی طرف های فلسطینی و عربی نیز هستند که نمی خواهند حماس سربلند و بدون پرداخت هیچ گونه بهای سیاسی جهت شکست محاصره، از این محاصره خارج شود.
این دسیسه چینی مشترک برای ادامه محاصره که با حضور طرف های مختلف انجام می گیرد، باعث شده است تا محاصره نوار غزه تا به این لحظه ادامه داشته باشد ؛ ولی بنده معتقدم که این توطئه ها و همکاری های شوم هر چقدر هم که شدید باشد، در مقابل اراده پولادین ملت فلسطین از بین خواهد رفت. البته بماند که امروز شاهد تلاش های انسان دوستانه ای هستیم که از سوی کشورهای شرقی و غربی و همچنین تمامی ملت ها و هواداران جمیع ادیان برای شکستن سد محاصره صورت می گیرد که بارزترین نمونه آن کاروان آزادی بود. به هر حال، کاروان های دریایی و زمینی و نیز تکاپوهای مستمر کشورها ـ همه و همه ـ این پیام را با خود دارند که باید محاصره پایان پذیرد.
با توجه به آنچه گذشت، نزدیک شدن زمان لغو محاصره ربطی به مواضع طرف های مختلف ندارد ؛ بلکه نتیجه اراده پولادینی است که خواست خود را به همگان قبولانده است. امید ما به همین اراده ملی می باشد که حتی باعث تغییر در مواضع طرف های مختلف شد و به اعتقاد بنده همین اراده، طرف های مختلف را به سمت این موضعگیری جدید (در مخالفت با تداوم محاصره) کشاند ؛ زیرا مواضع به صورت طبیعی تغییری نمی کند.
اراده ملت ما برای پایداری و اراده فعالان صلح برای شکستن محاصره ـ در سطح منطقه ای و بین المللی ـ باعث خواهد شد تا همگان گزینه محاصره نوار غزه را کنار بگذارند که به اعتقاد بنده، این اتفاق خیلی زود می افتد.
س: موضع دولت ترکیه در قبال رفع محاصره کاملا روشن بود و برای ایجاد یک خط دریایی میان کشورش با نوار غزه کوشید. آیا به غیر از ترکیه، دولت های دیگری نیز به صورت علنی یا غیر علنی برای رفع محاصره اقدام ورزیدند، اقدامی که بتوان در رفع محاصره بر روی آن حساب باز کرد؟
ج: بی تردید، برادران ترک ما نقش برجسته ای را در این عرصه (لغو محاصره) ایفا کردند. از یک طرف، به خاطر شکستن سد محاصره شهید دادند و ملت این کشور نیز هدف رفتارهای ناشایست صهیونیست ها قرار گرفت. از طرف دیگر، مقامات ترک در اظهارات خویش به صراحت مخالفت خود را با تداوم روند محاصره اعلام نمودند که از آن جمله می توان به اظهارات آقای اردوغان اشاره کرد. خوب این حرف ایشان را به خاطر دارم که می گفت: “اگر تمام جهان به غزه پشت کنند، بنده هرگز به آن پشت نخواهم کرد.”
امروز رفع محاصره یکی از شروط ترکیه برای حل بحران ناشی از حمله صهیونیست ها به کاروان آزادی می باشد. این موضع رهبران و ملت ترکیه واقعا شایان تقدیر است. ملت ما هرگز این موضع تاریخی آنکارا را فراموش نخواهد کرد ؛ البته امت اسلامی ـ عربی نیز این موضوع را برای همیشه به خاطر خواهد داشت. برخورد ترکیه با مسئله محاصره نوار غزه یکی از بازنمودهای موفقیت این کشور در ایفای نقش منطقه ای، عربی و اسلامی اش است.
در کنار ترکیه، شاهد تلاش هایی از سوی طرف های دیگر نیز بودیم. جنبش در طول چند هفته گذشته با شماری از کشورهای اسلامی و عربی و نیز اروپایی در همین رابطه در تماس بوده است. تلاش ما در راستای عملی کردن درخواست های روزافزون کشورها برای شکستن سد محاصره می باشد. یکی از آن کارهایی که باید در این راستا انجام بگیرد و امروز بیش از هر زمان دیگری به آن احساس نیاز می شود، ایجاد یک خط دریایی برای نوار غزه است. به هر حال محاصره انواع و اشکال مختلفی دارد که یکی از آنها محاصره دریایی می باشد.
به اعتقاد بنده، ایجاد یک خط دریایی میان نوار غزه با جهان خارج می تواند گام مهمی در جهت شکستن سد محاصره باشد ؛ زیرا به تبع آن، دیگر انواع محاصره توجیه و اهمیت خود را از دست می دهند. تاکید ما بر این است که باید روند اعمال فشارها به رژیم صهیونیستی بیشتر شود تا این رژیم دست از محاصره نوار غزه بردارد و گذرگاه های این منطقه را باز کند. از برادران مصری نیز تقاضا داریم که گذشته را فراموش کنند و تنها به گشودن موقت گذرگاه بسنده نکنند یعنی آن کاری را که در برهه پیشین انجام می دادند و به صورت موقت گذرگاه رفح را می گشودند. ما بر این موضوع پافشاری و اصرار داریم که ایجاد یک خط دریایی میان غزه و جهان خارج حق ملت فلسطین است و به امید حضرت حق تلاش های ترکیه و همچنین تکاپوهای جهان عرب و اسلام و کشورهای اروپایی در جهت عملی کردن این طرح به نتیجه خواهد رسید.
س: در لا به لای صحبت های خود به شکست محاصره غزه اشاره کردید. پر واضح است که محاصره برای طرف صهیونیستی نیز مشکل ساز شد و امروز ادامه محاصره برای آنها حکم یک بار سنگین را دارد. سوال اینجاست که چرا اشغالگران با وجود اینکه محاصره هیچ نتیجه مستقیمی را برای شان به دنبال ندارد، به این کار ادامه می دهند؟
ج: به نظر بنده، این اقدام صهیونیست ها سه بعد دارد: بعد اول آن است که محاصره بخشی از رفتار خصمانه ای می باشد که اشغالگران در برابر ملت ما دارند. صهیونیست ها همان طور که اشغالگری می کنند، به احداث شهرک های یهودی نشین دست می زنند، به یهودی سازی مبادرت می ورزند و محله ها و منازل فلسطینیان ساکن قدس را تخریب می کنند، به محاصره نیز دست می زنند. در واقع، این موضوع بخشی جدایی ناپذیر از رفتارهای صهیونیست ها را تشکیل می دهند ؛ زیرا این جماعت دشمن ما هستند و اشغالگر.
بعد دوم موضوع، مشروط ساختن رفع محاصره به مسئله آزادی گلعاد شلیت، اسیر نظامی صهیونیست است. بنا به ادعای اشغالگران محاصره جزئی از مجازاتی می باشد که تل آویو برای نوار غزه، مقاومت و جنبش حماس به خاطر به اسارت گرفتن شلیت در نظر گرفته است.
بعد سوم این موضوع که البته رژیم صهیونیستی را برای ادامه روند محاصره ترغیب می کند، همسویی تمایل این رژیم برای ادامه وضعیت موجود با خواست برخی طرف های منطقه ای در این خصوص است.
درست است که اشغالگران قدس هیچ توجهی به خواست دیگران ندارند و اصلا احترام به خواست دیگران در رفتارهای شان جایی ندارد ؛ ولی اگر خواست دیگران را با تمایلات خود یکی ببیند، آن را عملی می کند. متاسفانه بعد سوم یعنی همسویی تمایل اشغالگران برای ادامه محاصره با خواست برخی طرف های فلسطینی، عربی و بین المللی همسو است. البته قدرت طرف های محاصره کننده به هر میزان که باشد، باز هم قدر مقدر این محاصره آن است که ـ به امید حضرت حق ـ به زودی پایان یابد.
س: در صحبت های خود به موضوع گلعاد شلیت اشاره کردید و اینکه محاصره در یکی از ابعاد خود مرتبط با آزادی وی می باشد. نتانیاهو چند روز پیش از جامعه بین الملل خواست تا برای آزادی اسیر نظامی رژیم صهیونیستی به کمک این رژیم بشتابند. آیا به نظر شما این کمک خواهی و مساعدت جویی از ضعف و ناتوانی رهبران این رژیم که هیچ گاه به جامعه جهانی تکیه نداشته اند، حکایت ندارد؟
ج: به اعتقاد بنده، بیان چنین اظهارات (کمک جویانه ای) از سوی نتانیاهو با چندین هدف صورت می گیرد. اول اینکه نتانیاهو می خواهد تا دولت خود را از زیر فشاری که از طرف جامعه صهیونیستی وارد می آید، رها کند. به هر حال، امروز توده صهیونیست ها می دانند مقصر اصلی در عدم انجام مبادله اسرا نتانیاهو و کابینه امنیتی وی است. نتانیاهو می خواهد فشار افکار عمومی را دفع کند و اتهام کوتاهی و نیز ناتوانی را در این ماجرا به جامعه جهانی نسبت دهد و از دولتش دور سازد.
هدف دوم نتانیاهو از این اظهارات (کمک جویانه) انحراف افکار عمومی از توجه به جنایتی می باشد که رژیم صهیونیستی علیه کاروان آزادی مرتکب شده است. چهره این رژیم بعد از ماجرای مذکور به شدت در جهان تیره شده است. اگر چه جنگ غزه باعث تخریب چهره صهیونیست ها در افکار عمومی جهان شد ؛ ولی ضربه ای که به وجهه آنها ـ به خاطر اقدام شان علیه کاروان آزادی که از 30 کشور مختلف و با نژادها، ادیان و ملیت های متفاوت تشکیل شده بود ـ وارد آمد چندین و چند برابر جنگ غزه بود. هراس اشغالگران قدس از آن است که جامعه جهانی مشروعیت بین المللی رژیم غاصب شان را سلب کند و به همین خاطر، تمام توان خود را برای بهبود وجهه خویش صرف می نمایند.
صهیونیست ها می خواهند جامعه بین الملل را به عنوان مسئول شکست در ماجرای مبادله اسرا معرفی کنند تا اینکه بتوانند نقاب قربانی را بر صورت بزنند به ویژه بعد از آنکه ـ بروز حادثه کشتی آزادی ـ باعث شد تا به عنوان جلاد و قاتل در جهان شناخته شوند. بنده معتقدم که این طرح اشغالگران دیگر تارنما شده است و هرگز منجر به وارونه شدن حقایق نمی شود.
هدف سوم نتانیاهو از این اظهارات (کمک جویانه) ایجاد یک جبهه فشار بین المللی علیه حماس است تا این جنبش سقف مطالبات و شروط خود را برای مبادله پایین بیاورد و پیشنهاد صهیونیست ها را که پیش از این رد کرده بود، بپذیرد ؛ ولی بی شک، در تمامی سه هدفی که اشغالگران قدس با این کمک جویی دنبال می کنند، آشکارا می توان رد پای ناتوانی شان را دید.
رژیم غاصب قدس امروز به شدت احساس ناتوانی می کند که این موضوع به ایجاد حالتی از یاس در جامعه صهیونیستی انجامیده و به همین خاطر دولت خود را تحت فشار قرار داده است تا اگر توان آزاد کردن گلعاد شلیت را [با استفاده از قدرت نظامی] را ندارد، پس بهای رهایی اش را به فلسطینیان بپردازد. تل آویو امروز از نظر امنیتی و نظامی شکست خورده محسوب می شود و نتوانسته است تا اسیر نظامی خود را از مقاومت باز پس بگیرد. اشغالگران حتی در دیپلماسی خود نیز شکست خورده اند. خلاصه اینکه اسرائیل در تمامی عرصه ها با ناتوانی رو به رو است.
س: آیا خبر جدیدی در مورد مبادله اسرا و نیز واسطه های جدید دارید؟
ج: موضوع مبادله اسرا پیشرفت مهمی نداشته و تنها تلاش هایی از سوی آلمانی ها برای از سرگیری تلاش های میانجیگرانه شان در این زمینه صورت گرفته است. طرف آلمانی می خواهد جنبش را به سمت پیشنهادهای گذشته سوق دهد ؛ ولی ما هرگز چنین چیزی را قبول نمی کنیم چرا که بر اساس توافق صورت گرفته میان ما و میانجیگران آلمانی، در هنگام از سرگیری مذاکرات غیر مستقیم در خصوص مبادله اسرا باید کار را از آخرین طرح و پیشنهاد شروع کنیم و به بحث در مورد آن بپردازیم. ضمنا ما هرگز پیشنهاد اخیر کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی که در آن نتانیاهو حرف ها و توافقات گذشته خود در خصوص مبادله اسرا را فراموش کرده است، نمی پذیریم.
س: حرف و حدیث هایی است مبنی بر اینکه برخی طرف های عربی نیز در موضوع مبادله اسرا دخالت می کنند و از نتانیاهو می خواهند تا در انجام این موضوع شتاب به خرج ندهد تا مبادا مبادله اسرا به عنوان یک دستاورد و یک پیروزی در کارنامه حماس ثبت شود. نظر شما در این رابطه چیست؟
ج: بله. باید عرض کنم که دولت آمریکا و شاید هم برخی دیگر از طرف ها چنین سفارشی را به نتانیاهو کرده اند. دلیل این موضوع را باید در هراسی جستجو کرد که جماعت مذکور از تاثیر مثبت این مسئله بر جایگاه حماس و تاثیر منفی آن بر موقعیت محمود عباس دارند. آمریکا و طرف های یادشده می خواهند فضایی را فراهم آورند که اولویت به از سرگیری مذاکرات داده شود و هرگز نمی خواهد شرایطی پیش آید که مذاکرات بی فایده جلوه نماید.
خلاصه اینکه ما برای از سرگیری مذاکرات غیر مستقیم جهت مبادله اسرا آماده هستیم و ضمن مخالفت با پیشنهاد اخیر صهیونیست ها، اعلام می کنیم که از خواست و شروط خود چشم نمی پوشیم.
س: در مذاکراتی که با میانجیگران آلمانی در خصوص مبادله اسرا داشتید، آیا جانبداری شان از صهیونیست ها موضوعی ملموس بود و آیا در جهت اعمال فشار به شما تلاش می کردند؟
ج: هنوز زود است که چنین استنتاج و برداشتی را از موضوع داشته باشیم ؛ ولی به هر حال میانجیگران آلمانی منطقا به دنبال کسب موفقیت در وساطت های شان میان دو طرف هستند و وقتی ببینند بستر برای اعمال فشار فراهم است، از این بستر برای به نتیجه رساندن ماموریت خویش (میانجیگری) استفاده می کنند. طرف آلمانی به خوبی می داند که نتانیاهو باعث به شکست انجامیدن وساطت هایش در این زمینه شده است. این مقام صهیونیستی مواضع قطعی و ثابتی در مورد مبادله ندارد.
هر طرفی در دنیا یا هر میانجیگری در این کره خاکی که هنگام مقایسه میان یک رژیم غاصب و یک جنبش آزادیبخش گمان می کند اعمال فشار بر یک جنبش ساده تر از وارد آوردن فشار به یک رژیم غاصب است، سخت در اشتباه می باشد. خیلی ها حماس را آزموده اند و خوب می دانند که حماس سر تسلیم در برابر فشارها فرود نمی آورد. جنبش تنها چیزی را می پذیرد که تحقق بخش خواسته ها و انتظارات ملتش باشد و از هیچ احدی هراس ندارد.
س: در سخنرانی چند روز پیش خود هشدار دادید که حماس سقف شروط و مطالبات خود برای مبادله اسرا را بالا خواهد برد. ضمنا تهدید کردید که مسئله به گلعاد شلیت ختم نمی شود. [این روند به اسارت گرفتن سربازان صهیونیست ادامه دارد] آیا این اظهارات شما در چارچوب تاکید بر تداوم تلاش های تان برای آزادی اسرا می باشد؟
ج: به طور خلاصه خدمت تان عرض کنم که هدف ما کاملا روشن و مشخص است. ما تنها به دنبال آزادی زنان و مردان اسیر فلسطینی هستیم. اگر به اسارت گرفتن یک سرباز صهیونیست برای آزادی اسرای ما کافی نباشد، طبیعی است که مقاومت برای اسیر کردن تعداد بیشتری از سربازان رژیم اشغالگر قدس دست به کار خواهد شد تا این رژیم بداند که چاره ای جز آزادی اسرای ما ندارد. اسرا و شهدا در نظر ملت ما از جایگاهی والا برخوردار هستند ؛ زیرا وظیفه خود در خصوص دفاع از مردم را به بهترین نحو ممکن به انجام رسانده اند. نجات اسرا وظیفه دینی و ملی ما است. در نظر ما، اسرا برترین ها هستند و ما هرگز آنها را فراموش نخواهیم کرد.
س: اجازه بدهید به موضوع آشتی ملی بپردازیم. آخرین تحولات مربوط به پرونده آشتی چیست و آیا خبر جدیدی در این رابطه دارید؟
ج: متاسفانه باید عرض کنم آشتی ملی اگر نتوان گفت که از مسیر خود خارج شده ؛ ولی می توان گفت که هیچ پیشرفتی نداشته است. طرف های مختلفی هستند که هر گونه آشتی را وتو می کنند. بسیاری از طرف ها از ضرورت آشتی سخن می گویند ؛ ولی تعداد اندکی از آنها در صادقانه برای تحقق آن می کوشند.
پیش از آنکه هر گونه بحثی را در خصوص وضعیت کنونی پرونده آشتی داشته باشم، تمایل دارم به اختصار آنچه در چند ماه گذشته رخ داد را به اطلاع تان برسانم. وقتی از مفاد طرح پیشنهادی مصر برای آشتی ملی با خبر شدیم، اصرار کردیم که باید اصلاحات لازم در آن صورت گیرد تا با مواردی که حماس و فتح در مذاکرات هشت ماه گذشته خویش در خصوص آن توافق کرده اند، همخوانی داشته باشد. این درخواست ما با مخالفت طرف مصری رو به رو شد و موضوع دیگر کاملا جنبه شخصی به خود گرفت یعنی دیگر این طرف ناظر (مصر) بود که خود را در این زمینه تصمیم گیرنده می دانست. موضع ما هم کاملا روشن بود. ما به همه احترام می گذاریم و هرگز نمی خواهیم هیچ طرفی در تنگنا قرار گیرد ؛ ولی در عین حال، توجه زیادی به مسئله آشتی داریم و معتقدیم که این یک آشتی فلسطینی ـ فلسطینی است و این حق طرف های آشتی است تا نسبت به اینکه طرح پیشنهادی مصر تضمین بخش یک آشتی واقعی و پاسخگوی منافع ملی شان در تمامی ابعادش هست، اطمینان حاصل کنند. ما به دنبال آن آشتی بودیم که به تقویت رشته وحدت و همبستگی داخلی بیانجامد و اصل مشارکت و همکاری را در تمامی مسائل به دنبال داشته باشد و باعث ایجاد یک رابطه درست و سالم در میان گروه های مختلف باشد. ما آن آشتی را که باعث تسلط یک گروه خاص بر دیگر گروه ها شود و باعث به حاشیه راندن یکی از طرف های آشتی شود، نمی خواهیم.
وقتی خواست ما در خصوص اصلاح برخی از بندهای طرح مصر برای آشتی ملی رد شد، اندکی پیش از برگزاری اجلاس سران عرب در لیبی پیشنهادی جدید مطرح شد مبنی بر اینکه حماس و دیگر گروه ها ملاحظات خود در خصوص طرح مصر را ارائه دهند تا به عنوان پیوست طرح مذکور و جزئی جدایی ناپذیر از آن به شمار آید و بر همین اساس، آشتی ملی صورت گیرد که این پیشنهاد ـ با وجود آنکه از سوی شمار زیادی از کشورهای عربی مطرح شده بود ـ مورد مخالفت قاطع قرار گرفت و دوباره موضوع آشتی ملی به بن بست رسید.
پس از این ماجرا و اندکی پیش از سفر آقای عمر موسی، دبیر کل اتحادیه عرب فریادها از گوشه و کنار برخاست مبنی بر اینکه گروه های فلسطینی باید از طریق مذاکره به تفاهم و توافق برسند و سند تفاهم و توافق را با یکدیگر امضا کنند، سندی که اساس آشتی ملی باشد و مشکلات مربوط به طرح پیشنهادی مصر را حل کند.
ما از این پیشنهاد (گفتگو جهت امضای سند تفاهم و توافق) که همزمان با سفر عمر موسی انجام می گرفت و با حمایت وی همراه بود، استقبال کردیم. با برادر عزیزمان جناب آقای اسماعیل هنیه نیز در خصوص گفتگو جهت امضای سند تفاهم صحبت کردیم که ایشان نیز از این موضوع حمایت کردند و تماس هایی را نیز با “رئیس تشکیلات خودگردان” داشتند که موضوع مذکور با استقبال آقای ابومازن همراه شد تا جایی که تاکید کرد گروهی از رهبران بلندپایه جنبش فتح را برای مذاکره به نوار غزه می فرستد. در این برهه، ابومازن هیاتی را با حضور شخصیت ها و چهره های مستقل به ریاست منیب المصری تشکیل داد که در میان آنها افراد وابسته به گروه های مختلف فلسطینی نیز دیده می شود. وی همچنین موافقت خود را با ایجاد سند توافق اعلام نمود ؛ ولی متاسفانه چند روز پیش از موعدی که برای سفر هیات مذکور به نوار غزه تعیین شده بود، از تصمیم خود صرف نظر کرد و دوباره به خان اول بازگشت و گفت: “شما اول طرح پیشنهادی مصر را امضا کنید و سپس ما در هنگام اجرای این طرح ملاحظات شما را مد نظر قرار می دهیم.”
ابومازن در یکی از جلسات خود که در پشت درهای بسته انجام گرفت، خاطرنشان ساخت که نمی خواهد با این کار خشم مصر را برانگیزد. درخواست بنده از عمر موسی که از موضع مثبت حماس اطلاع پیدا کرده، این است که به همه، آن طرفی را که تلاش های مختلف برای تحقق آشتی ملی را بی نتیجه می گذارد، معرفی نماید.
سوال بنده این است که چرا توافق میان گروه های فلسطینی ممنوع می باشد؟ شکاف موجود میان طرف فلسطینی با یک طرف غیر فلسطینی نیست و به همین خاطر طبیعی است که این فرصت به فلسطینی ها اعطا شود تا با یکدیگر به توافق و تفاهم برسند و عرب ها نیز باید از این توافق حمایت کنند نه آنکه در مسیر تحقق آن سنگ اندازی نمایند.
حرف من این است که آشتی ملی به خاطر دو عامل اصلی به نتیجه نمی رسد و تکمیل نمی شود. اول اینکه برخی طرف های بین المللی و در راس آنها ایالات متحده و رژیم صهیونیستی اجازه نمی دهند تا زمانی که حماس برنامه های سیاسی خود را تغییر نداده است، آشتی ملی محقق گردد یعنی اینکه از نظر واشنگتن و تل آویو وقتی تحقق این آشتی بلامانع است که حماس به شروط تعیین شده بازی تن در دهد. آمریکایی ها و صهیونیست ها می خواهند همان کاری را که در گذشته و در مورد دیگران انجام دادند، در مورد حماس نیز به انجام برسانند. وقتی حماس در انتخابات پیروز شد، طرف های مذکور بسیار خشمگین شدند و به همین خاطر نمی خواهند اجازه دهند تا این جنبش تصمیمات و برنامه های خود را به انجام برساند مگر آنکه اصول و آرمان های خود را فراموش نماید و به شروط سیاستمداران تن در دهد.
عامل دوم نیز وجود برخی طرف های فلسطینی و عربی می باشد که هرگز حاضر به پذیرش تغییری که در نقشه سیاسی داخلی به وجوده آمده است، نیستند و معتقدند تا زمانی که حمایت های منطقه ای و بین المللی از بازیگران سابق عرصه سیاست در فلسطین باشد، این جماعت می توانند در میدان قدرت حضور داشته باشند و در مورد فلسطین تصمیم گیری نمایند حتی اگر این موضوع خلاف خواست مردم این سرزمین باشد. طرف های مذکور از این شرایط (بقای در قدرت با استفاده از حمایت قدرت های خارجی) لذت می برند ؛ زیرا بر خلاف اراده ملت فلسطین قدرت را در اختیار می گیرند. آنها هرگز به دنبال عملی کردن خواست ملت فلسطین نیستند ؛ بلکه به دنبال شرایطی هستند که اجازه شان دهد تا به تنهایی و در سایه حمایت های منطقه ای و بین المللی برای فلسطین تصمیم گیری نمایند و این علت حقیقی مخالفت شان با موضوع آشتی است.
پیام بنده به طرف های مختلف فلسطینی که در زمینه تحقق آشتی ملی جدی هستند، این است که بیایید به جهانیان بگوییم ما فلسطینی ها به دنبال آن هستیم که با دستان خود مشکلات مان را حل نموده و به کسی نیز اجازه دخالت نمی دهیم. بیایید خودمان برای آشتی تصمیم بگیریم و از دیگران نیز بخواهیم که از تصمیم ما حمایت کنند نه اینکه آن را وتو نمایند و نظرشان را به ما تحمیل کنند.
س: آیا این امکان وجود دارد که ترکیه در موضوع آشتی ملی میانجیگری کند؟
ج: ترکیه از همان آغاز بحران و شکاف داخلی تلاش های بسیاری را در این زمینه انجام داده است ؛ ولی به اختصار باید خدمت تان عرض کنم که تا کنون به ترک ها اجازه ورود به این عرصه و نقش آفرینی داده نشده و نخواهد شد.
س: برخی طرف های فلسطینی و عربی تلاش کردند تا رفع محاصره نوار غزه را مشروط به تحقق آشتی ملی نمایند. آیا این مسئله برای شما ملموس بود؟
ج: همین طور است. بعد از ماجرای حمله به کاروان آزادی، طرف های مختلف بین المللی و منطقه ای تمام توجه شان معطوف به شکستن سد محاصره شد. برخی از طرف ها که گمان می کردند محاصره اهرم فشاری است که می توانند از آن بر علیه ما استفاده کنند، نمی خواستند تا این اهرم از دست برود و به همین خاطر، پایان یافتن محاصره را مشروط به آشتی ملی کردند. این همه تاکید بر ضرورت برقراری آشتی ـ آن هم در این برهه ـ تنها با هدف منحرف کردن اذهان از توجه به ضرورت شکسته شدن سد محاصره می باشد.
موضع ما در این رابطه کاملا مشخص است. ما می گوییم پایان یافتن محاصره و آشتی هر کدام دو هدف جداگانه می باشند که هیچ تعارضی با یکدیگر ندارند و باید برای عملی کردن آنها کوشید و نبایست اجرای یکی را مشروط به تحقق دیگری کرد. حماس هم به دنبال شکسته شدن سد محاصره و هم به دنبال تحقق آشتی ملی است و ثابت قدم در این دو مسیر گام بر می دارد.
س: آیا فکر نمی کنید که در برهه اخیر اقدامات علیه جنبش حماس و به طور کلی مقاومت در کرانه باختری کاهش یافته است؟
ج: سیاست امنیتی در کرانه باختری هیچ تغییری نکرده و همان اصول گذشته خود را دارد. شاید تغییراتی در شکل اجرای این سیاست ها به وجود بیاید ؛ ولی بنیان آن که بر چندین اصل گذارده شده است، تغییری نمی کند. این اصول عبارتند از اینکه باید مقاومت را به صورت همه جانبه تحت فشار قرار داد. مقاومت جرم به شمار می رود. سلاح مقاومت نیز غیر قانونی می باشد. ضمنا در حال حاضر دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان و نظامیان رژیم صهیونیستی در زمینه تبادل اطلاعات با یکدیگر همکاری کامل دارند که البته این همکاری ها به بازداشت و بازجویی مبارزان فلسطینی نیز سرایت کرده است.
بخشی از سیاست های امنیتی با هدف اعمال فشار به تمامی ملت صورت می گیرد. سیاست های کلی تشکیلات خودگردان در جهت اعمال فشار به ملت در تمامی سطوح سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می باشد تا جایی که دامنه این فشارها به آزاداندیشان دانشگاهی و اصحاب رسانه نیز کشیده شده است. در واقع، اعمال فشار یک سیاست کلی است.
بخشی از این سیاست های امنیتی تنها علیه حماس است. این جنبش تنها به خاطر انجام فعالیت های مبارزاتی یا عملکردش در عرصه سیاسی و ملی مجازات و مورد فشار قرار نمی گیرد. در واقع، تشکیلات خودگردان سیاست امنیتی خود را در چارچوب طرحی انجام می دهد که هدف از آن تضعیف حماس در تمامی زمینه ها است و گمان می کند که با این کار می تواند جنبش را از نظر سیاسی به زانو در آورد و جایگاه آن را در میان مردم تضعیف نموده و نقش این جنبش را در فلسطین کمرنگ کند.
بخشی از سیاست های امنیتی تشکیلات خودگردان در راستای انتقام جویی است. برخی طرف های فلسطینی معتقدند که از این طریق (تضعیف حماس) می توان جلوی تکرار ماجرایی را گرفت که در انتخابات سال 2006 رخ داد و باعث غافلگیری همگان شد. آنها با طرح تضعیف حماس می خواهند دیگر شریک یا رقیبی نداشته باشند. در واقع، عادت کرده اند که خیمه سیاست در فلسطین را تنها با یک پایه و ستون (فتح) ببینند و هرگز تاب دیدن اینکه خیمه مذکور با دو ستون اصلی و نیز ستون های فرعی (گروه های مختلف فلسطینی) بر پا شده باشد، ندارند. آنها می خواهند نقش حماس را کمرنگ نمایند تا به تنهایی در مورد فلسطین تصمیم گیری کنند و این حکایت از خودسری و انانیت سیاسی و حزبی جماعت مذکور دارد.
س: پس شما معتقدید که فشارها بر هواداران حماس در کرانه اشغالی باختری کاهش نیافته است؟
ج: ما در اینجا با یک پارادوکس دردناک رو به رو هستیم که خلاف تمامی اصول منطق میهن پرستی و واقعگرایی است. در حالی که رژیم صهیونیستی سخت مشغول یهودی سازی قدس، آواره کردن ساکنان اصلی این شهر و نیز تبعید نمایندگان فلسطینی آن است و نخست وزیر این رژیم نیز بر نادیده گرفتن حقوق ملت ما پافشاری می ورزد و طرح ایجاد میهن جایگزین را در اردن برای مردم فلسطین مطرح می نماید، تنها جوابی که تشکیلات خودگردان به این جنایت ها می دهد آن است که روند تعقیب مبارزان و مجاهدان را تشدید می بخشد تا مبادا مردم فلسطین هیچ برگ برنده ای را در مقابل صهیونیست ها داشته باشند. تشکیلات خودگردان پاسخ جنایت های اشغالگران را با استقبال از مذاکرات مستقیم و غیر مستقیم با آنها می دهد بدون آنکه در این میان دشمن صهیونیستی بهایی را برای انجام مذاکرات بپردازد. از همه بدتر اینکه تل آویو پاسخ جنایت هایش در حق ملت فلسطین را با همکاری امنیتی رایگان تشکیلات خودگردان با نیروهای ارتش صهیونیستی دریافت می کند ؛ البته بماند که این همکاری چه با بها و چه بی بها وظیفه تشکیلات مذکور به شمار می رود.
در حقیقت، وضعیت دراماتیک موجود تاسف انسان را بر می انگیرد و باعث می شود تا صهیونیست ها برای نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان ترغیب شوند ؛ ضمن آنکه اقدامات تشکیلات خودگردان نتانیاهو را تشویق می کند تا هیچ چیزی را به طرف مذاکره کننده فلسطینی که ضعیف و فاقد برگه های برنده می باشد، اعطا نکند. البته تشکیلات مذکور با دست خود این برگه های برنده را از بین برده است و با همکاری های امنیتی خویش با صهیونیست ها، خدماتی رایگان به آنها می دهد تا در زمینه نابودی این برگه ها (مقاومت) موفق شوند.
انتظاری که امروز وجود دارد، آن است که به اصلاح وضعیت موجود بپردازیم که این کار نیز در سایه تاکید بر گزینه مقاومت و نیز مخالفت با هر گونه اقدامی امکان پذیر است که از سوی تشکیلات خودگردان و دولت منتصب آن برای فریب ملت فلسطین صورت می گیرد. آنها می خواهند با پول و بهبود وضعیت اقتصادی افراد، آنها را وادار به تسلیم در برابر خواست خویش کنند. رفتار تشکیلات خودگردان و دولت فیاض به گونه ای است که گویی اولویت اول ملتی که در زیر سایه شوم حضور اشغالگران به سر می برد، معیشتی و اقتصادی می باشد و حال آنکه اولویت اصلی چنین ملتی آزادی میهن و تاکید بر حق تعیین سرنوشت است. انتظاری که امروز از جهان عرب وجود دارد، آن است که مسئله قدس را پیگیری نمایند و در مقابل طرح دشمن صهیونیستی برای تکمیل زنجیره یهودی سازی قدس که با تغییر در بافت جمعیتی و جغرافیایی این شهر صورت می گیرد، بایستند.
س: برخی ها معتقدند که سلام فیاض می خواهد با تغییر در وضعیت فلسطین و کنار گذاشتن فتح و حماس، خود را به یکه سوار میدان سیاست مبدل سازد. چیزی هم که امروز ـ و با وجود چنین شرایطی ـ شاهد آن هستیم، عدم واکنش حماس و دیگر گروه های حاضر در کرانه باختری است. دلیل این همه سکوت و نیز پذیرش فشارهایی که از سوی دستگاه های امنیتی وارد می آید، چیست؟
ج: بله این وضعیت مشهود و البته تعجب برانگیز است ؛ ولی هرگز نمی توان آن را نشانه خمودگی و نیز بی توجهی مردم به حوادث موجود دانست. ملت ما یک ملت بزرگ می باشد که همیشه در صحنه حاضر بوده و خود تاریخ ساز بوده است ؛ ولی متاسفانه امروز می بینیم که با زور آهن و آتش، با ابزار ارتکاب اقدامات وحشیانه همچون شکنجه و کشتار و نیز همکاری امنیتی، ملت ما را مهار کرده اند و هر گونه حرکت اعتراض آمیزی را در نطفه خاموش می کنند. بنده بر این باورم که بر خلاف اعتقاد برخی ها، وضعیت موجود ـ حتی اگر با پیشرفتی در زمینه امور اقتصادی همراه شود ـ هرگز یک موفقیت برای تشکیلات خودگردان یا دولت سلام فیاض به شمار نمی رود ؛ زیرا اولویت اصلی ملت های تحت اشغال رهایی میهن از چنگال غاصبان است نه اقتصاد.
از سوی دیگر، موفقیت دیکتاتورها در کشورهای مختلف [در استفاده از ابزار زور برای مهار ملت ها] هرگز به عنوان یک موفقیت به شمار نمی رود. در کرانه باختری نیز اصل بر همین است و اگر هم تشکیلات خودگردان در این منطقه پیروزی ظاهری داشته، این پیروزی در سایه زیر پا گذاشتن ارزش های ملی، سلب آزادی و نیز عزت انسانی شهروندان حاصل شده است.
خلاصه باید عرض کنم که وضعیت حاکم بر کرانه باختری یک وضعیت استثنایی و موقت است و هرگز بیانگر حقیقت نمی باشد. بنده کاملا به این نکته باور دارم که این مرحله پایان خواهد یافت و ما به زودی این وضعیت را پشت سر خواهیم گذاشت. کرانه باختری نیز برنامه های مقاومت خویش را از سر خواهد گرفت. تاریخ فلسطین همیشه آکنده از حوادث غیر منتظره بوده است. چه بسا دوره هایی از آرامش که با خود طوفانی را به دنبال داشته است، طوفانی که هیچ کس آن را پیش بینی نمی کرد.
س: آیا خبر جدیدی را در خصوص رابطه میان حماس با اردن برای ما دارید؟
ج: متاسفانه در برهه کنونی روابط دو جانبه حالت جمود را تجربه می کند و ریشه این موضوع را باید در نظرات مراکز تصمیم گیری در اردن جستجو کرد که هرگز نمی خواهند با جنبش رابطه ای داشته باشند. حماس برای ارتباط با امان آمادگی کامل دارد ؛ ولی مشکل طرف مقابل است که همیشه رفتاری تردید آمیز نسبت به این موضوع دارد البته شاید هم قاطعانه تصمیم گرفته است که هرگز رابطه ای با جنبش نداشته باشد. در واقع، مسئولیت جمود کنونی در روابط حماس با امان بر عهده یک طرف (حکومت اردن) است.
س: شما به دنبال ایجاد چه نوع رابطه ای میان حماس و امان هستید که بتواند تامین کننده منفعت دو طرف باشد؟
ج: پیش از آنکه هر گونه بحث در خصوص نوع این رابطه داشته باشیم، باید به ضرورت وجود روابط میان اردن و فلسطین که بخشی از آن را روابط میان اردن و حماس تشکیل می دهد، بپردازیم. بی تردید، این روابط یک موضوع حاشیه ای و بی اهمیت نیست ؛ بلکه یک ضرورت تلقی می شود. درست است که اردن با تشکیلات خودگردان رابطه دارد ؛ ولی این کفایت نمی کند چرا که حماس جزئی از نظام حاکم بر فلسطین به شمار می رود و اکثریت پارلمانی را در اختیار دارد. حماس بعد از سال 2006 هیچ شباهتی به قبل از آن ندارد. حماس مشروعیت خود را اول به خاطر مقاومت و بعد هم به خاطر آرایی گرفته است که رای دهندگان به نفع این جنبش به صندوق ریختند. از این رو، نمی توان گفت که رابطه با یک طرف خاص فلسطینی، اردن را از رابطه با حماس بی نیاز می کند.
در برهه کنونی شاهد افزایش دغدغه های مشترک میان اردن و فلسطین هستیم. هر دو طرف نگران طرح هایی هستند که نتانیاهو و دولت تندرو و افراطی وی از آن سخن به میان می آورند، طرح هایی که بر اساس آن دیگر آوارگان حق بازگشت به میهن خویش را ندارند و باید برای همیشه مقیم کشورهایی شوند که به آنها پناه برده اند. اردنی ها و فلسطینی ها امروز با یک تهدید مشترک رو به رو هستند و منافع و سرنوشت آنها با یکدیگر گره خورده است.
در سایه ضرورت هایی که توضیح آن گذشت، همه باید اهمیت روابط دو جانبه را درک کنند. بیان چنین حرف هایی از سوی بنده به این معنا نیست که ما به دنبال گدایی کردن رابطه با دیگران هستیم. به طور کل، چنین مقوله ای در سیاست حماس جایی ندارد.
به نظر بنده، منافع و دغدغه های مشترک هستند که باعث ایجاد روابط دو جانبه میان طرف های مختلف می شوند. در پاسخ به پرسشی که در خصوص شکل این رابطه مطرح کردید، باید بگویم که ما به دنبال رابطه ای هستیم که اساس آن احترام، تفاهم و تبادل نظر باشد.
آنچه که باید اردن و فلسطین به دنبال آن باشند گفتگو برای از بین بردن نگرانی ها، بسترسازی برای دست یابی به تفاهم و نیز ارائه طرحی مناسب برای رابطه دوجانبه در برهه کنونی می باشد ؛ البته طرح مذکور باید قابلیت گسترش را نیز در آینده داشته باشد. حماس آمادگی آن را دارد تا برای برقراری رابطه ای که تامین کننده منافع اردن و فلسطین باشد، بکوشد و نگرانی های اردن نسبت به برقراری این رابطه که برخی از آنها قابل توجیه و البته اکثر آنها نیز غیر قابل توجیه است، را از بین ببرد.
س: نگاه جنبش حماس به موضوع اسکان دائمی آوارگان در کشورهایی که به آن پناه برده اند، چیست؟ فلسطینی ها و اردنی ها برای مقابله با این خطری که آرمان فلسطین را تهدید می کند، چه وظیفه ای بر عهده دارند؟
ج: بی شک، این یک خطر جدی است و چیزی که باعث تشدید این خطر می باشد، ضعفی است که امروز طرف فلسطینی و عربی را گرفتار خود کرده است. به دیگر سخن، هر چقدر طرف های عربی و فلسطینی از حق بازگشت چشم بپوشند، همان قدر به گزینه ایجاد میهن جایگزین برای فلسطینی ها (در اردن) و نیز اسکان دائمی آوارگان در کشورهایی که به آنها پناه برده اند، خدمت کرده اند. بستن دست و پای مقاومت در کرانه باختری گامی در جهت خدمت به طرح میهن جایگزین است و باعث ایجاد شرایط دشواری می شود که حتی اهالی کرانه باختری نیز دیگر تاب ماندن در سرزمین خویش را نخواهند داشت.
ما وظیفه داریم تا آن شکاف هایی که دشمن از طریق آنها در صفوف ما رخنه می کند، ببندیم. بی تردید صهیونیست ها هرگز قصد ندارند تا اجازه تبدیل کرانه باختری به یک کشور فلسطینی با تمامیت ارضی را بدهند ؛ بلکه تنها مجوز برخورداری از یک حاکمیت خودگردان را اعطا خواهند کرد. البته نباید فراموش کرد که طرح نهایی صهیونیست ها در مورد کرانه باختری هرگز به اینجا ختم نمی شود ؛ زیرا آنها به دنبال اشغال کامل اراضی این منطقه، کوچاندن فلسطینیان به اردن و ایجاد یک میهن جایگزین برای ملت فلسطین در این کشور هستند. خط مقدم دفاع از اردن در مقابل طرح ایجاد میهن جایگزین برای فلسطینی ها در این کشور حمایت از مقاومت، متوقف کردن هر گونه همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی و نیز اتخاذ سیاستی است که این رژیم را دچار مشکل کند.
هر کس که نگران اجرای طرح میهن جایگزین برای فلسطینان در اردن است، اولا باید تیغ سرزنش خود را بر سر کسانی فرود آورد که سیاست ها و اقدامات شان در راستای همین طرح می باشد. ثانیا باید از گروه هایی حمایت کند که عملا در مقابل این طرح می ایستند و صرفا به اعتراض لفظی بسنده نمی کنند.
س: در برهه اخیرا شاهد دور شدن هر چه بیشتر اردن [بی توجهی] از مسئله فلسطین بودیم. آیا معتقدید که اتخاذ چنین سیاستی مناسب است؟
ج: بی توجهی نسبت به مسئله فلسطین و دور نگاه داشتن خویش از این موضوع، از هیچ کشور عربی قابل قبول نیست تا چه رسد به اردن که به حکم جغرافیا و تاریخ مشترک، ارتباطی تنگاتنگ با مسئله فلسطین دارد ؛ ولی به هر حال تصمیم گیری در این رابطه در دست مراکز قدرت در امان است و همین مراکز در مقابل تصمیمات شان مسئول هستند. حرفی که ما در این رابطه می زنیم، هرگز از باب دخالت نیست. ما می گوییم دین و قومیت مشترک و نیز انسانیت چنین چیزی را ایجاب می کند.
موضع اردن و به طور کلی موضع کشورهای عربی در قبال آرمان فلسطین باید موضعی مثبت باشد و به این آرمان اهمیت بدهند. منظور ما از موضعگیری این نیست که در تصمیمات فلسطینیان دخالت کنند ؛ بلکه تقاضای ما از آنها همکاری با طرف فلسطینی در ترسیم راهبردی است که منافع همه را به دنبال داشه باشد.
س: آیا شما حساسیت خاصی نسبت به نقش آفرینی سازنده و مثبت اردن در مسئله فلسطین دارید؟
ج: ابدا ما هیچ حساسیتی نسبت به نقش آفرینی اردن یا هر کشور عربی دیگر در مسئله فلسطین نداریم. نقش اردن در این میدان خصوصیت های ویژه خود را دارد. ضمنا حضور و نقش آفرینی یک کشور عربی به معنای حذف حضور دیگری نیست. بحث ما بر سر مشارکت در این مسئولیت خطیر (حفظ آرمان فلسطین) است. هر کدام از طرف ها خصوصیت های ویژه خود را دارند و از سوی دیگر مناقشه اعراب با رژیم صهیونیستی تنها مربوط به یک سرزمین خاص نیست ؛ بلکه این یک مناقشه عربی، اسلامی و انسانی است.
انتظاری که از اردن و کشورهای عربی می رود، آن است که در کنار فلسطینیان بمانند و از آنها حمایت کنند ؛ زیرا ملت ما به تنهایی نمی تواند بار سنگین مناقشه موجود را تحمل کند ؛ اگر چه در خط مقدم جبهه مقابله با اشغالگران حضور دارد و در این عرصه پیشگام می باشد و رهبری پروژه آزادسازی را بر عهده دارد. از سوی دیگر، هنگامی بحث قدس پیش می آید، می بینیم که اردن بیش از هر کشور دیگر عربی به حکم پیوندی که میان تاریخ این کشور با قدس و کرانه باختری وجود دارد، در مقابل این موضوع مسئول است. به هر حال، نقش آفرینی اردن در مسئله فلسطین نیز خصوصیت ویژه خود را دارد.
با توجه به تمامی مسائل، ما از حضور کشورهای عربی به ویژه اردن در میدان نقش آفرینی در آرمان فلسطین استقبال می کنیم و هرگز نگرانی و دلواپس آن نیستیم که این حضور باعث خدشه دار شدن استقلال مربوط به تصمیم گیری های سیاسی در فلسطین شود ؛ زیرا تنها انسان های ضعیف هستند که چنین ترس و هراسی را نسبت به نقش آفرینی کشورهای عربی حس می کنند. ما می دانیم چطور استقلال رای خود را در تصمیم گیری ها حفظ کنیم و در عین حال، بستر را برای مشارکت فعال و سازنده امت اسلامی و عربی در عرصه نبرد با اشغالگران فراهم نماییم.
س: برخی ها جنبش حماس را به مداخله جویی در امور داخلی اردن متهم می کنند و برخی دیگر انگشت اتهام دخالت در امور جنبش اسلامی را به سمت این جنبش نشانه می روند و می گویند که حماس از یک طرف علیه طرف دیگر حمایت می کند. پاسخ شما به این اتهامات چیست؟
ج: خیلی صریح خدمت تان عرض کنم که ما هرگز در امور داخلی مربوط به دولت و ملت اردن هیچ مداخله ای نداشتیم ؛ مگر آنکه برخی ها همبستگی مردم این سرزمین با حماس و مقاومت را با عنوان دخالتی از جانب ما تفسیر کنند.
حماس به هیچ وجه در مسائل داخلی اردن دخالت نکرده است. در تاریخ موجودیت حماس یک بار هم اتفاق نیافتاده است که این جنبش منافع کشورهای عربی و امنیت شان را به خطر بیاندازد که البته این موضوع حتی در مورد کشورهایی که در حق حماس بد کرده اند نیز صدق می کند. جنبش یک استراتژی کاملا شفاف در این زمینه دارد و معتقد است که حفظ امنیت جهان عرب و نیز صیانت از امنیت ملی کشورهای عربی قدرتی برای آرمان فلسطین به شمار می رود.
در خصوص موضوع اخوان المسلمین در این کشور باید عرض کنم که حماس هرگز در امور داخلی جنبش اسلامی دخالتی نداشته است. اگر کسی از نام حماس (یعنی جنبش اسلامی) استفاده می کند، هرگز به معنای دخالت جنبش در آن نیست. دامن حماس از این اتهامات پاک است. معتقدم که در پرتو تکرار ادعای دخالت حماس در امور اخوان المسلیمن باید توضیحاتی در این خصوص داده شود.
بنده به این نکته باور دارم که مقامات اردنی به خوبی می دانند که جنبش حماس هیچ گونه مداخله جویی در امور داخلی اش نمی کند ؛ ولی مثل اینکه برخی ها از نسبت دادن این اتهام پوچ به جنبش لذت می برند. شاید این کار در تحقق برخی اهداف شان کارساز باشد.
تاکید می کنم که حماس موضعی کاملا بی طرف نسبت به طرف های حاضر در جنبش اسلامی اردن دارد و امیدوار است که طرف های مختلف به یک اجماع و وحدت کلمه برسند. حماس موضعی بی طرف در مقابل تمامی طرف های حاضر در جنبش اسلامی دارد و این طور نیست که یک طرف وابسته به این جنبش می باشد و حال آنکه طرف دیگر این طور نیست. همه عزیزان در جنبش اسلامی اردن برادر ما هستند. حماس به همه آنها احترام می گذارد و نفع آنان را خواستار است و هرگز در مسائل داخلی شان دخالت نمی کند. درست است که ما و جنبش اسلامی اردن یک ریشه تاریخی مشترک داریم ؛ ولی حماس، حماس است و اخوان المسلمین اردن، اخوان المسلمین اردن.