اشاره: انور رجا عضو دفتر سیاسی و مسئول اطلاع رسانی جبهه خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی کل ـ در گفت و گویی اختصاصی با مرکز اطلاع رسانی فلسطین اظهار داشت:« اگر جنبش حماس عملا وضعیت نوار غزه را این گونه رقم نمی زد، وضعیت این منطقه به سرعت به سمت جنگ داخلی گسترده پیش می رفت و اقدامات و جذب نیرو و جبهه گیری گسترده جریان کودتاگر با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی وقوع این جنگ تایید می کند.»
رجا در این دیدار به ریشه های انفجار وضعیت امنیتی نوار غزه و پیامدهای تصمیمات محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در مورد انحلال دولت وحدت ملی و اعلام وضعیت فوق العاده و تشکیل حکومت اضطراری اشاره و راهکارهایی برای خروج از بحران کنونی ارائه می دهد.
متن گفت و گو:
اقدامی ضروری
ـ تحولات اخیر نوار غزه را چگونه می بینید؟
ابتدا باید عرض کنم که اوضاع امنیتی نوار غزه با توجه به ادامه و تشدید ناامنی ها و آشوب های سازمان های امنیتی وابسته به جریان شورشی و کودتاگر فتح به رهبری محمد دحلان و به خاطر عدم جدیت ریاست تشکیلات خودگردان برای حل پرونده امنیتی وارد مرحله دشواری شده بود. این پرونده بر دوش ملت بزرگ فلسطین سنگینی می کرد ؛ ملتی که در اصل خود، با توجه به ادامه تجاوزات وحملات رژیم صهیونیستی و محاصره از وضعیتی بغرنج رنج می برد.
ما در جبهه خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی کل ـ از نزدیک اوضاع نوار غزه را دنبال می کردیم و یقین داشتیم که جریان کودتاگر تمام تلاش خود را صرف به شکست کشاندن اقدامات صورت گرفته برای ساماندهی وضعیت داخلی فلسطین بر اساس اصل تقویت پایداری ملت و ادامه مقاومت و مهار فساد سیاسی و مالی و اداری و اخلاقی کرده است و علت این امر هم ارتباط تک تک اعضای این جریان با توطئه ها و طرح های مشکوک حکومت صهیونیستی و دولت آمریکاست.
با وجود انعطاف زیادی که جنبش مقاومت اسلامی حماس در جریان مذاکرات و گفتمان داخلی با ریاست تشکیلات خودگردان و جنبش فتح در طول دو سال گذشته در قاهره، دمشق و پیمان مکه نشان داد، اما پس از هر دور مذاکرات جریان کودتاگر به عملیات های مخل نظم و امنیت عمومی دست می زد و این اعمال هر مربته وضعیت فلسطین را پیچیده تر از قبل و مشکلات مردم را هم صد چندان می کرد.
در این جا باید اشاره کنم که سرزمین های اشغالی فلسطین طی چند ماه گذشته شاهد یک فعالیت چرخشی و نوبتی اشغالگران صهیونیست و جریان کودتاگر در هدف قرار دادن مقاومت و مبارزه فلسطینیان بود.
در برابر این واقعیت تلخ، باید گام سیاسی تعیین کننده ای برای پایان دادن به مشکلات و رنج های ملت فلسطین که مدام هدف توطئه ها و طرح های دشمنان است، برداشته می شد.
باید تاکید کرد که برنامه مقاومت تنها در سایه ساماندهی وضعیت داخلی فلسطین و پاکسازی آن از عناصر فتنه انگیز و فاسد ادامه پیدا خواهد کرد و به اهداف خود می رسد.
ما تحت هیچ شرایطی از داعیان استفاده از سلاح در داخل نیستیم، سلاح ما تنها در مقابل اشغالگران صهیونیست مشروعیت دارد و من در اینجا نمی خواهم از موضع جنبش حماس دفاع کنم، اما تاریخ گواهی خواهد داد و من هم عرض می کنم: وضعیتی که به آن اشاره کردیم، جنبش حماس را بر آن داشت که مقرهای سازمان های امنیتی را محاصره و این مراکز را از وجود عناصر فتنه انگیز که از رژیم صهیونیستی و آمریکا با هدف ضربه زدن به مقاومت کمک های مالی و تسلیحاتی دریافت می کردند، پاکسازی کند.
آنچه در نوار غزه اتفاق افتاد، یک اقدام عملی برای ناکام گذاشتن سیاست “آشوب هدفمند” ی بود که دولت آمریکا عملا آن را در پیش گرفته و اعلام کرد ؛ سیاستی که جز آشوب و تخریب چیزی عاید عراق نکرد و از خداوند عز و جل می خواهیم که شاهد تبعات این سیاست در لبنان نباشیم.
ما در جبهه خلق میان این جریان کوتاگر و برادران خود در جنبش فتح تفاوت قائل هستیم، جنبش فتح تاریخ مبارزاتی دیرینه ای دارد و گردان های شهدای الاقصی که در انتفاضه الاقصی در مقابله با دشمن صهیونیستی حماسه های قهرمانانه ای آفریده از دل این جنبش بیرون آمده است. ما وقتی از جریان کودتاگر سخن می گوییم منظورمان کسانی است که منافع و مصالح آن ها با برنامه مقاومت و مصالح عالی ملت خود تعارض دارد.

مهار نکردن این جریان کودتاگر به جنگی داخلی منجر می شد
ـ به نظر شما حماس غیر از کنترل مراکز امنیتی در نوار غزه گزینه ای دیگر برای مهار بحران نداشت؟
این سؤال اولا باید از رهبران جنبش حماس پرسیده شود، اما به نظر ما، برادرانمان در حماس پس از ماه ها تلاش شبانه روز برای حل سیاسی بحران داخلی و با توجه به عدم جدیت ریاست تشکیلات خودگردان و نبود نظارت جدی و مسئولانه کشورهای عربی بر هر گفت و گو و توافقی و با توجه به فعالیت های سازمان یافته و مدام جریان کودتاگر و حمایت مالی و لوجیستیکی آمریکا و رژیم صهیونیستی از این جریان به این جمع بندی رسیدند که باید عملا اقدام کنند.
در اینجا باید به اختصاص ده ها میلیون دلار به سازمان های امنیتی وابسته به ریاست تشکیلات خودگردان (از سوی آمریکا)، اجازه رژیم اشغالگر صهیونیستی به آموزش نیروهای گارد عباس در اردوگاه نظامی اریحا، وارد کردن عناصری از نیروهای بدر به نوار غزه و ارسال مقادیر زیادی مهمات جنگی و سلاح برای این نیروها اشاره کنم.
علاوه بر همه اینها، اطلاعات مستند و موثقی که به دستمان رسیده است، نشان می دهد که برخی شخصیت ها و مقامات تشکیلات خودگران فلسطین بر کشورهای اروپایی برای تشدید محاصره ملت فلسطین و افزایش فشارهای خود بر دولت وحدت ملی به رهبری حماس فشار می آوردند و همه این اقدامات و فشارها برای دور زدن انتخاب آگاهانه ملت فلسطین صورت می گرفت.
بنابراین باید گفت که مسائل و وضعیت به سمت رویارویی حتمی پیش می رفت. معتقدم که اگر حماس این جریان را در نوار غزه مهار نمی کرد، در آینده ای نزدیک شاهد جنگ داخلی شدیدی به تمام معنای کلمه بودیم. اکنون وضعیت در نوار غزه در مسیر صحیح خود قرار دارد و بر این باور هستیم که همه باید برای مهار و خنثی کردن هر تلاش هدفمندی برای بر افروختن آتش فتنه در کرانه باختری اقدام کنیم.
مسئول اصلی این بحران کیست؟
ـ به نظر شما مسئول یا مسئولان اصلی بحران کنونی در فلسطین چه کسانی هستند؟
ج: مسئول اصلی این وقایع در درجه اول دولت آمریکا و کشورهای غربی است که بر تجاوزات مکرر صهیونیست ها سرپوش می گذارند و از آن ها حمایت می کنند و ملت فلسطین را تحت محاصره خود قرار داده اند.
در وهله دوم جامعه بین الملل مسئول این اوضاع است و بخش بزرگی از مسئولیت این حوادث متوجه کشورهای عربی نیز هست، کشورهای عربی در مقابل تجاوزات و محاصره گسترده ملت فلسطین سکوت خفت باری در پیش گرفتند و مانع اجرای تصمیمات اتحادیه عرب در نشست های خود در خارطوم، قاهره و ریاض در مورد لغو محاصره فلسطینیان شدند.
اما طرف چهارمی که مسئول این بحران هاست، محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین است که رویکرد و سیاستی منفی درباره پرونده امنیتی در پیش گرفت و با جلوگیری از عملی شدن توافقات صورت گرفته در گفت و گوها فضای نامطلوبی را بر “گفتمان فلسطینی” حاکم کرد.
عباس قانون اساسی را زیر پا می گذارد و وضعیت را بغرنج تر و پیچیده تر می کند
ـ محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به دنبال تحولات نوار غزه تصمیماتی اتخاذ کرد و به موجب این تصمیمات دولت وحدت ملی را منحل و سلام فیاض را مأمور تشکیل حکومت اضطراری کرد، به نظر شما این وضع تا کی ادامه خواهد یافت؟
این تصمیمات عباس از لحاظ قانون اشکالاتی دارد. بر اساس قانون اساسی فلسطین رئیس تشکیلات خودگردان این حق را دارد که حکومت را منحل کند، اما باید این حکومت با همین ترکیب اش فعالیت خود را ادامه دهد و در قانون هم از آن به عنوان “حکومت پیشبرد امور” یاد می شود تا این که حکومت جدید رای اعتماد پارلمان را بگیرد.
در کل، این اقدام و تصمیمات محمود عباس وضعیت را بغرنج تر و مسائل را پیچیده تر می کند و خطرناک تر از همه این ها، این که با این کارش نوار غزه و کرانه باختری را از هم مجزا ساخت. در حالی که می بایست به سرعت گفتمان ملی فراگیری را برگزار می کرد تا بحران کنونی و راهکارهای کاهش پیامدهای منفی آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
ـ یعنی شما این اقدام عباس را موجب تقسیم و تجزیه فلسطین می دانید؟
بله، ما نگران این مسأله هستیم، و مقدمات این تجزیه را شاهد هستیم. ما اکنون شاهد حکومت اضطراری در رام الله و حکومت مشروع وحدت ملی در نوار غزه هستیم. ما نسبت به تجزیه کرانه باختری و نوار غزه هشدار می دهیم. این مسأله آرمان ملی فلسطین را به شدت تهدید می کند.
مرحله فروپاشی کامل تشکیلات خودگردان
ـ به نظر شما در صورت پافشاری عباس بر این موضع خود تشکیلات خودگردان فرو می پاشد؟
تشکیلات خودگردان عملا از همان زمان شکل گیری اش در سال 1994 در نطفه خفه شد و با آغاز انتفاضه الاقصی این تشکیلات دیگر معنا و مفهومی ندارد. اشغالگران صهیونیست در طول سال های انتفاضه دوم (الاقصی) همه نهادهای امنیتی، خدماتی، تاسیسات، مراکز دولتی را تخریب کردند و تنها برخی نهادها را که بتوان از طریق آن ها ظاهر تشکیلات خودگردان را حفظ کرد، مستثنی ساختند و در کل عملا هم تنها اسمی از تشکیلات خودگردان مانده است.
در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که اشغالگران صهیونیست و آمریکا به شدت خواهان ماندگاری تشکیلات خودگردان هستند. اما تشکیلاتی روتینی با معیارهای محمود عباس نه معیارهای جنبش حماس که خواهان تبدیل تشکیلات خودگردان به نهاد و مؤسسه ای است که به امور همه فرزندان فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه رسیدگی کند.
در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که بله، در صورتی که عباس بر این مواضع خود پافشاری کند، در آینده ای خیلی نزدیک شاهد فروپاشی کامل تشکیلات خودگردان خواهیم بود.
روند مبارزات ملی ادامه خواهد داشت
به نظر شما فروپاشی تشکیلات خودگردان در مرحله کنونی به نفع قضیه فلسطین خواهد بود یا به ضرر آن؟
مسأله در اینجا به مرجعیت فلسطین مربوط می شود. در صورت فروپاشی تشکیلات خودگردان و با توجه به سیاست برنامه ریزی شده و هدفمند برای به حاشیه راندن ساف و خارج ساختن آن از محتوا و مضمون حقیقی اش، احتمالا با نوعی خلأ سیاسی در آرمان ملی روبرو شویم.
به همین خاطر ما گروه ها و احزاب فلسطینی باید با نظارت عربی گفتمان جدی و مسئولانه ای را برای بازسازی ساف و دادن اعتبار مجدد به آن به عنوان نماینده ملت فلسطین در داخل و خارج فلسطین شروع کنیم، تا این سازمان منعکس کننده سیاست ها و آرزوهای ملت فلسطین در هر جایی که حضور دارند، باشد.
ما مطمئن هستیم که در صورت فروپاشی تشکیلات خودگردان خواهیم توانست، به وضعیت داخلی خود سامان بخشیم. ما از آرمان و مسأله کشور و ملتی تحت اشغال سخن می گوییم و تا زمانی که این وضعیت ادامه دارد، روند مبازرات ملی متوقف نخواهد شد.
معتقدم که تحرکاتی که منطقه شاهد آن است، بر این نکته تاکید دارد که تقویت گزینه مقاومت تنها راه راندن اشغالگران و باز پس گیری حقوق غصب شده است و در عین حال هم، این باور نزد ملت ما و جهان عرب و اسلام شکل گرفته که گزینه سازش نوعی خودکشی است و آمال و حقوق را تضییع می کند.
راه برون رفت از بحران کنونی
ـ به نظر شما چه راهکارهایی برای نجات وضع کنونی فلسطین وجود دارد؟
اول: گفتمان ملی فراگیر در اسرع وقت و با مشارکت همه گروه ها و احزاب فلسطینی و تحت نظارت عربی و توافق بر برنامه سیاسی مشترکی برای حمایت از آرمان ملی و تقویت پایداری ملت فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه و تشکیل حکومت وحدت ملی که نماینده فلسطینیان و قادر به عمل به وظایفش هم باشد.
دوم: باسازی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) بر اساس اصل مشارکت حقیقی و برنامه ملی مقاومی که حافظ حقوق مردم و اصول آرمان ملی باشد و به نقش مبارزاتی فلسطینیان خارج (آوارگان) اعتبار مجدد دهد و در راستای دادن بعد عمیق اسلامی و عربی به قضیه فلسطین باشد.
سوم: مهم تر از همه، تشدید مقاومت در مقابل اشغالگران صهیونیست در همه سطوح است. مقاومت علاوه بر این که تنها راهکار راندن اشغالگران است، یکی از عوامل مصونیت جبهه داخلی فلسطین از هر گونه تفرقه و اختلاف در این مرحله رهایی بخش است.