سه شنبه 12/نوامبر/2024

چرا رهبری اصرار دارند فلسطین کماکان مسئله‌ی اول اسلام باشد؟

پنج‌شنبه 19-آوریل-2018

با وجود گرفتار شدن دنیای اسلام بهمسئله‌ی افراط، تروریسم وحشیانه و چنددستگی، با این حال رهبر انقلاب کماکان اصراردارند مسئله‌ی فلسطین، اولویت اصلی جهان اسلام باشد، اما چرا؟

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانیخود در سالگرد حضرت امام خمینی(ره) در چهارده خرداد 1394 تأکید کردند که «هرجا ظلمهست دو طرف وجود دارد: ظالم و مظلوم؛ ما طرفدار مظلومیم، مخالف با ظالمیم؛ اینموضع‌گیری‌ای است که امام به‌صراحت انجام می‌داد و این یکی از خطوط اصلی است.امروز هم به همین دلیل مسئله‌ی فلسطین برای ما یک مسئله‌ی اصلی است؛ این را همهبدانند. مسئله‌ی فلسطین از دستور کار نظام جمهوری اسلامی خارج نخواهد شد. مسئله‌یفلسطین، عرصه‌ی یک مجاهدتِ واجب و لازم اسلامی است، هیچ حادثه‌ای ما را از مسئله‌یفلسطین جدا نمی‌کند. ممکن است کسانی در صحنه‌ی فلسطین باشند که به وظایفشان عملنکنند، حساب آن‌ها جدا است امّا مردم فلسطین، ملّت فلسطین، مجاهدان فلسطینی موردتأیید و حمایت ما هستند.»[1]

 

با نگاهی به بیانات ایشان، قضیهفلسطین با وجود تهدیدات جدی در جهان اسلام همچنان باید در اولویت جمهوری اسلامیایران و جهان اسلام قرار گیرد زیرا این امر ریشه در زیاده خواهی ایدئولوژیکصهیونیسم و مجری آن یعنی اسرائیل است. ریشه این مخالفت سرسختانه در اندیشه رهبرانقلاب اسلامی در قبال بنیان فکری صهیونیسم باید جستجو کرد، ایشان صهیونیسم را بهدلیل انحراف آن زمینه‌ساز مفاسد و مشکلاتی می‌داند، که هر یک موجب ایجاد بحران در جهاناسلام و زمینه‌ساز بحران‌هایی همچون بروز خطر گروه‌های تکفیری، جنگ‌های خونیننیابتی و دخالت خارجی می‌شود.

 

به عقیده رهبر انقلاب اسلامی، جریانصهیونیسم تحت شرایط بحرانی ظهور یافت، نگاهش به سایر اقوام، نژادها و ملت‌ها نگاهخاص است و به مبانی عقلی و کلامی الهی بی‌توجه است. از نظر ایشان، صهیونیست‌ها بنابه ایدئولوژی خود نگاهی کاملاً تکلیف‌گرا و تبعیت‌گرا داشته و از درک حق‌مدار بودنانسان، چه به اعتبار یهودیت اصیل و سایر ادیان الهی و چه به اعتبار دولتی مقبول درنظام بین‌الملل، بی‌اعتنا هستند.

 

در این شرایط جهان اسلام با یک جریانبسیار پیچیده روبرو است، که در بستری از توهم، خودشیفتگی منافع ایدئولوژیک خود رادنبال می‌کند، که این امر خطری برای بشریت محسوب می‌شود. رهبران انقلاب اسلامی بادرک این خطر جهانی، سعی در گوشزد کردن این خطر نه‌فقط به مردم فلسطین و اعراب،بلکه به جهانیان داشتند. به‌طوری‌که مقام معظم رهبری در جایی بیان می‌کند:«فلسطین، مسئله‌ی اول در میان همه‌ی موضوعات مشترک کشورهای اسلامی است… اولاینکه یک کشور مسلمان، غصب و توسط بیگانگانی که از کشورهای گوناگون گردآوری‌شده وجامعه‌ای جعلی و موزاییکی تشکیل داده‌اند، مصادره شده است… دوم اینکه این حادثهبه‌صورت بی‌سابقه‌ای در تاریخ، با کشتار و جنایت و ظلم و اهانت مستمر انجام گرفتهاست.

 

سوم آنکه قبله‌ی اول مسلمانان وبسیاری از مراکز محترم دینی که در این کشور قرار دارد، به تخریب و توهین و زوالتهدید شده است. چهارم آنکه این دولت و جامعه‌ی جعلی در حساس‌ترین نقطه‌ی جهاناسلام، از آغاز تاکنون، نقش یک پایگاه نظامی، امنیتی و سیاسی را برای دولت‌هایاستکباری بازی کرده و محور غرب استعماری که به علل گوناگون، دشمن اتحاد و اعتلاء وپیشرفت کشورهای اسلامی است، از آن همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفادهکرده است. پنجم آنکه صهیونیسم که خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعه‌یبشری است، این جای پا را وسیله و نقطه‌ی اتکائی برای گسترش نفوذ و سلطه‌ی خود درجهان قرار داده است.»[2]

 

همان‌طور که مشاهده شد رهبر معظمانقلاب در علل متعدد اولویت قضیه فلسطین به مواردی اشاره کردند که برخی از محورهایاساسی آن عبارت‌اند از:

 

موضوع ظلم

 

در تاریخ معاصر تحولی بزرگ در جهانروی داد که آن تحول انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود.انقلاب اسلامی دارای اهداف بلند و گفتمان‌های ارزشمندی بود که از جمله آن می‌توانبه استقلال‌طلبی، اسلام سیاسی، استکبارستیزی و ظلم‌ستیزی اشاره کرد. یکی گفتمان‌هایاصلی این انقلاب، ظلم‌ستیزی چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی است. ظلم‌ستیزی درسطح داخلی جلوگیری از ظلم به مظلومان به‌وسیله صاحبان قدرت و در سطح خارجی مبارزهبا ظالمان که حقوق دیگر ملت‌ها را نادیده می‌گیرند، است.

 

در همین راستا به سرانجام رساندن قضیهفلسطین و مبارزه با صهیونیسم از شعارهای اصلی آن محسوب می‌شود. قضیه فلسطین در یکقرن اخیر به نماد ظلم یک ایدئولوژی توسعه‌طلب و نژادپرست صهیونیسم، به یک ملت وسرزمین تبدیل شده و موجب آوارگی میلیون‌ها انسان از سرزمین خود یعنی فلسطین شدهاست.

 

در همین راستا حضرت امامخمینی فرمودند: «هیچ امری را بر مسلمانان واجب‌تر از این نمی‌دانم که با جانو مال خویش، هنگامی که می‌بیند خون‌های برادران و خواهران بی‌گناه شما در سرزمین‌هامقدس فلسطین جاری است و هنگامی که مشاهده می‌کنید سرزمین‌های ما (اسلام) به دستصهیونیست‌های تبهکار، ویران گشته، در این شرایط هیچ راهی جز ادامه جهاد نمی‌ماند،بر همه‌‌ی مسلمانان واجب است که کمک‌های مادی و معنوی خود را در این جهاد مقدس صرفکنند و خداوند پشتیبان این اراده است.»[3]

 

همین ظلم زمینه‌ساز بروز قیام بینمظلومین می‌شود و اگر این قیام به انحراف کشیده شود موجب مشکلات که امروز جهاناسلام با آن درگیر است، می‌شود. به‌طوری‌که برخی آوارگان فلسطینی به‌جای راهی شدنبه جنگ با اسرائیل، راهی جنگ در کشورهای اسلامی می‌شوند.

 

توسعه‌طلبی

 

 وجود یک اندیشه و ایدئولوژی وحدت‌بخش زمینه‌ساز توسعه‌طلبی یککشور یا جریان قومی و ملی است. یک اندیشه نافذ در توسعه‌طلبی معمولاً از نظرات،اعتقادات و نگرش‌های وحدت‌بخش و تجدیدنظرطلبانه یک نژاد یا گروه اجتماعی غالب دریک ملت ایجاد می‌شود. این امر در مورد اسرائیل پیش از تشکیل و ایجاد آن وجود داشتهو بعد از استقلال آن نیز همواره تداوم داشته است و این اندیشه وحدت‌بخش وتجدیدنظرطلبانه همان اندیشه صهیونیسم است.[4]

 

رهبر انقلاب اسلامی با درک صحیح توسعه‌طلبیمداوم اندیشه صهیونیسم در قالب اشغالگری، ایجاد فضای امنیتی و منطقه نفوذ، هموارهنسبت به آن هشدار می‌دهند.

 

مورد حمایت قدرت‌های بزرگ و استعماری

 

تحولات در یک منطقه کم یا زیاد تحتتأثیر قدرت‌های بزرگ است. در عرصه بین‌المللی نقطه‌نظر این قدرت‌ها نسبت به یکبازیگر جزء امور پراهمیت محسوب می‌شود. همین دیدگاه منجر به اتخاذ سیاست حمایت یامقابله از یک کشور یا جریان از سوی قدرت‌های بزرگ می‌شود و همین سیاست‌ها می‌تواندآن کشور یا جریان را به رسیدن به اهداف خود نزدیک و یا اینکه موجب تضعیف آن گردد.[5]

از نظر رهبر انقلاب اسلامی قدرت‌هایبزرگ و استعماری باعث به وجود آمدن صهیونیسم و در پی آن اسرائیل بوده‌اند و اینقدرت‌های بزرگ همچون ایالات متحده آمریکا همواره از صهیونیسم و اسرائیل حمایت می‌کنندبه‌طوری‌که به نظر می‌رسد در خدمت آن‌ها هستند، ایشان در تبیین این امر بیان می‌کند:«ما دولت ایالات متحده‌ی آمریکا را دولتی غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتیخودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشکن، دولتی سخت در پنجه‌ی تصرّف و اقتدار شبکه‌یصهیونیسم بین‌المللی – که به‌خاطر رعایت خواسته‌ها و منافع نامشروع شبکه‌یصهیونیستی بین‌المللی مجبورند با رژیم غاصب و جعلی اشغال‌کننده‌ی فلسطین مماشاتکنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند.» [6]

 

به سرانجام رساندن قضیه فلسطین ومبارزه با صهیونیسم از شعارهای اصلی آن محسوب می‌شود. قضیه فلسطین در یک قرن اخیربه نماد ظلم یک ایدئولوژی توسعه‌طلب و نژادپرست صهیونیسم، به یک ملت و سرزمینتبدیل شده و موجب آوارگی میلیون‌ها انسان از سرزمین خود یعنی فلسطین شده است.

 

تفرقه‌افکنی

 

از نظر رهبر انقلاب اسلامی، وحدتمذاهب اسلامی در اعتقاد به توحید و احیای ارزش‌های اخلاقی، تعامل سازنده بین مذاهبامری پسندیده و در جهت صلح بین مردم است و هر نوع تفرقه‌افکنی بین مذاهب مختلفامری مذموم و خطری برای اسلام است. ایشان بر این عقیده بود که صهیونیسم و اسرائیلبرای دستیابی به اهداف خود به دنبال ایجاد تفرقه بین طوایف و اقوام موجود در جهاناسلام است.

 

مقام معظم رهبری در این مورد بیان می‌دارد:«امروز از جمله‌ی این موضوعات مهم و دارای اولویت، مسئله‌ی اتحاد مسلمانان و گشودنگره‌های فاصله‌افکن میان بخش‌های امت اسلامی است… دست‌های پلید سیاست‌هایاستعماری از دیرباز تفرقه‌افکنی را برای تأمین مقاصد شوم خود در دستور کار داشته‌اند،…دشمن مکار بر آن است که با افروختن آتش جنگ‌های خانگی میان مسلمانان، انگیزه‌هایمقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف کشانده، رژیم صهیونیستی و کارگزاران استکباررا که دشمنان حقیقی‌اند، در حاشیه‌ی امن قرار دهد. راه‌اندازی گروه‌های تروریستیتکفیری و امثال آن در کشورهای منطقه‌ی غربِ آسیا ناشی از این سیاستِ غدارانه است.این هشداری به همه‌ی ما است که مسئله‌ی اتحاد مسلمین را امروز در صدر وظایف ملی وبین‌المللی خود بشماریم.» [7]

 

منطق ترور

 

بی‌تردید تروریسم یکی از جدی‌ترینتهدیدها در محیط امنیت ملی و بین‌المللی به شمار می‌رود، که ضربه‌های بسیار سنگینیرا متوجه کشورها کرده است. به دلیل ناتوانی جامعه بین‌المللی بر سر اجماع در تعریفواحد از مفهوم تروریسم، این امر دستخوش منافع سیاسی در تعریف‌های متفاوت آن شدهاست. 8به‌طوری‌که تعاریف متفاوت هر بازیگر از منافع و امنیت ملیموجب برخورد دوگانه با این پدیده خطرناک شده است. برخی از دولت‌ها بر اساس منافعخود اقدامات تروریستی را دفاع مشروع و در برخی مواقع تروریسم را با اقدامات مشروعو قانونی یکی می‌دانند. ولی آنچه در همه تعاریف یکسان بوده، این است که اقدامیخشونت‌آمیز برای دستیابی به اهداف خاص است. 9

 

بسیاری از عملیات تروریستی توسط گروه‌هایغیردولتی انجام می‌شود، با این حال برخی دولت‌ها برای دستیابی به اهداف خود، اقدامبه عملیات تروریستی می‌کنند که می‌توان به تروریسم دولتی 10اسرائیلاشاره کرد. «تروریسم دولتی به تروریسمی اطلاق می‌شود که دولت، هدایت ترور رابر عهده می‌گیرد، برای آن سازمان در نظر می‌گیرد، هزینه‌هایش را می‌پردازد، بهافراد تعلیمات نظامی می‌دهد و آن‌ها را در درون جامعه و هم در بیرون جامعه هدایتمی‌کند.» 11تقویت گروه‌های تروریستی و ترور نخبگان سیاسی، نظامی،امنیتی و علمی در کشورهای اسلامی از اقدامات غیرقابل انکار دولت اسرائیل در چنددهه اخیر بوده است. رهبر انقلاب اسلامی صهیونیست‌ها را عامل اصلی پدیده تروریسم درمنطقه معرفی و تصریح کرده است «ما در داخل کشور خودمان، در عراق، در سوریه، درلبنان با کسانی که علیه تروریسم می‌جنگیدند همکاری کردیم، کمکشان کردیم، بازهم می‌کنیم؛ما مقابل تروریسم هستیم. خطرناک‌ترین و خبیث‌ترین تروریست‌های این منطقه صهیونیست‌هاهستند؛ ما با صهیونیست‌ها مواجهیم و مقابلیم.» 12

 

فرجام سخن

 

در جمع‌بندی مطالب فوق باید گفت با توجه به روندی که از اینرژیم، در این چند ده اخیر شاهد بودیم، اشغال سرزمین فلسطین را شاید بتوان، اولینقدم جدی آن برای اجرای اهداف توسعه‌طلبانه دانست، که با اشغال بخش‌هایی از سرزمین‌هایعربی و اسلامی، اقدامات نظامی در مناطق مختلف جهان اسلام و ترور نخبگان علمی وسیاسی کشورهای منطقه این روند را ادامه داده است. از نظر حضرت امام خمینی(ره) ومقام معظم رهبری به‌عنوان رهبران انقلاب اسلامی، اقدامات نادرست اسرائیل جز لاینفکتاریخ این رژیم است، که جهان اسلام برای مصون ماندن از خطرات آن می‌بایست هموارههوشیاری خود را در مقابل آن حفظ نموده و این موضوع را از اولویت‌های خود خارجنکند.*

 

منبع: برهان ، دکتر حسین آجرلو ، 20/01/1397

لینک کوتاه:

کپی شد