آمریکا و رژیم صهیونیستی نسل های آینده عربی و اسلامی را تروریست های آینده می دانند و پیش بینی می کنند که این نسل ها با پیوستن به صفوف مقاومت، به کابوسی آزاردهنده و زجر آور برای نیروهای شان در منطقه تبدیل شوند و به همین خاطر، این نسل ها و موسساتی که آنان را بر اساس مقاومت و جهاد پرورش می دهند، کانون اصلی توجه و اهتمام و توطئه های خود قرار داده اند. این نسل ها امروزه به هدف اصلی تبلیغات دروغین آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند.
بدون شک، پیش بینی های آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره گرایش نسل های آینده ما به جهاد و مقاومت محقق خواهد شد. در واقع جنایت های مستمر آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ملت های ما، نسل های اسلامی را برای رویارویی با این جنایت ها و دفاع از دین و میهن، آماده و مهیا کرده است. به رغم همه این ها، آمریکا و رژیم صهیونیستی این مساله را که جنایت های شان منجر به پیوستن هر چه بیشتر جوانان به صفوف مقاومت خواهد شد، انکار می کنند گو این که این نسل ها از روی اجبار می بایست توطئه های جنایتکارانه آمریکا و رژیم صهیونیستی را قبول کنند.
آمریکا و رژیم صهیونیستی دوست ندارند که نسل های آینده ما بر اساس جهاد و مقاومت و حب شهادت در راه خداوند عز و جل تربیت و پرورش یابند. آنان جز تسلیم شدن و سر تسلیم فرود آوردن ملت های مسلمانان در برابر زورمداران و استقبال گرم از آنان، چیز دیگری از ما و نسل های بعد از ما نمی خواهند. این جاست که معنا و مفهوم اعمال فشار رژیم صهیونیستی به آمریکا برای قرار دادن نام موسساتی که کودکان را بر اساس آموزه های اسلامی پرورش می دهند در لیست سازمان های تروریستی، در می یابیم.
پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) نسبت به تبدیل شدن نسل های آینده عراق و فلسطین و افغانستان به ترویست هایی که غرب و آمریکا را تهدید می کنند، هشدار داده است و به نظر می رسد که آمریکایی ها امروز به این نتیجه رسیده اند که در جنگ شان علیه تروریسم تنها زمانی پیروز خواهند شد که فرهنگ مقاومت را در نسل های آینده عربی و اسلامی نابود سازند. اگر چه این هشدار ها دال بر نیت شوم آمریکا برای حذف و نابودی هویت اسلامی نسل های آینده است، اما میدان های جنگ حق علیه باطل نشان می دهد که نابودی فرهنگ مقاومت در این نسل ها امری محال و ناممکن است.
پرواضح است که آمریکا و کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی از دلایل حقیقی روی آوردن هر چه بیشتر نسل های جوان ما به فرهنگ جهاد و مقاومت بی خبرند یا این که خود را به بی خبری می زنند. آنان مدعی اند که روی آوردن جوانان و نوجوانان ما به این فرهنگ نشأت گرفته از وضعیت بد اقتصادی کشورهای شان و یا احساس یاس و نومیدی و سرخوردگی در این نسل هاست و این مساله را که اشغالگری و قتل و کشتار و ویرانگری و سلب حقوق حقه ملت ها در برخورداری از آزادی و کرامت در سرزمین هایشان، منجر به کشیده شدن جوانان و نوجوانان به جهاد و مقاومت شده است، انکار می کنند.
ماه گذشته “پل برینکلی” معاون وزیر دفاع آمریکا اظهار داشت که اگر تلاش ها برای بازسازی عراق طول بکشد، شیوع بیکاری نسل آینده کارگران عراقی را به صفوف مجاهدین خواهد کشاند و در صورت تحقق یک چنین مساله ای، آمریکا و غرب با دست کم پنج میلیون “تروریست” مواجه خواهند شد. این مقام آمریکایی همچنین خاطرنشان کرده است که چهل درصد جمعیت عراق یعنی بیست و شش میلیون نفر، زیر پانزده سال هستند و این در حالی است که آمریکا تنها بیست درصد جمعیت زیر پانزده سال دارد.
آمریکایی ها مقاومت عراقی ها علیه اشغالگران را دلیلی بر نفرت مردم عراق از نیروهای اشغالگر می دانند. آنان معتقدند که برای این که عراقی ها خود را از بند اتهام “تروریست” برهانند می بایست دوستی خود به اشغالگران را ثابت و با گل و لبخند از سپاهیان صلیبی استقبال کنند اگر چه این سپاهیان جز فقر و هلاکت و بدبختی برای آنان چیزی به ارمغان نیاورند و اگر عراقی ها از نیروهای آمریکایی استقبال و دوستی خود به اشغالگران را ثابت نکنند، آمریکایی به سرکوب آنان و اشغالگری در سرزمین شان ادامه خواهند داد.
جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا تقریبا به یک ماه پیش به تداوم این سیاست ابلهانه اشاره کرده بود. وی مدعی شد:«آمریکا می بایست برای جلوگیری از افزایش میزان سرخوردگی و احساس یاس در بین جوانان عراقی، در عراق باقی بماند و در غیر این صورت پیوستن آنان در صفوف تروریست ها کاری بسیار آسان خواهد بود.» معنای این جمله آن است که بازسازی عراق و بهبود وضعیت اقتصادی آن، فقط یک هدف را دنبال می کند و آن ادامه اشغالگری و جلوگیری از ادامه مقاومت از طریق وعده های دروغین به آنان مبنی بر بهبود وضعیت اقتصادی است. چگونه کسی که برای سرقت منابع کشوری آمده است می تواند به ساکنان آن کشور خیر برساند.!!
بوش در ادامه می گوید:«به نظر من احساس یاس و سرخوردگی و ناامیدی مردم عراق به آینده، باعث خواهد شد تا جنبش های افراطی به سادگی هر چه تمام تر عضو گیری کنند اگر شما در جامعه ای که در آن هیچ امیدی نداشته باشید زندگی کنید حتما به دنبال نوعی امید کاذب خواهید بود.»
معنای این جمله آن است که آمریکا عراقی ها را در انتخاب دو گزینه مخیر کرده است؛ یا استقبال از اشغالگران و سکوت در برابر جنایت های آنان و یا ادامه اشغالگری در صورت ادامه مقاومت و این منطق غلط آمریکایی و صهیونیستی، بر فلسطین و افغانستان نیز منطبق است.
بدون شک انتخاب گزینه اول، اهداف اشغالگران را بدون هیچ گونه درد سر یا هزینه ای محقق خواهد کرد و اما گزینه دوم تنها گزینه راهبردی برای ملت های اسلامی در رویارویی با اشغالگران است. یقینا انتخاب این گزینه ملت های اسلامی را از شر آمریکا و رژیم صهیونیستی و همه جنایتکاران نجات خواهد داد. ادامه مقاومت باعث زیان های فراوان مالی و جانی برای اشغالگران و در نهایت باعث رانده شدن آنان از سرزمین های اسلامی خواهد شد.
از هشدارهای پنتاگون و سازمان های صهیونیستی این گونه بر می آید که نسل های اسلامی آینده در تیررس آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند. “برینکلی” می گوید:«نسل های ترویستی آینده متولد شده و بر اساس مفاهیم و آموزه های تروریستی تربیت می شوند.»
در بخش دوم مقاله، در خصوص میزان توجهی که آمریکا به افزایش روند گرایش نسل های آینده به جهاد و مقاومت دارد و نیز برداشت های اشتباه این کشور از این مساله، سخن خواهیم گفت.
