پنج شنبه 01/می/2025

مقابله با پروژه صهیونیستی ـ آمریکایی در نوار غزه یک خواست ملی بود

سه‌شنبه 3-جولای-2007

اشاره:  “ناهض الریس” وزیر سابق دادگستری فلسطین و عضو پیشین شورای انقلابی جنبش فتح پیش بینی می کند که حملات به اعضای حماس در کرانه باختری نتیجه برعکس داشته باشد و باعث افزایش بی سابقه محبوبیت جنبش حماس در این منطقه شود.

الریس در مصاحبه خود با مرکز اطلاع رسانی فلسطین خاطر نشان کرد: حوادث روزهای 13 و 14 ژوئن در نوار غزه یک اقدام پیشگیرانه از سوی جنبش حماس برای خنثی کردن نقشه محمد دحلان و جریان تحت فرماندهی او بود.

وی افزود: همه چیز از برنامه ریزی برای یک درگیری حکایت داشت. اگر به درخواست محمود عباس برای برگزاری دوره های آموزشی متوالی نیروهایش و همچنین ارسال گروه های نظامی به منظور آمادگی جهت حمله به حماس و بسیج تمامی امکانات در این راستا با دیده دقت بنگریم، می توانیم به این نتیجه برسیم که وی با این اقدامات در پی طراحی توطئه ای برای براندازی حماس بوده است ؛ اما در همین حال جنبش حماس تلاش داشته است که جلوی این توطئه را بگیرد ؛ ولی علاقه ای برای ورود به میدان درگیری از خود نشان نداده است.

وی در تحلیل دستورات ریاستی محمود عباس می گوید: «من از این اقدام وی بسیار متاسف و ناراحتم ؛ زیرا رئیس تشکیلات خودگردان به خود چنین اجازه ای می دهد که در یک اقدام غیر قانونی برخی از مواد قانون اساسی کشور خود را به حالت تعلیق در آورد و با این کار خود به حیات دمکراسی فلسطین پایان بخشد.»

 

متن گفت و گو:

 حوادث نوار غزه توطئه صهیونیست ها را در نطفه خفه کرد

 در حال حاضر وضعیت مساله فلسطین را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر من در حال حاضر تا حدودی در تنگنا قرار گرفته ایم ؛ زیرا در حالی که دشمن در آمادگی کامل به سر می برد و هر روز توطئه و برنامه جدیدی را تدارک می بینند، ما شاهد چند دستگی در میان فلسطینیان، جهان عرب و اسلام هستیم. از سوی دیگر، ما در مقابل دشمن تنها واکنش نشان می دهیم و هیچ طرح از پیش برنامه ریزی شده ای برای مواجهه با دشمن نداریم ؛ البته این فقط یک نگاه اجمالی است و اگر بخواهیم دقیق تر نگاه کنیم، می توانیم نکات مثبت زیادی را مشاهده کنیم که بازنمود آن در غزه مشهود است و از آنجایی که این شهر زادگاه من است و نقش مهمی در آرمان فلسطین ایفا می کند، می خواهم در مورد این منطقه صحبتی داشته باشم.

حوادث نوار غزه طرحی را که صهیونیست ها از 47 سال پیش آغاز کرده بودند، خنثی ساخت. نوار غزه از زمان اشغال با همان مشکلاتی که کرانه باختری با آن روبرو بود دست و پنجه نرم می کرد و شاید سهم آن بیشتر از کرانه باختری بود. رژیم اشغالگر قدس سعی داشت تا مغز مردم نوار غزه را از افکار ملی، دینی و عربی شستشو دهد و این کار را نیز از طریق افسران سازمان اطلاعات خود و با اسیران غزه ای حاضر در زندان های صهیونیستی آغاز کرد. اشغالگران از سوی دیگر، با استفاده از کارشناسان اقتصادی و رسانه ای خود در اندیشه تغییر شکل زندگی در نوار غزه و همچنین تغییر چهره این شهر بودند.   

عین همین نقشه در کرانه باختری نیز در جریان بود، اما این منطقه تاب تحمل در مقابل تغییر رنگ ها را داشت. در مقابل، امت عرب و اسلام و فلسطین قدرت شان را در نوار غزه به کار گرفتند تا با چالش های موجود در نوار غزه مقابله کنند و از این رهگذر توانستند پاسخ هایی محکم به چالش ها بدهند.

از این رو، من به این مرحله به دیده جنگ چالش ها و عکس العمل ها و به قول فیلسوف انگلیسی “آرنولد توینبی”در قالب نظریه “چالش محیط و واکنش تمدن” نگاه می کنم به طوری که واکنش های جهان عرب و فلسطین قوی و برجسته بوده و بار دیگر در مسیر پویایی قدم گذاشته است.

رژیم صهیونیستی سعی داشت از طریق تغییر ژن های تاریخی و نه ژن های معمولی که دانشمندان بر روی آنها آزمایش های تجربی انجام می دهند، جامعه فلسطینی را بطور کامل تغییر دهد. بدین معنا که ویژگی های ملت عربی را کاملا دستخوش دگردیسی سازد و بعد از تغییر تفکر و روحیات فلسطینی، آرمان های صهیونیستی را جایگزین آرمان های فلسطینی کند. دشمن تلاش می کند که آرمان های غاصبانه اش در نظر ملت فلسطین قابلیت پذیرش پیدا کرده و حقوق و آرمان های اصیل این ملت و خاطرات اشغال سرزمین و تضییع حقوقش به فراموشی سپرده شود و حق بازگشت به سرزمین پدری و اجرای قطعنامه های شورای امنیت در زمینه حقوق آوارگان فلسطینی را از اذهان آنان محو کند.

 

 نظرتان در باره جداسازی نوار غزه از کرانه باختری تحت تاثیر شرایط به وجود آمده چیست و چه راه حلی را برای این بحران در نظر دارید؟

به نظر من علی رغم اختلاف نظرهای سیاسی که میان مقامات دولت وحدت ملی به وجود آمده است، این انشقاق یک مساله موقت می باشد. باید در تمامی چالش های داخلی، حفظ پل ارتباطی و پیوند را در نظر داشته باشیم. بنده معتقدم که با وجود شکاف موجود در دیدگاه ها، این وضعیت موقت است و امکان بازگرداندن اوضاع به وضعیت عادی و وصل این دوپاره وطن به هم وجود دارد و همان طوری که امکان پیوند دوباره یک انگشت قطع شده از بدن در صورت نگهداری آن در دمای مناسب وجود دارد در این مورد نیز می توان در صورت جلوگیری از طولانی شدن مدت این اختلاف و جدایی میان این گروه ها روابط را از نو برقرار کرده و وحدت را میان آنها برقرار کرد.

از همین رو هر طرفی که با وحدت دوباره این دوپاره فلسطین ( نوار غزه و کرانه باختری ) مخالفت کند یا سعی در به تاخیر انداختن اجرای آن داشته باشد جنایتی را در حق مردم و آرمان فلسطین مرتکب شده است. ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که نوار غزه و کرانه باختری از قبل از هم جدا شده بودند ؛ ولی در مقدمه توافقات دوره انتقالی سال 1995 به این نکته اشاره شده است که وحدت منطقه ای و ارتباط میان نوار غزه و کرانه باختری اولین موضوع مورد توافق طرفین در این توافق نامه است. این مساله در زمان امضای این توافق نامه لحاظ شد ؛ اما صهیونیست ها با ترور “اسحاق رابین” امضا کننده توافقات دوره انتقالی از اجرای این طرح خودداری کردند. آنها بعد از پیروزی بنیامین نتانیاهو که مقام نخست وزیری را عهده دار شد، بر عدم اجرای این طرح تاکید کردند. از سوی دیگر دسیسه چینی های زیادی در مساله یکپارچگی نوار غزه و کرانه باختری صورت گرفت که از آن جمله می توان به مساله راه امن ارتباطی میان نوار غزه و کرانه باختری اشاره کرد که هدف از آن پیوند میان این دو منطقه و تامین کمبودهای هر یک از آن دو، توسط دیگری بود و به این ترتیب مردم این دو منطقه می توانستند وحدت و یکپارچگی بیشتر و روابط تنگاتنگ و نزدیکتری با هم داشته باشند و این مساله می توانست خون تازه ای در روابط لازم برای وحدت ملی فلسطینیان در معنای امروزی و انسانی آن بدمد ؛ اما صهیونیست ها با دسیسه چینی در مسیر اجرای آن مانع از به ثمر نشستن این اهداف شدند.

 

تصمیمات اخیر عباس

 نظر شما به عنوان وزیر سابق دادگستری در خصوص تصمیمات ابومازن چیست؟   

من جزء اولین کسانی بودم که نظر منفی خود را نسبت به این مسئله اعلام کردم. به نظر من این تصمیمات در راستای اظهارات عباس مبنی بر برگزاری انتخابات زود هنگام و انحلال پارلمان صورت گرفته است. در زمان مطرح شدن این اظهارات من گفتم که این مسائل در حیطه اختیارات قانونی عباس نیست و قانون اساسی ـ صرف نظر از نظر افراد در مورد آن ـ تنها مرجع ما در موارد اختلاف نظر میان قوای سه گانه فلسطین است و در این قانون هیچ اشاره ای به حق ریاست تشکیلات خودگردان در انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زود هنگام و نیز نادیده گرفتن حق پارلمان در اعطای رای اعتماد به کابینه دولت نشده است.

قانون این اجازه را به ریاست تشکیلات خودگردان می دهد که دولت را منحل نماید و نخست وزیر را مسئول تشکیل دولت جدید کند. در این مدت به نخست وزیر به مدت سه هفته –  و در صورت نیاز، دو هفته بیشتر – اجازه داده می شود که کابینه جدید را تشکیل دهد و در صورت ناتوانی وی ریاست تشکیلات این حق را دارد که شخص دیگری را به جای وی به نخست وزیری برگزیده و مسئول تشکیل کابینه کند. همچنین بر اساس قانون اساسی، کابینه تشکیل شده باید از پارلمان رای اعتماد بگیرد و بعد از گرفتن رای اعتماد برای آغاز به کار خود باید در مقابل ریاست تشکیلات خودگردان سوگند یاد کند. بدین ترتیب می بینیم که عباس با صدور یک دستور ریاستی سه ماده از قانون را به حالت تعلیق درآورده و در اقدامی عجیب بدون استناد به متن قانون یا عرف معمول یا هر گونه حکم شرعی به خود این اجازه را داد که برخی از مواد قانون را به حالت تعلیق درآورد. من از اینکه ریاست تشکیلات خودگردان به خود این اجازه را می دهد که با دخالت در قانون برخی از مواد آنرا به حالت تعلیق درآورد بسیار متاسف و ناراحت هستم؛ چرا که ابن اقدام وی به معنای پایان حیات دموکراسی در فلسطین است.

 

شق فلسطینی طرح آمریکا

به محض اینکه عباس، سلام فیاض را مسئول تشکیل دولت اضطراری کرد دولت آمریکا و رژِیم صهیونیستی از لغو تحریم های خود علیه این دولت خبر دادند. برداشت شما از این مسئله چیست؟

آنجه در نوار غزه و در کل اراضی فلسطینی تحت عنوان طرح مبارزه با تروریسم توسط آمریکا اجرا می شود، در حقیقت جنگ علیه گروهی است که واشنگتن و تل آویو آنها را به عنوان دشمن خود در منطقه می دانند. کاخ سفید از حوادث صورت گرفته در آمریکا توسط “بن لادن” رهبر گروه القاعده را به عنوان توجیهی برای جنگ با کشورهای عربی و اسلامی عنوان می کنند و این کشورها را جایگزین اتحاد جماهیر شوروی می دانند و به جای کومونیسم، اسلام را دشمن اصلی خود توصیف می کنند. اما این دشمنی برای این است که با هدف حمایت از رژیم صهیونیستی هر قدرتی را که در حال شکل گیری در این منطقه باشد سرکوب کنند و از سوی دیگر، با این کار بتوانند منابع کشور فلسطین اعم از نفت و طلا و شاید هم اورانیوم را از آن غارت کنند. این مساله نیازی به دلیل و مدرک ندارد و ادعای واهی و بی اساسی نیست، بلکه در این زمینه مدارک و مستنداتی از سوی خود دولت آمریکا وجود دارد که از جمله آنها می توان به اظهارات “کالین پاول” در آغازین روزهای جنگ عراق اشاره کرد که گفت: «هدف آمریکا از حمله به عراق ساختن خاورمیانه ای جدید بر اساس منافع آمریکایی است». این مساله عجیب بدین معناست که ساختار خاورمیانه مورد پسند بوش نیست و وی می خواهد بواسطه نیروهای نظامی این ساختار را تغییر داده و در چهره خاورمیانه عمل جراحی انجام دهد. بوش که خود را طرفدار و سردمدار و پیام آور دمکراسی نوین در جهان می خواند، در تشریح دلایل این جنگ، هدف از آن را به قول خود ” تروریسم ستیزی” خوانده و گفته بود که این جنگ 10 سال طول خواهد کشید و در آن از سه شیوه سیاسی، نظامی و اطلاعاتی استفاده خواهد کرد.

سهم ما از تغییر ساختار خاورمیانه، نادیده گرفته شدن قانون و تکیه به سرویس های امنیتی در نوار غزه و جدیدا در کرانه باختری و آماده سازی آنها متناسب با نیازهای آمریکا و رژِیم صهیونیستی است.

 

 اگر عباس در اجرای این نقشه دست داشت، چرا فلسطینیان در مقابل آن سکوت اختیار کردند؟  

من خیلی علاقه مندم که عباس مطابق قانون اساسی به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان عمل کند و مانند دستگاه های اجرایی دیگر (قانونگذاری، مجریه و قضائیه) به عنوان یک رکن اساسی در معادلات سیاسی کشور نقش ایفا کند. این مساله مستلزم بازگشت وی به مسیر درست و پایبندی به قانون می باشد. کنار گذاشتن یک گروه سیاسی از ترکیب دولت که در انتخابات پارلمانی توانست اکثریت کرسی ها را به خود اختصاص دهد و علاوه بر آن نماینده بخش عظیمی از مردم چه در نوار غزه و چه در کرانه باختری است، ممکن نیست. من همین جا بر این نکته تاکید می کنم که حوادث کرانه باختری، نخواهد توانست جنبش بزرگ حماس را نابود کند بلکه به نظر من این حملات سهمگین علیه جنبش حماس در کرانه باختری نتیجه مخالف داده و باعث محبوبیت بیشتر این جنبش و افزایش طرفداران آن در این منطقه خواهد شد.

 

تغییرات در نوار غزه

به نظر شما حماس در نوار غزه اشتباهی را مرتکب شده است و آیا این مساله کودتا علیه تشکیلات خودگردان می باشد؟

من بسیاری از مسائل را به دقت پیگیری کرده و از واقعیت های این مسائل اطلاع دارم و با تمام احترامی که برای جنبش فتح – که سی سال از بهترین دوران عمرم را به فعالیت در قالب این جنبش صرف کرده ام – قائل هستم می گویم که متاسفانه جنبش فتح در این مدت اخیر، آن جنبش فتح سابق نبوده و فرماندهان سازمان حفاظت اطلاعات در غزه رهبری آنرا در دست گرفته اند.

 حوادث روزهای 13 و 14 ژوئن در نوار غزه یک اقدام پیشگیرانه از سوی جنبش حماس برای ناکام گذاشتن نقشه محمد دحلان و جریان تحت فرماندهی او بود.

همه چیز از برنامه ریزی برای یک درگیری حکایت داشت. اگر به درخواست محمود عباس برای برگزاری دوره های آموزشی متوالی نیروهایش و همچنین ارسال گروه های نظامی به منظور آمادگی جهت حمله به حماس و بسیج تمامی امکانات در این راستا با دیده دقت بنگریم، می توانیم به این نتیجه برسیم که وی با این اقدامات در پی طراحی توطئه ای برای براندازی حماس بوده است ؛ اما در همین حال جنبش حماس تلاش داشته است که جلوی این توطئه را بگیرد ؛ ولی علاقه ای برای ورود به میدان درگیری از خود نشان نداده است.  این در حالی بود که این جنبش از توان نظامی خود آگاه و به آن اعتماد داشت به طوری که ممکن نبود که از خود نقطه ضعفی نشان دهد.

من در اولین تحلیلی که در روزنامه “فلسطین” به چاپ رساندم خطاب به گروه پیروز در حوادث غزه گفتم که شما نباید فکر کنید که افرادی که خود را تسلیم شما کردند و پایگاه های خود را تخلیه کردند افراد ترسویی بودند بلکه این افراد شریک شما در این پیروزی بودند و اگر این گروه به اصولی که بر اساس آن از سوی ریاست تشکیلات خودگردان شکل گرفته و بسیج شده بودند بی اعتقاد نبودند و اعتماد و اعتقاد خود را به فرماندهان خود که در اصل گروهی تاجر بودند از دست نمی دادند شما نمی توانستید طی چند ساعت از این معرکه پیروز بیرون بیایند.

از همین رو، تاکید می کنیم که حماس به تنهایی قادر به پیروزی در این میدان نبود بلکه این همکاری نیروهای مردمی مخالف طرح آمریکایی و صهیونیستی در غزه، با آنها بود که باعث پیروزی سریع آنان شد.

 

مدارک مهم و اشاره به آنها    

حماس مدتی پیش مدارک بسیار مهمی را کشف کرده بود که نشانگر دست داشتن فرماندهان سرویس های امنیتی در فساد و مزدوری برای بیگانگان بود. آیا به نظر شما این مدارک برگه فشاری در دست حماس به شمار می رود؟

 این برای من مساله ای شگفت انگیز نبود؛ چرا که فلسفه شکل گیری سرویس های امنیتی تامین امنیت رژیم صهیونیستی بود و آمریکا از همان لحظه اول این سرویس ها را از طریق سازمان سی ای ای و موساد زیر نظر داشت. 

مهمترین نتیجه کشف این مدارک، آگاه شدن مردم از واقعیت ها و شناخت افراد فریبکار و مکار بود. اما متاسفانه در این مدت اخیر مقامات فلسطینی به درخواست های دشمن بهتر از درخواست های ما توجه می کنند و در همین راستا برخی این سوال را مطرح می کنند که وقتی که نان و آب ما از صهیونیست ها تامین می شود ما چرا باید با آنها تفاهم نداشته باشیم و حتی برخی از مردم در اندیشه نشر تفکرات افراطی گرانه صهیونیست ها هستند.

 

نظر شما درباره رد درخواست های مکرر جنبش حماس برای گفتگو از سوی محمود عباس چیست؟

 من قصد تحلیل مفصل این مساله را ندارم، فقط درخواست می کنم که همگان تا حد ممکن برای حل این بحران تلاش کنند و مانع از جداسازی نوار غزه از کرانه باختری شوند.  

لینک کوتاه:

کپی شد