چهارشنبه 30/آوریل/2025

سخنرانی شيخ علامه يوسف القرضاوی در نشست علمای مسلمان برای حمايت از ملت فلسطين

سه‌شنبه 26-دسامبر-2006

سپاس و ستایش فراوان پروردگار قادر و متعال را سزد؛ ستایشی که مورد پسند و درخور مقام و منزلت والای اوست و پاکترین درود و سلام خداوند بر رحمه للعالمین و حجتش بر تمام مردم، مشعل فروزان هدایت، سرور، پیشوا، اسوه و محبوب دلهایمان حضرت محمد و خاندان و اصحابش باد (آنانی که به وی ایمان آوردند و از او حمایت کردند و او را یاری کردند و به نصرتش پرداختند و به رسالتش ایمان آوردند و به راستی که آنان رستگارانند) خداوند از همه آنانی که به دعوت وی لبیک گفتند و با در پیش گرفتن سنتش رستگار گشتند و تا روز قیامت به راهش پایبند ماندند، خشنود باد.

برادران عزیز و ارجمند! سلام و درود بنده را پذیرا باشید. بر خود واجب می بینم که از شما تقدیر و تشکر کنم؛ به ویژه برادرانی که مشقات سفر را بر خود هموار کرده و از جای جای جهان اسلام و از خارج آن از کشورهای عربی و از کشورهای دیگر جهت شرکت در این کنفرانس حضور به هم رسانده اند. از خداوند متعال مسئلت می دارم تا این کنفرانس نتیجه مثبتی برای امت اسلام و مسئله فلسطین در پی داشته و مایه خیر و برکت برای آن باشد.

از تمامی برادران تقدیر و تشکر می کنم؛ هر چند که نمی توانم حق شکر آنان را به نحو احسن به جای بیاورم. فقط خداوند متعال است که ثواب و پاداش کافی می دهد. حضرت حق در کتابش می فرماید: در مقابل هر انفاق و احسانتان هر چند هم اندک باشد و در مقابل هر قدمی که در راه من بر می دارید، پاداشی در نظر می گیرم و از تمامی علما، مبلغان، مسئولان و نمایندگان گروه های فلسطینی تقدیر و تشکر می کنم که دعوت ما را اجابت فرمودند.

از برادر عزیز و ارجمندمان استاد خالد مشعل “ابو الولید” رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” و برادر عزیزمان دکتر رمضان عبدالله شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی و برادر عزیز استاد احمد جبریل دبیر کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین سپاسگزارم.

دوست داشتیم برادران فتح نیز در این محفل حضور به هم رسانند، چرا که ما در این نشست تلاش می کنیم تا تمامی گروه ها را گردهم آوریم و از طریق این انجمن می خواهیم امت را در این مرحله سرنوشت ساز در مقابل مسئولیت تاریخی شان قرار دهیم. ما می خواهیم با همیاری برادران فلسطینی و مسئولان نهاد ریاست تشکیلات خودگردان، سازمان آزادی بخش و گروه های فلسطینی این کار را آغاز کنیم. از برادرانی که دعوت ما را لبیک گفتند، سپاسگزارم و از عدم موافقت برادران جنبش فتح با این دعوت ابراز تاسف می کنم.

پس از دو هفته از بحث در مورد اجرای کنفرانس، برادرم “ابوالولید” را مامور کردم تا با برادران در جنبش فتح تماس بگیرد، چرا که ایشان بهتر از عهده این کار بر می آمد؛ ولی کنفرانس خیلی زود برگزار شد و برادر مشعل نتوانست فردی همدل را در میان آنان پیدا کند و موافقت برادران فتح را برای حضور در این کنفرانس جلب کند. در پایان به ایشان گفتم که شماره تماس آنان را به بنده بدهد تا خودم شخصا با آنان تماس بگیرم و از صبح دیروز این کار را شروع کردم، خواستم با برخی اندیشمندان و میانه روهای آنان تماس بگیرم، چرا که در میان آنان هستند افرادی تندرو که تمایل ندارند با ما در یک مکان حاضر شوند و امکان ندارد که خواسته های ما پاسخ گویند. ما در پی افرادی اندیشمند و خردگرا بودیم. با استاد “سلیم الزعنون” ابوالادیب که مدتی ریاست مجلس قانونگذاری فلسطین را برعهده داشت تماس گرفتم، اما این مرد با حالت مودبانه پاسخ داد که: «من از دوره دانشجویی شما را می شناسم، در دوره ای که شما چکامه های حماسی و شور انگیز می سرودید و سخنرانی هایی آتشین ایراد می کردید و تظاهرات دانشجویی در حمایت از مسئله فلسطین به راه می انداختید و خدا گواه است که خیلی علاقمندم در این کنفرانس حضور پیدا کنم، ولی بنا به یک سری مشکلات نمی توانم در آنجا حاضر شوم.» وی معذرت خواهی کرد و گفت که عمل جراحی قلب داشته است و دکتر سفارش کرده است که از سفر پرهیز کند؛ به همین خاطر دیگر به او چیزی نگفتم. (صد البته که بر مریض حرجی نیست.)

با استاد فاروق القدومی “ابواللطف” تماس گرفتم. وی در جواب گفت که همزمان با برگزاری این کنفرانس با یکی از مسئولان قرار ملاقات دارد و به همین دلیل نمی تواند در این کنفرانس حضور به هم رساند. وی گفت: « صراحتا اعلام می کنم که آقای خالد مشعل نماینده من است.» به او گفتم که خالد مشعل نمی تواند به نمایندگی از فتح صحبت کند؛ شما هستید که باید به نمایندگی از فتح صحبت می کنید؛ این بار در جواب گفت: “با استاد هانی الحسن تماس گرفتم و  او به من گفت که تلاش خواهد کرد تا در این کنفرانس شرکت کند و با اخذ مجوز از رام الله خارج شود و اگر بلیط هواپیمایی تهیه کند در این مراسم شرکت خواهد کرد.” به او گفتم که هر روز چندین پرواز به قطر صورت می گیرد، اما به هر صورت او در این مراسم شرکت نکرد. به هر حال حجت را بر آنان تمام کردیم و جای هیچ بهانه ای نماند. دوست داشتیم آنان با ما در این کنفرانس شرکت کنند و با این انسان های مومن آشنا شوند و با علمای مسلمان که بدون هیچ چشمداشت و یا هیچ نیت دنیایی در این کنفرانس شرکت کردند، دیدار کنند. علمای مسلمان آمده اند تا سخن حق را به مردم ابلاغ کنند حقی را که خداوند به خاطر آن از این انسان ها پیمان گرفته است. عزیزان من! یکی از برادران جبهه خلق هنوز در این کنفرانس حاضر نشده است و دوست داریم تا هر چه زودتر در این کنفرانس حضور به هم رسانند.

برادران عزیز! من 65 یا 66 سال است که  پیرامون مسئله فلسطین سخن می گویم؛ به نحوی که دیگر از سخن گفتن در این باره خسته شده ام. فعالیت هایم را در زمینه مسئله فلسطین از مقطع ابتدایی آغاز کردم و از همان زمان شعر می سرودم و در این زمینه سخن می گویم و علی رغم گذشت دو سوم از قرن هنوز سخنانم به پایان نرسیده و درست است که مردم می گویند سخن گفتن چه فایده ای به حال ما دارد؟  اما عرب ها می گویند که جنگ با سخن آغاز می شود و خداوند منان در کتابش می فرماید “بگو کار کنید و به عمل بپردازید.” یعنی قبل از اینکه کاری انجام گیرد باید خواستار انجام چنین عملی باشیم، از این رو باید درباره این مسئله صحبت کنیم؛ به ویژه اینکه این مشکل هنوز حل و فصل نشده است و هر روز هم بحرانی تر می شود و ابعاد تازه ای به خود می گیرد و زمانی که ملت با اختیار کامل خود در پای صندوق های رای حاضر شدند خطر این مسئله تشدید یافت.

آری! زمانی که این ملت در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین به برادران حماس رای دادند و از آنان حمایت کردند تا افسار حکومتشان را به دست بگیرند، دنیا به هم ریخت و همه می گفتند که چگونه ملت فلسطین این جنبش را انتخاب کرده است.

آنانی که از ملت فلسطین می خواستند تا مشی دموکراسی را در پیش بگیرند و به انتخابات آزاد روی آورند، همان کسانی بودند که پرچم مخالفت را با نتایج این انتخابات برافراشتند. انگار که انتخابات در صورتی درست است که نتایج خوشایند آنان را به دنبال داشته باشد. آری! آنان می خواهند ملت ها تحت فرمانشان باشند. ما به خواست مردم فلسطین و انتخابات آنان احترام می گذاریم، یعنی هر دولتی را که ملت از طریق انتخابات آزاد و سالم و شفاف گزینش می کند، لاجرم باید به آن احترام گذاشت؛ البته من می گویم که به انتخاب مردم در هر جای دنیا چه در آسیا، چه در آفریقا و چه در آمریکای جنوبی باشند، احترام می گذاریم. هر مردمی که با اراده آزاد خویش دولتش را گزینش کرد، ما از آن ملت حمایت می کنیم و در مقابل هر زورگویی که بخواهد خواست خود را به ملت ها تحمیل کند، می ایستیم و برای این منظور در کنار برادرانمان در حماس ایستاده ایم و آن را یک وظیفه دینی، ملی، اخلاقی و سیاسی می دانیم. به هر روی باید دست این برادران را بگیریم و پشتیبان آنان باشیم تا بتوانند مسئولیت خود را به نحو احسن به انجام رسانند، و مشکلات و موانعی که در کمین آنها نشسته است، از میان بردارند. اولین مشکل و مانع، برادران فتح در نهاد ریاست تشکیلات خودگردان هستند که بر سر راه دولت جدید سنگ اندازی می کنند. امروز اظهارات محمود عباس رئیس این تشکیلات را می خواندم که گفته بود: «ما از دولت حماس می خواهیم تا همسو با سیاست های ریاست تشکیلات خودگردان عمل کند.»

آنان می گویند که هم ریاست تشکیلات خودگردان و هم دولت را مردم انتخاب کرده است، اما من به آنان گفتم که یک قاعده ای در اصول فقه وجود دارد که اگر دو نص با یکدیگر در تعارض باشند، اما تاریخ آنان مشخص باشد در آن صورت نصی که تاریخش جدید است، نص قدیمی را منسوخ می کند. انتخابات اخیر بر اساس یک شیوه جدید انجام شد و ملت شیوه ای غیر از شیوه قدیم را انتخاب کرد. اگر ابومازن خودش را هم نامزد می کرد، نمی توانست اکثریت آراء را به دست آورد. ضمنا اگر عقل و منطق را ملاک و داور قرار بدهیم در آن صورت باید ابومازن خودش را با برادران حماس وفق دهد و این همان چیزی است که عقل و منطق و اخلاق بدان حکم می کند.

به صلاح هیچ کس نیست که دولت در یک جبهه و ریاست تشکیلات خودگردان در جبهه دیگری باشد. در این میان، بنده هرگز برادران حماس را مذمت نمی کنم، زیرا از همان لحظه که نتایج انتخاب روشن شد آنان نخستین کسانی بودند که اعلام کردند: « ما نمی خواهیم قدرت را به انحصار خود دربیاوریم و ما خواهان مشارکت سیاسی و تشکیل دولت یکپارچه هستیم و می خواهیم دست به دست هم دهیم تا تمامی مشکلات را از میان برداریم.» و دقیقا این همان منطقی است که باید حکمفرما شود و ما هم به دنبال همین مسئله هستیم. علما نیز باید خواستار تشکیل یک دولت یکپارچه ملی شوند؛ دولتی که در راستای رفع اختلافات و حل و فصل بحران موجود و مقابله با دشمن صهیونیستی که هیچ گاه دست از کشتار مردم بی دفاع فلسطین و تخریب و ویرانگری بر نمی دارد، بکوشد.

بر مردم فلسطین واجب است تا به حمایت از برادرانشان در جنبش حماس برخیزند. برخی افراد به من می گفتند که حماس در بوته آزمایش و امتحان قرار دارد، اگر از این آزمایش سربلند بیرون نیاید در آن صورت مشخص می شود که اسلامگرایان لیاقت حکومت کردن را ندارند، اما من به آنان گفتم که این یک مغلطه بی پایه و اساس است. این یک امتحان برای حماس نیست؛ چرا که حماس از امتحان خود سر بلند بیرون آمده و اکنون این امت اسلام است که در معرض آزمایش قرار گرفته است؛ آزمایش اینکه “آیا امت اسلام می تواند از انتخاب ملت فلسطین پاسداری کند؟ یا اینکه می تواند از دولت منتخب فلسطین پشتیبانی کند و آن را در انجام مسئولیت هایش یاری رساند؟”  

وظیفه تمامی دولت های اسلامی است که از دولت منتخب فلسطین دفاع کنند. همه نهادها، ارگان ها، علمای اسلام، اندیشمندان، فرهیختگان، اساتید دانشگاه و اصحاب رسانه وظیفه دارند که برادران حماس را در انجام مسئولیت های شان یاری رسانند. حماس یگانه مسئول در مقابل ملت فلسطین تلقی نمی شود؛ بلکه امت اسلامی نیز مسئول است. برخی از مردم می خواهند از انجام مسئولیت شان در این زمینه سر باز زنند و وظیفه شان را بر دوش دیگران گذارند، ولی حضرت پیامبر اکرم (ص) به ما آموخت که مسئولیت در میان فرزندان این امت مشترک است (کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته) “همه در برابر همدیگر مسئولید”

بنده بر این باورم که برادران حماس به فضل و عنایت حضرت باری تعالی هرگز شکست نخواهند خورد، چرا که تنها نیستند، حمایت مردم را با خود دارند؛ امت عرب از مشرق تا مغرب زمین به حمایت از آنان برخاستنه است و جهان اسلام از اقیانوس آرام تا اقیانوس اطلس، از اندونزی که مردم آن در مراسمی با شکوه، شعار “هر اندونزی یک دلار به فلسطین کمک کند” سر دادند تا موریتانی همه و همه از برادران مسلمان خود حمیات می کنند. انسان های شریف، بزرگوار و آزاده نیز حامی حماس هستند. دست خداوند نیز همراه این جنبش است، چون حماس با حق است و خداوند نیز همیشه با حق است پس حماس هرگز شکست نخورد.

حماس تنها نیست. ما نیز با حماس هستیم چرا که این جنبش صدای رسای ملت و آیینه انعکاس آرمان های امت است و بنده می گویم که حماس یک جنبش قوی است و امت ما نیز یک امت مقتدر است. هر چند که گاهی شاهد بروز خشونت در میان آنان هستیم، اما این امت از پتانسیل ها و استعدادهای خاصی برخوردار است که در این میان نیاز به کسی است که این پتانسیل ها و استعدادهای نهفته را از قوه به فعل درآورد. چه کسی این استعدادها را شکوفا می سازد؟ این استعدادها فقط در سایه ایمان شکوفا می گردد. اگر بخواهی این امت را با افکار التقاطی رهبری کنی، هرگز به دعوت شما پاسخ نخواهد داد، ولی چنانچه بخواهی آنان را با شعار “لا اله الا الله و الله اکبر” رهبری کنی و قرآن را چراغ هدایت آنان قرار دهی، بلافاصله پس از آنکه فریاد سر دهی: “ای سربازان خدا! به پا خیزید”، این امت قهرمان به حرکت و جوش و خروش درمی آید و از هر نقطه غیر ممکن می گذرد و کارهایی شبیه معجزه انجام می دهد.

امت اسلام در طول تاریخ و در بحرانی ترین شرایط قدرتمندین، مقتدرترین، استوارترین و نیکو سرشت ترین امت بودند. ما این مسئله را در دوره جنگ “الرده” در بدو اسلام و در دوره جنگ های صلیبی و در زمان ورود مغولان به سرزمین های اسلامی شاهد بودیم. مسلمانان مغولانی را مقهور خود ساختند که ضرب المثل رایج در مورد آنان این بود: «اگر گفته شد مغولان شسکت خوردند، باور نکنید.» مغولانی که بغداد (دار السلام و پایتخت بنی عباس) را به تصرف و اشغال خود درآورند و جویبارهای خون به راه انداختند؛ به نحوی که تاریخ نگاران تعداد کشته شدگان را 2 میلیون نفر ذکر کرده اند و کمتر چیزی که گفته شده است یک میلیون نفر است، آن هم در عصری که مردم با شمشیر کشته می شد نه با توپ و تیربار. آری! در جریان حمله مغول، خون سرخ مسلمانان بی دفاع در خیابان های شهر بغداد جاری شد و آب رودخانه دجله از جوهر و مرکب کتاب هایی که در آن انداخته شده بود، سیاه شد و مردم گمان کردند که بساط اسلام برچیده شده و خورشید اسلام به افول گراییده است ، اما برادران! پس از گذشت دو سال از سقوط شهر بغداد یعنی در سال (658) هجری و در یکی از حساس ترین شرایط تاریخی، نبرد عین جالوت به وقوع پیوست که در آن مسلمانان به فرماندهی (سیف الدین المظفر قطز) بر مغولان وحشی خوی پیروز گشتند، البته این پیروزی نظامی مسلمانان بود و بعد از آن نوبت به پیروزی های معنوی پیروان دین مبین اسلام رسید و مغولان به اسلام گرویدند و برای نخستین بار در تاریخ، غالب به دین مغلوب در آمد.

امت اسلام یک امت قوی است که در لحظات حساس و تاریخی توانمندی های ذاتی خود را بروز می دهد که نمونه این مسئله را می توان در ملت فلسطین یافت که در شرایط سخت و دشوار کنونی گرسنگی را می پذیرد و از سر خم نمودن در برابر دشمن ابا می کند.

یک مثل عربی است که می گوید: “سگ خود را گرسنه نگه دار تا از تو اطاعت کند.” دشمنان می پنداشتند که این قاعده را می توان در مورد ملت فلسطین اجرا کرد، غافل از اینکه ملت فلسطین به سان شیری است که اگر گرسنه اش نگاه داری، در آن واحد خودت را می خورد. فلسطینیان شیرمردانی هستند که هیچ گاه تن به ذلت و خواری نمی دهند. ملت فلسطین ملتی مبارز، صبور و همیشه در صحنه هستند. همان گونه که شاهد بودید در کشورهای عربی و اسلامی، عزیزانی به منظور حمایت و پشتیبانی از برادران فلسطینی شان، تلاش های گسترده ای را شروع کردند و مردم را به کمک و یاری ملت ستمدیده فلسطین دعوت کردند که مردم نیز به دعوت شان به بهترین نحو لبیک گفتند.

بد نیست خدمت تان عرض کنم: امروز یکی از برادران پیش بنده آمد و بسته ای را که حاوی یک میلیون ریال قطری بود، را به من داد و گفت: “این مبلغ را خواهرانم داده اند. یکی از آنان 300 هزار و دیگری 200 هزار و دیگری فلان مقدار داده است و از شما و دیگر برادران خواسته اند تا برای شان دعا کنید.” من نیز برای آنان دعا کردم و از خداوند خواستم تا خیر دنیا و آخرت را نصیب آنان گرداند. چند وقت پیش یکی از دوستان آمد و پاکتی حاوی 5 میلیون ریال قطری به بنده داد و از ذکر نامش نیز خودداری کرد و تنها گفت که می خواهد این مبلغ را به عنوان کمک به مردم فلسطین بدهد. او از من خواست تا نامش را برای شما ذکر نکنم  و تنها درخواستش دعای شما عزیزان و برادران فلسطینی بود. من از خداوند متعال می خواهم تا خیر دنیا و آخرت را قسمت ایشان کند.

برادران مصری نیز چند روز پیش در اتحادیه پزشکان در 2 ساعت مبلغ 7 میلیون جنیه و 20 کیلو طلا برای کمک به ملت فلسطین جمع آوری کردند.

برادر دکتر “عبدالمنعم ابوالفتوح” که در این جلسه نیز حضور دارند، می گفت: «یکی از خواهران که ماه عسل خود را می گذراند، پیش من آمد و تمامی جواهرات خود از جمله حلقه ازدواجش را تقدیم فلسطین کرد.» خداوند را شاکریم که امت ما امتی خیر و نوع دوست است و از این رو این امت هرگز شکست نخواهد خورد و اگر خداوند بخواهد پیروزی نهایی از آن امت اسلام است.

نمی خواهم مصدع اوقات شریفتان شوم، ولی می خواهم این نکته را خاطرنشان سازم که در حال حاضر امت اسلام نیاز به همت مردانه شما دارد. مسلمانان در حال حاضر مبالغ مورد نیاز را جمع آوری کرده اند و مشکل این است که این کمک ها هنوز به دست ملت فلسطین نرسیده است. بانک های عربی از واریز کردن این اموال و کمک ها خودداری می کنند. نمی دانم علت مخالفت بانک های عربی که مراکز اصلی شان در امان و قاهره است،  با ایصال کمک ها به فلسطینیان چیست؟ ما می خواهیم این بانک ها را تحت فشار قرار دهیم تا این کمک ها را پرداخت کنند و در غیر این صورت معامله با آنان را تحریم می کنیم و به برادران اعلام می داریم که دارایی هایشان را از بانک های مذکور خارج سازند.

ما می خواهیم برخی دولت ها را تحت فشار قرار دهیم تا کاسه داغ تر از آش نشوند و از آمریکایی ها، آمریکایی تر  نشوند. آمریکایی ها خدا که نیستند آنان مثل ما انسان هستند پس چه لزومی دارد که زیر بار سلطه آنان دربیایم و خواسته های آن را عملی سازیم. جهان اسلام در مقابل فشارها ایستادگی می کند و این توان را نیز دارد. ما در حال حاضر نیاز به دولتمردان و حاکمانی داریم که مردانه به حمایت از فلسطینیان برخیزند. اگر برادران حماس موفق نشوند خطری متوجه آنان نخواهد شد چرا که آنان چیزی را از دست نمی دهند؛ سلاحشان در دستشان است و ایمان در وجودشان موج می زند و روحیه بالای خود را حفظ می کنند و به سنگرهای مقاومت باز می گردند و این منطقه است که در دام بی ثباتی و بحرانی خانمانسوز گرفتار خواهد شد که عواقب آن را خدا می داند و تنها خشونت طلبان هستند که از این وضعیت استفاده می کنند. ضمنا آنانی که شبانه روز در حال دسیسه چینی [علیه حماس] هستند، روزی سرشان به سنگ روزگار خواهد خورد و از کرده خود پشیمان خواهند شد، ولی روزی که دیگر پشیمانی سودی ندارد.

ما اگر خداوند بخواهد در مسیر خیر و صلاح گام بر می داریم و امت ما نیز در مسیر خیر و صراط مستقیم گام بر می دارد. از درگاه ایزد منان می خواهم تا امروز ما را بهتر از دیروز قرار دهد و صد البته که او سمیع و شنواست. سلام و درود بیکران خداوند بر حضرت محمد و خاندان و اصحاب پاکش باد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

لینک کوتاه:

کپی شد