بزرگ ترین انسانی که پرده از طبیعت فریبکار یهودیان صهیونیست برداشت، یک میلیونر آمریکایی به نام “گوک” بود که با انتشار کتابی اخلاق، هوشمندی و دروغپردازی های این جماعت را مورد بررسی قرار داد و به تحلیل شخصیت ملت یهود و ماهیت جنبش صهیونیسم پرداخت و اینکه چگونه ملت و جنبش مذکور موفق شدند جهانی را بفریبند و این ادعای باطل را در اذهان جامعه جهانی جای دهند که یهودیان در قدس و فلسطین سهم و حقوقی دارند.
کتابی که شالوده های اصلی آن را “گوک” میلیونر آمریکایی نهاده و تالیف آن را نیز جووانی پاپینی، فیلسوف سرشناس ایتالیایی بر عهده گرفته، داستان ملتی از عجیب ترین ملت های دنیا است که با ذکاوت و هوشمندی خود ملت های جهان را به ریشخند خود گرفته است و بهترین نمود این امر را می توان در اقداماتی جستجو کرد که اشغالگران صهیونیست در جهت تغییر هویت اسلامی قدس و یهودی سازی این شهر و دیگر اماکن مقدس انجام می دهند.
تیدی کولیک، رئیس شورای اسرائیلی شهر قدس می گوید: “نه وزارت خارجه آمریکا و نه واتیکان نمی توانند اسرائیل را از ساخت و سازهای های جدید در اراضی عربی قدس باز دارند ؛ همچنانکه پیش از این نیز نمی توانستند جلوی این امر را بگیرند.”
واقعیت آن است که اظهارات تیدی کولیک متضمن مفاهیمی بسیار است ؛ اول اینکه صهیونیست ها به روند تخلیه مناطق عربی قدس و همچنین آواره کردن اهالی عرب آن ادامه می دهند و دوم اینکه طرح صهیونیست ها مبتنی بر تداوم روند تلاش ها برای تبدیل شهر قدس به یک شهر صرفا یهودی که تنها متعلق به یهودیان است، می باشد و صد البته اظهارات مبارزه طلبانه تیدی کولیک که متوجه واتیکان یعنی عالی ترین مقام معنوی مسیحی در جهان که در سرتاسر عالم از احترامی وافر برخوردار است، گواهی بر این مسئله می باشد.
سوالی که در اینجا پیش می آید، آن است که چرا رژیم صهیونیستی بعد از سال ها مبارزه با اسلام، در اندیشه ستیزه جویی با مسیحیت است؟ اقدامات صهیونیست ها در یهودی سازی قدس شریف نشان می دهد که رژیم اشغالگر عبری در صدد است تا راه را برای هر گونه دخالت ادیان و طرف های مختلف در خصوص مسئله قدس ببندد و از این رهگذر دسیسه های هولناک خود را در مورد این شهر به مرحله اجرا بگذارد.
رژیم صهیونیستی در سال 1948 با غصب هشتاد درصد از املاک عرب های ساکن قدس، صاحبان آن را آواره کرد. این رژیم در سال 1967 طرحی را برای افزایش ساکنان یهودی شهر قدس تا سقف ششصد هزار نفر به مرحله اجرا رساند و از راهگذار اجرای این طرح مقادیر گسترده ای از اراضی عربی را در اختیار گرفت و در منطقه عربی جبل الزیتون، شهرک هایی ساخت که گنجایش 32 هزار نفر را داشتند و در بیت صفافا، شرفات، صور باهر و جبل المکبر نیز مجتمع هایی احداث کرد که 132 هزار صهیونیست را در خود جای می دادند. شهرک سازی ها در اطراف شهر قدس آغاز روند اقداماتی بود که اشغالگران برای محاصره کردن این شهر انجام دادند تا از این طریق همان شمار اندک ساکنان اصلی این منطقه را اخراج کنند که البته این صاحبان اصلی قدس تا کنون موفق به مقاومت شده و شهرشان را ترک نکرده اند.
امروز دیگر مقامات صهیونیستی از اعلام طرح های تجاوزکارانه و توسعه طلبانه خود هیچ ابایی ندارند و از آشکار کردن دسیسه هایی که قصد اجرای شان را در سر می پرورانند، نمی هراسند که دلیل آن را باید در انتقال رژیم صهیونیستی از مرحله طرح به مرحله اجرا یافت یعنی اینکه تل آویو دیگر نمی تواند بر اقدامات خود جهت یهودی سازی شهر قدس که قبله اول مسلمانان جهان به شمار می رود، پرده بکشد.
این یک واقعیت است یک یهودی صهیونیست که از چشمه تربیت هرتزل و جانشینان وی آب خورده است، در راه اجرای اهداف خود به هیچ مانعی توجه نمی کند. در نظر یک یهودی صهیونیست ریاکاری جایز است و نوعی زیرکی به شمار می رود ؛ ضمن آنکه فریبکاری نیز در نگاه افراد مذکور هیچ مانعی ندارد و نوعی هوشمندی به حساب می آید.
شاگردان مکتب هرتزل معتقدند که هدف وسیله را توجیه می کند. اینان در راه رسیدن به اهداف خود از بیان هیچ مطلب و از انجام هیچ کاری ابا ندارند حتی اگر این کارها خلاف تعهدات شان باشد.
بی تردید، همه یهودی ها صهیونیست نیستند و به تفکرات هرتزل و جانشینانش نیز اعتقاد ندارند ؛ ولی معظم این افراد ـ چه از روی ترس و چه از روی تمایل ـ از طرح های جنبش صهیونیسم در خصوص یهودی سازی شهر قدس حمایت می کنند و آن را به عنوان پایتخت ابدی اسرائیل می دانند.
صهیونیست ها و مقوله اخلاق
بد نیست در این بخش از مقاله بخشی از خاطران “گوک”، میلیونر بزرگ آمریکایی را نقل کنیم که در آن از ماهیت اخلاقی صهیونیست ها سخن می گوید و به تبیین این نکته می پردازد که چگونه یک یهودی یا صهیونیست از شیوه های مختلف فریبکاری و دروغپردازی برای رسیدن به هدف خود استفاده می کند. این تاجر آمریکایی می نویسد: «در یک آگهی که به چندین روزنامه برای چاپ دادم، نوشتم نیازمند یک منشی مجرد و فیلسوف هستم که به چندین زبان مسلط و در پی یک زندگی متصوفانه باشد.»
گوک می افزاید: «به محض انتشار آگهی 63 نفر برای مصاحبه حضور یافتند که 47 نفر آنان یهودی بودند. از میان یهودیان، یک اسرائیلی را انتخاب کردم که به نظر می آمد از همه زیرک تر باشد. منشی مذکور که بن روبی نام داشت، از تمامی شروط مندرج در آگهی برخوردار بود و حتی ویژگی های دیگری نیز داشت که هنوز به فکر بنده خطور نکرده بود. بن روبی یک جوان قد کوتاه بود و پشتش قوز داشت و گونه هایش گود افتاده بود و در میان موهای سیاهش انبوهی از موهای سفید دیده می شود. رنگ پوست او خاکی و شبیه گل و لای باتلاق بود. این جوان در بولونیا به دنیا آمده بود و در شهر ریوا تحصیلاتش را انجام و دکترای فلسفه خود را از دانشگاه لویزانا و مدارک زبان خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرده بود و به عنوان استاد در بارسلونا و زوریخ تدریس می کرد. فقر در چهره بن روبی پیدا بود و وقتی در برابرم می ایستاد مثل یک توله سگی بود که حسابی کتک خورده باشد و از این بترسد که دوباره کتکش بزنند ؛ البته او به خود اعتماد فراوان داشت زیرا می دانست که افرادی در موقعیت بنده به آنها نیاز داریم.»
میلیونر مذکور می افزاید: «از منشی ام پرسیدم که چرا یهودیان در عین زرنگی، بزدل هستند؟ او به من جواب داد: یهودیان از نظر جسمی و قدرت حیوانی ضعیف هستند ؛ ولی از نظر روحی و فکری نه تنها شجاع هستند بلکه از برترین شجاعان به شمار می روند. در طول تاریخ هرگز یک یهودی، یک قهرمان وحشی ـ مانند قهرمانان موجود در میان دیگر اقوام و طوایف ـ نبوده است و حتی در زمان داود پیامبر نیز ارزش واقعی یک مرد به زور بازو و کشتن همنوعانش نبوده ؛ بلکه معیار اصلی، بهره گیری از فکر و هوشمندی بوده است. یهودیان از زمان پراکندگی در نقاط مختلف جهان تا به امروز بدون هیچ مدافع، حامی و پشتیبانی زندگی به سر برده اند و در میان افرادی زندگی می کنند که از یهودیان متنفر هستند و کینه آنها را در دل می پرورانند. پس با توجه به چنین شرایطی، چگونه می توان انتظار رشد حس قهرمان بازی را در وجودشان داشت. یهودیان باید نسل خود را از خطر انقراض نجات دهند و به همین منظور مجبور شدند تا وسایلی مناسب را برای دفاع از موجودیت خود خلق کنند و به همین منظور از دو ابزار پول و هوشمندی استفاده کردند ؛ البته یهودیان علاقه ای به پول ندارند و بهترین گواه همان آثار ادبی برجای مانده از زمان پیامبران پیشین است که حکایت از توجه آنان به فقر و فقرا است. ولی یک انسان برای دفاع از خود در برابر حملات همنوعانش دو ابزار بیشتر ندارد که یکی از آنها آهن (قدرت نظامی) و دیگری طلا (قدرت اقتصادی) است. یهودیان وقتی دیدند که از استعمال آهن (قدرت نظامی) عاجزند، برای حفظ موجودیت خود دست به دامن طلا شدند و صد البته که جذابیت طلا و زیبایی این فلز بیش از آهن است. این گونه بود که نیزه یهودی از جنس فلوران، شمشیرش از جنس سکه طلا و توپخانه اش از جنس دلار بود و عجیب نیست که یک یهودی به خاطر حمایت از جان خود سرمایه دار شود و با استفاده از ابزار مال برای تسلط بر جهان اقدام نماید ؛ البته انحطاط اخلاقی و معنوی جهان نیز یهود را در دست یابی به این سلطه و قدرت کمک کرد و با اینکه سیطره بر جهان از ویژگی های یک یهودی نیست و حتی در خونش نیز چنین عنصری وجود ندارد ؛ ولی او را مجبور کردند که یک ثروتمند باشد و این گونه بود که فقیر تورات ـ به فضل دشمنانش ـ به سرور فقرا و ثروتمندان مبدل شد. سال ها گذشت و وسایلی که یهودیان در ابتدا از آنها برای محافظت از موجودیت شان استفاده می کردند، به وسیله ای برای انتقام جویی مبدل شد. یهودیان از هوش خود بیش از جمع آوری مال، برای انتقام استفاده می کردند و به اعتقاد بنده، هوشمندی قوی تر و تاثیرگذارتر از مال است.»
انتقام یهودیان از جهان
بن روبی، منشی آقای گوک می افزاید: «یهودیان در مرحله انتقام جویی در صدد بر آمدند تا تمامی اصول و آرمان های عالی که بنیان مسیحیت و دیگر ادیان را تشکیل می دادند، را از بین ببرند. اگر نگاهی عمیق به وضعیت جهان از یک قرن پیش تا کنون داشته باشید، می بینید که یهودیان از هوش خود برای تخریب باورهای شما و ستون های ساختمان تفکرتان (مسیحیت) استفاده نمودند و بعد از آنکه به آزادی بیان دست یافتند، بلافاصله سراغ کاخ اندیشه هایتان رفتند و با کلند حرف های خود به تخریب این بنا پرداختند. ضمنا در حالی که اروپا مشغول تجربه اندیشه های رومانتیستی و بازگرداندن دوران مجد کاتولیک بود که هایتی یهودی پا به عرصه وجود گذاشت و شعرای رومانتیست را به باد سخره گرفت و به ریش کاتولیک ها خندید و این اعتقاد را رواج داد که سیاست، اخلاق، دین و هنر یک سری پدیده های فکری هستند که رابطه ای با بازار بورس ندارند و شکم هیچ گرسنه ای را سیر نمی کنند. بعد از هایتی، نوبت به کارل مارکس ـ بنیانگذار تفکر سوسیالیسم ـ رسید. وی ثابت کرد که مسائلی همچون ادبیات، هنر و دین در محیطی فقیر با اقتصادی ضعیف رشد می کند. در اواخر قرن نوزدهم، افرادی همچون تولستوی، وزلین، نیچه و اپسن به خود می بالیدند که گام های بزرگی در ارتقای تمدن انسانی برداشته اند تا اینکه ماکس نوردوی یهودی آمد و ثابت کرد که شعرای شما (مسیحیان) قومی نادان هستند و تمدن شما بر اصل دروغ و ریا بنیان نهاده شده است. هر کدام از شما خود را انسانی سالم و به دور از هر گونه بزهکاری می دانستید ؛ ولی ناگهان فروید یهودی آمد تا با اکتشاف جدید خود در خصوص مسائل جنسی ثابت کند حتی آنانی که بیش از همه متقی و با فضیلت هستند، در اعماق وجودشان یک جنایتکار و یک فاسق به شمار می روند. شما (مسیحیان) به زن به عنوان یک معبود می نگریستید تا اینکه واگنر یهودی آمد و با استفاده از فاکتورهای علمی ثابت کرد زن پلیدترین موجود روی کره خاکی است و به عنوان کانونی پستی به شمار می رود. متفکران و فیلسوفان معتقد بودند که ذکاوت و هوشمندی تنها وسیله ای است که انسان با تکیه بر آن می تواند به حقیقت ـ یعنی همان غایت نهایی انسان ـ دست یابد ؛ ولی برگسون یهودی آمد و با تحلیل های دقیق و نبوغ وافرش این مسئله را به زیر سوال برد و ثابت کرد که عقل از درک حقیقت عاجز است. مردم معتقد بودند که ادیان نتیجه همکاری زیبا و منسجم میان خداوند و بالاترین نیروی انسانی است تا اینکه سلامون رنیاخ یهودی آمد و با ذکاوت خاص خود گفت که ادیان خلاصه عقاید خرافی و یک سری محرمات است. در کمال راحتی و با آرامش تمام زندگی می کردید و مطمئن بودید که جهان بر اساس قواعدی ثابت بنیان نهاده شده است و دو عنصر زمان و فاصله دو اصل اساسی آن می باشند تا اینکه آلبرت انیشتن یهودی آمد و ثابت کرد که زمان و فاصله یک امر واحد هستند و فاصله مطلق وجود ندارد، همچنانکه زمان مطلق نیز وجود ندارد و هر چیزی در این حیات نسبی است. انیشتن با حرف های خود پایه و اساس علوم تجربی جدید را از بین برد، علمی که اروپا ابداع آن را از افتخارات تمدن جدید خود می دانست. آری! اینگونه بود که یهودیان با هوش خود تمام چیزهایی که در طی نسل ها در ذهن افراد شکل گرفته بود، را از بین بردند. در سیاست نیز پیروزی با یهودیان همراه بود ؛ به عنوان نمونه دیزرائیلی یهودی با سیاست خود بر گلادستون پیروز شد. لنین نیز با کمک تروتسکی یهودی بر تزار روس غلبه کرد. کلمانسو نیز موفقیت های خود را مدیون ماندل یهودی است. ادبیات اروپا نیز تا حد زیادی تحت تاثیر نوابغ یهودی است و این نوابغ با وجود اختلاف در ملیت همه در جهت تحقق یک هدف می کوشند که آن هم از بین بردن کاخ حقیقت های شکل گرفته در اذهان مسیحیان و تمامی اصول مورد قبول شان است. نابغه های یهودی تمامی مسائل مورد احترام مسیحیان را به باد سخره و تحقیر می گیرند و هر آنچه عالی باشد را از بین می بردند و هر آنچه پاک باشد را فاسد می ساختند. مسائلی را که عرض کردم، آغاز انتقام بزرگ یهودیان از یونانیان، رومیان و مسیحیان بود. یونانیان ما را مسخره می نمودند، رومی ها اجازه نمی دادند که در کنار هم باشیم و مسیحیان نیز ما را شکنجه می کردند و عذاب مان می دادند ؛ ولی در آن زمان ما هیچ قدرتی نداشتیم تا اینکه در زمان مناسب حمله گسترده خود را بر ضد مدنیتی که افلاطون، رومیان و پاپ ها ایجاد کرده بودند، آغاز نمودیم و بالاخره انتقام خود را گرفتیم.”
حاکمان بازار بورس
منشی یهودی میلیونر بزرگ آمریکایی خاطرنشان ساخت: “ما یهودیان حاکمان بازار بورس و تفکر در جهان هستیم و به هر شکلی که بخواهیم آن را مدیریت می کنیم. یک یهودی دارای شخصیتی کاملا متناقض است. در عرصه مادیات بسیار مستبد و خودخواه است ؛ ولی در عرصه تفکر آشوب طلب است. شما مسیحیان بنده های ما در عرصه اقتصاد و قربانیان ما در عرصه تفکر هستید. امروز یهود می خواهد کاری کند تا در برابر خداوند دارایی و ثروت سجده کنید. آری! آن عیاری که قرن ها رنج و محنت را تحمل کرده بود، این بار فریاد پیروزی سر می دهد.”
گوک می گوید: “بعد از بیان تمامی این حرف ها، بن روبی به صحبت های خود خاتمه داد و سکوت میان من و او حکمفرما شد. این دکتر یهودی از من خواست تا از حقوق ماهیانه اش، صد دلار را به عنوان مساعده دریافت کند تا به وسیله آن لباس خریداری نماید و مقادیری از قرض های خود را بپردازد. وقتی به او یک چک صد دلاری دادم، لبخندی زد و گفت: «امیدوارم که حرف هایم را باور نکنی. یهودی ها عشق به حرف زدن دارند و اگر استارت صحبت را بزنند، روده درازی می کنند تا جایی که با حرف های خود احساسات شنونده را جریحه دار می سازند. اگر می بینید که حرف های بنده اهانت به شما بوده، امیدوارم مرا ببخشید ؛ چون قصد چنین کاری را نداشتم. بالاخره این اخلاق یک یهودی صهیونیست است که هیچ معیار و میزانی ندارد.»”
میلیونر مذکور عنوان می دارد: “بن روبی صحبتی از اسرائیل و عرب ها نکرد ؛ ولی صحبت هایش که در قالب جدی و شوخی بیان می شد، نشانگر کینه صهیونیسم نسبت به تمام جهانیان بود.”
به هر حال، بن روبی به دنبال آن بود تا با حرف های خود میلیونر آمریکایی را تحت تاثیر قرار دارد تا اولا فرصت شغلی مذکور را برای خود قطعی کند و در گام بعدی مساعده صد دلاری را دریافت نماید ؛ البته این دکتر یهودی بعد از تحقق این دو هدف، شروع به فریب دادن گوک کرد بدون اینکه وی متوجه این مسئله شود. در واقع بن روبی تماما سیاست جنبش صهیونیسم را پیش گرفت. روسای این جنبش نیز جهانیان را فریب دادند تا اینکه بتواند دولت ها و کشورها را با خود همراه و کاری کنند که جامعه بین الملل همبستگی خود را با اسرائیل اعلام نمایند و وقتی موفق به تحقق این دو هدف شدند، دیگر هیچ کس توان مذاکره و یا حتی توافق با آنان را نخواهد داشت ؛ زیرا این جماعت حاضر نیستند تا از چیزهایی که به ناحق کسب کرده اند، ذره ای را پس دهند؟
چرا یهودیان در اندیشه اشغال کامل قدس هستند؟ با توجه به مطالبی که پیش از این گفتیم جنبش صهیونیسم و دولت عبری وقتی می گوید که هرگز از قدس عقب نشینی نمی کند، بدان خاطر است که باور دارد عرب ها کاری برای حمایت از شهر مقدس شان نمی کنند و همین نیز انگیزه ای می شود تا به اشغال دیگر اراضی عربی دست بزند و با توجه به واقعیت های جدیدی که به وجود آورده، به یهودی سازی دیگر اراضی عربی فلسطین دست بزند و در نهایت هدف اصلی پروژه صهیونیسم را محقق سازد.