پنج شنبه 01/می/2025

مسجد ضراری دیگر … اما این بار در خیابان های غزه

شنبه 8-سپتامبر-2007

در طول تاریخ اسلام موارد زیادی مشاهده شده است که برخی افراد، اقدام به استفاده ابزاری از دین می کنند یا از یک مسئله و متن دینی، برداشت های مختلف (شخصی) ارائه می دهند. در مواردی نیز مشاهده شده است که گروهی، از یک شخصیت مذهبی یا یک حکم شرعی به نفع برنامه های فکری خود یا مشروعیت بخشی به منافع شخصی و سیاسی شان استفاده می کنند .. اما در همه این موارد، مردم از میزان صحت و سقم مسائل اطلاع داشتند و همشه تقدس و احترام ساحت دین را حفظ می کردند .. حتی کسانی که تفکرات دین ستیزانه دارند یا دین را مساله خرافی و بدعت می دانند این جرات را به خود نمی دهند که نسبت به آن بی حرمتی کرده یا به آن حمله کنند و تنها در موارد نادری در تاریخ چنین اتفاقی افتاده است که ـ اگر دقیق نگاه کنیم ـ این اهانت و بی حرمتی نسبت به یک برداشت خاص از دین یا چهره های خاص بوده باشد نه نفس دین.

اما حادثه جدید و نگران کننده ای که ساحت کلی دین را با تهدید مواجه کرد، حادثه ای بود که دو هفته پیش در نوار غزه اتفاق افتاد و طی آن جنبش فتح، از نماز و شعائر دینی در راستای خصومت های حزبی و تحقق اهداف سیاسی خود استفاده کرد.

همگان از این مساله آگاه هستند که جنبش فتح تا این حد هم به نماز مقید نیست و این مساله در برنامه های معنوی و فرهنگی این جنبش جایی ندارد. پس تنها هدفی که این جنبش از برگزاری نماز جمعه در خیابان ها و فضای آزاد در نوار غزه دنبال می کند این است که چنین وانمود کند که جنبش حماس مخالف این نمازگزاران است. جنبش فتح در همین راستا بعد از پایان ادای نماز، در اقدامی بی سابقه در طول تاریخ ملی و اسلامی، نمازگزاران را به سوی راهپیمایی سیاسی گسترده ای سوق داد که مشخص بود یک اقدام خودجوش و خود خواسته نبوده است .. با توجه به این مسائل می توان به این امر پی برد که دین و نماز و خطبه و خطیب نماز جمعه در اندیشه این جنبش چه جایگاه و منزلتی دارند.

سوال اساسی که اینجا مطرح می شود این است که آیا ما می توانیم با دستاویز قرار دادن شمولیت دین ـ  حضور آن در تمامی عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ـ این مساله را قبول کنیم که برخی گروه ها درصدد استفاده ابزاری از دین و به کارگیری آن در جهت منافع حزبی یا شخصی خود به ویژه بدین صورت که جنبش فتح از آن استفاده کرد، برآیند؟ چه راهکارهایی برای جلوگیری از بی حرمتی به ساحت دین و استفاده از آن در مسائل سیاسی، فکری، فلسفی و منافع افراد وجود دارد؟ راهکاری که من مطرح می کنم این است که اولا: باید میان افرادی که دین و قداست را در راستای فریب افکار عمومی و سوء استفاده از بی اطلاعی آنها استفاده می کند و میان افرادی که به دین، به دیده یک منطق فکری و عاملی اساسی در راستای آزادی خواهی، پیشرفت، اصلاح و تحول نگریسته و مانند جنبش مقاومت اسلامی “حماس” و جهاد اسلامی و برخی گروه های اسلامگرای دیگر، دین را یکی از ارکان اصلی فرهنگ و خط مشی خود قرار می دهند، تمایز قائل شد. دوم اینکه: اعتقاد این گروه های دین مدار به دین، مساله ای دایمی باشد؛ چرا که خداوند متعال دین را برای همه زمان ها و همه مکان ها نازل کرده است و اینکه در آیه 3 سوره مائده می فرماید: {الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتي و رضیت لکم الاسلام دینا} این مساله را می رساند که دین مساله ای نیست که در برخی اوقات و موارد  استفاده شود و در برخی اوقات و موارد دیگر مورد استفاده قرار نگیرد؛ همانطوریکه جنبش فتح در همین مورد اخیر این کار را انجام داده و از میان تمامی ارکان دینی، تنها به برگزاری نماز جمعه و آن هم تنها در این موقعیت که در تحقق اهداف خود ـ در شوراندن مردم علیه جنبش حماس ـ از راه های سیاسی و عملی راه به جایی نبرده است، توجه می کند. این چه نمازی است که تنها گروه های سازمان آزادی بخش و آن هم در غزه به آن اعتقاد دارند؟ این برخورد گزینشی با دین، شیوه ای است که قبل از آنها، هم کیشان و اربابان یهودی آنها، آن را در پیش گرفتند و خداوند با نزول آیه85 سوره بقره { أفتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض} آنها را سرزنش کرده و در ادامه همین آیه با عبارت { فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیاة الدنیا و یوم القیامة یردون إلی أشد العذاب و ما الله بغافل عما تعملون}، آنها را مورد تهدید قرار می دهد. گروه های وابسته به جنبش فتح که امروز به خود جرأت می دهند که درباره نماز جمعه (یا به تعبیر بهتر سوء استفاده از نماز جمعه) فتوا صادر کنند، به زکات و حج و روزه و صدقه توجهی نمی کنند و در مورد بیت المال مردم حساسیتی به خرج نمی دهند و در دیدارهای رسمی شان، رضایت خدا را در نظر نمی گیرند ..! این گروه ها نسبت به ادای نمازهای دیگر احساس وظیفه نمی کنند، بلکه اغلب در قهوه خانه ها و کلوپ ها و پارک ها به خوشگذرانی پرداخته و در وقت نماز مانند شتران عربده کشی می کنند.

اما مساله سومی که می خواهم اشاره ای به آن داشته باشم، این است که باید نیات افراد ـ از انجام این اقدامات که علمای اسلام به آن اهداف دینی می گویند ـ محترمانه و شرافتمندانه ای باشد. اما در عمل آنها چه اهدافی را دنبال می کنند! چرا آنها در کرانه باختری اجازه برگزاری چنین نمازی را نمی دهند؟ چرا آنها همیشه در مساجد جمع نمی شوند و مانند نماز جمعه دو هفته قبل در نوار غزه، دو ساعت قبل از نماز در محل حاضر نمی شوند! شاید هم غزه از دو هفته پیش به بهشت تبدیل شده است یا ساکنان غزه آنقدر مسلمان شده اند که منتظر هستند تا هنوز خورشید از جایگاه خود برنخواسته، برای استغفار از گناهان خود به نماز جماعت روی آورند. البته فرض دیگری هم می توان برای این مساله در نظر گرفت و آن اینکه طرفداران جنبش فتح از اصحاب پیامبر اکرم (ص) و یا فرشتگان مقرب درگاه الهی شده اند و ما از آن خبر نداریم.

اگر جنبش فتح به نماز، به دیده یک راهکار یا جزئی از برنامه های فرهنگ سازی نگاه می کرد یا دین را یکی از مولفه های فکری و یا یکی از روش های ارتقاء سطح فرهنگ طرفداران خود می دانست، هیچگاه دست به حادثه سال 96 در مسجد فلسطین نمی زد و پس از نماز جمعه این مسجد 16 نمازگزار بی گناه را به خاک و خون نمی کشید. واقعا نمی دانم که این اقدام جنبش فتح، با اقدام “باروک گولدشتاین” در کشتار نمازگزاران حرم ابراهیمی در شهر الخلیل چه فرقی دارد؟ در هر دو حادثه، تعدادی نمازگزار بی پناه به خاک و خون کشیده شدند … اگر فتح وجدان واقعی و بیدار دینی داشت، دستور کشتار نمازگزارن و مبارزان در مساجد شهر غزه را به عناصر خود نمی داد و حوادثی مانند حادثه ترور دکتر “حسین ابو عجوه” و “شیخ رفاتی” یا کشتار حافظان قران را مرتکب نمی شد .. زمانی که می بینیم عناصر فتح، برخی افراد را به خاطر داشتن محاسن می کشند و برخی از رهبران آنها به صراحت از دستور خود مبنی بر کشتار افرادی سخن می گویند که عبارت لا إله إلا الله را به زبان می آورند و علاوه بر این، موارد فجیعی را مشاهده می کنیم که عرق شرم بر جبین انسان می نشاند، به این نتیجه می رسیم که آنها قداست دین و ارزش نماز را، تنها برای بازگرداندن اوضاع غزه به گذشته و از سرگیری فتنه انگیزی های خود مورد استفاده قرار می دهند و این مساله باعث می شود تا به حریم دین بی حرمتی کرده و ارزش آن را از بین ببرند.

شاید این اولین باری باشد که آنها از مقدسات دینی سوء استفاده می کنند و دلیل این عدم استفاده را باید در باورها و اعتقادات لائیستی شان جستجو کرد. مقامات رام الله اصل دین را هم چندان قبول ندارند، چه برسد به اینکه به دیده یک فرهنگ بدان نگاه کنند.

این اولین باری نیست که مقامات فتح و تشکیلات خودگردان اصول ملی را در درگیری های حزبی مورد استفاده قرار می دهند. این مساله بر همگان آشکار شده است که فتح به تاثیر اقدامات خود بر اقتدار و پاکی دین و اثری که می تواند بر روی دین داشته باشد، توجهی نمی کنند. برای این گروه ارزشی ندارد که سوء استفاده آنان از اصول ملی، باعث تحقیر کشور و نابودی اصول ملی و افزایش کشتار افراد شود ؛ برای فتح مهم تامین منافع گروهی است. فتح اکنون خود را در جنگی کثیف و بی حد و مرز می بینند که در آن هیچ چیزی برایش ارزش ندارد.

سوالی که اینجا مطرح می شود این است که جنبش فتح در راه ضربه زدن به جنبش حماس یا هر چیز یا هر کسی که با دیدگاه ها و نظراتش مخالف باشد، تا کنون از چه حربه ای استفاده نکرده است؟ البته منظور ما از دیدگاه ها و نظرات فتح، دیدگاه های سیاسی رهبران کنونی این جنبش است. در همین زمینه باید یادآور شویم که رهبران فتح از همان آغاز و پس از پیروزی حماس در انتخابات اخیر پارلمانی برای ضربه زدن به این جنبش و سلب اختیارات امنیتی، مالی و سیاسی اش دسیسه چینی می کردند و در همین راستا نیز اتحادیه ها و اصناف را نیز وارد عرصه کشمکش های سیاسی کردند که هیچ ارتباطی با زمینه های فعالیت این اصناف نداشتند و بدین ترتیب باعث اخلال در فعالیت آنها و بازداشتن شان از عمل به وظیفه اصلی خود شدند و در نتیجه، در یک منطقه یکپارچه به نام نوار غزه، دو سندیکای رقیب هم یا یک صنف و یک اتحادیه تشکیل شد که نماینده یک طیف شغلی واحد بودند … فتح در مرحله بعد از سیطره جنبش حماس بر نوار غزه، قانون اساسی را نیز بازیچه دست خود کرد و اقدام به تغییر آن و برداشت های نادرست و حزبی از صریح ترین مواد آن کرد و بدین ترتیب، قانون اساسی را که عامل وحدت اجتماعی و سیاسی در روابط میان حاکم و محکوم و حافظ اصل ملی گرایی است، تحریف و تعلیق کرده و با این کار خود شیرازه وحدت ملی را از هم گسسته و تار و پود روابط میان ارکان آنرا قطع کرد. فتح حتی از رئیس تشکیلات خودگردان ـ که انتظار می رفت به دور از هر گونه اختلاف یا درگیری سیاسی باشد ـ نیز استفاده کرد و ایشان را نیز وارد جنگ با حماس کرد. فتح کار سوء استفاده از جایگاه رئیس تشکیلات را به جایی رساند که مقرش در غزه را برای انجام جنایت های سیاسی و به عنوان پناهگاهی برای جنایتکاران استفاده می کرد تا در آن انسان های مجاهد و مبارز را شکنجه دهند و این گونه بود که رئیس تشکیلات خودگردان جایگاه و اعتبار خود را از دست داد.

جنبش فتح در ادامه مسیر مقابله با جنبش حماس، رزق و لقمه نان مردم را نیز وارد این بازی کرده و کارمندان مخالف خود را از کار برکنار و حقوق آنها را قطع می کرد. برای این منظور، جنبش فتح افراد خود در ادارات را به جاسوسی علیه همکاران خود گماشته و به این کارهای خود ادامه داد تا اینکه روابط اجتماعی مردم از هم پاشیده و رسم دروغ گویی و ستم پیشگی در میان آنها رواج یافت.

خلاصه کلام اینکه، سوء استفاده از دین و بکار گیری آن در این زمینه ها، قبل از اینکه آزار و اذیت جنبش حماس یا جهاد اسلامی و یا خوش خدمتی به یهودیان و طرح سازش یا هر برنامه سیاسی دیگری باشد، نوعی ضربه زدن به خود دین و تحریفش است و این همان کاری است که یهودیان در پیش گرفتند و خداوند در قرآن آنها را به خاطر این اقدامشان مورد سرزنش و لعنت قرار داد. اما در تاریخ اسلام، نمونه های نادری برای استفاده سیاسی از دین وجود دارد که تجلی آن را می توان در مسجد ضرار مشاهده کرد که تعدادی از منافقان آنرا بنا نهادند تا از آن به عنوان مرکزی برای اجرای دسیسه های خود علیه اسلام استفاده کنند. منافقان زمانی که از رسول اکرم (ص) خواستند که اولین نماز جماعت را در آن برگزار کرده و به عبارت دیگر آنرا افتتاح کند، خداوند او را از مکر و حیله آنها آگاه کرد و با نازل کردن آیه 107 سوره توبه { والذين اتخذوا مسجدا ضراراً وكفراً وتفريقاً بين المؤمنين وارصاداً لمن حارب الله ورسوله من قبل وليحلفن إن أردنا إلا الحسنى والله يشهد إنهم لكاذبون} وی را از پذیرش این درخواست آنان بازداشت. آری هر چند که آن مکان، مسجد بود و هدفی که آنها دنبال می کردند برگزاری نماز جماعت در آن بود ؛ اما خداوند متعال با این کار خود، درسی فراموش نشدنی به همه مومنان در هر زمان و مکانی داد و آن اینکه وقتی کسی بخواهد نماز را در راستای اهداف ناپاک خود و سرپوش گذاشتن بر اقدامات نادرست خود و فریب افکار عمومی مردم بکار گیرد، ما نباید فریب این اقدام آن را بخوریم. واقعا نمی دانم که آنها چطور می توانند نماز را در راستای همکاری های امنیتی خود با اشغالگران و کشتار مبارزان فلسطینی مورد استفاده قرار دهند. نمازی که در آن علیه شیعیان شعار داده و به اموال خصوصی مردم خسارت وارد کنند، چه نمازی است؟                

لینک کوتاه:

کپی شد