پنج شنبه 01/می/2025

جنگ اکتبر 67 ؛ عبرت ها و پندها

پنج‌شنبه 8-نوامبر-2007

 

ژوئن هر سال با چهلمین سالگرد شكست سال 1967 مصادف است، حادثه ای كه روند درگیری ومنازعه میان رژیم اشغالگر صهیونیستی با جهان عرب را تغییر داد. این رژیم ظرف 132 ساعت توانست به طور همزمان در سه جبهه جنگ، عرب ها را متحمل شكست كند. در پی این رخداد مساحت زمین های اشغالی عربی به سه برابر افزایش یافت تا بر كتاب قطور محنت ها و رنج های ملت فلسطین برگ های دیگری افزون شود.

اما پس از گذشت چهل سال از این حادثه ناگوار ، مایه بسی تأسف است كه رژیم های عربی به عنوان مسؤولان مستقیم این شكست ، در صدد اعطای مشروعیت به نتایج حاصله از این جنگ برآیند. همین رژیم ها علاوه بر پیشقدم شدن برای تدوین فرمولی كه به دولت اشغالگر عملا اجازه می دهد، كنترل قدس را در دست داشته باشد و خود نیز بر مطالبات فلسطینی ها در زمینه حق بازگشت پناهندگان پرده فراموشی بكشند، فلسطین را برای توافق با اسرائیل در مورد راه حل هایی كه به اشغالگر اجازه می دهد بخش قابل توجهی از زمین هایی را كه در جریان این جنگ به اشغال در آمده، برای خود محفوظ بدارد، تحت فشار قرار می دهند. گویی غصب بیش از 78 درصد از خاك فلسطین توسط صهیونیست ها كافی نیست که از فلسطینی ها خواسته می شود با ابقای شهرك های صهیونیستی احداث شده در سرزمین های اشغالی موافقت كنند.

دولت های عربی به این مقدار هم بسنده نكرده و در مبارزه علیه گروه های فلسطینی مقاوم در برابر پروژه صیونیسم با اسرائیل همراه می شوند. مشاركت این رژیم ها در  تحمیل تحریم ها بر ملت فلسسطین آنهم در پی پیروزی جنبش حماس و وجود شواهد و ادله فراوان حاكی از دست داشتن برخی از این رژیم ها در طرح ناكام گذاری حماس و واداشتن آن به ترك دولت خود بهترین گواه این مدعا است.

جای هیچ شكی نیست كه آنچه به این رژیم های عرب اجازه می دهد ، اقدام به چنین رفتاری كنند، ماهیت استبدادی است كه نه اجازه مطالبه از سران برای عمل به وظیفه می دهد و نه مجالی برای طرح پرسش و دریافت پاسخ لازم فراهم می آورد.

چهلمین سالگشت جنگ شش روزه امسال بشكلی اتفاقی با تحقیقات كمیته وینوگراد در خصوص قصور ارتش اشغالگر در جنگ اخیر بر ضد حزب الله همزمان گشته است .

 با وجود اینكه نمی توان جنگ اسرائیل علیه لبنان را با نتایج ناشی از جنگ سال 1967 مقایسه كرد، اما بهر حال منجر به بركناری فرماندهان نظامی اسرائیلی شد و رهبران سیاسی را در آستانه سقوط قرار داده است. اما طبق منطق حاكم بر رژیم های عربی، مقصران نه تنها می توانند همچنان پست های خود را حفظ كنند ، بلكه تداوم سازوكارهایی را كه منجر به شكست های دیگری بشود، نیز تضمین نمایند.

با توجه به فقدان نظارت كارآمد، رژیم های عربی بجای مجهز شدن به فاكتورهای توانمندی كه در واقع ضامن تحكیم جایگاهشان در فرآیند درگیری با رژیم صهیونیستی می شود، نه تنها تسلیم در برابر واقعیت موجود را رها نمی کنند كه یكی از اركان اصلی رویارویی با كسانی كه در برابر پروژه صهیونیسم مقاومت می كند، شده اند.

مساله قابل توجه اینكه آن دسته از بهانه ها و دستاویزهای رژیم های عربی برای مشروعیت بخشیدن به رویكرد صلح آمیزی كه پس از جنگ سال 1967 در قبال اسرائیل اتخاذ كرده اند، با نگاهی كه صهیونیستها به این جنگ دارند، عملا از بین رفته است.

” عوز الموگ ” جامع شناس اسرائیلی می گوید كه وقوع جنگ میان عرب ها و اسرائیل حتمی است زیرا این درگیری، جنگ دو فرهنگ و دو تمدن كاملا متضاد است. از اینرو این درگیری به كوه آتشفشانی می ماند كه هر از چند گاهی فوران می كند.

نكته اینجاست كه دسته ای از انفجارها ضعیف و نامحسوسند و دسته ای دیگر زمین را تكان داده و لایه هایش را جابجا می كند كه به گفته این جامعه شناس جنگ شش روزه چنین بود. بنا بر این مساله آنگونه كه سران رژیم های عربی سعی دارند خود را آسوده كرده و چنین وانمود كنند كه درگیری قابل حل است مشروط بر اینكه فلسطینی ها امتیاز بیشتری بدهند، نیست.

دلیل دیگر برداشت نادرست جهان عرب از روند و نتایج جنگ سال 1967 این واقعیت است كه جامعه صهیونیستی پس از این جنگ افراطی تر گشته است.

اینك و پس از گذشت چهار دهه، نظرسنجی افكارعمومی در رژیم صهیونیستی نشان می دهد در صورت برگزاری انتخابات مجلس، دولتی بر سر كار خواهد آمد که به مراتب تندروتر و افراطی تر از گذشته، و به عبارتی رویكرد صلح جویانه رژیم های عربی با رویكرد مخالف صهیونیستی روبرو خواهد شد.

به گفته ” بنی موریس” مورخ نامدار اسرائیلی بزرگترین مصیبتی كه رژیم صهیونیستی پس از پیروزی اش در جنگ شش روزه با آن مواجه شده است، بی شك سكانداری مبارزات ضد صهیونیستی بدست جنبش های اسلامی است.

اما ” شائول مشعال” خاور شناس اسرائیلی معتقد است كه رهبران رژیم صهیونیستی باید سپاسگزار رژیم های عربی باشند كه بی محابا مبارزه با جنبش های اسلامی را ادامه می دهند.

نامبرده بر این باور است كه جنگ شش روزه خط بطلانی بر گزینه ناسیونالیسم لائیك عربی كشید تا جای آن را گزینه اسلامی بگیرد كه به هیچ وجه كنار آمدن با پروژه صهیونیسم را بر نمی تابد.

با شرحی كه گذشت، انسان دیگر نیازی نمی بیند که برای تبیین نقش رژیم های عرب در حفظ شرایطی كه به اسرائیل اجازه پی گیری تجاوزات و خیره سری اش را می دهد، زحمتی به خود دهد ؛ زیرا آنچه كه برای رژیم های عربی مهم است، صرفا تلاش برای تحكیم اركان نظام بدون توجه به ضروریات برون رفت از این واقعیت نومید كننده است.

لینک کوتاه:

کپی شد