ورود آمریکا به مذاکرات مستقیم با جنبش حماس تحول مهمی در مسیر مذاکرات برای پایان جنگ در غزه به شمار میآید. این اقدام، از میزان نفوذ “اسرائیل” در فرآیند مذاکرات میکاهد و همین امر موجب نگرانی تلآویو شده است. دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی نیز در واکنش به این تحولات، ضمن تأیید اطلاع از مذاکرات، نارضایتی تلویحی خود را از این روند ابراز داشته است.
تفاوت مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم
سنت دیپلماتیک واشنگتن معمولاً بر پرهیز از گفتوگوی مستقیم با حماس استوار بوده، زیرا از سال 1997 این جنبش را به عنوان یک سازمان “تروریستی” طبقهبندی کرده است. با این حال، در گذشته، امریکا از طریق میانجیها، از جمله مقامهای اروپایی یا دیپلماتهای سابق همچون جیمی کارتر و رابرت مالی، با حماس ارتباط برقرار میکرد.
با این حال، دولت ترامپ با اتخاذ رویکردی عملگرایانه، تصمیم به مذاکره مستقیم گرفته است. این روند در واقع تمایز منافع امریکا از “اسرائیل” را برجستهتر میکند و نشانگر تلاش واشنگتن برای حفظ منافع خود، بدون درگیر شدن در سیاستهای نتانیاهو است.
دلایل و زمینههای این رویکرد
۱. اولویت منافع ملی امریکا: کاخ سفید مذاکرات مستقیم را با این توجیه پیش میبرد که اولویت با منافع امریکاست، از جمله امنیت شهروندان امریکایی و جلوگیری از گسترش بحران در منطقه.
۲. نگرانی از رویکرد جنگطلبانه نتانیاهو: تلآویو در سال گذشته، به دلیل حمله به کنسولگری ایران در دمشق، منطقه را تا آستانه یک جنگ منطقهای سوق داد. امریکا که در پی کاهش هزینههای نظامی در خاورمیانه و تمرکز بر مهار چین است، تمایلی به ورود به درگیریهای جدید ندارد.
۳. شکست “اسرائیل” در تحقق اهداف جنگی: علیرغم حمایت سیاسی و نظامی گسترده امریکا، “اسرائیل” نتوانسته است مقاومت فلسطینیان را در هم بشکند و این هزینههای سیاسی و مالی سنگینی بر امریکا تحمیل کرده است.
۴. پیشینه تاریخی مذاکرات امریکا با گروههای مسلح: پیش از این، امریکا با طالبان مذاکره مستقیم داشت و حتی با سازمان آزادیبخش فلسطین در دوران کلینتون وارد مذاکره شد، با وجود اینکه این گروهها نیز زمانی در لیست تروریستی قرار داشتند.
پیامدهای این تحول
۱. تضعیف موقعیت “اسرائیل” در مذاکرات: گفتوگوی امریکا با هر دو طرف، از تسلط تلآویو بر روند مذاکرات میکاهد و راه را برای تصمیمگیری مستقل واشنگتن باز میکند.
۲. افزایش احتمال برقراری آتشبس طولانی: عدم وابستگی مذاکرات به شرایط و مطالبات جریانهای راستگرای اسرائیلی، امکان دستیابی به توافقی پایدارتر را تقویت میکند.
۳. افزایش مشروعیت بینالمللی حماس: مذاکره مستقیم امریکا با حماس، جایگاه این جنبش را به عنوان بازیگر اصلی فلسطینی تقویت کرده و به رسمیت شناختن آن را در سطح بینالمللی محتملتر میسازد.
۴. افزایش احتمال تنش بین ترامپ و “اسرائیل”: با توجه به شخصیت غیرقابل پیشبینی ترامپ، ممکن است واکنشهای تند و متقابل بین او و مقامات اسرائیلی افزایش یابد.
در مجموع، هرچند این تحول به معنای تغییر راهبردی در سیاست امریکا در قبال حماس نیست، اما شکاف ایجادشده در هماهنگی امریکا و “اسرائیل” میتواند مقدمهای برای تغییراتی مهم در آینده باشد.