رژیم اشغالگر با عملیات روانی سازمانیافته و استفاده از گروههای اینترنتی که در شبکههای اجتماعی فعالند، جنگی تمامعیار علیه مردم و مقاومت فلسطین به راه انداخته است؛ جنگی که اگرچه با موشک و خمپاره همراه نیست، اما از نظر خشونت و خطر، بههیچوجه دست کمی از جنگ نظامی ندارد. هدف این جنگ، تحمیل شکست روانی به مردم فلسطین است؛ چرا که اشغالگران علیرغم ویرانیهای گسترده، نتوانستهاند با سلاح، فلسطینیان را شکست دهند.
گروهی از شخصیتهای ضد مقاومت در حساب کابری خود، ضمن تبرئه رژیم اشغالگر، مسئولیت کشتارها و نسلکشی در غزه را به گردن مقاومت میاندازند. از همان ابتدای ظهور این حسابها، حمایت آشکار رژیم اشغالگر از آنها مشهود بود؛ بهطوریکه حساب «آویخای آدرعی»، سخنگوی ارتش اشغالگر، بهعنوان مرجع اصلی برای بازنشر و تبلیغ گفتمان شکست عمل میکند.
این تیمها و گروههای اینترنتی با تمرکز بر نمایش خسارات فلسطینیان (شهدا و ویرانیها) و سکوت درباره ضربات مقاومت به اشغالگران، سعی در تحریف واقعیت دارند. آنها همچنین با تبلیغ این دروغ که «رهبران مقاومت هزینههای جنگ را متحمل نمیشوند»، سعی در ایجاد شکاف بین مقاومت و مردم دارند؛ ادعایی که با شهادت دهها رهبر سیاسی و فرمانده نظامی مقاومت (از جمله یحیی السنوار، رهبر حماس در غزه) در عملیاتهای میدانی، کاملاً رد میشود.
صاحبان حسابهای کاربری یادشده با فراموشی عمدی این واقعیت که «اشغالگران هستند که آتشبس را رد میکنند»، خواستار توقف جنگ میشوند. جالب اینجاست که حتی فتح و تشکیلات خودگردان نیز گفتمانی مشابه را پیش میبرند و خواهان کنارهگیری مقاومت از مدیریت غزه هستند؛ درحالیکه در کرانه باختری یعنی همان جایی که مقاومت مسلحانه وجود ندارد و تشکیلات خودگردان حاکم است، اشغالگران همان جنایات (کشتار، تخریب و آوارگی) را تکرار میکنند.
ذوالفقار سویرجو، تحلیلگر سیاسی می گوید: برخی با سوءاستفاده از رنج مردم غزه، میخواهند نماد مقاومت را تخریب کنند. فشار بر مردم بسیار شدید است، اما این توجیهی برای هجمه به مسئولان غزه نیست. سقوط مقاومت، فاجعهای نهتنها برای فلسطین، بلکه برای کل منطقه خواهد بود؛ این همان آرزوی صهیونیستها از سال 1948 بوده است.
«احمد الشیخ»، کارشناس رسانه های صهیونیستی می گوید: «تاریخ هیچگاه ندیده که اشغالگر بهخاطر تغییر دولت فلسطین در از اقدامات جنایتکارانه خود دست بکشد که اگر این ادعا درست بود، فلسطین باید پس از «پیمان اسلو» (که در آن فتح زمین و سلاح خود را تسلیم دشمن کرد) آزاد میشد، اما نتیجه آن چیزی جز سراب و توهم نبود. مشکل اینجا نیست که چه کسی بر غزه حکومت میکند، مشکل این است که چه کسی میخواهد غزه را نابود کند. آیا برقراری سازش باعث شد تا جان فلسطینیان در مقابل وحشیگری صهیونیست ها حفظ شود به ویژه در آن زمانی که سازمان آزادیبخش ۷۸٪ فلسطین را رها کرد و اسلحه را زمین گذاشت؟!»
«دکتر احمد الأشقر، کارشناس حقوقی می گوید: «اگرچه حق اعتراض و انتقاد از هر نهاد حکومتی محفوظ است، اما باید مراقب صدای افراد مغرض، فتنه برانگیز و مزدور بود که مقاومت را مسئول جنایات اشغالگران جلوه میدهند. این صداهای مزدور، هرگز با درد مردم و میهن همراه نخواهند بود.
جنگ روانی اشغالگران، تلاشی مذبوحانه برای سرپوش گذاردن شکستهای نظامی آنهاست. مقاومت فلسطین، علیرغم تمام فشارها، همچنان پابرجاست و توهم “پیروزی روانی” صهیونیستها نیز مانند توهمات نظامیشان محکوم به شکست است.