اجرای طرح ضربتی امنیتی اخیر در محله الشجاعیه واقع در شرق شهر غزه در واقع به مثابه یک تولد دیگر برای این شهر و محله مبارز الشجاعیه به شمار می رود. فرار تبهکارانی که با اقدامات جنایتکارانه خود این منطقه را لوث کرده بودند و از آن به عنوان منطقه ای برای ارعاب غیر نظامیان بی دفاع و بی گناه ساکن نوار غزه عزیز استفاده می کردند یک پیروزی برای تمام انسان های شریف جهان به شمار می رود.
زمانی که سیل عظیم سلاح های این تبهکاران را دیدیم شگفت زده شدیم. این تبهکاران این سلاح ها را برای قتل عام ملتشان، بمب گذاری در مغازه ها، مساجد و کلیساها انبار کرده بودند. این افراد به پشتیبانی و پشتگرمی رژیم اشغالگر قدس از این سلاح ها علیه نیروهای پلیس دولت اسماعیل هنیه و چهره های مومن و شریف و بزرگوار استفاده می کردند. متاسفانه برخی از رسانه ها و نویسندگان عرب از آنها حمایت کردند و بر اقداماتشان مهر تائید بر آنان زدند؛ به گونه ای که آنان را مبارز خواندند و برخی دیگر هم آنان را اعضای جنبش فتح و خانواده مبارز حلس قلمداد کردند. شما را قسم می دهم به پروردگار متعال این چه نوع مقاومتی است که درباره آن سخن می رانید. آیا آن در واقع مقاومت در برابر نیروهای امنیتی فلسطین و پناه بردن به رژیم اشغالگر قدس نیست؟! آیا این اقدام یک عربده کشی و پناه دادن سوداگران مرگ و فراریان از چنگال عدالت و قضاوت به شمار نمی رود؟! آیا مبارز از نگاه شما کسی است که سلاح به روی حامیان و پاسداران میهن (نیروهای پلیس) بر می دارد و لباس های آنان را در مقابل نیروهای رژیم اشغالگر قدس می کند؟
زمانی که دیدیم بازمانده های جوخه های تبهکار و تروریست غلام حلقه به گوش رژیم صهیونیستی شده اند چندان شگفت زده نشدیم. کسی که از میهن، آرمان و اصولش چشم پوشی می کند بعید نیست که خودش را نیز بفروشد و به جهانیان ثابت کند که مبارز نوع جدید است. مبارزی که پرچم مخالفت با مقاومت، حق محوری، عدالت جویی، امنیت، آرامش، ثبات، وحدت و انسجام ملت فلسطین را برافراشته است و نسبت به تمامی مبارزان علیه اسراییل کینه توز است و در کمین هر فلسطینی نشسته است.
جوخه های تروریست که محله الشجاعیه را مخفیگاه خود قرار داده بود از منظر رژیم صهیونیستی و آمریکا به مقاومت نگاه می کند و مقاومت از این منظر آنها یعنی تخریب هر آنچه که ملت فلسطین ساخته است و بی ثمر گذاشتن دستاورهای این ملت ، سرکوب آزادی بیان و هتک حرمت ها، ولی این جوخه های تروریست و سرسپرده اسراییل به حول قوه الهی و سپس در پرتو عزم و اراده پولادین ملت فلسطین در شکل دهی به اهداف شومشان ناکام ماندند و به سرنوشت گذشتگانشان دچار شدند. متاسفانه علاوه بر اقدامات بیرحمانه این گروهک ها رسانه ها نیز از اقدامات آنها حمایت می کردند و این رسانه در واقع مصداق عینی مثل معروف “کفن فروشان” بودند و تنها چیزی که برای این رسانه مهم بود قتل عام مردم فلسطین و بازیچه قرار دادن اصول و آرمان آنان بود، حتی اگر این مقتول جزء فعالان عرصه رسانه باشد.
رسانه هایی که این تبهکاران را مبارز می خواندند مدعی شدند که آنان از جبهه شرقی شهر غزه پاسداری می کردند و شب ها را به خاطر صیانت مرزها بیدار می ماندند. باید اینجا واقع بین باشیم و برخی از سوال های مهم را مطرح کنیم. اگر آنان همان طوری که شما ادعا می کنید باشند پس چرا در بخش غربی محله الشجاعیه بمب گذاری کردند و مهمتر از آن این که پس چرا این افراد دست به سرقت زدند و مین هایی را که گروه های مبارز کار گذاشته شده بودند، خنثی کردند؟
سوال دیگر این که چرا پادگان های آنان از جهت غربی همچون دژی مستحکم بود، اما از جهت شرقی هیچ اقداماتی در زمینه مقاوم سازی آنها انجام نداده بودند؟ چرا آنان غزه را در تیررس حملات خود قرار داده بودند و دست به هیچ اقدامی علیه نیروهای رژیم اشغالگر قدس نمی زدند؟
مسئله خطرناک تر این که چرا آنان عناصر جنایتکار را که هیچ وابستگی سیاسی ندارند آموزش می دادند؟ چرا آنانی را که از چنگال عدالت و قانون گریخته بودند در خانه هایشان مخفی و از آنان حمایت کردند و با تحویل آنان به دستگاه های امنیتی دولت هنیه مخالفت کردند. در اینجا نمی خواهیم به فرار خفت بارشان از نوار غزه و پناهندگی ذلت بارشان به دشمن صهیونیستی اشاره ای داشته باشیم تصاویری که در تلویزیون مشاهده کردیم کاملا گویای این واقعیت بود که این جنایتکاران زندگی ذلت بار و ننگین را بر زندگی شرافتمدانه در میان فرزندان ملتشان ترجیح دادند و باید تمامی قشرهای ملت فلسطین انزجار و تنفر خود را از این جنایتکاران و حامیانشان اعلام بدارند و از آنان دوری بجویند.
می توانیم بگوئیم که طرح ضربتی امنیتی در نوار غزه به همگان ثابت کرد که زمان بازیچه گرفتن سلاح مقاومت به سر آمده و عصر مقاومت سبکسرانه و بی برنامه و بی هدف که هر کسی سنگ آن را به سینه می زند و فاسدان و منفعت طلبان با سلاح این مقاومت چهره کریه شان را بهبود می بخشند، گذشته است. آری! دوره بالیدن به تاریخ مبارزاتی سپری شده است، انگار هر کس که یک روز با دشمن صهیونیستی مبارزه کرده باشد تا آخر عمر مبارز باقی می ماند و حق دارد دست به هر کاری بزند. همین وضعیت در مورد کسانی که چند سالی را در زندان های صهیونیستی سپری کرده باشد صدق می کند. ما به این افراد که مبارزه کرده اند یا زندان کشیده اند احترام می گذاریم و به خاطر رشادت ها و ایثارگری ها و جانفشانی هایشان از آنان تقدیر و تشکر می کنیم، اما به چنین افرادی اجازه نمی دهیم که دست به هر کاری بزند و مسئله فلسطین را بازیچه تمایلات و خواهش های نفسانی اش قرار بدهد.
همین مسئله شامل حال خانواده هایی که شهید یا جانبار یا اسیر داده اند نیز می شود. ما از رشادت ها و تلاش ها و مجاهدت های شما تقدیر و تشکر می کنیم و به وجود شما افتخار می کنیم، ولی از شما می خواهیم از این افتخارات و دستاوردها پاسداری کنید و راه شهدا را ادامه دهید . مقاومت اکنون به یک ایده سیاسی مبدل شده است که عمده ترین اهداف آن پاسداری از شهروندان فلسطینی در سرزمینشان، تامین امنیت و پاسداری از کرامت و عزت آنان در مقابل جنایات و تجاوزات تبهکاران هنجار شکن و نظامیان صهیونیست است.
متاسفانه در برخی مطبوعات عربی مقالاتی دیاپازن (پرهیاهو و ظاهری آراسته اما میان تهی) مطالعه می کنیم که خواستار عقل گرایی و توقف درگیری و کشت و کشتار داخلی است، اما نمی دانم که این مقالات در مورد کدام کشت و کشتار داخلی صحبت می کند؟ آیا کسی که به سوی سرویس های امنیتی تیراندازی و شهروندان را وحشت زده می کند و در اماکن عمومی و اماکن مقدس بمب گذاری می کند انسان است و باید از آن دفاع و حمایت کرد و نباید به خاطر این که وی ادعای مقاومت می کند به او آسیبی رساند، این چه نوع طرز تفکری است که شماها دارید؟ در کل جهان عرف این است که جنایت پیشه جز زبان زور چیز دیگری را نمی فهمد و هیچ عیب و ایرادی ندارد اگر پلیس و نیروهای امنیتی چنین فردی را دستگیر و مجازات کند، بلکه حمایت دست به قلم ها و مطبوعات و اصحاب رسانه ها از چنین فردی عیب شمرده می شود. گاهی انسان مجبور می شود که به خاطر یک زندگی شرافتمندانه دست یا پایش یا هر دوی آنها را قطع کند، چه برسد به این که یک عده معدودی در مسیر ملت فلسطین قد علم کنند آیا ما وظیفه نداریم که به جای رها کردن این افراد به حال خودشان آنان را تنبیه و مجازات کنیم.
مسئله فلسطین این روزها شرایط بحرانی و خطرناکی را تجربه می کند. انگار که غزه پس از اجرای طرح ضربتی امنیتی بار دیگر متولد شد و آرامش و امنیت به آن بازگشت و باید همگی در جهت تحقق آرمان فلسطین بکوشیم و به مقاومت و اصول آرمان ملی پایبند باشیم و با هرج و مرج طلبان مقابله کنیم.