پنج شنبه 01/می/2025

برون رفت بحران کنونی فلسطین

پنج‌شنبه 7-آگوست-2008

بحران موجود در روابط میان دو جنبش حماس و فتح بعد از انفجارات روز جمعه 25/7/2008 نوار غزه شدت بیشتری به خود گرفت و به دنبال آن، حماس برای یافتن عاملان انفجار دست به فعالیت های امنیتی زد و شماری از افراد را بازداشت نمود تا در نهایت بتواند آتش فتنه ای را که برخی خرابکاران در صدد برافروختن مجدد آن بود، خاموش نماید و اجازه ندهد که جیره خواران رژیم اشغالگر قدس بعد از گذشت یک سال از ماجرای پاکسازی نوار غزه از لوث وجود مزدوران رژیم صهیونیستی در ژوئن 2007 و برقراری امنیت و آرامش در این منطقه فلسطینی، وضعیت را به حالت گذشته برگرداند.

دستگاه های امنیتی وابسته به تشکیلات خودگردان نیز در مقابل به بازداشت ده ها شخصیت سیاسی، دانشگاهی و ملی عضو حماس در کرانه باختری دست زدند و حملات گسترده ای را علیه این جنبش ترتیب دادند و تاکید کردند که با حماس به عنوان یک سازمان قانون شکن برخورد می نمایند. البته دستگاه های امنیتی وابسته به وزارت کشور فلسطین در نوار غزه نیز به منظور مهار سازمان های نظامی تحت فرمان تشکیلات خودگردان، شماری از رهبران جنبش فتح در این منطقه را بازداشت کردند.

رهبران تشکیلات خودگردان از یک سو در حملات تبلیغاتی و سیاسی خود علیه حماس، این جنبش را به صدور بحران داخلی اش متهم کردند و مدعی شدند که انفجارات غزه نتیجه اختلافات داخلی و درگیری بر سر کسب قدرت در این جنبش بوده و فتح هیچ گونه مسئولیتی در این ماجرا نداشته است و از سوی دیگر، راهی قاهره شدند تا در مورد آغاز گفتگوهای ملی فلسطینی ـ تحت نظارت مصر یا هر کشور دیگر عربی ـ به بحث و تبادل نظر بپردازند ؛ البته درخواست آنها برای گفتگو کاملا خلاف اقدامات تنش زا و بحران آفرینی است که مرتکب می شوند.

 شناسایی بحران موجود

پیش از آنکه به بحث در خصوص برون رفت از بحران کنونی بپردازیم و در مورد سودمندی گزینه گفتگو به عنوان راهکاری برای حل بحران موجود سخن برانیم، باید این بحران را به دقت شناسایی کنیم.

ـ بحران رو به افزایش کنونی زائیده امروز و دیروز نیست ؛ بلکه در واقع واکنش رهبران فتح به موفقیت حماس در نوار غزه می باشد و در راستای طرح آمریکایی ـ صهیونیستی برای محاصره جنبش حماس، کنار زدن این جنبش از قدرت و زیر پا گذاشتن نتایج انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین در سال 2006 است.

به هر حال، بعد از پیروزی قاطع حماس در انتخابات پارلمانی بحران موجود در روابط میان دو جنبش تشدید یافت و چالش های شدیدی میان شان در گرفت که البته هر بار به شکل خاصی نمود پیدا می کرد و اوج آن نیز ناامنی های گسترده کودتاگران در نوار غزه بود که به ماجرای پاکسازی این منطقه به دست حماس انجامید.

ـ پیش از این نیز گفتگوهایی با حضور دو جنبش فتح و حماس در سال 2005 در قاهره، 2006 در غزه (جهت تصویب سند وفاق اسرای فلسطینی)، 2007 در مکه و 2008 در صنعا برگزار شد که با امضای توافق نامه ها و تفاهم نامه هایی همراه بود ؛ ولی هیچ کدام از آنها به مرحله اجرا نرسید که دلیل این امر را نیز باید در مخالفت آمریکا و رژیم صهیونیستی با مفاد این توافق نامه ها جستجو کرد ؛ زیرا به اعتقاد آنان، این توافق نامه ها حکم به رسمیت شناخته شدن حماس و پایان محدودیت اعمال شده علیه این جنبش را داشتند.

به هر رو، رهبران تشکیلات خودگردان نیز در برخورد خود با توافقات صورت گرفته، در جهت خواست تل آویو و واشنگتن عمل کردند و در تعیین شکل تعامل شان با حماس نیز اهداف این دو طرف را مد نظر قرار می دادند. امروز فتح تنها در اندیشه آن است که به عنوان تنها طرف فلسطینی در روند صلح به رسمیت شناخته شود.

ـ بحران فرا روی تشکیلات خودگردان تشدید یافته است ؛ چرا که محاصره تحمیلی علیه نوار غزه با شکست رو به رو شده، احتمال حمله گسترده اشغالگران به این منطقه فلسطینی به دنبال امضای توافق نامه آتش بس پایین آمده، مذاکرات نهایی که آغاز آن در جریان کنفرانس آناپلیس کلید خورد به شکست انجامیده، احتمال امضای توافق نامه صلح پایدار میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی بسیار ضعیف شده و تشکیلات خودگردان نیز در تحقق حداقل های حقوق ملت فلسطین ناکام مانده است، به ویژه در شرایط کنونی که هر چه بیشتر و بیشتر به زمان پایان ریاست جمهوری بوش، سقوط اولمرت به خاطر پرونده های فسادش و نیز پایان دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان نزدیک می شویم و هیچ گونه افق روشنی در مورد سرنوشت کرسی ریاست تشکیلات وجود ندارد.

ـ بحران کنونی از تداوم تمامی اسباب و شرایطی حکایت دارد که پیش از ماجرای پاکسازی نوار غزه از لوث وجود مزدوران وجود داشت ؛ زیرا در آن دوره نیز تشکیلات خودگردان به بهانه اجرای بند اول نقشه راه که متضمن نابودی مقاومت و در راس آنها حماس است، دست به اقدامات سیاسی و امنیتی علیه این جنبش زد و به بهانه مقابله با تروریسم (مقاومت) که در بیانیه آناپولیس به عنوان دشمن مشترک و مانع اصلی بر سر راه اجرای طرح “دو کشور برای دو ملت” معرفی شده است، مبارزه با حماس را آغاز کرد.

 پرسش هایی در خصوص گفتگو

در پرتو وضعیت موجود در فلسطین، بحران کنونی و پیامدهای منفی این بحران هر چه بیشتر تشدید می یابد و میزان امید به حل این بحران کمتر می شود ؛ زیرا تقریب دیدگاه های حماس و فتح تا مرز غیر ممکن پیش می رود.

حماس در جبهه مقاومت و بازدارندگی حضور دارد و در اندیشه حفظ اصول و آرمان های ملی است و سند توافق ملی را به عنوان چتری مشترک برای وحدت گروه های فلسطینی می داند و حال آنکه جنبش فتح که هدایت تشکیلات خودگردان در دست دارد، بر تداوم مذاکراتش با دشمن تاکید می کند و حاضر است تمامی شروط این مذاکره که اساس آن طرح نقشه راه می باشد، را به اجرا درآورد.

فتح امروز بی توجه به موضوعات اصلی مسئله فلسطین، به دنبال دست یابی به راهکارهای میانی است که از سوی اشغالگران مورد قبول باشد و برایش مهم نیست که این راهکارها به آرمان فلسطین ضربه وارد کند و حقوق بین المللی ملت فلسطین را تضییع سازد.

به هر حال، با توجه به وضعیت فوق (اختلاف کامل در اهداف و برنامه های دو جنبش حماس و فتح) و نیز مخالفت صهیونیست ها و آمریکایی ها با هر گونه گفتگو میان دو جنبش و نیز سکوت کشورهای عربی در قبال طرح های دشمن برای نابودی مقاومت دیگر چه امیدی می توان به گفتگوهای دوجانبه یا فراگیر ملی داشت.

وضعیت موجود ما را در برابر سوالاتی چند درباره برنامه های این گفتگوی ملی قرار می دهد و اینکه چه تضمینی وجود دارد که مقامات تشکیلات خودگردان در نتیجه فشارهای رو به افزایش رژیم صهیونیستی و آمریکا و نیز نقش آفرینی کمرنگ کشورهای عربی از زیر بار تعهدات خود شانه خالی کنند. ما نمونه حضور کمرنگ کشورهای عربی را در شکل عملکرد مصر در جریان آتش بس را داریم ؛ زیرا این کشور با وجود آنکه نقش نظارت را در انعقاد توافق نامه آتش بس داشت، هرگز نتوانست اشغالگران قدس را به اجرای مفاد توافق نامه مذکور و رفع کامل محاصره وادار سازد.

 برون رفت از بحران کنونی

درست است که گفتگوهای ملی راه حل بحران موجود است ؛ ولی این موفقیت تنها در سایه ایجاد بستر مناسب ملی حاصل می شود که از جمله فاکتورهای لازم برای این بسترسازی باید به موارد ذیل اشاره کرد:

ـ باید رهبران تشکیلات خودگردان به شکست طرح های سازش خود و وصول مذاکرات به مرحله بن بست اعتراف کنند و خود را مسئول کامل نتایج فاجعه بار این مذاکرات بدانند و از اجرای طرح نقشه راه امتناع ورزند و به صراحت حمایت خود را از جبهه بازدارندگی اعلام نمایند.

ـ به هر حال، بعید است که مقامات تشکیلات خودگردان به صورت داوطلبانه موضع فوق را در قبال مسئله مذاکرات اتخاذ کنند ؛ ولی با پایان دوره ریاست بوش، ابومازن و اولمرت و نیز اثبات ناتوانی تشکیلات خودگردان در اجرای نقشه راه در نوار غزه و تکمیل آن در کرانه باختری پرونده سازش بسته می شود و به دنبال آن حمایت سیاسی و اقتصادی جامعه بین الملل از تشکیلات خودگردان کاهش می یابد.

ـ مقامات تشکیلات خودگردان باید از تک روی در تصمیم گیری های ملی و اعتماد به قدرت های خارجی دست بردارند و دیگر مفاد توافق نامه های صلح به امضا رسیده با دشمن صهیونیستی که اشغالگران خود از اجرای آن سر باز می زنند، را بهانه قرار ندهند و در مقابل اصلاح و احیای نهادهای نمایندگی ملت فلسطین از جمله ساف و شورای ملی مقاومت نکنند و برنامه جدید ملی را برای نهادهای مذکور تعیین کنند به گونه ای که حماس و جهاد را نیز در بر گیرد.

رهبران تشکیلات خودگردان وظیفه دارند که با حماس به عنوان یک قدرت ملی برخورد کنند ؛ زیرا این جنبش توانسته است از طریق انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین جایگاه خود را به اثبات برساند و به قدرتی غیر قابل انکار مبدل شود.

ـ شرایط فوق (پایان تک روی های مقامات تشکیلات خودگردان و …) یا از طریق یک معجزه حاصل می شود، معجزه ای که مقامات تشکیلات را به سمت آگاهی و بیداری ملی بکشاند و یا از طریق چرخش مسالمت آمیز قدرت و تغییر کادر رهبری تشکیلات خودگردان به مرحله انجام می رسد که از طریق صندوق های رای قابل تحقق می باشد و یا از طریق ادامه روند پاکسازی اراضی فلسطینی از رجس وجود مزدوران و یک قیام مردمی علیه رهبران جبهه ریاست تشکیلات خودگردان و صاحب کارت های VIP اسرائیلی حاصل شود یعنی همان چهره هایی که مرحوم عرفات وقتی در محافل خصوصی درباره چرایی موافقتش با ورود آنها به بخش ریاست تشکیلات خودگردان پرسیدند، جواب داد این افراد که در پرونده خود همکاری با دشمن صهیونیستی را دارند، تنها حکم کفشی را دارند که برای گذر از گل و لای مشکلات و رسیدن به دولت مستقل فلسطینی باید از آن استفاده کرد.

ـ جنبش حماس که یکی از سکانداران پروژه مقاومت به شمار می رود، باید به خواست ملت در خصوص برقراری حاکمیت قانون احترام بگذارد و عدالت را در حق هر کسی که وابستگی اش به دشمن صهیونیستی، همکاری اش جهت تثبیت روند محاصره علیه نوار غزه و نیز تعقیب مبارزان فلسطینی در کرانه باختری به اثبات رسید، اجرا نماید ؛ زیرا ما به عینه دیدیم وقتی که دولت فلسطین بعد از ماجرای پاکسازی نوار غزه برای اثبات حسن نیت خود با دیده اغماض به اشتباهات اعضای فتح نگریست، رهبران تشکیلات خودگردان در تفسیر خود از این اقدام، آن را نشانه ضعف و ناتوانی حماس دانستند.

ـ جنبش حماس تنها به منظور مهار دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان که به اقداماتی گسترده علیه اعضا و نهادهای وابسته به حماس در کرانه باختری دست می زنند، به بازداشت شماری از رهبران فتح در نوار غزه مبادرت کرد ؛ البته اگر نگاهی موشکافانه به وضعیت پیش از این دوره (بازداشت رهبران فتح در نوار غزه) داشته باشیم، به این نتیجه واضح و مبرهن می رسیم که حماس بعد از جریان پاکسازی برخوردی تسامح آمیز با اعضا و نهادهای وابسته به فتح داشت و به دفاتر این جنبش در استان های مختلف نوار غزه اجازه فعالیت داد و به رهبران این جنبش اجازه می داد تا از طریق گذرگاه های اسرائیلی به هر جا که می خواهند بروند.

حماس در دوره فوق الذکر به اعضای فتح اجازه دریافت حقوق از تشکیلات خودگردان را می داد و این در حالی بود که افراد مذکور به منظور اعمال فشار به دولت حماس و نیز تثبیت محاصره نوار غزه از حضور در محل های کار خود امتناع می ورزیدند.

توجه به این نکته نیز ضروری می نماید که باید ملت فلسطین، جهان عرب و اسلام و نیز نخبگان دست به دست هم دهند و مانع از اجرای پروژه سازش شوند و به حمایت از طرح مقاومت بپردازند.

در نهایت باید گفت که برون رفت از بحران کنونی هرگز فوری و سریع به دست نمی آید و نمی توان با نسخه سحرآمیز “توافق ملی” انتظار حل مشکلات را داشت ؛ بلکه این برون رفت تنها در سایه تحقق برخی دستاوردهای سیاسی و ملی در طولانی مدت قابل دست یافتن است یعنی همچون مقاومت که یک روز پس از دیگری دستاوردهای جدیدی را در عرصه مقابله با دشمن صهیونیستی به ثبت رساند و از آیه کریمه “یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون” تاسی جست.      

لینک کوتاه:

کپی شد