رسانه های وابسته به جنبش فتح و دولت غیر قانونی و صهیونیست زده “سلام فیاض”، جنبش مقاومت اسلامی “حماس” را به تلاش برای آتش بس با رژیم صهیونیستی متهم می کنند و به گفته آن ها این در حالی است که گروه های مقاومت به شدت با این مساله مخالفت می کنند! مطمئنا منظور این رسانه ها از عبارت “گروه های مقاومت”، تمامی گروه های فلسطینی از هر جریان فکری و سیاسی به استثنای حزب به تعبیر آنها “کودتاگر” در داخل جنبش حماس و گردان های شهید “عز الدین قسام” شاخه نظامی این جنبش است. بدین ترتیب می بینیم که رسانه های وابسته به جنبش فتح نسخه ای از ادبیات انگلیسی را در اختیار دارند که در آن هیچ اثری از نمایشنامه شکسپیر یافت نمی شود و علاوه بر آن، این جنبش دیوانی مشتمل بر مجموعه کامل اشعار عربی در اختیار دارد، اما با این وجود، اثری از “احمد شوقی”، “متنبی” و “مهلهل تغلبی” و اشعار معلقات و دیگر شعرایی که در کتاب های مطالعاتی و درسی دوره های ابتدایی و دبیرستان اسامی آنها ذکر شده است، در آنها به چشم نمی خورد! رسانه های وابسته به جنبش فتح حاضر نیستند که به دلیل اتخاذ چنین مواضعی به “بی خردی مفرط” خود اذعان کنند و شاید این مساله ناشی از این است که آنها نیز مانند رهبران “ظاهر ساز” خود چنان احساس پوست کلفتی می کنند که از شمشیر و نیزه نیز چندان باکی ندارند!
رهبران جنبش حماس و سخنگوهای سیاسی و نظامی آن اعلام کرده اند که در صدد آتش بس با دشمن صهیونیستی نیستند و هر طرحی در این زمینه را مشروط به تحقق شرطی کرده اند که حتی اگر تمامی رهبران و اعضای جنبش فتح نیز برای رسیدن به آن دست به دست هم بدهند، نمی توانند به هیچیک از این اهداف کوتاه مدت یا بلند مدت دست یابند و در این زمینه حتی به گرد پای جنبش حماس نیز نمی رسند. پس جنبش فتح این هژمونی خود را بر چه پایه ای بنا کرده است؟!
بدین ترتیب ملاحظه می کنیم که جنبش فتح نه تنها قادر به تحقق هیچ یک از حقوق فلسطینیان نیست، بلکه حتی هیچ تمایلی هم برای این کار ندارد. این جنبش قبلا خود به تسلیم در برابر اشغالگران اعتراف کرده است و علاوه بر این، گشتی های مشترک این جنبش با اشغالگران در کرانه باختری، اقدام به سرکوب اعضا و طرفداران جنبش حماس می کنند که “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین سعی در پیوند وصله ناجور “افراطی گری” و “تروریسم” بر تن آنها دارد! سوالی که در این جا مطرح می شود این است که در شرایطی که جنبش فتح از مدت ها قبل پیمان تسلیم ابدی در مقابل اشغالگران و تفاهمنامه همکاری امنیتی با آن را امضا کرده است، چگونه می تواند یکی از طرفین بحث درباره آتش بس میان گروه های مقاومت و رژیم صهیونیستی باشد؟ این جنبش اصلا صلاحیت میانجیگری میان گروه های مقاومت و صهیونیست ها را هم ندارد؛ چرا که این جنبش به شدت از اشغالگران طرفداری می کند!
چگونه ممکن است که جنبش فتح یکی از طرفین بحث درباره آتش بس میان گروه های مقاومت فلسطین و رژیم اشغالگر قدس باشد و چگونه می تواند در رسانه های وابسته به خود یا در میان گروه های هم پیمان خود ادعای تداوم مقاومت و مخالفت با آتش بس را داشته باشد؟!
این جنبش حماس است که می تواند عنوان جنبش بزرگ مقاومت را به خود اختصاص دهد؛ چرا که این جنبش در گفتار و عمل به مقاومت پایبند است و در این راه مشکلات زیادی از قبیل محاصره و جنگ رژیم صهیونیستی و دیگر کشور های منطقه و حتی جنگ جهان علیه خود را تحمل کرده است و در همین حال، برخی از همین گروه های مدعی حمایت از آرمان ملی، از پشت به این جنبش خنجر می زدند! من خود نیز از این مساله تعجب می کنم که چرا مجبور هستم این بدیهیات را برای چندمین بار برای مخاطبان خود بازگو کنم! و البته بیشتر از هر چیزی از این مساله تعجب می کنم که ما درباره جنبشی بحث می کنیم که تا حدی خود را در زیر چتر حمایتی رژیم صهیونیستی پنهان کرده است که نمی توان چهره آن را تشخیص داد! این جنبش حداقل باید اندکی استقلال پیدا کند تا بتوان چهره واقعی آن را تشخیص داد و سپس درباره آن بحث کرد!
برای تشریح بیشتر این مساله سعی داریم در این مقاله مسائل بدیهی بیشتری را مورد بررسی قرار دهیم تا شاید این افکار حماس ستیزی را از ذهن این گروه ها بزداییم و این افراد اندکی درس عبرت گیرند:
مساله بدیهی اول: گروهی که همکاری امنیتی با دشمن صهیونیستی را اساس کار خود قرار داده است و در تمامی اقدامات خود با ژنرال آمریکایی “کیت دایتون” رایزنی می کند و حتی در تمامی کنفرانس های “فلسطین فروشی” از قبیل کنفرانس پاریس و آناپولیس شرکت کرده و در آن ها بیانیه های مشترک با اشغالگران صادر می کند و مهم تر از همه رئیس این گروه یعنی عباس و نخست وزیر دولت انتصابی اش “سلام فیاض” باشد حق ندارد که از مقاومت و دفاع از فلسطین دم بزند؟!
مساله بدیهی دوم: جنبشی که راهکار مقاومت را در پیش گرفته و تاوان سیاسی و نظامی سنگینیی را در این راه پس داده است، تنها گروهی است که می تواند در مورد جنگ و صلح تصمیم گیری کند و در صورتی که شرایط امنیتی، نظامی و سیاسی مستلزم آتش بس با دشمن صهیونیستی باشد، به آتش بس با اشغالگران روی بیاورد و بر عکس در صورتی که خود تشخیص دهد که تداوم مقاومت مسلحانه گزینه بهتری نسبت به آتش بس است، نبرد با اشغالگران را ادامه دهد و در این راه هیچ نیازی به جلب رضایت “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان و دیگر اطرافیان وی ندارد!
نیاز به تشریح عملکرد گروهی که سکان دار مقاومت است نیست؛ چرا که این گروه (حماس) تصمیمات سیاسی و نظامی خود را از طریق همفکری و رایزنی با مبارزان حقیقی اتخاذ می کند. این گروه همچنین نیازی به تاکید بر این مساله ندارد که روابط آن با جنبش جهاد اسلامی و یا تیپ های “ناصر صلاح الدین” روابطی دوستانه است و این مساله هیچ ارتباطی به شما (جنبش فتح) ندارد!
با توجه به این دو مساله ای که ذکر شد، “گردان های شهدای الاقصی ـ شورای مشورتی مجموعه های شهید “ایمن جوده” باید بدانند که شلیک یک موشک به سوی یکی از شهرک های صهیونیست نشین این حق را به آن ها نمی دهد که بیانیه ای سخیفانه صادر کرده و با افتخار آن را به نمایش بگذارند، گویی که این گردان ها بار مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست را بر دوش کشیده اند و در مقابل، جنبش حماس مقاومت مسلحانه را کنار گذاشته است! گردان های مذکور (به دلیل طولانی بودن اسمشان نمی خواهیم آنرا تکرار کنیم) باید بدانند که این کار و اقدام سخیفانه آنها یک عیب برای آنها به شمار می رود؛ چرا که هر گروهی که عباس رئیس آن باشد حق ندارد به گروهی که آمار شهدای آن در هفته های اخیر از تعداد بوسه های عباس بر گونه های اولمرت بالاتر رفته است، اعتراض کرده و آنرا استیضاح کند!
گردان های شهدای الاقصی و “ابو ثائر” سخنگوی آن این مساله را به یکی دیگر از معرکه های تبلیغاتی خود تبدیل کرده اند و در همین راستا “ابو ثائر” دیروز دوشنبه (24/12/2007) اعلام کرد که گردان های الاقصی تنها به دستور مقامات سیاسی جنبش فتح به مبارزات مسلحانه خود پایان خواهند داد و تصمیمات جنبش حماس در این زمینه تنها برای خود این جنبش الزام آور است!! آیا این مساله تعجب آور نیست؟ من تعجب می کنم که آیا ابو ثائر تصاویر مربوط به فروش سلاح از سوی دوست خود”ابو زیک” و دریافت پول این سلاح ها بر اساس شیکل جدید “اسراییلی” و دلار آمریکایی را که از شبکه ماهواره ای الجزیره پخش شد، ندیده است؟ آیا وی افسران ارشد جنبش فتح را در برنامه مستند “فتح لاند” که از شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی پخش می شد، مشاهده نکرد که با افتخار و سرمستی از جنگ با جنبش حماس سخن می گفتند و سعی داشتند با لحنی نرم و محبت آمیز خود، رژیم صهیونیستی را به کمک به مقامات سیاسی این جنبش تشویق کنند؟ آیا این جنبش از پیروی از خط مشی “احمد مطر” در همکاری با اشغالگران که وی آنها را افرادی “بزرگوار” می خواند پشیمان نشده اند؟