در این مقاله سعی ندارم که درباره انگیزه های نقض توافقنامه آرام سازی امضا شده میان جنبش مقاومت اسلامی “حماس” و رژیم صهیونیستی از سوی برخی گروه های فلسطینی بحث کنیم و به نظر می رسد که نیازی به تشریح مساله و ارائه دلایل زیاد در این زمینه نیست که این گروه ها با اقداماتی نظیر شلیک موشک به سوی شهرک های صهیونیست نشین اطراف نوار غزه تلاش می کنند که توافقنامه آرام سازی را که به منزله شکست سیاست گوشه نشین کردن جنبش حماس بود و مراجع سیاسی همین گروه ها نیز در اجرای آن با دشمن صهیونیستی همکاری داشتند، به شکست بکشانند. این گروه ها که خود را وابسته به “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان و مطیع امر او می دانند، پس از امضای توافقنامه آرام سازی میان جنبش حماس و رژیم صهیونیستی همچنان به شلیک موشک به سوی شهرک های صهیونیستی اطراف نوار غزه ادامه می دهند. مساله تعجب بر انگیز در این زمینه این است که عباس خود به صراحت با گروه های مقاومت مخالفت کرده و فعالیت های آنها را “بیهوده” و “بی نتیجه” قلمداد می کرد. وی حتی در چندین مورد، عملیات های گروه های مقاومت را که در واکنش به جنایت های رژیم صهیونیستی صورت می گرفت، “بی ارزش” توصیف می کرد. اما مساله مهمتر و جالب توجه تر در این زمینه این است که همین گروه هایی که اکنون و پس از امضای توافقنامه آرام سازی میان جنبش حماس و رژیم صهیونیستی حملات موشکی خود به سوی شهرک های صهیونیستی اطراف نوار غزه را آغاز کرده اند، زمانی که ارتش صهیونیستی در ماه فوریه گذشته هولوکاست بی رحمانه ای را علیه ساکنان منطقه شمالی نوار غزه آغاز کرده بود، حتی یک موشک هم به سوی شهرک های صهیونیستی شلیک نکردند و مقامات رام الله به انها دستور داده بودند که هیچ اقدامی در زمینه مقابله با حمله ارتش صهیونیستی به شمال نوار غزه انجام ندهند. شاید دلیل اقدامات کنونی این گروه های وابسته به عباس این باشد که آنها لغو محاصره نوار غزه از طریق تلاش های جنبش حماس را به ضرر ریاست تشکیلات خودگردان و دولت غیر قانونی “سلام فیاض” نخست وزیر دولت انتصابی عباس می دانند که باعث تضعیف موضع آنها در قبال گفتگوهای ملی می شود؛ چرا که ابو مازن معتقد است که در صورت تداوم محاصره نوار غزه، از آنجا که جنبش حماس برای لغو محاصره نیازمند موافقت وی به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان خواهد بود، پس وی می تواند با در اختیار داشتن برگ های برنده بیشتری وارد عرصه گفتگو با جنبش حماس شود. بیشترین نگرانی ابو مازن و دولت غیر قانونی فیاض این است که توافقنامه آرام سازی منجر به موفقیت جنبش حماس در زمینه امضای توافقنامه مبادله اسرا شود و رژیم صهیونیستی در جریان این مبادله مجبور به آزادی تعداد زیادی از مبارزان و مجاهدانی شود که به اتهام کشتار نظامیان و شهرک نشینان صهیونیست در زندان های این رژیم به سر می برند. چنین توافقنامه ای سیلی محکمی به صورت ابو مازن زده و در مقابل باعث سربلندی جنبش حماس می شود و این جنبش به این مساله پی می برد که مقاومتی که عباس همواره آنرا به سخریه گرفته است، توانسته است موفقیتی را کسب کند که تشکیلات خودگردان طی سالیان طولانی از دستیابی به آن ناتوان بود و رژیم صهیونیستی همه تلاش های آن برای آزادی برخی اسرای فلسطینی را ناکام گذاشته بود.
در صورتی که جنبش حماس موفق شود که رژیم صهیونیستی را وادار به آزادی “مروان برغوثی” دبیر کل جنبش فتح در کرانه باختری که رژیم صهیونیستی حکم حبس ابد را برای وی صادر کرده است، بکند، ابو مازن در وضعیت بدتری قرار خواهد گرفت. این اقدام جنبش حماس از سوی دیگر می تواند موضع راهبران درجه دو جنبش فتح را که خواهان گفتگو با جنبش حماس هستند، تا حد زیادی تقویت کند. علاوه بر این، آزادی مروان برغوثی تهدیدی جدی برای رهبری ابو مازن بر جنبش فتح به شمار می رود و “بنیامین بن الیعازر” وزیر زیر ساخت های رژیم صهیونیستی دو ماه پیش اعلام کرد که ابو مازن به رژیم صهیونیستی اعلام کرده است که علاقه چندانی به آزادی برغوثی ندارد!
بدین ترتیب اهداف پنهانی گروه های وابسته به عباس در زمینه نقض توافقنامه آرام سازی بر ملا شده و آنها با وجود توافق جنبش های حماس و جهاد اسلامی در زمینه آرام سازی با رژیم صهیونیستی به اقدامات تخریبی خود در این زمینه ادامه خواهند داد. اگر کسی در صدد یافتن اشکالات و ایرادات توافقنامه آرام سازی باشد می تواند نمونه های آنرا در این مساله ببیند؛ چرا که هر توافقنامه ای واقعیت موازنه قدرت میان طرفین توافقنامه را نشان می دهد، اما با این وجود، با توجه به موازنه کنونی قدرت میان جنبش حماس و رژیم صهیونیستی و نیز شرایط معیشتی ساکنان نوار غزه، این توافقنامه بهترین گزینه ممکن بود، اما با نهایت تاسف اختلافات ناچیز و مسائل بی اهمیت بر فضای توافقنامه مذکور سایه انداخته است.
به عنوان مثال، برخی نمایندگان گروه های چپگرا که اکنون پس از امضای توافقنامه آرام سازی میان جنبش حماس و رژیم صهیونیستی سنگ مقاومت را به سینه می زنند، زمانی که “سلام فیاض” نخست وزیر دولت انتصابی عباس و روسای سرویس های امنیتی مبارزان فلسطینی را تحت تعقیب و شکنجه قرار می دادند، هیچ اعتراضی نسبت به این مساله نمی کردند و چنین فعالیت های رسانه ای هدفمند و گسترده ای را از خود نشان نمی دادند. این افراد در زمانی که اقدامات مقاومت ستیزانه فیاض و سرویس های امنیتی عباس منجر به بازداشت و شکنجه و در برخی موارد مرگ مبارزان مقاومت می شد، حتی هیچگونه موضع ملی عملی در زمینه پایبندی به مقاومت اتخاذ نمی کردند، بلکه کاملا بر عکس، بدون هیچگونه تلاشی برای تبرئه خود در دادگاه مردم و تاریخ فلسطین به همکاری های خود با ابو مازن ادامه داده و در سفرهای وی به کشورهای مختلف وی را همراهی می کردند.
افرادی که در حال حاضر بیشترین انتقادها را نسبت به توافقنامه آرام سازی ابراز کرده و برای مقاومت اشک تمساح می ریزند همان کسانی هستند که زمانی همکار درجه یک “یاسر عبد ربه” مجری کنوانسیون ژنو که خواستار حذف مساله قدس و آوارگان بود، به شمار می رفتند.
مشکلات و درد و رنج های زیاد ساکنان نوار غزه که دیگر تحملشان طاق شده بود، ایجاب می کند که گروه های فلسطینی با پایبندی به توافقنامه آرام سازی منتظر بمانند تا رژیم صهیونیستی اهداف پنهان خود از توافقنامه آرام سازی را آشکار کنند.
خواسته ما از برخی گروه های فلسطینی که ایراداتی را به توافقنامه آرام سازی وارد می کنند این است که اگر گزینه بهتری برای تامین حتی کمترین حد شرایط تداوم مقاومت و پایداری ملت فلسطین در نظر دارند، ارائه دهند و در غیر این صورت اجازه دهند شرایط کنونی نوار غزه که به نظر می رسد بهترین شرایط برای تداوم مقاومت باشد، تداوم یابد.