بزرگداشت یاد و خاطره ترور اسطوره مقاومت فلسطین و بنیانگذار مکتب شهادت طلبی، در حقیقت بزرگداشت کسانی است که مناقشه فلسطینی ـ صهیونیستی را به داخل خاک فلسطین اشغالی منتقل کردند و توانستند با ایجاد رعب و وحشت در میان صهیونیست ها، ابتکار عمل را از دست آنها خارج کنند تا صهیونیست ها هر لحظه منتظر مرگ خود باشند.
مهندس “یحیی عیاش” از فرماندهان “گردان های شهید عز الدین قسام” شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” بود که اشغالگران صهیونیست پس از چندین عملیات ناکام برای ترور وی، بالاخره در تاریخ 5/1/1996 در عملیاتی پیچیده و بی سابقه وی را به شهادت رساندند.
مهندس عیاش با عملیات های شهادت طلبانه و مهارت ویژه ای که در رمزگشایی درب های الکترونیکی پایگاه های نظامی و شهرک های صهیونیستی داشت، توانست به کابوسی برای امنیت رژیم صهیونیستی و نظامیان و فرماندهان مدعی شکست ناپذیری ارتش آن تبدیل شود. این مساله به حدی برای رژیم صهیونیستی مشکل ساز شده بود که “اسحاق رابین” نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی درباره آن گفت:«من از این بیم دارم که روزی عیاش در میان ما در کنست “اسراییل” بنشیند وی قدرت های خارق العاده ای دارد که دیگران از آن بی بهره اند و تداوم فعالیت آزادانه او خطری آشکار برای امنیت و آرامش رژیم صهیونیستی به شمار می رود.»
زندگینامه
یحیی عیاش در تاریخ 22 مارس 1966، در خانواده ای متدین و با تقوا در روستای “رافات” میان نابلس و قلقیلیا دیده به جهان گشود. یحیی از همان دوران کودکی به هوش سرشار و حافظه قوی مشهور بود و از 6 سالگی شروع به حفظ قرآن کرد. یحیی عیاش نیز به مانند هر فلسطینی دیگر با درد و رنج بزرگ شد و دوره تحصیلات ابتدایی را در مدرسه همان روستا آغاز نمود. وی همیشه بر سر راه می ایستاد و به بولدزرهای صهیونیستی که اراضی زادگاه وی را تخریب و آنها را برای شهرک سازی آماده می کردند، نگاه می کرد.
عیاش تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان خود را نیز ادامه داد و در امتحان ورود به دانشگاه توانست با امتیاز 92.8 درصد در رشته مهندسی برق – گرایش الکترونیک دانشگاه بیرزیت پذیرفته شود. وی با توجه به استعداد خود، علاقه خاصی به مطالعه شیمی داشت و در دوران دانشجویی نیز در انجمن اسلامی دانشگاه بیرزیت فعالیت می کرد.
عیاش پس از فارغ التحصیلی سعی داشت که با دریافت گذرنامه بتواند برای ادامه تحصیلات خود به اردن سفر کند، اما رژیم صهیونیستی مانع از این کار شد و “یعکوف پرز” رئیس سازمان اطلاعات وقت این رژیم در این زمینه می گوید:«اگر ما می دانستیم که مهندس عیاش قرار است این کارها را انجام دهد، علاوه بر صدور گذرنامه، یک میلیون دلار هم به وی کمک می کردیم.» این فرمانده گردان های قسام پس از فارغ التحصیلی در رشته مهندسی برق، با دختر عمویش ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر به نام های بکر”(براء) و “یحیی” بود که یحیی در تاریخ 24/12/1995 و پس از شهادت مهندس عیاش به دنیا آمد.
مرد شماره یک تحت تعقیب
اقدامات مهندس یحیی عیاش که اشغالگران و سرویس های امنیتی آن را به استیصال کشانده بود، وی را در راس برنامه های سرویس های امنیتی این رژیم برای ترور رهبران گروه های مقاومت قرار داد و این سرویس ها به مدت 5 سال از تمامی امکانات خود جهت ترور وی استفاده کردند و حتی یگان ویژه ای به منظور هماهنگی میان تمامی سرویس های امنیتی تشکیل دادند تا تمامی اقداماتش را زیر نظر بگیرد. آنها حتی مطالعات زیادی بر روی شخصیت و شیوه زندگی مهندس عیاش انجام دادند و تمامی دوستان دانشگاهی مهندس عیاش را زیر نظر گرفتند و یگان های ویژه خود را به منظور کمین در شهرها، روستاها، اردوگاه ها و حتی جنگل ها و غارهای محل حضور وی به این منطقه گسیل داشتند، تا جایی که هیچ روستایی در کرانه باختری از حضور یگان های ویژه سرویس های امنیتی رژیم صهیونیستی خالی نبود.
اما با این وجود بسیاری از تلاش ها برای ترور مهندس یحیی عیاش ناکام ماند و این فرمانده شجاع گردان های قسام توانست از چندین توطئه در محله قصبه در نابلس، محله شیخ رضوان در غزه که به شهادت “کمال کحیل” دوست صمیمی وی در سنگرهای جهاد و مقاومت و همچنین “ابراهیم دعس” یکی دیگر از اعضای جنبش حماس انجامید، نجات پیدا کند.
شخصیتی مافوق تصور
صهیونیست ها خود معتقدند که عیاش شخصیتی وصف نشدنی و ما فوق تصور دارد و در طول 4 سال از سوی سرویس های امنیتی رژیم صهیونیستی تحت تعقیب مستمر قرار داشت. این سرویس ها حتی در ماه ژوئیه سال 1993 با توزیع اعلامیه هایی در میان اهالی شهر نابلس، به آنها نسبت به هر گونه همکاری با وی هشدار دادند و علاوه بر این، مشخصات و عکس وی را در میان تمامی عناصر ارتش رژیم صهیونیستی توزیع کردند و حتی پوستر رنگی بزرگی از مهندس یحیی عیاش در دفتر کار رئیس سازمان اطلاعات داخلی این رژیم “شاباک” نصب شده بود.
از سوی دیگر، علاوه بر تنگ تر کردن دایره محاصره بر مهندس عیاش و افراد مرتبط با وی، یگان های عرب نما و سرویس های رهگیری و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نیز فعالیت های زیادی را برای شناسایی و تعقیب وی انجام دادند. مهمترین عملیاتی که به منظور ترور عیاش صورت گرفت، عملیاتی بود که در 6 آگوست سال 1993 در دیر بلوط اتفاق افتاد و در جریان آن خودروی مهندس عیاش به یک مانع نظامی برخورد کرد که منجر به کشته شدن “عزیز مرعی” یکی از دوستان عیاش و بازداشت “محمد ریان” از سوی نظامیان صهیونیستی انجامید، اما مهندس عیاش توانست از این حادثه نجات پیدا کند. در حادثه ای دیگر در محله قصبه در شهر نابلس در تاریخ 11 ژوئیه سال 1994 منزلی که مهندس عیاش و دوستان وی در آن پناه گرفته بودند، بمباران شد و چند ساعت پس از این درگیری، “علی عاصی” و “بشار عامودی” که به عقب نشینی عیاش کمک کردند، به شهادت رسیدند.
محل های تردد مهندس
شهید “محمد بلاسمه” که مطبوعات صهیونیستی قبل از شهادتش از وی با عنوان مهندس شماره 6 گردان های قسام یاد می کردند، درباره مهندس عیاش می گوید:« مهندس عیاش به اماکن زیادی در سلفیت رفت و آمد می کرد و گاهی با دست خود و برخی اوقات هم با کمک وی اقدام به حفاری در صخره ها و یا بر روی زمین می کرد، تا بتواند از تیر رس اشغالگران و بالگردهای نظامی آنها در امان باشد. عیاش در کنار این اقدامات، اولین آزمایش های خود را در زمینه مواد منفجره در غارها و اماکن صعب العبور انجام داد.»
وی می افزاید:«”زاهر جبارین” بنیانگذار گردان های قسام در کرانه باختری، امنیت فرماندهان گردان های قسام را فراهم می کرد تا آنها بتوانند به فعالیت های خود ادامه دهند و حتی در این راه آنها را راهنمایی هم می کرد رژیم صهیونیستی با وجود این که از همه قدرت و تکنولوژی های خود به منظور جستجوی این افراد استفاده می کرد، اما مهندس عیاش و دوستان او با خیال راحت و با توکل راستین به خدا، به فعالیت های خود ادامه می دادند و با دقت و آرامش خاطر به برنامه ریزی برای اجرای عملیات های شهادت طلبانه می پرداختند.
شهید بلاسمه که در جریان انتفاضه دوم در تاریخ 4/8/2004 به شهادت رسید، خاطر نشان کرد که یک بار راس ساعت 2 بامداد، یک هواپیمای شناسایی دشمن صهیونیستی بر فراز آسمان محل فعالیت آنها پیدا شد، ولی آنها بدون هیچ ترس و هراسی بر روی زمین دراز کشیدند و سلاح های خود را زیر بدن های شان قائم کردند و هیچ حرکتی نکردند تا اینکه این هواپیما آنجا را ترک کرد.
عیاش هیچ گاه به مدت طولانی در یک منطقه نمی ماند و به صورت مداوم محل حضور خود را تغییر می داد. وی در کوه های استان زیتون و دیگر استان های دارای مناطق جنگلی و در کوچه پس کوچه ها زندگی می کرد و به منظور دور ماندن از دسترس دشمن صهیونیستی، برخی اوقات مجبور می شد در غارها و گاهی نیز در زیر درختان زیتون بخوابد و بدین ترتیب از زمین به عنوان بستر خود و از آسمان به عنوان رو انداز خود استفاده می کرد. وی برخی اوقات، بدون اینکه کسی او را بشناسد، در مسجد جامع شهر سلفیت نماز می خواند و گاهی نیز غاری حفر کرده و در آن می خوابید به طوری که افرادی که از آنجا رد می شدند به این مساله پی نمی بردند.
مهندس عیاش سعی کرد تعداد دوستان و آشنایان خود را تا حد زیادی کاهش دهد و تنها با افراد مورد اعتماد خود رابطه برقرار می کرد. وی به تدریج از یک مبارز تحت تعقیب ارتش صهیونیستی تبدیل به مبارزی شد که با عملیات های پیشرفته و بی سابقه خود دشمن صهیونیستی را به چالش می کشید و این عملیات ها باعث هلاکت و زخمی شدن صدها صهیونیست شد.
آرامش دلاورمرد قسامی
سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی پس از 5 سال تعقیب این مبارز دلاور گردان های قسام، توانست به اطلاعاتی در زمینه محل اختفای این فرمانده رشید قسامی دست پیدا کند و با نفوذ در میان نزدیکان ابی البراء (مهندس یحیی عیاش) وارد نوار غزه شد. “اسامه حماد” از دوستان مهندس عیاش و تنها شاهد عملیات ترور وی درباره ترور وی می گوید:« مهندس عیاش 5 ماه قبل از شهادتش پیش من آمد و من بدون اینکه کسی از این مساله مطلع شود، ابی البراء را در منزل خود جای دادم. “کمال حماد” دایی اسامه حماد که به شغل معماری اشتغال داشت و بعدا مشخص شد که با سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی روابط نزدیکی دارد، به اسامه حماد می گوید که مهندس عیاش می تواند در شرکت پیمانکاران با من دیدار کند. وی در جریان این دیدار، تلفن همراهی را به مهندس عیاش می دهد تا از آن استفاده کند. کمال حماد گاهی برای یک یا دو روز دستگاه تلفن همراه را از مهندس عیاش می گرفت و سپس به او باز می گرداند. پدر مهندس یحیی عیاش نیز معمولا با موبایل او تماس می گرفت، ولی مهندس عیاش بارها از او خواسته بود که از طریق تلفن ثابت با او تماس بگیرد و در همین راستا مهندس عیاش با پدرش قرار گذاشته بود که صبح روز جمعه از طریق خط ثابت با او (یحیی) تماس بگیرد. صبح روز جمعه 5 ژانویه سال 1996 کمال حماد با اسامه تماس می گیرد و از او می خواهد که تلفن همراه مهندس یحیی عیاش را روشن کند تا او (کمال) بتواند با مهندس تماس بگیرد و به او خبر می دهد که تلفن ثابت منزل مهندس عیاش قطع است. راس ساعت 9 صبح روز جمعه، پدر مهندس عیاش پس از اینکه اسامه حماد به وی خبر می دهد که تلفن ثابت منزل مهندس عیاش قطع است، با تلفن همراه پسرش تماس می گیرد و مهندس به وی می گوید که «لطفا با تلفن همراه من تماس نگیر». در این لحظه صدای انفجاری شدید به گوش می رسد و مهندس یحیی عیاش پس از عمری مجاهدت به دیدار حق می شتابد. پس از تحقیق در این مساله مشخص شد که بمبی 50 گرمی در تلفن همراه مهندس عیاش جاسازی شده بود که انفجار آن به زندگی سراسر تلاش و مجاهدت این فرمانده گردان های قسامی پایان داد