پنج شنبه 14/نوامبر/2024

تزلزل در نظم سایکس – پیکو و مساله‌زدایی از بحران اسرائیل و فلسطین

سه‌شنبه 7-ژوئن-2016

در شرایطی کهصد سال از انعقاد قرارداد سرنوشت‌ساز و تاریخی سایکس پیکو می‌گذرد، بسیاری ازناظران و تحلیل‌گران از پایان نظم سایکس – پیکو و ایجاد نظمی جدید با مدیریت قدرت‌هایفرامنطقه‌ای آمریکا و روسیه سخن به‌میان می‌آورند. در این میان، یکی از مهم‌ترینواحدهایی که بر پایان نظام دولت – ملت سازی منتج از نظام «سایکس – پیکو»یی حمایتمی‌کند، اسرائیل می‌باشد. مقامات دولتی این کشور طی سخنرانی‌های متمادی مواضع خودرا مبنی بر پایان نظم صد ساله خاورمیانه که بر اساس قرارداد سایکس – پیکو مستقرشده بود، به صراحت ابراز داشته‌اند. موشه یعلون وزیر دفاع اسرائیل در چند اظهارنظراز تجزیه کشورهای خاورمیانه به واحدهای سرزمینی کوچک‌تر و ایجاد دولت‌های جدید درخاورمیانه -از جمله دولت مستقل کردستان- سخن به‌ میان آورده است. در نوشتار حاضر،در پی تحلیل این مسائل هستیم که دلیل اعلام این مواضع از سوی مقامات اسرائیلی کداماست؟ آیا آمریکا خواهان فروپاشی مرزهای حاصل از سایکس – پیکو است؟ همچنین، در پیتبیین این موضوع هستیم که تحولات چند ساله منطقه خاورمیانه تا چه اندازه در راستایمنافع دولت اسرائیل بوده است؟ در پرداختن به این مسائل در ابتدا گذاری تحلیلی رابر روند استقرار قرارداد سایکس – پیکو در منطقه خواهیم داشت و سپس در قالب سه محورمسائل مطرح شده در نوشتار را مورد مداقّه و بررسی قرار خوهیم داد.

 قراردادسایکس – پیکو  تعیین کننده تاریخ سیاسی خاورمیانه مدرن بوده و مهم‌ترین تاثیررا بر حیات سیاسی – اجتماعی شهروندان خاورمیانه داشته است. بر اساس قرارداد سایکس– پیکو نواحی سرزمینی امپراطوری شکست خورده عثمانی در جنگ جهانی اول، بین دوامپراطوری پیروز جنگ یعنی انگلستان و فرانسه تقسیم شدند. کشور سوریه و لبنان فعلیمناطقی بودند که تحت قیمومیت فرانسه و کشور عراق (ولایت موصل سابق) تحت قیمومیتانگلستان قرار گرفت. اما منطقه فلسطین تحت قیمومیت جامعه ملل اداره شد. در ایندوران کشور انگلستان وعده تشکیل دولت یهودی را در سرزمین‌ فلسطین به یهودیان داد ودر سال 1948 این وعده متحقق شد.

به‌طور کلی،یک اصل بعد از قرارداد سایکس – پیکو بر معادلات سیاسی خاورمیانه حاکم شد: آن‌هم براین مبنا که «هر نیرویی خواهان تغییر در مرزها و حدود این قرارداد باشد با مخالفتو ضدیت نیروهای داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه خواهد شد». اما در این میانتشکیل کشور اسرائیل در خاورمیانه بعد از استقرار نظم سایکس – پیکویی را می‌توان بهعلت حمایت قدرت‌های بین‌المللی از جمله انگلستان و آمریکا استثنایی بر این قاعدهموجود دانست. با این وجود، ایجاد دولتی به نام اسرائیل، نطفه‌های بحرانی چند دهه‌ایرا در قلب خاورمیانه کاشت. چندین مرحله جنگ میان دولت‌های عرب منطقه با اسرائیل وسال‌های مبارزه داخلی مردم فلسطین در برابر دولت اسرائیل حاصل ایجاد دولتی درمرزهای خاورمیانه بعد از استقرار نظم سایکس – پیکویی بود.

پس از سال‌هابحران منطقه‌ای با موضوعیت مساله اسرائیل و فلسطین، در سال‌های بعد از 2011 موجیاز بحران‌های جدید خاورمیانه را در برگرفت. این بحران‌ها با ظهور داعش در سال 2014در گستره‌ای وسیع‌تر مطرح شد و به شکلی عینی مرزهای حاکمیت منتج از نظام سایکس –پیکویی در معرض فروپاشی قرار گرفت. در این میان مقامات اسرائیلی با قاطعیت تمام ازبحران‌های اخیر استقبال نمودند و فروپاشی نظام دولت –  ملت ها را به شکل فعلیموجود در خاورمیانه خواستار شدند. از سویی دیگر، کشور آمریکا رویکردی معنادار رادر قبال بحران‌ها اتخاذ نمود که تا حدود زیادی همراه با مواضع مقامات اسرائیلیبود. در چرایی اتخاذ این مواضع از سوی دولت‌مردان اسرائیل و آمریکا -با محوریت قراردادن مساله اسرائیل و فلسطین- در قالب سه محور موضوع را مورد بررسی قرار خواهیمداد.

1- خارج شدنمساله اسرائیل فلسطین از کانون بحران‌های خاورمیانه

بدون تردیداز سال‌های بعد از 1950 تا چند سال اخیر، مساله اسرائیل و فلسطین کانون بحران‌هایمنطقه بوده است. به مدت چندین دهه باورها بر این مبنا بود که اگر جنگ میان اسرائیلو فلسطین حل و فصل شود؛ ثبات سیاسی و امنیت به مرزهای خاورمیانه باز خواهد گشت. بهعبارتی، مرزهای حاکمیت ملی منتج از سایکس – پیکو به مرحله ثبات خواهند رسید. باگذشت حدود 7 دهه از آغاز بحران اسرائیل و فلسطین نه تنها این بحران حل نشد؛ بلکههم‌چنان بحران درجه اول منطقه بود. اما آغاز بحران‌ها در خاورمیانه (به ویژهسوریه) بعد از سال‌ 2011، شرایط را به‌گونه‌ای رقم زد که مساله اسرائیل و فلسطینتا حدود زیادی ابعاد اهمیت خود را از دست داد و اکنون می‌توان از آن‌ به عنوانمساله درجه سوم خاورمیانه نام برد.

در سال‌هایاخیر مساله مبارزه با تروریسم و مساله کردها، به ترتیب به بحران‌های درجه اول ودوم خاورمیانه تبدیل شده‌اند. با نگاهی به تیتر و مشروح اخبار رسانه‌ها می‌توانیمبه خوبی به این مساله پی برد که بیش از آن‌که از بحران اسرائیل و فلسطین سخن بهمیان آید؛ مساله داعش و استقلال کردستان مورد توجه واقع شده است. این اتفاق را می‌توانبرای مقامات سیاسی اسرائیلی بسیار خوشایند دانست؛ زیرا در حال حاضر از موضوع جنگمیان اسرائیل و فلسطین تا حدود زیادی مساله‌زدایی شده است. از این رو، هدف اولیهاسرائیل را از دورن بحران‌های منطقه می‌توان مورد توجه قرار گرفتن هر چه بیشترمساله تروریسم و  استقلال کردها و متعاقب آن، در حاشیه قرار گرفتن بحرانفلسطین دانست.

2- تضعیفمواضع رقبای منطقه‌ای اسرائیل در سطح منطقه

علاوه برمساله زدایی از بحران اسرائیل و فلسطین، یکی دیگر از اهداف استراتژیکی که دولت‌مرداناسرائیلی در میانه بحران‌های اخیر خارومیانه در پی آن هستند، تضعیف و یا حذف کاملرقبای منطقه‌ای سابق است. بدون تردید دولت علوی حاکم بر سوریه همواره تهدیدی برایکشور اسرائیل بوده است. چندین مرحله جنگ در بلندی‌های جولان میان ارتش سوریه بااسرائیل و درگیری‌های شدید میان حزب الله لبنان و اسرائیل، همواره تهدید امنیتیجدی برای منافع ملی اسرائیل تلقی شده‌اند. اما در شرایط کنونی حکومت بشار اسددرگیر در بحرانی عمیق شده است و نیروهای حزب الله درگیر در بحران سوریه هستند ودیگر مجالی برای ضدیت جدی با اسرائیل ندارند. علاوه بر این تجزیه کشورهای عراق وسوریه، می‌تواند تولد کشوری متحد و یا در حالت حداقل خنثی را برای اسرائیل در سطحمنطقه به‌ همراه داشته باشد. از این‌رو، کشور اسرائیل در بحران‌های چند سال اخیر خاورمیانه،تضعیف و حذف رقبای منطقه‌ای و ایجاد واحدهای دولت ملت جدیدی را که همراه با مواضعخود باشد پیگیری می‌نماید.

3- برنامهدستگاه سیاست خارجی آمریکا برای فروپاشی نظم سایکس – پیکو

در نگاهیابتدایی بسیاری از تحلیل‌گران بر این اعتقاد هستند که ظهور داعش و به چالش کشیده‌شدنمرزهای حاکمیت ملی کشورهای عراق و سوریه، مهم‌ترین کانون فروپاشی قرارداد سایکس –پیکو بوده است. اما با نگاهی دقیق‌تر، نگارنده بر این اعتقاد است که برنامه شتاب‌زدهباراک اوباما برای خروج سریع ارتش آمریکا از منطقه خارومیانه (به‌ویژه کشور عراق)و نیز روی آوردن به جنگ‌های نیابتی در خارومیانه، علت اصلی فروپاشی مرزهای منتج ازقرار داد سایکس – پیکو می‌باشد و نه ظهور نیرویی رادیکال همانند داعش. واقعیت ایناست واشنگتن در شرایطی که مرزهای سایکس – پیکو در کشورهای عراق و سوریه به کانونبحران تبدیل شده‌اند؛ خواهان خروج و درگیر نشدن در بحران است. خروج واشنگتن ازمرزهای سایکس – پیکو را می‌توان برنامه‌ای منسجم از سوی دولت‌مردان آمریکایی دانستکه مبنای آن بر طرح‌ریزی مجدد مرزهای خارومیانه در تقابل با قدرت‌های منطقه‌ای هم‌چونایران است.

در شرایطیکنونی، حتی اگر کشورهایی مستقل از میان نیروهای معارض در بحران‌های عراق و سوریه(به‌ویژه کردها) اعلام استقلال نمایند؛ بدون تردید موافقت ضمنی آمریکا را با اعلامسکوت و عدم اتخاذ موضع مخالفت جدی، شاهد خواهیم بود. این موضوع نشان‌گر این است کهدستگاه سیاست خارجی آمریکا به این اقناع رسیده است که باید در مرزهای حاکمیت ملیدر خاورمیانه تجدیدنظر شود. علاوه بر این، روند همکاری‌ها و حمایت‌های آمریکا ازنیروهای معارض در بحران‌ کشورهای عراق و سوریه در همراهی کامل با منافع و برنامه‌هایدولت اسرائیل قرار دارد. همکاری‌های اخیر واشنگتن در عملیات ضد داعش با کردهایسوریه و عراق را می‌توان نماد بارز چشم انداز تحول خواهانه سیاست خارجی آمریکانسبت به قرار داد سایکس – پیکو دانست.

منبع: الوقت ، آرمان سلیمی ، 16/03/1395


لینک کوتاه:

کپی شد