واژه توطئهاین روزها اینقدر دستمالی شده که دیگر معنای واقعیاش را از دست داده است. چندیپیش اظهارات «تونی بلر»، نخستوزیر سابق بریتانیا که هماکنون مشغول ایفای نقشیمشکوک در جهان عرب است، مرا بر آن داشت تا مطلبی را در اینباره بنویسم و آن را«توطئهای در راه» بنامم. خلاصه آن مطلب این بود؛ دولت «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیراسرائیل، حاضر شده است بر مبنای طرح صلح اعراب با فلسطینیها گفتوگو کند. براساساین طرح اعراب بدون داشتن انتظاری از نتایج مذاکرات، تصمیم به عادیسازی روابط بااسرائیل خواهند گرفت. در آنجا گفتم، با توجه به شرایط موجود در خاورمیانه ممکن استاین توافق حاصل شود و درها به روی عادیسازی روابط با اسرائیل باز شود.
به نظر من، ما نسبت به این سناریوهادر برابر دو احتمال قرار گرفتهایم؛ یکی اینکه آنچه اسرائیلیها میگویند فقط حرفباشد و یک نوع وقاحت سیاسی که از اعراب میخواهند به عادیسازی روابط روی آورند.احتمال دوم اما این است که همان مرد مشکوک (بلر) با طرفهای مجهول، کارش را بهاتمام برساند و توطئهای تاریخی را تدارک دیده باشد؛ توطئهای که باید در برابرشایستاد.
روزنامه اسرائیلی «معاریو» چندی پیشمقالهای را به قلم «بن کاست»، یکی از نویسندگان برجستهاش، نوشت و در آن براحتمال دوم متمرکز شد. او نوشت: موضوع اصلی، تفاهم بین بنیامین نتانیاهو و رهبران عرب است؛ چونقرار است پرونده فلسطین دوباره در همان جهتی که تونی بلر، پیشنهاد کرده به جریانبیفتد. آن هم در زمانی که «اسحاق هرتزوگ»، رهبر حزب اپوزیسیون اسرائیل به کابینهپیوسته است و اینطور وانمود میشود که دولت کنونی میتواند یک «کابینهصلح» باشد. ازهمینرو گفته میشود، فقط این کابینه میتواند با پیشنهاد صلح اعرابموافقت کند. تنها شخص مسئلهدار در این میان «آویگدور لیبرمن»، وزیر دفاع کنونی،است که هیچ سابقهای در صلح ندارد. او همان کسی است که خواستار ویرانکردن سد«العالی» در مصر و اعدام «اسماعیل هنیه»، رهبر جنبش حماس، در فلسطین شد. لیبرمن،قبلا گفته بود باید غزه را به طور کامل محو و به یک زمین فوتبال تبدیل کرد.
بن کاست، در مقالهاش اینطور ادامهداد: نتانیاهو به صورت تلفنی با تعدادی از رهبران عرب گفتوگو کرده و یاد آور شدهاست براساس مقتضیات داخلی دولتش، باید در طرح صلح اعراب اصلاحاتی اعمال کند؛ مسئلهایکه خشم یکی از رهبران عرب را به دنبال داشته است. نتانیاهو درعینحال گفته: منخودم هرچه را وعده میدهم تضمین خواهم کرد. سپس درباره لیبرمن صحبت کرده و گفتهاست او آنطورکه دیگران تصور میکنند، بد نیست و به حفظ ثبات و پیمودن این راهمتعهد است.
این نویسنده بیشتر توضیح نمیدهد کهبر آنها چه گذشته است. اما یاد آور میشود نتانیاهو برای نخستینبار به صورتی مبهمطرح صلح اعراب را پذیرفته است و آن را (بعد از اصلاحات) بهعنوان مبنایی برای گفتوگویبا فلسطینیها قبول دارد. نویسنده این مقاله میافزاید: «در چارچوب این طرح،نتانیاهو تعهد میکند اسرائیل گامهایی عملی در جهت تشکیل دو دولت بردارد». او درمقابل میپرسد اعراب چه تعهدی دارند؟ بعد جواب میدهد قرار شده است، اعراب نیزتعهد کنند به موازات پیشرفت در این کار، عادیسازی روابط را شروع کنند. اومیگوید، برخی از این دولتها پیشتر این کار را شروع کردهاند و برخی نیز آمادگیخود را اعلام کردهاند. معنای این حرفها همه آن است که ما در معرض یک توطئه واقعیو نه خیالی قرار گرفتهایم. این توطئه به آستانه در، رسیده است و ما را بهزودی دربرابر شرایطی قرار میدهد که هرگز فکرش را نمیکردیم. در اینجا چند سؤال، مهم بهنظر میرسد: کدام عاقلی یا صاحب وجدانی میپذیرد دولت دست راستی و فاشیستینتانیاهو میتواند حتی یک قدم مثبت در راه تحقق صلح و حل مسئله فلسطین بردارد؟برای تکمیل این موضوع بد نیست به اظهارات «محمد المنشاوی»، کارشناس امور آمریکا درروزنامه الشروق نیز توجه شود؛ وی میگوید: چندی پیش یکی از رهبران عرب، جلسهایمخفی با برخی از رهبران سازمانهای یهودی مقیم آمریکا و متفکران و کارشناسان امورخاورمیانه داشته است. در جریان این دیدار او بر ضرورت استفاده واشنگتن از فرصتهایموجود و ضعف بی سابقه دنیای عرب و تشتت فلسطینیها برای پایاندادن به این موضوعتأکید کرده است.
او یادآور شده است، دولتهای عربمیانه رو فشار خواهند آورد تا فلسطینیها یک نوع شبهدولت را –بهصورتیکه اسرائیلپیشنهاد میکند- بپذیرند. به گفته او تسریع در این روند در شرایط کنونی خیلی اهمیتدارد؛ زیرا هیچکس نمیداند آینده چه میشود.
منبع : شرق ، نوشته: فهمی هویدی ، 17/03/1395