جوانی فلسطینی شامگاه دیروز جمعه با سلاح سرد به گروهی ازشهرک نشینان صهیونیست در شهرک اشغالی “حلمیش” در شمال غرب رام الله حملهکرده و 3 نفر از آن ها را به هلاکت رساند و یک نفر دیگر هم زخمی شد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین به نقل از منابعصهیونیستی، این جوان فلسطینی توانسته خود را به داخل شهرک صهیونیست نشین حلمیشبرساند و در آنجا 4 شهرک نشین را به سلاح سرد مورد حمله قرار داد که در نهایت 3نفر از آن ها بر اثر شدت جراحات وارده به هلاکت رسیده و نفر چهارم هم وضعیت خطرناکیدارد.
پایگاه خبری عبری زبان والا هم اشاره کرد که نظامیانصهیونیست به سمت این جوان فلسطینی تیراندازی و او را مجروح و بازداشت کرده اند. این منبع وضعیت مجریعملیات را وخیم اعلام کرده است.
گفتنی است که این جوان فلسطینی به منزلی در شهرک حلمیش حملهکرده و همین مساله موجب ایجاد موجی از رعب و وحشت بر این شهرک شده و بسیاری ازشهرک نشینان از ترس پا به فرار گذاشته و این شهرک را ترک کرده اند.
منابع فلسطینی نیز اعلام کردند که مجری این عملیات عمرعبدالجلیل عبد جوان 20 ساله فلسطینی ساکن شهرک کوبر در شمال رام الله می باشد.
این عملیات شجاعانه بهترین پاسخ به جنایات روز گذشتهنظامیان اسرائیلی در قدس و مسجد الاقصی و شهادت 3 فلسطینی در جمعه خشم بود.
عملیات قهرمانانه این جوان فلسطینی با استقبال گسترده گروههای فلسطینی همراه بود.
این جوان فلسطینی قبل از اجرای عملیات، اقدام به انتشاروصیت نامه خود در شبکه های ارتباط جمعی کرده و گفته که انگیزه او از اجرای اینعملیات، پاسخ به تجاوزات و جنایت های دشمن صهیونیستی علیه مسجد مبارک الاقصی است.
وصیت شهید عمر عبد
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت من برای شما
سلام و درود بر اشرف مخلوقات و پیامبران محمد (ص).
وصیت من و آخرین سخنانم با شما را بخوانید. من جوانی هستم که تنها 20 سال از عمرم گذشته است و آرزوها و رویاهای زیادی دارد. می دانستم که به یاری خداوند رویاهایم برآورده خواهد شد.
من همیشه عاشق زندگی کردن بخاطر خوشحال کردن مردم بودم اما این چه زندگی است که در آن زنان و جوانان ما کشته می شوند و (اشغالگران) به آنان ظلم می کنند و به مسجد الاقصی معراجگاه پیامبر عزیزمان بی حرمتی می کنند در حالی که ما در خواب غفلت هستیم.
آیا برای ما مایه شرمساری نیست که شمایی که سلاح به دست دارید (سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان) و تنها در مناسبت ها از آن استفاده می کنید، اینطور ساکت بنشینید؟ از خود خجالت نمی کشید. آن ها علیه خدا اعلان جنگ کرده اند، آیا خداوند هیچ حقی بر گردن شما ندارد؟ آن ها مسجد الاقصی را بستند اما سلاح های شما به هیچ کار نیامد.
من تمام چیزی که در اختیار دارم چاقویی قدیمی است که ندای مسجد الاقصی را شنیده و به یاری آن می شتابد. ننگ بر شما باد. مایه شرمساری است ای کسانی که فقط به دنبال تفرقه و فتنه انگیزی بین ما هستید، خداوند از شما انتقام می گیرد و در مقابل خداوند مجازات و بازخواست خواهید شد، همین بس که همه ما فرزندان این سرزمین و فرزندان مسجد الاقصی هستیم.
ای فرزندان میمون زادگان و خوک زادگان صهیونیست، اگر درهای مسجد الاقصی را باز نکنید، من اطمینان دارم که بعد از من مردانی به پا می خیزند که ضرباتی سخت و دردناک به شما وارد می کنند. من به شما هشدار می دهم.
من یقین دارم که به انجا می روم و دیگر باز نمی گردم بلکه به لطف و رحمت خداوند به بهشت خواهم رفت. چه خوب است مرگ و شهادتی که در راه خدا و پیامبرش و معراجگاه نبی اکرم (ص) باشد.
خواهش می کنم مرا ببخشید زیرا لحظات آخر عمرم است. پدرم مادرم و خواهر و بردرانم، ای کسانی که پس از رفتنم دلتان برایم تنگ می شود، مرا ببخشید زیرا من به بهشت می روم. خانه من آنجاست و من از آب کوثر خواهم نوشید.
نمی خواهم بیشتر از این سخن بگویم، مرا ببخشید، من وصیت خود را می گویم و کسانی که به آن عمل نمی کنند نزد خداوند از آنان شکایت خواهم کرد.
به خانواده ام و مسلمانان وصیت می کنم که بعد از شهادتم، من را در پرچم های سبزرنگ پیامبر (ص)، سرم را در پیشانی بند قسام و سینه ام را با چفیه ابا عمار ( شهید یاسر عرفات) بپیچید و آن ها را با من در قبر بگذارید، من آنچه را که می گوید خواهم دانست و مشتاق دیدار الله هستم، خواهش می کنم برای من مجلس ترحیم و سرودخوانی نگذارید، تنها مرا یاد کنید و برایم دعا کنید.
از شما می خواهم که متحد شوید همه ما با هم هستیم و از یک خون هستیم و دشمن ما نیز یکی است و مسجد الاقصی نیز یکی است، پس تفرقه ها میان ما برای چیست.
برادر شهید شما به اذن خداوند
عمر عبد
(ابو زین)