اسرائیلدر سه پرونده نشان داده است که پس از به روی کار آمدن ترامپ سعی دارد گستره فعالیتهایامنیتی و سیاسی خود را در ابعاد مختلف گسترش دهد.
“زمان آن فرا رسیده است که جهان،حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان را به رسمیت بشناسد.” این عبارات تنهابخشی از سخنان «یئیر لاپید» رهبر حزب یشعاتید اسرائیل است که چند روز پس از توافقآتشبس میان آمریکا و روسیه بر سر مناطق جنوب غربی سوریه از سوی وی مطرح شد.
در کالبدشکافیشکلی و ماهوی اظهارات مقامات اسرائیل (اعم از مهرههای تاثیرگذار سطح اول تاپایینترین عضو یک حزب) نکته مهمی که باید مورد نظر قرار گیرد تاثیر اوضاع و شرایطبینالمللی بر اسرائیل است. به گونهای که اگر اسرائیل بر اساس بسیاری از مولفههایمیدانی و سیاسی در داخل و محیط خارج خود تحت فشار باشد، اظهارات و مواضع مقامات آنبا فرسودگی و نوعی بیرمق بودن همراه است که گویا اوضاع روز به روز در حال بدترشدن است.
جلسه حزبلیکود به رهبری نتانیاهو در بلندیهای جولان»
اما زمانی که مولفهها و متغیرهای بینالمللیبه صورتی پیش برود که تلآویو احساس کند حداقل برای چند هفته یا چند منافعش در حالتامین شدن خواهد بود؛ ریتم و مدل سخنان و اظهارات مقامات آنرا باید با سرعت بیشترو کوبندهتر مشاهده کنیم. به عنوان مثال اظهارات «یئیر لاپید» رهبر حزب یشعاتیداسرائیل که در ابتدای متن پیشرو به آن اشاره شد بیانگر این نظریه و ادعا است.
مدل دیگریاز این سخنان را باید در اظهارات «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل در سفر بهپاریس و دیدار با “امانوئل ماکرون“رئیس جمهوری فرانسه مشاهده کرد.نتانیاهو در حاشیه سفر خود به فرانسه که به مناسبت بزرگداشت روز اخراج یهودیان ازفرانسه در 75 سال پیش صورت گرفته بود رسماً اعلام میکند که: “اسلام سیاسیتلاش میکند تا اسرائیل و دولتهای اروپایی را نابود کند“.
اما به راستی چه چیزی باعث شده تااسرائیل و سیاسیون آن مجدداً و تا به این حد علاوه بر خیزش تئوری و کلامی در سیاستو عمل هم وارد سناریوهای جدید بشوند؟
در اینجالازم است تا برای تحلیل این وضعیت به 3 پرونده اخیر که اسرائیل در آن دخیل استنگاهی گذرا بیاندازیم:
پروندهاول: سوریه
بعد از شلیک 58 فروند موشک دریا بهخشکی از سوی آمریکا به پایگاه الشعیرات در استان حمص سوریه پای اسرائیل به صورترسمی به منازعه سوریه باز شد. به بیانی گویاتر این عمل واشنگتن جواز رسمی برایورود اسرائیل به وضعیت میدانی سوریه را صادر کرد. چراکه به دنبال آن ساقط شدنجنگنده و پهپادهای سوریه را شاهد بودیم که هنوز هم مشخص نیست آمریکا در هدف قراردادن آنها به صورت رسمی دست داشته است یا حداقل تا چه حدی باید اقدام واشنگتن راآشکار بدانیم و به دنبال آن اسرائیل چه عملی را صورت داده است.
این روندتا جایی ادامه پیدا کرد که عملیاتهای توپخانهای و هوایی اسرائیل علیه مواضعسوریه در ریف شهر قنیطره در چند نوبت صورت گرفت که به موازات آن القاعده خبر تشکیلسپاه محمد در جنوب دمشق و سوریه را منتشر کرد.
استقرارتوپخانه اسرائیل در نزدیکی مرز سوریه»
این وضعیت تا حدی پیش رفت که بهیکباره شاهد اعلام توافق پتین و ترامپ بر سر اجرای آتشبس در جنوب سوریه بودیم کهدر حاشیه اجلاس گروه بیست حاصل شد.تا به اینجای ماجرا را باید خط سیرمیدانی با اتکاء بر یک نوسان مشخص قلمداد کنیم اما زمانی که دو قدرت جهانی یعنیروسیه و آمریکا بر سر تامین امنیت اسرائیل به اجماع میرسند تنها پیامی که از بطنآن به سراسردنیا مخابره میشود این است که اسرائیل مختار است هر کاری که میخواهدانجام دهد.
در ادامهاین وضعیت آنچه که از روز توافق تا به امروز مشاهده می کنیم گزافهگوییهایاسرائیل بر علیه ایران است. تلآویو این توافق را به عنوان سپر دفاعی خود در موردجولان و قنیطره قلمداد میکند و همواره میکوشد تا در این راستا پروژه ایران هراسیدر مقیاس منطقهای و بینالمللی را به ورطه اجرایی شدن در بیاورد. تا جایی که شبگذشته نتانیاهو اعلام می کند که توافق آمریکا و روسیه یک «توافق بد» است؛ چراکهتهدید ایران به قوت خود باقی است.
پرونده دوم:لیبی
در حدود دو هفته گذشته جلسهای باعنوان «آشتی بین اسرائیل و لیبی» در جزیره “رودس” یونان برگزار شد کهباید آنرا نشست صهیونیستی – لیبیایی بخوانیم که در آن شماری از اعضای کنست وکابینه رژیم صهیونیستی و مقامات مسئول کشور لیبی، در کنار چند مقام سیاسی و امنیتیایتالیایی حضور داشتند.
در ادامهانتشار اخبار مرتبط با این نشست «رافائل لوزون»، رئیس اتحادیه یهودیان لیبیایی درسرزمینهای اشغالی اعلام میکند که “تمام گروههای شبه نظامی فعال در لیبی،با وجود شکاف و خلائی که دولت این کشور با آن مواجه است، خواستار برقراری رابطه بااسرائیل هستند”. در اینجا همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد باید بگوییم کهاسرائیل وارد پروندهها و معادلاتی شده است که شاید تاکنون یا اتفاق نیافتاده استیا ابعاد اینچنینی آن مغفول مانده است.
لوزون باهمکاری شماری از شخصیتهای یهودی ساکن سرزمینهای اشغالی نشست جزیره رودس یونان رابا هدف بررسی زمینههای برقراری روابط بین تلآویو و طرابلس برگزار کردند و طی آنمسئولان محلی شرق لیبی که جامعه بین المللی تشکیلات سیاسی آنها را به رسمیت نمیشناسد،به لطف مصر گامهای آشکاری را جهت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و گشودن بابهمکاری سیاسی و مشارکت دادن یهودیان لیبی تبار در بازسازی لیبی برداشتند.
تاریخبرگزاری کنفرانس به گونهای تنظیم شد که بنابر ادعای منابع صهیونیستی با سالروز«بیرون راندن یهودیان لیبی از کشور لیبی»مصادف باشد تا آنچه «آشتی و شروع گفتوگوبین یهودیان بیرون رانده شده از لیبی در سال 1967 با دولت کنونی لیبی» عنوان شدهاست، را محقق کند.
یعنیدقیقاً مناسبتی که باعث شد نتانیاهو با استناد به آن به پاریس سفر کند که در اوایلمتن پیش رو بدان اشاره شده است. در واقع نقطه اشتراک هر دو موضوع را باید یک موضوعایدئولوژیک دانست که به واسطه آن موضوعات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و غیره دنبال میشود.
اینکهاسرائیل چرا واردلیبی شده و به دنبال اتصال و برقراری مجدد مناسبات در ابعادگوناون است دلایلی مهم و البته استراتژیکی دارد. نخست اینکه جریانهای ضد اسرائیلیاز زمان قذافی و پس از آن، همچنان به صورت زنده در بدنه جامعه لیبی در حال حیاتهستند و اسرائیل از این موضوع احساس خطر میکند. لذا تلآویو درصدد است با نزدیکشدن به لیبی از انزوا در این کشور خارج شود تا از این طریق بتواند روابط باکشورهای عربی را عادی کند.
مساله دیگرکه در صدر اهداف اسرائیل در لیبی باید مورد نظر قرار بگیرد، بحث مقابله با جریاناخوانالمسلمین است.اخوانالمسلمین جریانی است که تادیوارههای تلآویو پیش رفته است که باید جریان اصلی آن را حماس بدانیم. از اینجهت پس از سقوط قذافی یکی از اهداف اسرائیل هدف قراردادن این جریان در طرابلس بود.بهگونهای که به نظر میرسد یکی دیگر از اهداف اسرائیلیها در جلسه اخیر با مقامهایلیبی، بحث تحت فشار قراردادن عناصر موثر اخوان المسلمین در لیبی است.
موضوع دیگرکه به این رابطه مهر تایید میزند، وجود منابع غنی نفت در لیبی است؛ اما مسئله مهمتراین خواهد بود که در سرزمین و جغرافیای لیبی سلاحهای بسیار پیشرفته ساخت روسیهوجود دارد که اگر به دست کمیتههای مردمی و جریانهای مخالف اسرائیل بیفتد، احتمالدارد برای تلآویو خطرآفرین باشد. از این جهت باید بگوییم که اسرائیل درصدد است تاتنها یک رابطه پنهانی براساس منافع حداکثری در حوزه امنیت و اقتصاد را با لیبی رقمبزند.
نکتهای کهدر این بین باید مورد نظر قرار بگیرد این است که در این نشست «ژنرال خلیفه حفتر»حضور داشته است که به عنوان یکی از موثرترین مهرههای لیبی شناخته میشود. بهطوریکه وی توانست با حمایت زمینی آمریکا و پوشش هوایی مشترک ایتالیا به عنوان عضویاز ناتو شهر سرت را از لوث داعش پاک کند.
ژنرالخلیفه حفتر»
از این جهت حضور عنصری مانند آمریکادر این بین همانند پرونده اول مهم خواهد بود. مضاف بر اینکه روسیه با ارسال سلاح وتسلیحات به لیبی تا حد زیادی در صدد حمایت از خلیفه حفتر بر آمده بود که قرارگرفتن آمریکا و روسیه در کنار هم مدل پرونده نخست یعنی آتش بس سوریه را نمایان میکند.
پروندهسوم: افزایش تنش در مسجدالاقصی
سابقه اعمال فشار اسرائیل بر مسلمانانسرزمینهای اشغالی خصوصاً سناریوی محاصره مسجدالاقصی از گذشته تاکنون بر پایهادعاهای فرقهای و ایدئولوژیک تلآویو استوار بوده است. تا جایی که امروزه میبینیمدر زیر دیوار این مسجد حفاریهای متعدد به جهت تخریب زیربنایی آن صورت گرفته است.
اما آنچهکه در دو محور سیاسی و میدانی این پرونده باید مورد نظر و ببرسی قرار بگیرد؛ نخستبحث اولین سفر ترامپ به تلآویو است. چراکه دقیقاً پس از آن سفر بود که مجدداًاسرائیل اعتماد به نفس خود را در بالاترین حد ارزیابی کرد و نسبت به افزایششهرکسازی و همچنین گسیل نیروهای نظامی و انتظامی در مسجد الاقصی اقدام کرد.
در عرصهمیدانی هم پس از آنکه روز جمعه عملیاتهای استشهادی توسط 3 جوان فلسطینی صورت گرفتو منجر به کشته شدن دو پلیس رژیم صهیونیستی شد شاهد علنی شدن دخالت امنیتی اسرائیلدر مسجد الاقصی بودیم. به گونهای که نتانیاهو چندی بعد از این واقعه که منجر بهبسته شدن دو روزه مسجد الاقصی شد در پیام توئیتری خود از نصب سیستمهای کنترللیزری و دوربینهای مداربسته خبر داد که بدون تردید برای شناسایی اعضاء موثر وهمچنین تهیه بانک اطلاعاتی جامع به جهت مقابله و یا سرکوب پنهان شهروندان اراضیاشغالی نصب شده است.
بنابرایندر هر سه سناریو رد پای چراغ سبز ایالات متحده را خواهیم دید که به نوعی جوازاقدامات فراتر از حالت معمول اسرائیل تلقی میگردد.
منبع : فارس ، 27/04/1396