عمر عبدالجلیل عبد جوان 20 ساله فلسطینی روز گذشته در عملیاتی قهرمانانه در شهرک صهیونیست نشین حلمیش در غرب رام الله، 3 شهرک نشین را به هلاکت رساند و یک نفر دیگر را نیز زخمی کرد. او خود نیز به ضرب گلوله زخمی شده و وضعیت خوبی ندارد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، این جوان فلسطینی قبل از اجرای این عملیات، اقدام بهانتشار وصیت نامه خود در شبکه های ارتباط جمعی کرده و گفته که انگیزه او از اجرایاین عملیات، پاسخ به تجاوزات و جنایت های دشمن صهیونیستی علیه مسجد مبارک الاقصیاست.
متن این وصیت به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت من برای شما
سلام و درود بر اشرف مخلوقات و پیامبران محمد (ص).
وصیت من و آخرین سخنانم با شما را بخوانید. من جوانی هستم که تنها 20 سال از عمرم گذشته است و آرزوها و رویاهای زیادی دارد. می دانستم که به یاری خداوند رویاهایم برآورده خواهد شد.
من همیشه عاشق زندگی کردن بخاطر خوشحال کردن مردم بودم اما این چه زندگی است که در آن زنان و جوانان ما کشته می شوند و (اشغالگران) به آنان ظلم می کنند و به مسجد الاقصی معراجگاه پیامبر عزیزمان بی حرمتی می کنند در حالی که ما در خواب غفلت هستیم.
آیا برای ما مایه شرمساری نیست که شمایی که سلاح به دست دارید (سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان) و تنها در مناسبت ها از آن استفاده می کنید، اینطور ساکت بنشینید؟ از خود خجالت نمی کشید. آن ها علیه خدا اعلان جنگ کرده اند، آیا خداوند هیچ حقی بر گردن شما ندارد؟ آن ها مسجد الاقصی را بستند اما سلاح های شما به هیچ کار نیامد.
من تمام چیزی که در اختیار دارم چاقویی قدیمی است که ندای مسجد الاقصی را شنیده و به یاری آن می شتابد. ننگ بر شما باد. مایه شرمساری است ای کسانی که فقط به دنبال تفرقه و فتنه انگیزی بین ما هستید، خداوند از شما انتقام می گیرد و در مقابل خداوند مجازات و بازخواست خواهید شد، همین بس که همه ما فرزندان این سرزمین و فرزندان مسجد الاقصی هستیم.
ای فرزندان میمون زادگان و خوک زادگان صهیونیست، اگر درهای مسجد الاقصی را باز نکنید، من اطمینان دارم که بعد از من مردانی به پا می خیزند که ضرباتی سخت و دردناک به شما وارد می کنند. من به شما هشدار می دهم.
من یقین دارم که به انجا می روم و دیگر باز نمی گردم بلکه به لطف و رحمت خداوند به بهشت خواهم رفت. چه خوب است مرگ و شهادتی که در راه خدا و پیامبرش و معراجگاه نبی اکرم (ص) باشد.
خواهش می کنم مرا ببخشید زیرا لحظات آخر عمرم است. پدرم مادرم و خواهر و بردرانم، ای کسانی که پس از رفتنم دلتان برایم تنگ می شود، مرا ببخشید زیرا من به بهشت می روم. خانه من آنجاست و من از آب کوثر خواهم نوشید.
نمی خواهم بیشتر از این سخن بگویم، مرا ببخشید، من وصیت خود را می گویم و کسانی که به آن عمل نمی کنند نزد خداوند از آنان شکایت خواهم کرد.
به خانواده ام و مسلمانان وصیت می کنم که بعد از شهادتم، من را در پرچم های سبزرنگ پیامبر (ص)، سرم را در پیشانی بند قسام و سینه ام را با چفیه ابا عمار ( شهید یاسر عرفات) بپیچید و آن ها را با من در قبر بگذارید، من آنچه را که می گوید خواهم دانست و مشتاق دیدار الله هستم، خواهش می کنم برای من مجلس ترحیم و سرودخوانی نگذارید، تنها مرا یاد کنید و برایم دعا کنید.
از شما می خواهم که متحد شوید همه ما با هم هستیم و از یک خون هستیم و دشمن ما نیز یکی است و مسجد الاقصی نیز یکی است، پس تفرقه ها میان ما برای چیست.
برادر شهید شما به اذن خداوند
عمر عبد
(ابو زین)