هدفاصلی آن است که؛ مناسبات منطقهای مجدداً بر محور مشکل اصلی جهان اسلام یعنیفلسطین تعریف گردد. چرا که اصلیترین علت بحرانهای منطقهای جبههبندیهای کاذبفرقهای است که جای مرزبندی اصلی مقاومت و اشغالگری با محوریت فلسطین را گرفته است.
مقدمه
در سی وچند سال گذشته همواره فلسطین به عنوان یکی از مسائل مهم سیاست خارجی نظام مطرحبوده است و بر همین اساس سیاست منطقهای جمهوری اسلامی بر حمایتهای سیاسی، نظامیو معنوی از گروههای مقاومت فلسطینی و همچنین تأکید بر عدم مشروعیت رژیم صهیونیستیاستوار بوده است. این نگرش ارزشی البته واجد ابعاد راهبردی نیز قرار داشته است چهاینکه محوریت فلسطین در مناسبات منطقهای منجر به کاهش تخاصم ایران و کشورهایمنطقهای، افزایش قدرت نرم ایران و همچنین تضعیف رژیم صهیونیستی میگردید. بااین حال گسترش تنشهای طایفی و مذهبی باعث گردیده است تا فلسطین محوریت خود را درجهان اسلام از دست بدهد و رژیم صهیونیستی آزادی عمل بیسابقهای در ائتلاف باکشورهای مرتجع عربی علیه جمهوری اسلامی ایران پیدا نماید. لذا ضرورت دارد تاراهکارهای اجرایی برای بازیابی مسئله فلسطین در جهان اسلام مورد بررسی قرار گیرد.
فلسطین ومناسبات منطقهای
در فهمتازهای از مناسبات منطقهای که توسط انقلاب اسلامی ایران ترویج گردید، مجموعههویتی جهان اسلام فارغ از تفاوتهای نژادی، قومی و مذهبی به عنوان یک امت واحده دربرابر دشمنان صهیونیست قرار گرفتند که خاک مسلمانان را مورد تجاوز قرار دادهبودند.[1] این سیاست باعث گردیده است تا محور منازعات و صف بندیهای منطقه بر اساسمقاومت /سازش استوار گردد. لذا اهمیت فلسطین به این مسئله باز میگردد که موضوعفلسطین عنصر مهمی در تعریف نظم منطقهای و جایگاه ج.ا.ا است. قرار داشتن فلسطین بهعنوان محور اتحادها و ائتلافهای منطقهای، ضمن اینکه بیشترین فرصتها را برای ملتفلسطین در راه آزادی قدس شریف فراهم میسازد، دارای وجوه بارزی در الگوی منافع ملیجمهوری اسلامی دارد. متقابلاً بزرگترین تهدید برای آینده فلسطین و همچنین اصلیترینتهدید منطقهای برای امنیت ملی جمهوری اسلامی، تعاریف جدید از مناسبات منطقهایاست که به جای دوگانه اسلام/صهیونیسم بر مبنای مرزبندی جعلی شیعه/سنی ترویج شده ازسوی نظام سلطه ایجاد شده باشد.چرا که در این میان اما رژیمصهیونیستی، از نظرها دور مانده است و موضوع فلسطین دچار غفلت گردیده است. گسترشجنگ داخلی سوریه، بحران دولت عراق در مبارزه با تروریسم، مشکلات سیاسی احزاب لبنانی،هرج و مرج در لیبی، و ظهور داعش همگی وقایعی بودند که طی همه آنها سیاست رژیمصهیونیستی سکوت و تماشا توأم با رضایت بوده است.[2] حتی فراتر از آن «ملک سلمان»،پادشاه عربستان سعودی و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی به عنوان دوچهره اصلی جنگطلب در منطقه، با توجه به میزان اشتراک منافعشان در مخالفت با ایرانوارد عرصه جدیدی از روابط متقابل شدهاند. اتحاد نامقدسی که میان عربستان و رژیمصهیونیستی در حال شکل گرفتن است، چشمانداز جغرافیایی سیاسی منطقه را تغییر خواهدداد و بر مبنای ایده «دشمن دشمن، دوست من است»جبههبندی جدیدی را شکل خواهد داد.[3]تلاش آمریکا نیز بر این متمرکز است که با معرفی ایران به عنوان منبع اصلی تهدیداتمنطقهای، رژیم صهیونیستی را به صورت دولتی فاقد تهدید در عرصه سیاست منطقهایجلوه داده و زمینههای همکاری عربی – عبری را فراهم آورد. نتیجه این جبهه بندیمنطقهای این است که اساساً رژیم صهیونیستی و مسئله فلسطین یک عنوان یک موضوع دستهچندم معرفی شود.
وضعیتموجود فلسطین
در کنارغفلت عمومی از موضوع فلسطین در جهان اسلام، عوامل دیگری نیز وجود دارند که به کاهشتأثیرگذاری موضوع فلسطین در شرایط کنونی کمک میکنند. پرداختن به راهکارهای سیاسیبرای بازیابی جایگاه فلسطین مستلزم شناسایی دقیق آسیبهای مسئله فلسطین است.
کاهشانگیزه، تبدیل شدن از جنبش به نهاد و همچنین بروز شکافهای درونی در گروههایمقاومت فلسطینی به ویژه حماس از جمله اصلیترین مسائل کنونی فلسطین است. به ویژهاین موضوع باعث گردیده تا مواضع برخی طیفهای حماس نسبت به جمهوری اسلامی تا حدیتغییر کرده و گرایش آن برای ارتباط با کشورهای عربی منطقه و حرکت در مسیر سازشافزایش یابد.
توانمندی امنیتی رژیم صهیونیستی درسرکوب اعتراضات درون سرزمینهای اشغالی از جمله دیگر مواردی است که بهطور جدیمقاومت را دچار مشکل ساخته است.سرکوب گستردهای که رژیم صهیونیستی درسایه سکوت و همراهی کشورهای عربی در قبال انتفاضه سوم فلسطین طی سال گذشته صورتداد نشانگر این موضوع است.
علیرغم تشدید فضای افکار عمومی بینالمللیدر قبال سیاستهای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی و حتی مخالفتهای گاه بیگاه کشورهایاروپایی، با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا نه تنها فشارهای لفظی وارده شده برایسازش و توقف شهرکسازی ادامه پیدا نکرده بلکه با افزایش حمایتها موضوع انتقالپایتخت به قدس نیز مطرح شده است.
گرایش به سازش و پذیرش رژیم صهیونیستیدر کشورهای عربی در سالهای اخیر و به ویژه با شدت یافتن بحرانهای منطقهای وهمچنین مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 5+1، افزایش یافته است.برقراری روابط سعودی و صهیونیستی شروعی خواهد بود بر عادی سازی روابط سایر کشورهایعربی منطقه با رژیم صهیونیستی که جایگاه و نقش این رژیم در منطقه را تقویت خواهدکرد.
در وضعیت کنونی که همه شواهد از تنزلجایگاه فلسطین از یک موضوع محوری به یک مسئله دسته چندم منطقهای حکایت دارد،مقامات رژیم صهیونیستی تلاش میکنند در آرامش سه سناریوی امنیتی خود را پیگیریکنند: مبارزه مستمر با حماس در غزه، درگیری نظامی دوم با حزب الله لبنان، ونهایتاً پیگیری دیپلماتیک مناقشه با دولت خودگردان.[4]
نگرشراهبردی به فلسطین
همانگونهکه در زمینه تهدیدات پیش روی فلسطین بر مسئله تغیر پارادایمهای منطقهای ازمقاومت/سازش به شیعی/سنی تأکید شد، متقابلاً راهکارهای افزایش اهتمام به مسئلهفلسطین در میان کشورهای اسلامی نیز از همین منظر به دست میآیند. هدف اصلی در اینزمینه آنست که؛ تعاریف و مناسبات منطقهای مجدداً بر محور مشکلات اصلی جهان اسلامتعریف گردد و همچنین از گسترش اختلافات داخلی و فرقهگرایی در میان مسلمانانجلوگیری نمود. چرا که اصلیترین علت بحرانهای منطقهای جبهه بندیهای کاذب فرقهایو مذهبی است که جای مرزبندی اصلی مقاومت و اشغالگری را گرفته است. در این زمینه میتوانبه دو راهبرد کلان اشاره نمود:
تغیرموازنه با ارتقای کنش گری گروههای مقاومت و جامعه فلسطینی
افزایش فشارهای بیرونی و هزینهبرساختن سیاستهای رژیم صهیونیستی
راهکارهایسیاستی ارتقا موضوع فلسطین
در راستایاجرای راهبردهای فوق باید بر روی راهکارهای اجرایی در کشورهای اسلامی متمرکز گردیدکه در این میان میتوان به این موارد اشاره نمود:
توانمندسازیگروههای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی؛ همچنان به عنوان دستور کار نخست بایستیحمایت سیاسی و معنوی ایران از گروههای فلسطینی تداوم یابد؛ اما لازم به ذکر استکه توانمند سازی این گروههای بایستی از طریق بازسازی مجدد آنها در راستای ایفاینقشهای جدید در حوزه فرهنگی، سیاسی، تبلیغاتی، دیپلماتیک باشد. همچنین باید توجهداشت که این گروهها عمدتاً در شرایط تغیر نسل و وضعیت جانشینی در آستانه تعویضقدرت هستند.
افزایش ارتباط با تمامی گروههایفلسطینی: جمهوری اسلامی ایران ضمن اینکه برای تداوم مقاومت نمیتواند از گروههاییچون حماس و جهاد اسلامی بینیاز باشد، اما با توجه به بروز نگرشهای منفی در حماسو گرایشهای این گروه به ترکیه، قطر و بعضاً عربستان، باید ارتباط بیشتری با سایراحزاب و شخصیتهای سیاسی فلسطینی صورت داد. عدم ارتباط با جریانات مختلف در فلسطینموجب کمرنگ شدن فعالیتهای ج.ا.ایران درباره فلسطین میشود. در این زمینه گروه فتحعلیرغم فاصله با مواضع جمهوری اسلامی باید مورد توجه ویژهتری قرار گیرد.
توجه بیشتر به تعامل با جریانات درونجهان عرب و اهل سنت در قالب دیپلماسی رسمی و عمومی؛ موفقیت اصلی در زمینه فلسطینآن است که بتوان اشتراک رویه و هدفی همگرا با سایر جریانات مسلمان پیدا کرد. دراین زمینه باید تفاوت دیدگاهها و نظرات را پذیرفت و بر محور ضدیت با رژیمصهیونیستی به شناسایی گسترده گروههای سیاسی، جریانات دینی، دستههای صوفی، سازمانهایمردم نهاد و … در درون کشورهای اسلامی پرداخت و ارتباط نزدیک برقرار کرد.
بهرهگیری از ابزارها و گروههایاجتماعی نوین در درون فلسطین؛ با توجه به تغییرات صورت گرفته متأثر از فضای جهانیشدن، بایستی ضمن تقویت ابزارهای ارتباطی گذشته، بر فعالیتهای مدنی، گروههایخیریه، شبکههای مردم نهاد، سازمانهای فرهنگی و … در درون فلسطین نیز متمرکز شد.این مسئله بسیار حائز اهمیت است که ابزارهای تأثیرگذاری بر تحولات فلسطین دچارتحول شده است و در این شرایط در اختیار داشتن؛ شبکه تلویزیونی، سازمان مردم نهادحقوق بشری، مرکز مطالعات فلسطینی، موسسه خیریه و … بسیار مؤثرتر از گروههایمقاومت مسلح است.
سرمایهگذاری بر جوانان و نخبگان درکشورهای عربی مبتنی بر دیپلماسی عمومی؛ بایستی توان بیشتری در عرصه دیپلماسیفرهنگی در جوامع عربی و به ویژه فلسطین صورت گیرد. در این زمینه شکاف و فاصلهزیادی میان ایران و فلسطین وجود دارد که باعث میشود بسیاری از رویکردهای حمایتیایران با برخورد مناسب از سوی جامعه عربی و فلسطینی مواجه نگردد. بایستی از طریقمراکز مردم نهاد، بورسیههای تحصیلی و برگزاری همایشها و … برای بهبود نگرشها بهایران در جوامع عربی صورت گیرد.
دیپلماسی دو و چندجانبه با کشورهایمنطقه در موضوع فلسطین؛ به نظر میرسد کشورهای عراق، سوریه، تونس، الجزایر و … درموضوع فلسطین دارای حساسیتهای مشابه با ایران هستند لذا مسئله فلسطین باید بهعنوان محور دیپلماسی با این کشورها بوده و از این ظرفیت برای تحت تأثیر قرار دادنسازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب و … در زمینه فلسطین استفاده بهینه نمود.همچنین برای افزایش فشارهای منطقهای به رژیم صهیونیستی بایستی بر تلاش دیپلماتیکبا قطر، ترکیه، کویت و … برای ممانعت از عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی متمرکزگردید. موارد حقوق بشر، محاصره فلسطینیها، شهرک سازی از جمله مواردی است که میتوانبر سر آنها به اشتراکی نسبی با این کشورها دست یافت.
دیپلماسی رسمی و عمومی با محوریت حقوقبشر در فلسطین؛ به نظر میرسد علیرغم همه اختلافات، زمینه سیاسی و عمومی لازم دربرخی کشورهای اروپایی در حوزه مسائل حقوق بشری و نقض حقوق اولیه مدنی فلسطینیانتوسط رژیم صهیونیستی وجود دارد. همچنین از ظرفیت نهادهای بینالمللی در این زمینهنیز می توان استفاده نمود به عنوان مثال میتوان روند صدور میانگین 5 قطعنامه حقوقبشری علیه رژیم صهیونیستی در سال را حفظ و سپس افزایش داد. همچنین رصد افکار عمومیدر غرب نشانگر نگرش منفی آنان در قبال رژیم صهیونیستی و نشان دهنده رشد گروههایمدنی و مردم نهاد منتقد سیاستهای این رژیم است که میتوان از ظرفیت آنان استفادهمناسبی صورت پذیرد.
جمعبندی
در اینمقاله تلاش گردید تا ضمن تشریح جایگاه فلسطین در مناسبات منطقهای و اهمیت آن درشکل گیری نظم منطقهای به راهکارهای بازیابی جایگاه محوری این موضوع در مناسباتجهان اسلام پرداخت. بر همین اساس ضمن توصیف وضعیت موجود که طبق آن نوعی غفلت عمومیاز موضوع فلسطین و تضعیف روندهای مقاومت به وجود آمده است، نگرش راهبردی برایارتقای جایگاه فلسطین بر اساس دو راهبرد تغییر موازنه درونی و افزایش فشارهایبیرونی به رژیم صهیونیستی تشریح و در ذیل آنها راهکارهای سیاستی پیشنهاد گردید.
منبع : فارس ، عبدالله مرادی، 09/02/1396