قضیه فلسطین از همان آغاز به صورت بغضی در گلو امت درآمد و زخم ناسوری شد که از آن خون می چکید و دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد . اکنون این زخم بیش از گذشته سر باز کرده و رو به گسترش نهاده است و همه تلاش ها برای درمان این درد ناکام مانده است.
هیچ یک از جنبش های آزادی بخش در طول تاریخ ملت ها به اندازه قضیه فلسطین با اهمیت نبوده است زیرا این موضوع دارای ابعاد گسترده عقیدتی ، انسانی ، تمدنی و راهبردی است و همین عوامل موجب منحصر به فرد بودن این قضیه و سبب شدت صحنه های نبرد و پیچیده تر شدن آن شده است . اکنون در این منازعه کشورها و اطراف سیاسی گوناگونی دخالت دارند و هرکدام به نوبه خود تاثیر خاص خود را بر این قضیه می گذارند.
مسلم است که قدرت های استعماری این نزاع و درگیری را به وجود آورده و بر آن نظارت داشته و از پیامدهای آن حمایت کرده اند ولی روشن تر از همه امور این که طرف اصلی درگیراین قضیه نیز هیچگاه در مقابل تجاوزات و آوارگی و کشتارهای بی رحمانه ساکت و منفعل نبوده است بلکه بر عکس از همان آغاز با تمام امکانات خود با این گونه اقدامات غیر انسانی به مبارزه برخاسته است . ما در طول تاریخ این مبارزه با شخصیت های برجسته و گروه ها و جنبش های اجتماعی و سیاسی برخورد می کنیم که با جان و دل با اسکان اشغالگران در فلسطین اشغالی به مخالفت برخاسته اند و با تفکرات و ایده های آنان نیزکه به وسیله جنبش صهیونیزم تغذیه می شد و تحت حمایت بین المللی قرار داشت، مبارزه کرده اند . با توجه به همه این مسایل و عوامل، صحنه مبارزه فلسطینیان از حضور گروه های مختلف مقاومت با داشتن گرایش های فکری و عقیدتی و انگیزه های ملی و انسانی گوناگون موج می زد و شخصیت هایی چون عبدالقادر حسینی و شیخ مجاهد عزالدین قسام و غیره در آسمان این سرزمین درخشیده اند و جنبش های اسلامی و ملی و چپ گرای گوناگونی در این عرصه شکل گرفته اند که انگیزه و هدف اصلی همه آنان مبارزه با اشغالگران بوده است.
سازمان آزادی بخش فلسطین علی رغم فراز و فرود های بی شمار، در تاریخ این مبارزات نشان بارزی و نمونه برجسته ای بوده است و با وجود این که افراد ضعیف النفس و سست عنصری در داخل این جنبش حضور داشتند؛ همین جنبش زمینه مناسبی را برای حضور و ظهور جنبش ها و فعالان جدید با وابستگی های فکری و عقیدتی اسلامی به وجود آورد که نمونه های بارز آن جنبش های حماس و جهاد اسلامی هستند که روح اسلامی و گرایش حقیقی ملی را در کالبد آن دمیده اند.
تمامی مسایل مذکور بیشتر در حیطه داخلی مطرح بود ولی در سطح ملی گسترده و اسلامی فلسطین به اصلی ترین مسئله تبدیل شد و در کانون توجه امت عربی و اسلامی قرار گرفت و پیوسته بازتاب زخم ها و درد و رنج های این ملت در اقطار جهان عرب و اسلام انعکاس یافته و واکنش هایی را به دنبال داشته است که ریشه در بعد عقیدتی عمیق این قضیه دارد که به عنوان کانون مورد توجهی در اندیشه عمومی امت مطرح می باشد.
با گذشت زمان و تغییر و تحول در قدرت های منطقه ای و بین المللی درد رنج این ملت پایان نیافته است و مسیر این قضیه در سراشیبی است و مبارزان اولیه از جمله سازمان آزادی بخش و شخصیت های رسمی آن در حال سقوط و افتادن در دام اشغالگران هستند و اگر این عده در کنار و در صف اشغالگران قرار می گرفتند، بهتر بود از این که در ظاهر در جبهه مخالف صهیونیست ها باشند و این تغییر مسیر و سقوط در سراشیبی با امضای توافق نامه های گوناگون با اشغالگران از جانب سازمان ها و سخنرانی هایی در جهت همزیستی و همکاری با آنان از سوی بعضی از اعضای اصلی این سازمان و به کنار گذاشتن برخی از اصول ثابت فلسطینیان و وارد شدن به بازی مذاکرات بی نتیجه و بدون داشتن سقف زمانی آغاز شد.
همین عوامل موجب شد که کشورهای عرب درگیر قضیه که طرف اصلی منازعه بودند به طرفی تبدیل شوند که نقش بسیار فرعی و حاشیه ای داشته باشد و بیشتر اوقات به صورت واسطه ای میان این سازمان و اشغالگران درآید و سپس کار به جایی رسید که این کشورها به اهرم فشاری علیه مقاومت فلسطین تبدیل شدند و در محاصره نوارغزه مشارکت جستند و درد و رنج مردم این منطقه را نادیده گرفتند و این اوج سقوط خفت بار و حرکت در سراشیبی بود.
اکنون این سوال مطرح است که چگونه کار کشورهای عرب به خصوص کشورهای مجاور اسراییل به این اندازه از ضعف و ناتوانی و توطئه علیه نیروهای مقاومت و پایداری رسیده است؟
قبلا به نوع برخورد حکام عرب با این قضیه و سرنوشت این تحولات منظم فکری و سیاسی اشاره شد. تحولاتی که موجب گردید که طرف های درگیر منازعه فقط به گزینه صلح به عنوان تنها گزینه فراروی خود روی آورند تا بتوانند به حقوق خود اگر چه بسیار ناچیز باشد دست یابند.
نیروهای مقاومت که در راسشان حماس قرار دارد، به این موضوع تن درندادند و با آن به مخالفت پرداختند زیرا معتقدند که مذاکرات مسیر حقوق فلسطینیان را ضایع می گرداند و از اصول ثابت آنان چشم پوشی می کند و آرزوهای امت را ناکام می گذارد و ضربه ای به مجاهدان ، شهدا ، اسرا و مجروحان فلسطینی وارد می آورد و علاوه براین صلح و سازش با یهود هیچ گونه سودی نخواهد داشت . این موضوع هم اکنون خود را به خوبی نشان داده است و تجربه تاریخی شاهدی بر این ادعاست . طرف های شرکت کننده در این طرح صلح علاوه بر مخالفت با نگرش فکری وسیاسی حماس عملا به دشمنی با این جنبش پرداختند و تحت فشار آمریکا و صهیونیست ها در محاصره این جنبش مشارکت کردند .
با وجود این که حماس از موضع گیری های رسمی و شبه رسمی این کشورها باخبر بود ولی روابط متعادل خود را با آنان حفظ کرد و این موضوع را در عمق اقدامات راهبردی و تاریخی خود گنجاند و به آن اصرار ورزید. حماس تمامی زخم ها و توطئه ها را نادیده گرفت و با مسئولان رده پایین این کشورها به مذاکره پرداخت تا به منافع ملت خود دست یابد . حماس به ظواهر اهمیتی نداد و در پشت دوربین و نورافکن ها قرار نگرفت بلکه سیاست خود را با حکمت و اندیشه آمیخت و در سخنانش به توازن و تعادل و انضباط اهمیت می داد و موضع گیری هایش با شهامت و ملایمت همراه بود و در صحنه مبارزه نیز میدان دار بود و ابتکارعمل را در دست داشت و در همه میدان ها توانمند و استوار جلوه می نمود تا بتواند رضایت ملتش را جلب کند . حماس با این اقدامات خود توانست اعتماد بسیاری را در جهان عرب و اسلام به دست بیاورد به گونه ای که شگفتی دشمنان را برانگیخت.
این اعتماد و شگفتی به سادگی به دست نیامده است بلکه هرکس که موضع گیری های این جنبش و رهبرانش را اخیرا و به خصوص بعد از دشمنی های جهانیان پی گیری می کند و توطئه های برادر نماها و حاشیه راندن و نادیده گرفتن از جانب حکومت های مطیع و کرنش گر در برابر تلقینات دشمن و سستی و اهمال جنبش های اسلامی و ملی می بیند؛ در می یابد که این اعتماد مردم تنها حامی قضیه فلسطین و تنها محرکی است که موجب بیداری امت خواهد شد و پتانسیل های امت در جهت یاری این ملت و مشکلات اولیه اش و همچنین در جهت حمایت از این جنبش را که تنها در میدان نبرد رها شده است؛ آزاد خواهد کرد. همه اقدامات تا کنون به صورت تجاوز و دشمنی و خفت و خواری نمایان شده ولی حماس هیچگاه تسلیم این امور نشده است و از گام نهادن در راه عزت و شرافت با همراهی و حمایت ملت صبور و مجاهد با وجود تحمل تمامی ظلم و ستم ها کوتاهی نکرده است.
آری حماس در طول این مدت دشوار از تاریخ ملتش با توکل و شهامت و حکمت میدان های نبرد را اداره کرده است . چه بسا تصمیماتی که در ابتدا خطرناک و حساب شده تلقی نمی شد ولی بعدها درستی آن ها به اثبات رسید . حماس وارد عرصه انتخاباتی شد و اداره حکومت را در دست گرفت و با وجود توطئه های گروه فتح و دشمنی آنان دست به اقدام ضربتی و امنیتی خود زد ؛ اقداماتی که خیانت دشمن صهیونیستی و نیات فتح و توطئه های مشترک آنان را بر ملا ساخت و به مقابله با عملیات ربودن مبارزان فلسطینی از جانب دحلان و گروه او که مزدور و فرزند نامشروع اشغالگران محسوب می شوند؛ پرداخت. این جنبش همچنین با محاصره تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی دشمن وارد مبارزه شد که اوج این قضیه در فروپاشی مرزهای ساختگی و تعامل حکیمانه با مردن بر اثر گرسنگی و عدم توهین و بی احترامی به طرف مصری نمایان گردید . در همین زمان عده ای منتظر سرزدن خطایی از جانب ملت و به خصوص از جانب رهبران حماس بودند تا از فرصت پیش آمده بهره برداری کنند و به نفع خود سود ببرند.
آری این گونه تصمیم گیری ها آن هم در برهه های حساس تاریخ این ملت، بسیار درست و موفقیت آمیز و همراه با شهامت بوده و این جنبش در این راه خطرات زیادی را به جان خریده است و رهبران این جنبش نیز تمامی اوضاع را به دقت تحت نظر داشتند و حوادث و عبرت از درس های تاریخ را چون چراغی بر فراز راه خود برافراشتند و همین ها بودند که در میان خارهای دنیای سیاست بزرگ شده و از فراز و فرودهای آن به درستی آگاه بوده اند و سختی های راه را بارها تجربه کرده بودند. بدین ترتیب و با دست زدن به چنین اقداماتی جنبش حماس بر سر زبان ها افتاد و آوازه اش در جهان پیچید.
امروز دوباره نگاه ها به غزه دوخته شده است، غزه ای که بار دیگر زیر بار محاصره و هوکاست فریاد ناله سر می دهد . حماس پیوسته نگاه و توجه انسان های مومن و آزاده را به سوی این منطقه جلب می نماید تا تصمیمات و موضع گیری مناسبی در مورد آنان اتخاذ و از بار درد و رنج این مردم محروم و مظلوم کاسته شود . منطقه ای که مرکز منازعه و خط مقدم جبهه به شمار می رود و جهات و اطراف گوناگونی هم اکنون در صدند توجیهی برای نابودی آن بیابند.
اگرچه اکنون ملت فلسطین از حکام عرب و سازمان ملل که در اسارت و گرو لابی صهیونیزم می باشد، ناامید شده است ولی از علمای امت و متفکران اسلامی نا امید نیست و معتقد است که باید این عده شکوه و عظمت گذشته را زنده کنند و سخنان آمیخته به حق و حقیقت را بر زبان جاری و به گوش جهانیان برسانند.
آری ما می خواهیم که آنان قاطعانه از ساکنان سرافراز غزه دفاع کنند و مقدساتی را که در سرزمین پیامبران الهی مورد تعرض قرار می گیرند در کانون توجه قرار دهند . ما نمی خواهیم که آنان به فتوای شفاهی سرد و بی روح و یا به چند سطر فراموش شدنی اکتفا کنند بلکه از آنان می خواهیم که به اقدامی دست بزنند که پشت دشمن را بلرزاند و چنان فریاد بزنند که انسان های بی درد را از خواب غفلت بیدار کند .