پنج شنبه 01/می/2025

انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی؛ اهداف و پیامدها

چهارشنبه 15-فوریه-2017

دونالدترامپ، در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود که سفارت این کشور در رژیمصهیونیستی را از تل‌آویو به قدس اشغالی منتقل خواهد نمود. این اقدام به منزله‌ی بهرسمیت شناختن عملی اشغال شهر قدس بوده و بر خلاف مواضع قبلی شورای امنیت است.

با آغاز بهکار رسمی دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، موضوع انتقال سفارت آمریکا در رژیمصهیونیستی از تل‌آویو به قدس اشغالی مجدداً در رسانه‌ها و گفت و گو‌های سیاسی مطرحشده است.

ترامپ، درتبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود که سفارت این کشور در رژیم اشغالگر را از تل‌آویوبه بیت‌المقدس منتقل خواهد نمود. اکنون با استقرار ترامپ در کاخ سفید، زمزمه‌هایاجرایی شدن این وعده انتخاباتی (وعده انتخاباتی وی مبنی بر انتقال سفارت آمریکا ازتل‌آویو به قدس) به گوش می‌رسد. شون اسپایسر، سخنگوی جدید کاخ سفید اعلام کرده استکه «ما در مراحل اولیه برای اجرای وعده دونالد ترامپ، رئیس جمهوریجدید آمریکا در زمینه انتقال سفارت به قدس هستیم

همچنین کالیآن کانوی، از مشاوران ارشد ترامپ نیز گفته است که «رئیس جمهور جدید آمریکا، عزمخود را برای انتقال سفارت از تل‌آویو به قدس جزم کرده است.» وی گفته است که ایناقدام در رأس اولویت‌های ترامپ قرار دارد.[1]

فارغ ازاینکه اساساً وعده‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا، پس از کسب قدرتتا چه میزان محقق می‌شود، در این نوشتار سعی داریم با مرور تاریخچه و زمینه‌هایاین موضوع و همچنین بررسی جایگاه محوری بیت‌المقدس در درگیری‌های عربی ـصهیونیستی، پیامدهای به رسمیت شناختن عملی بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت رژیماشغالگر قدس از سوی آمریکا را واکاوی نموده و سناریوهای پیش رو و احتمالات آیندهرا در این خصوص برشماریم.

نگاهی بهپیشینه موضوع

بیت‌المقدسکه یهودیان و مسیحیان از آن به اورشلیم[2] تعبیر می‌کنند، به خاطر وجود اماکنتاریخی و مذهبی همچون مسجدالاقصی، قبله‌گاه اول مسلمین، قبه الصخره و دیگر اماکنمقدس اسلامی، محل مصلوب شدن و به معراج رفتن عیسی مسیح (ع)، کلیسای قیامت، کوهمقدس[3] و دیوار ندبه، همواره نزد مسلمانان، مسیحیان و یهودیان جایگاه ویژه‌ایداشته است.

رژیم اشغالگردر پی تجاوزهای سال 1948 و هم‌زمان با اعلام موجودیت خویش، بخش‌های غربی بیت‌المقدسرا تصرف نمود و از سال 1949 پایتخت خود را از تل‌آویو (که به‌عنوان پایتخت موقتمعرفی شده بود) به بیت‌المقدس منتقل و آن شهر را به‌عنوان پایتخت ابدی خود معرفینمود.[4]

با وقوع جنگشش روزه اعراب و رژیم صهیونیستی در سال 1967، رژیم صهیونیستی مناطق دیگری چون غزه،جولان، صحرای سینا، کرانه باختری و قدس شرقی را نیز به مناطق اشغالی اضافه نمود.پس از آن نیز در سال 1980 به موجب طرحی که در مجلس نمایندگان رژیم (کنست) مورد تصویبقرار گرفت، قدس به‌عنوان پایتخت ابدی، یکپارچه و تقسیم ناپذیر رژیم صهیونیستیمعرفی شد.[5]

از آن سالتاکنون، رژیم صهیونیستی تلاش داشته است تا با روش‌های گوناگون، هویت اسلامی اینشهر را به هویتی یهودی تغییر دهد. از جمله اقداماتی که در این راستا انجام گرفتهاست می‌توان به ایجاد شهرک‌های یهودی‌نشین در اطراف قدس شرقی، اعمال کنترل شدید برورود فلسطینی‌ها به شهر، محدودیت در صدور مجوز ساخت و ساز و تغییر نمادهای فرهنگیشهر اشاره نمود.

کنگره آمریکادر سال 1995 «قانون سفارت قدس[6]» را با اکثریت موافقان تصویب کرد. لکن از آنتاریخ تاکنون و علیرغم اینکه بیل کلینتون دموکرات و جورج بوش جمهوری‌خواه روسایجمهور گذشته آمریکا نیز در تبلیغات انتخاباتی‌شان وعده اجرای این قانون را دادهبودند، اما در میدان عمل از زیر بار اجرای آن شانه خالی کردند.[7]

با این حالبیشتر صاحب‌نظران در مسائل غرب آسیا و فلسطین اشغالی اتفاق نظر دارند که مواضعدونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید ایالات‌متحده در خصوص این تصمیم شفاف، صریح و بی‌سابقهبوده است؛ اما اینکه این تصمیم تا چه میزان قابلیت اجرا شدن خواهد داشت، محل تأملو دقت نظر است.

موافقان ومخالفان این تصمیم

از آنجا کهبر اساس قطعنامه 181 سازمان ملل که به طرح تقسیم فلسطین موسوم است، منطقه‌ی بیت‌المقدسمی‌بایست تحت اشراف بین‌المللی اداره می‌شد و اساساً به رسمیت شناختن رژیم غاصبصهیونیستی از سوی سازمان ملل و برخی کشورها بر اساس این قطعنامه بوده است[8]، هیچکشوری تاکنون اقدامی عملی برای به رسمیت شناختن پایتختی بیت‌المقدس برای رژیمصهیونیستی انجام نداده است. بر همین اساس شاهدیم که هیچ کشوری در بیت‌المقدسسفارتخانه ندارد و تنها بعضی از کشورها اقدام به دایر نمودن کنسولگری در قدس غربینموده‌اند. مواضع مختلفی که در برابر این تصمیم قرار دارند را می‌توان این‌گونهبرشمرد:

1- سازمان ملل و مجامع بین‌المللی:سازمان ملل تاکنون بیش از 20 قطعنامهعلیه اشغالگری رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های 1967صادر نموده است. آخرین موردی که بایدبه آن اشاره نمود، تصویب قطعنامه 2334 شورای امنیت در تاریخ 23 دسامبر 2016 است کهبر مبنای آن هرگونه ساخت و ساز در مناطق اشغالی سال 1967، از جمله قدس شرقی، به‌مثابهنقض آشکار قوانین بین‌المللی است. لازم به یادآوری است که این قطعنامه هم علیرغمکارشکنی‌های ترامپ در روزهایی که هنوز به طور رسمی بر کرسی ریاست جمهوری کشورشتکیه نزده بود، با رای ممتنع آمریکا به تصویب رسید.[9] لذا طبیعی است که این تصمیمآمریکا در مخالف آشکار با مواضع قبلی سازمان ملل باشد.

2- کشورهای اروپایی: موضع کشورهایاروپایی تاکنون مخالفت با توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های 1967 بوده است.از سوی دیگر در سطح اجتماعی در اروپا شاهد گسترش جنبش تحریم کالاهای تولیدی درمناطق اشغالی، موسوم به BDS[10] هستیم. در همین زمینه پارلمان اروپا تصمیم گرفت که عرضهکالاهای تولیدی در سرزمین‌های اشغالی 1967، منوط به درج محل تولید آن باشد. از همه‌یآنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که این اقدام، حداقل در سطح سیاسی و بین‌المللیدر اروپا با مخالفت روبرو خواهد شد.

3- تشکیلات خودگردان و کشورهای عربی حامی روند سازش: در طول تاریخ مذاکرات موسوم به صلح اعراب و رژیم، همواره یکیاز مشکلات چالش‌برانگیز که یا مسکوت مانده و یا مذاکرات را به شکست کشانده است،موضوع سرنوشت قدس بوده است. در این مذاکرات، همواره تأکید طرف صهیونیستی برپایتختی قدس یکپارچه بوده و طرف فلسطینی هیچ‌گاه این موضوع را نپذیرفته است.[11]

4- جریانات داخلی رژیم صهیونیستی:نگاه نتانیاهو به مقوله شهرک‌سازی درکرانه‌ی باختری در مقایسه با سایر سیاست‌مداران رژیم مانند ایهود اولمرت، آریلشارون و ایهود باراک که لفظ «اشغال» را بر ادامه حضور رژیم صهیونیستی در کرانه باختری بهکار می‌برند، متفاوت است.[12] از سوی دیگر بررسی تاریخ مذاکرات صلح نشان می‌دهد،حکومت‌ها همواره از سوی افکار عمومی داخل در خصوص مذاکره با طرف عربی ـ فلسطینی درموضوع سرنوشت قدس، تحت فشار قرار داشته‌اند.

مروری بر اهدافاحتمالی ترامپ از طرح این موضوع

گرچه عملیشدن وعده‌های انتخاباتی دونالد ترامپ که برخلاف رقیب دموکراتش آشنایی چندانی باسیاست و روابط بین‌الملل ندارد، می‌تواند محل تأمل جدی باشد[13]، اما با این حالمی‌توان اهدافی را برای ترامپ از طرح این موضوع متصور بود:

1- با توجه نفوذ زیاد جامعه یهودیان آمریکا در مراکز تصمیم سازی ورسانه‌های آن کشور، یکی از اهدافی که می‌توان برای این تصمیم ترامپ متصور بود، جلبحمایت لابی و جامعه یهودی آمریکا برای پیروزی در انتخابات است. لذا در صورتی کهاین فرض صحیح باشد، احتمال این‌که اراده‌ای جدی برای اجرایی ساختن این تصمیم وجودنداشته باشد بیشتر است.

2- دونالد ترامپ یک مسیحی پروتستان است؛ یعنی ممکن است بخشی ازدلایل طرح این موضوع، انگیزه‌های مذهبی باشد. پیوندهایی که بین یهودیت و مذهبپروتستان وجود دارد، از جمله اعتقاد به لزوم حمایت از اسکان یهودیان در فلسطین ولزوم تشکیل دولت یهودی در اورشلیم به‌عنوان مقدمه‌ی ظهور مسیح، همه مویداتی برایاین فرض هستند.[14]

3- با توجه به عدم آشنایی و تجربه کافی ترامپ در موضوعات و مسائلبین‌المللی، عدم وقوف وی نسبت به پیامدهای سیاسی این تصمیم نیز می‌تواند از دیگرعلل طرح آن باشد. ترامپ که از شعارهای اصلی و محوری‌اش در تبلیغات انتخاباتی، کاهشهزینه‌های خارجی و توجه به داخل ایالات‌متحده بوده است،[15] با این تصمیم عملاًجبهه‌ی سیاسی جدیدی در مقابل ایالات‌متحده خواهد گشود که ممکن است منجر به افزایشهزینه‌های سیاسی، مالی و حتی نظامی برای آن کشور شود.[16]

4- شکی نیست که رژیم صهیونیستی، جایگاه ویژه‌ای در منافع ملیآمریکا پیدا نموده است. لذا با توجه به خواستگاه حزبی ترامپ (حزب جمهوری‌خواه) کههمواره محفل حمایت ویژه از توسعه طلبی‌های صهیونیستی بوده، می‌توان به طرح واجرایی کردن این موضوع با هدف «قرار دادن جامعه بین‌الملل در اقدام انجام شده» بهعنوان یکی از اهداف احتمالی رئیس جمهور در جهت پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی اشارهنمود.

پیامدهایسیاسی و حقوقی انتقال سفارت آمریکا به قدس

1- از بین رفتن نقش محوری ایالات‌متحده در مذاکرات سازش بین طرف‌هایعربی: با توجه بهاینکه آمریکا در ادوار مختلف مذاکرات صلح، از جمله مذاکرات وادی عربه میان رژیمصهیونیستی و اردن، کمپ دیوید میان مصر و رژیم و همچنین در مذاکرات اسلو بینتشکیلات خودگردان و رژیم، بر عدم ضمیمه شدن قدس تأکید داشته و یا اینکه حل موضوعقدس را جزئی از راه حل نهایی دانسته، اقدام به انتقال سفارت به بیت‌المقدس یا درواقع به رسمیت شناختن عملی اشغال این شهر، نقش میانجیگری و محوری آمریکا را درمیان جبهه‌ی عربی مذاکرات از بین خواهد برد.[17]

2- مخالفت سازمان ملل و جامعه بین‌المللی:این اقدام در تقابل آشکار با قطعنامه‌هاو تصمیمات سازمان ملل از جمله قطعنامه‌های 242 (سال 1967)، 338 (سال 1973)، 446(سال 1979)، 452 (سال 1979)، 465(سال 1980)، 476 (سال 1980)، 478 (سال1980)، 1397 (سال 2002)، 1515(سال 2003)، 1850 (سال 2008) و درنهایت 2334 در سال 2016 است. در نتیجه طبیعتاً مخالفت سازمان ملل و شورای امنیت رادر پی خواهد داشت.

3- عکس‌العمل محور مقاومت: گروه‌هایمقاومت اسلامی مثل حماس و جهاد اسلامی که از اساس وجود رژیم صهیونیستی را درسرزمین تاریخی فلسطین غاصبانه می‌دانند، در پی این اقدام ممکن است به عکس‌العملمسلحانه دست بزنند. در آن صورت، زمینه‌های حمایت افکار عمومی مسلمانان از ایناقدامات کاملاً مهیا خواهد بود. این اقدام همچنین می‌تواند منجر به تقویت و افزایشحمایت‌های جمهوری اسلامی ایران از گروه‌های مقاومت اسلامی فلسطین و حزب‌الله لبنانشود.

4- از بین رفتن امید‌ها به راه حل دو دولت:طرف مذاکره کننده فلسطینی در تمامیگفت و گوهای سازش، بر اعلام حکومت فلسطین به پایتختی قدس تأکید داشته است. عملاًاین اقدام، امیدها به محقق شدن راه حل دو دولت در سرزمین تاریخی فلسطین را از بینخواهد برد.

5- مواجه شدن جامعه‌ی جهانی با اقدام انجام شده:در صورت تحقق این امر و ادامه‌ی روندیهودی سازی قدس، عملاً جامعه‌ی بین‌الملل خود را در برابر یک اقدام انجام شدهخواهد دید. در این صورت هرگونه اقدام متقابل برای به رسمیت شناختن هویت اسلامیقدس، سخت و پرهزینه خواهد بود.

6- مشکلات آمریکا با توجه به حضور سفارتخانه‌های دیگر کشورها درتل‌آویو

7- افزایش محکومیت‌های ضد اشغالگری در میان افکار عمومی کشورهایاسلامی و غیر اسلامی و تقویت جریانات اجتماعی مثل بی.دی. اس.

8- در عین حال نگاهی به شرایط حاکم بر کشورهای عربی و اسلامی نشانمی‌دهد که شرایط اقدام متقابل از سوی این کشورها از محکومیت‌های لفظی و یا حداکثرسیاسی فراتر نخواهد رفت. لذا این شرایط، می‌تواند به رژیم صهیونیستی در روند یهودیسازی سرزمین‌های اشغالی کمک نماید.

سناریوهایپیش رو برای انتقال سفارت امریکا به قدس اشغالی

1- تنازل ترامپ از وعده‌ی داده شده:همان‌طور که روسای جمهور پیشین امریکادر عمل و با توجه به محدودیت‌های پیش رو، از اجرای این وعده انتخاباتی خود سرباززدند، احتمال اینکه وعده‌ی ترامپ نیز به سرنوشت وعده‌های اسلاف خود دچار شود وجوددارد.

2- اقدام به انتقال سفارت در کوتاه مدت

3- اقدام به انتقال سفارت در دراز مدت و وعده به انجام این کار دروقت مناسب: کما اینکهجیسون میلر، سخنگوی ترامپ گفته است که تعیین وقت برای انتقال سفارت به قدس «زوداست».

4- انتقال سفارت به قدس غربی: از آنجا کهدر ذهنیت محور سازش و مجامع بین‌المللی، نزاعی بر سر بخش‌های غربی قدس نیست، ایناحتمال که آمریکا سفارت خود را به قدس غربی منتقل نماید وجود دارد. در این صورتآمریکا با این استدلال که بر سر قسمت‌های غربی قدس نزاعی نیست، خود را در اینانتقال محق جلوه داده است، اما از این نکته نباید غفلت کرد که رژیم صهیونیستیهمواره بر یکپارچه بودن قدس به عنوان پایتخت خود تأکید داشته و عملاً این اقدامحرکتی به‌سوی یهودی سازی قدس خواهد بود.[18]

5- انتقال تدریجی سفارت: از دیگرسناریوهای محتمل این است که با توجه به حساسیت‌های موجود در جامعه‌ی جهانی، اینانتقال به شکل تدریجی انجام گیرد. به این صورت که سفارت به شکل رسمی در تل‌آویوباقی بماند اما محل استقرار سفیر در کنسولگری امریکا در قدس باشد. لازم به ذکر استکه هم‌اکنون سه دفتر در قدس از سوی سفارت آمریکا، خدمات کنسولی ارائه می‌دهد. یکدفتر در قدس شرقی، یک دفتر در قدس غربی و یک دفتر در مرز دو قسمت.[19]

6- سناریوی محتمل اما ضعیف دیگر که ممکن است به وقوع بپیوندد،اقدام به انتقال سفارت به قدس، هم‌زمان با اعلام به رسمیت شناختن دولت فلسطینی بااین هدف است که از عکس‌العمل گروه‌های فلسطینی و کشورهای عربی جلوگیری نماید.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

با توجه بهآنچه ذکر شد و آنچه اکنون در خصوص تصمیمات ترامپ در صحنه‌ی رسانه‌ها از داخلآمریکا مشاهده می‌شود، اقدام به اجرای این وعده‌ی انتخاباتی چندان دور از ذهننبوده و محتمل است. آنچه مسلم است تحقق این وعده (وعده ترامپ)، کفه‌ی برتری را درمنازعات اسلامی ـ صهیونیستی، به سود رژیم غاصب صهیونیستی تغییر خواهد داد.

به نظر می‌رسدتلاش‌های همه‌ی علاقه‌مندان به سرنوشت فلسطین باید معطوف به افزایش هزینه‌هایاجرای این تصمیم برای ایالات‌متحده باشد. خواه این افزایش از طریق تقویت فعالیت‌هاو رایزنی‌های دیپلماتیک، خواه از طریق دیپلماسی عمومی و تقویت جریانات اجتماعی ضداشغالگری و خواه از طریق نقش آفرینی گروه‌های مقاومت اسلامی.

 

 

          منبع : فارس ، حسین معلم ، 26/11/1395

 

لینک کوتاه:

کپی شد