پنج شنبه 01/می/2025

عباس و اولمرت و کنفرانس پاییز

چهارشنبه 24-اکتبر-2007

        در این مقاله قصد دارم که سوال هایی ساده و در عین حال ناشی از حسن نیت، از “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و هیئت مذاکره کننده وی جویا شوم که وی آنها را مسئول مذاکره با رژیم صهیونیستی برای آماده سازی شرایط برگزاری کنفرانس صلح پیشنهادی بوش کرده است. سوالی که می خواهم مطرح کنم این است که از سال 1948 تاکنون چند طرح عربی و بین المللی به رژیم صهیونیستی پیشنهاد شده است؟

      چند مورد کنفرانس عربی و بین المللی و چند قطعنامه بین المللی صادر شده است که این رژیم آنها را نپذیرفته است؟ دیدارهای محرمانه و علنی با این رژیم از دهه هفتاد تاکنون، از توافقنامه اسلو در سال 1993 گرفته تا عقب نشینی از بسیاری از حقوق فلسطینیان در واشنگتن به منظور جلب رضایت “اسراییل” چه دستاوردی به دنبال داشته است؟ اجلاس کمپ دیوید در سال 2000 و نشست طابا و شرم الشیخ در سال 2005 و دیگر دیدارهای فردی و گروهی علنی و غیر علنی چه نتیجه ای به همراه داشته است؟

      شاید شما از من بپرسید که منظورت از این سوال های غیر مسئولانه چیست؟ آیا در نتیجه همین دیدارها و نشست ها نبود که موفق شدیم با سلاح خود به نوار غزه و کرانه باختری برگردیم و اداره این مناطق را به دست بگیریم؟ آیا همین اقدامات باعث نشد که از زندگی در مرزها و تبعیدگاه های امان و بیروت و تونس و یمن و سودان نجات پیدا کنیم؟ آیا جز این است که در نتیجه این نشست ها موفق شدیم که پس از بازگشت به خاک خود، بدون دخالت کشورهای عربی نهادها و ادارات خود در غزه و رام الله را راه اندازی کنیم؟ و بعد از این که حتی کشورهای عربی هم گذرنامه های ما را ـ که خود صادر کرده بودند ـ قبول نداشتند، توانستیم با دریافت گذرنامه های جدید به هر نقطه ای از جهان سفر کنیم؟ 

       جواب من به این سوال ها این است که من منکر بازگشت شما به سرزمین خود در نتیجه دیدارها و توافقات صورت گرفته نیستم، اما سوال این است که شما چه کسانی هستید که به این سرزمین بازگشته اید؟ شما گروهی از جنبش فتح  هستید که با امضای توافقنامه ننگین اسلو در واشنگتن و امتیاز دهی به رژیم صهیونیستی به کشور خود بازگشتید. اما در این میان بسیاری از رهبران جنبش فتح که توافقنامه اسلو را عامل تضییع حقوق ملت خود می دانستند از بازگشت به وطن خود خودداری کردند و در همان تبعیدگاه ها در خارج از مرزها باقی ماندند. رهبران و اعضای گروه های مبارز دیگر نیز همین راه را در پیش گرفتند. آری شما ـ  جنبش فتح ـ به سرزمین خود بازگشتید، اما توافقنامه اسلو که شما به موجب آن به کشور خود بازگشتید، شما را وادار به این کار کرد تا از این مساله به نفع رژیم صهیونیستی استفاده کند. آیا فراموش کرده اید که همین توافقنامه به قضات صهیونیستی حق نقض هر قانون فلسطینی را می داد؟ علاوه بر این، توافقنامه اسلو تشکیلات خودگردان فلسطین را تسلیم تصمیمات رژیم صهیونیستی در هر زمینه حائز اهمیت کرد و از سوی دیگر این تشکیلات را مسئول تامین امنیت دایمی این رژیم کرد. آری شما بازگشتید، اما چگونه؟ آیا غیر از این است که بازگشت شما هرج و مرج و فساد و کسب ثروت های نامشروع و ناامنی و غیره را به دنبال داشت. من قصد ندارم که در این مقاله تمامی مشکلات ناشی از این توافقنامه تلخ و ناخوشایند را به تفصیل بیان کنم و به همین بسنده می کنم.

       از سوی دیگر می بینیم که رژیم صهیونیستی با استفاده از این توافقنامه ننگین به دستاوردهایی دست یافت که قبل از آن به زور سلاح خود نیز نتوانسته بود به آنها دست پیدا کند و شما را وادار کرد که الفاظ و تعابیر و حتی کوچک ترین اجزای اساس نامه سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) را که خوشایند و مورد پذیرش این رژیم نبود از آن حذف کنید.

       از دیگر نتایج و پیامدهای شوم این توافقنامه می توان به اشغال 80 درصد از اراضی کرانه باختری از سوی رژیم صهیونیستی و لغو قطعنامه سازمان ملل متحد مبنی بر معرفی رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم نژاد پرست اشاره کرد. بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر رژیم صهیونیستی، از سال 1995 تاکنون که شما ـ جنبش فتح ـ نوار غزه را زیر سیطره خود داشتید، 95 درصد از ساکنان نوار غزه توسط نظامیان رژیم صهیونیستی در داخل منطقه خود زندانی شده اند و اقتصاد این منطقه در حال نابودی کامل است و نظامیان رژیم صهیونیستی با همکاری برخی از عناصر شما، فعالیت های تجاری و صادرات و ارتباطات مردم این منطقه را تحت کنترل خود داردند و بر اساس گزارش های سازمان ملل متحد از زمان امضای توافقنامه اسلو تاکنون تامین آب مصرفی فلسطینیان به نصف میزان قبلی رسیده است.

       امروز ساکنان نوار غزه در یک منطقه بسته و به عبارت بهتر در زندان به سر می برند و شما نیز به این وضعیت راضی هستید و حتی برخی از اعضای جنبش فتح را نیز که در نوار غزه مشغول به فعالیت هستند از هر گونه فعالیت به نفع مردم فلسطین بر حذر داشته اید. شما تمامی پزشکان، معلمان، قضات، نیروهای پلیس، کارمندان بانک و شهرداری و حتی رفتگران را از هر گونه فعالیت در نوار غزه ممنوع کرده و از آنها خواسته اید که در خانه های خود بمانند و در همین حال بر اساس دستورات مقامات رام الله حقوق آنها پرداخت می شود. اکثر درختان زیتون این منطقه که حتی رژیم صهیونیستی هم تا دیروز آنها را نماد فلسطین می دانست، قطع می شوند و شما با بی مسئولیتی تمام نسبت به این مساله نقش یک تماشاگر را در این میان بازی می کنید. دلیل این وضعیت چیست؟

      شما با شرکت در کنفرانس آناپولیس در آمریکا سعی دارید خداوند و بندگان وی را که به حقانیت مساله فلسطین اعتقاد دارند فریب دهید، اما باید بدانید که با این کار تنها خود را فریب می دهید. رژیم صهیونیستی به صورت ضمنی و علنی اعلام می کند که حاضر نیست در ارتباط با شهرک های صهیونیستی، حق بازگشت آوارگان، شهر قدس اشغالی، آبها، مرزها، جدول زمانی برگزاری کنفرانس آتی صلح، قطعنامه های بین المللی و توافقنامه نقشه راه با شما گفتگو کند و با طرح های پیشنهادی عربی موافقت نمی کند و حتی به شما اجازه نمی دهد که با برادران خود در جنبش مقاومت اسلامی “حماس” که در نوار غزه در محاصره قرار دارند، آشتی و مصالحه کنید، پس شما با چه امیدی در این کنفرانس شرکت می کنید؟

       اگر شما در میهن پرستی خود واقعا راستگو هستید، روابط خود را با گروه های دیگر فلسطینی اصلاح کنید و با اتحاد خود با این گروه ها در دل دشمن رعب و وحشت ایجاد کنید تا به حقوق خود دست یابید. شما باید تجربیات تاریخ را نصب العین خود قرار دهید و به این مساله توجه داشته باشید که منافع شخصی شما در همین مسائل زودگذر خلاصه نمی شود. حتی اگر برای یکبار هم باشد با شروط تحمیلی مخالفت کنید.

لینک کوتاه:

کپی شد