چهارشنبه 30/آوریل/2025

سروده یک شاعر عرب در انتقاد از اشک های عباس در مراسم تدفین پرز

شنبه 1-اکتبر-2016

مشارکتمحمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در مراسم تشییع جنازه شیمون پرز رئیسسابق رژیم صهیونیستی انتقادهای گسترده ای در میان افکار عمومی جامعه فلسطین و حتیجنبش فتح به دنبال داشت.

بهگزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، عبد المجید جمیلی شاعر عرب زبان امروز شنبه 1اکتبر با اشاره به همین اقدام عباس و گریه وی در مراسم تدفین پرز شعری را سرودهاست که متن و ترجمه آن از نظر مخاطبان محترم می گذرد:

عبـاس قُللي ما الــذّي أَبـكاكا

أَبَكيتَأمْ حـاولـتَ  أنْ تتــباكى

قل لي إذاحـقاً بكيتَ  بحـرقةٍ

أَبَكـيتَجـدّكَ  أم بكـيتَ  أخاكا

وإذا تصـنّعْتَالبـكا فلأَجـلِ مـنْ

هـل كنتَ  مضــطرّاً لــه يا ذاكا

أسَـألتَنفسكَ  حينَها عن غـزةٍ

هـل قصــفُها  وحصــارُها آذاكا

أذَكرتَحتى سـالَ دمعُكُ جـارياً

صبــرَا  وشـــاتيـلا ومــا أدراكا

أمْ زارَطيفُ الدّرّةِ المقـتولِ في

وقتِ الضّحىفاغرورقتْ عيناكا

أمْ ديرُياسينَ انبرتْ فاسْتمطرتْ

دمْعـاتِعيـنِكَ  أمْ جِنـينُ أَتـاكا

أمْ أنّهُالأقصـى ذكَـرتَ حـريقَهُ

فتوقّـــدتْنـارُ الأسَــى بجَـواكا

أمْ أنّ  آلافَ  الأُســــارىحـرّكـوا

فيـك الحميّـــةَفانقهـرتَ لِذاكا

أمْ أنّــــهُ،، أمْ أنّــــهُ ،، أمْ أنّـــهُ

مــاذاأقـــولُ مفسّــــراً لِبُكــاكا

واللــهلا  هـــذا ولا  ذاك الــذي

أبكـــاكَيا هـــذا  وهــزّ عُـراكا

لكنْ بكـيتَولِـيّ نعــمتِكَ الـذي

ربّــاكَوامتـــدّتْ  إليــهِ يــداكا

وسكبتَكالثّكلى دموعَك حسـرةً

حــزنًالأنّ اليُتْــــمَ قـدْ وافـاكا

قلنا لقدماتَ الوفــاءُ  فكنتَ منْ

أحيــاهُ، يا ميْـتاً ،، فــلا  حيّـاكا

إنّ الكــلابَعلى  الوفـا مجبـولةٌ

ولقــدْوفَيـتَ فبئـسَ مـن ربّـاكا

…………………………….

ترجمه:

عباس بهمن بگو که چه چیزی تو را به گریه انداخت

آیا توواقعا گریستی یا خود را به گریه زدی

به من بگویکه آیا با سوز و ناله گریستی

آیا توبرای پدر بزرگت گریه کردی یا برای برادرت

اگر خودترا به گریستن زدی، به خاطر چه کسی بود

آیا مجبوربودی که برای او اشک بریزی

آیا درآن هنگام از خودت درباره غزه پرسیدی

و بمبارانو محاصره آن تو را ناراحت ساخت

آیا وقتیاشکهایت جاری شد

صبرا وشتیلا را به یاد آوردی

یا صحنهشهادت محمد دره در چاشتگاه را به یاد آوردی

واشک در چشمانت حلقه زد و گریستی

آیا یادکشتار دیریاسین چشمانت را بارانی کرد

و یا اینکه به یاد (کشتار) جنین اشک ریختی

یا آتشسوزی مسجد الاقصی را به یاد آوردی

که آتشغم و اندوه در درونت شعله کشید

یا هزاراناسیر غیرت تو را به جوش آورد

و به خاطرآنها زدی زیر گریه

و یا… و یا …. و یا …..

گریه تورا چگونه تفسیر کنم

سوگند بهخدا! اینها تو را

به گریهو شیون نیانداخت

تو برایولی نعمت خودت گریستی

کهتو را در دامانش پرورش داد و دست نیاز به سویش دراز می کردی

تو بسانمادر داغدار، سوزناک گریستی

چرا کهیتیمی و بی پدری به سراغت آمده

ما گفتیمکه وفاداری مرده است، اما تو آن را زنده کردی

ای مردهای که هیچگاه زنده نباشی

هر آینهسگ ها با سرشت وفاداری خو می گیرند

تو وفاکردی، چه بد مربی و آموزگاری داشتی

لینک کوتاه:

کپی شد