پنج شنبه 01/می/2025

برنامه‌های ائتلاف جدید «آمریکایی، صهیونیستی، عربی»

چهارشنبه 1-مارس-2017

بیشترین کوردلی از آنکسانی است که نمی‌خواهند بینا و بصیر باشند. در فوریه 1982(1361 ش) مجله «کیفونیم» اسرائیل یک بررسی تحت عنوان «راهبردهای اسرائیل دردهه 80» را منتشر کرد و پس از ترجمه آن به زبان انگلیسی توسط «شاحاک» استاد رشته شیمی آلی، اتحادیه فارغ التحصیلان عرب در ایالاتمتحده آمریکا آنرا منتشر کرد و نویسنده این مقاله نیز همان بررسی را در کتاب خودتحت عنوان: «بهار عربی، انقلاب یا شورش غیرخلاق» نیز آورد.
خلاصه بررسی چنین است:
«
کشورهای عربی و مرزهایش براساس توازن قوایپس از جنگ دوم جهانی شکل گرفت و این کشورها در درون خود درگیری‌های طائفه‌ای،قبیله‌ای و نژادی و مذهبی دارند. از آنجا که شکل‌گیریاین کشورها طبق اصول ثابت و شناخته شده‌ای نبوده، تجزیه و بازساخت آنها براساسجدید و مبدل ساختن آنها به کشورک‌ها بر مبنای طائفه‌ای و نژادی، کاری بس آسان است:بدین ترتیب اسرائیل به کشوری یهودی تبدیل می‌شود که با همه کشورک‌های تازه تاسیسیافته براساس مذهبی و نژادی و دینی می‌تواند هماهنگی ایجاد کند و این همان پیروزیحقیقی برای اسرائیل جهت بقا می‌باشد زیرا بقای اسرائیل تنها با قدرت نظامی هیچ گاهتضمین نخواهد شد.
این برنامه در کنار نقشه اسرائیلی جای دارد که این اسرائیل بزرگ ازدید صهیونیست‌ها شامل کشورها و مناطق زیر است:
فلسطین، شرق اردن، شرق نیل و شبه جزیره سینا و بخش‌هایی از سوریه وجزیره العرب (عربستان سعودی) و غرب فرات در عراق.
بخشی از بحران غیرخلاق در جهان عرب پس از بهار عربی در موارد زیرخلاصه می‌شود:
مبدل ساختن کشورهای «سایکس پیکو» بهکشورهای شکست خورده و شبه شکست خورده
تضعیف اردن از طریق قرار دادنش میان پتکاقتصاد و سندان سیاست.
بن‌گوریون هرگز به تعیین مرز برای کشورش رضایت نداد و اسرائیل را بدونقانون اساسی باقی گذاشت. تاریخ نگار اسرائیلی «تام سگیف» در این باره چنین می‌گوید:
«
موضوع توسعه بخشی اسرائیل تنها به عنوان یکآرزوی تازه شکل یافته نزد دولتمردان اسرائیل که به تازگی مطرح شده باشد، نیست.بلکه تعدادی از ژنرال‌های عالی رتبه اسرائیلی آگاهانه این موضوع را در موضع بحث وبررسی قرار دادند و کار را به جایی رساندند که روشن سازند اسرائیل پس از اشغالکرانه باختری چه اقدامی باید انجام دهد. به عبارت دیگر اسرائیل کرانه باختری رارسماً به خود منضم کند و یا در آن کشوری فلسطینی تحت سیطره که به عنوان منطقه جداکننده عمل کند، به وجود آورند!!
این موضوع به صورتی کاملاً محرمانه مورد بحث و بررسی قرار می‌گرفت وبه همین دلیل در میان افکار عمومی اسرائیل پژواک نداشت. «سگیف» در ادامه می‌گوید:«ایده اسرائیل بزرگ در ذهن دانش آموزان جای داده می‌شد و مراکز آموزشی و تربیتیوابسته به ارتش اسرائیل در سال 1959(1338ش) در این زمینه جزوه‌ها و بروشورهایزیادی در مدارس توزیع کردند. در برخی از این جزوه‌ها از اسرائیل بزرگ از نیل تافرات و در دیگر جزوه‌ها از نقشه اسرائیل که غزه و کرانه باختری و سینا در آن جایداشتند، سخن گفته شده بود».
انتخاب پرچم یهودی نیز تعبیری از «اسرائیل بزرگ» است یعنی دو خط کههمان فرات و نیل باشد و ستاره داوود در مرکز آن دو خط جای گرفته است. ضمناً مرزهایاسرائیل نیز در نقشه‌ها تعیین نشده زیرا مرزهای آینده را ارتش، دیپلمات‌ها ودستگاه‌های اطلاعاتی و حماقت و مزدوری برخی همسایگان تعیین خواهند کرد.
در هفته اول نخست وزیری «لوی اشکول» در سال 1963(1342ش)، او از ستاد فرماندهی ارتش خواست که برنامه‌هایی برای تعدیل مرزهایاسرائیل در سوریه برای منضم کردن جولان، غرب نیل، سینا و جنوب لبنان تا لیطانیبرنامه ریزی کند. همه درخواست‌های «لوی اشکول» پیش از پایان سال 1963 آماده شد و ژنرال حیم هرتزوگ چهار سال پیش از اشغال کرانه باختری بهعنوان فرمانده نظامی در آن منطقه منصوب شد!
او طی 4 سال دقیق‌ترین جزئیات و ساختار سازمانی، اداری و چگونگیحکمرانی در کرانه باختری را ترسیم کرده و روی کاغذ آورد. از این رو تشکیل اسرائیلبزرگ همچنان پابرجاست و اردن در صدر اولویت‌های این برنامه استعماری جای دارد.
امروزه حزب حاکم لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو به تفکرات و عقاید«ولادیمیر ژابوتینسکی» نقب زده است.«ژابوتینسکی» پس از موافقت جنبش صهیونیستی بر جداسازی شرق اردن از این جنبش جدا شدو جنبش جدید روزیونیستی Revisionist را شکلداد و با «بن‌گوریون» برخوردی سیاسی و حتی نظامی داشت. بن گوریون او را بزرگترینفاشیست و «نازی» توصیف کرد.
شعار اصلی حزب ژابوتینسکی یا لیکود امروز این بود: «اردن از نظر ما دوکرانه دارد (فلسطین) و (شرق اردن). آیا این ایده، مرده است»؟
برخی صهیونیست‌ها توافق «وادی عربه» برای ترسیم مرزها با اردن را فقطنوشته‌ای روی کاغذ می‌دانند که هر زمان لازم باشد می‌توانند آنرا پاره کرد. همهقطعنامه‌های صادره از سوی سازمان ملل متحد جز قطعنامه تاسیس اسرائیل، برای آن کشورورق پاره‌هایی بیش نیستند.
«
آریل شارون» استاد بزرگ بنیامین نتانیاهوپیش از توافق «وادی عربه» در 30/8/1982 چنین گفت: «اردن همان کشور فلسطینی است چون60 درصد ساکنانش فلسطینی هستند».
شارون پس از امضای توافق وادی عربه و هنگام مبارزه انتخاباتی در سال2001(80ش) به روزنامه «فاکس» آلمان چنینگفت: «شرق اردن نیز بخشی از خاک اسرائیل است».
پس از برگزاری نشست اخیر نتانیاهو با دونالد ترامپ و خروج پیروزمندانهوی از آن نشست، رهبر حزب «خانه یهودی» که وزیر آموزش و پرورش اسرائیل نیز هست چنینگفت: «امروز پرچم فلسطین پائین کشیده شد و با پرچم اسرائیل تعویض شد. فلسطینی‌ها دو کشور دارند اولی در غزه و دومی در اردن است و کشور سومیبرای آنها وجود ندارد».
ترامپ ایده تشکیل دوکشور را کاملاً لغو کرده و به تشکیل ائتلافآمریکایی، صهیونیستی (سنی) بشارت داد. خداوند و فرستاده‌اش و اهل سنت و شیعیان وعروبیت و اسلام از این فاجعه به دور و بری هستند.
با نگاهی به نقشه اسرائیل بزرگ، ترسیم شده در سال 1982(1361ش) روشن می‌شودکه آن نقشه همان ائتلاف صهیونیست‌های آمریکایی، یهودیان و عربهاست. بنیامیننتانیاهو در کاخ سفید آشکارا اعلام کرد که کشورهای «سنی» عرب، هم پیمانان جدیداسرائیل هستند و ما هیچ صدا و یا بیانیه محکوم کننده‌ای از کشورهای یاد شدهنشنیدیم و ندیدیم.
تطابق نقشه اسرائیل بزرگ با ائتلاف جدید پیشنهادی از یک سو و فشاراقتصادی و سیاسی بر اردن از سوی کشورهای دوست و پیش از آن از سوی دشمنان، هیچگاهنمی‌توانند بدون برنامه ریزی قبلی باشند.
اردن از طریق بسته شدن مرزهایش با عراق که شریک بزرگ اقتصادی محسوب می‌شودو همچنین بسته شدن مرزهای شمال (سوریه) که گذرگاهش به سوی لبنان و جهان است و بهدنبال آن قطره چکانی کردن کمک‌ها به این کشور که آنها می‌خواهند میان مردم شکافعمیق به وجود آید و اقتصاد اردن بر لبه پرتگاه قرار گیرد و اردن برای انجام برنامه‌هایاز پیش تنظیم شده، مهیا شود.
نفرین قبول اشغال مقدسات اسلامی و سرزمینی که خداوند اطراف آنرا مبارکتوصیف کرده، دامن همه کسانی که در این برنامه سهیم بوده و یا آنرا به رسمیتشناختند، خواهد گرفت.
کسانی که همکاری کرده و یا در اشغال سومین حرم شریف و سرزمینی کهخداوند اطراف آن را مبارک دانسته بیشترین سهم را داشته اند، نفرین خدا در سرش وملت‌ها و تاریخ را به یاد خواهند آورد و بی‌شک به نفرین آخرین حاکم مسلمان آندلس،دچار خواهند شد. مادر وی در حالی که فرزندش در حالتی گریان به آخرین حدود پادشاهی‌اشمی‌نگریست به او چنین گفت: «همچون زنان بر سلطنتی که نتوانستی چون مردان ازآنمحافظت کنی، گریه کن
امضا کنندگان، اولین قربانیان هستند زیرا برای امپراطوری‌ها، دوستیوجود ندارد زیرا زمانی که هم پیمانان عرب امپراطوری انگلستان در جنگ اول جهانیعلیه کشور عثمانی می‌جنگیدند، امپراطوری بزرگ انگلستان مخفیانه برای نظام‌هائی کهپس از جنگ باید به وجود آیند، برنامه ریزی می‌کرد (سایکس پیکو).
هم پیمانان امروز امپراطوری جدید، از هم پیمانان دیروز کم شانس‌ترهستند زیرا هم پیمانان جدیدو عرب امپراطوی فعلی باید نقشه‌ای را پیاده کنند کهنهایتش تشکیل اسرائیل بزرگ است.
حکام نه دوستانی دارند و نه اینکه می‌توانند دوستی برقرار کنند. مارکوس در تبعید مرد و برای شاه ایران در جستجوی جایی بودندکه او رابه خاک بسپارند. ژنرال سوهارتو چه شد؟ مانوئل نوریگا که به عنوان خبرچین CIA به ریاست جمهوری پاناما رسید در نهایت به زندانی شماره 41586 در یکیاز زندان‌های فدرال در ایالت فلوریدا، تبدیل شد.
ما این سرنوشت را برای هیچ مسلمان و عربی آرزو نمی‌کنیم.
نظام پس از غرب
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در 2018/2017 گفت جهان باید ازسلطه نظام غربی خارج شود و به نظامی که آنرا «نظام پس از غرب» نامید روی آورد.
هر انسان عاقلی تا به حال به این نتیجه رسیده که غرب در قرن‌های گذشتهبا راه اندازی برده‌داری و تجارت بردگان تا استعمارگری و اخیراً با ایده جهانیشدن، ثروت‌ ملت‌ها را غارت کرده و علیه کسانی که برای منافع‌شان مانع تراشی می‌کنند،سخت‌ترین جنگ‌ها را به راه می‌اندازند، درحال فروپاشی است. منتها در این میان دوپرسش مهم مطرح می‌شود:
1)
آیا خروج از نظام غربی امکان پذیر است؟
2)
آیا خروج از این نظام، ضروری است؟
روسیه در روزگار «یلتسین» شبه مستعمره آمریکا بود و ثروت‌های این کشورکه طی هفتاد سال اندوخته شده بود به غارت رفت و ده‌ها میلیارد که بیشتر آنها یهودیبودند با میلیاردرهای نظام مالی جهانی که آنها نیز یهودی بودند، نیمی از اقتصادروسیه را در اختیار گرفتند و کار به جایی رسید که دولت حتی قادر نبود حقوق ارتشیانو بازنشستگان را هم پرداخت کند.
روسیه نجات خود را رها شدن از نظام غربی تشخیص داد و کشورهای «بریکس»نیز همین راه را طی کردند زیرا متوجه شدند که غرب برای غارت ثروت ملت‌ها از بیانمقدس‌ترین شعارها نیز ابایی ندارد و مخالفان خود را با بدترین شکل ممکن «ترور» می‌کند. چین هم امروزه از نظام غربی جدا شده است و نهادهای جایگزینبانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را ایجاد کرده است. این گونه فعالیت‌ها تاثیربسیار عمیقی بر ایالات متحده آمریکا گذارده است چون آمریکا این گونه جنبش‌ها را باسلطه کامل خود بر جهان، در تناقض می‌بیند.
لبنان با متحد شدن اهل سنت، تشیع، مسیحی‌ها و دروزی‌ها از نظام غربخارج شد و آن قدر قدرت یافت که حتی به سگ نگهبان آمریکائی‌ها (اسرائیل) هم بی‌اعتناییمی‌کند.
رئیس جمهور لبنان در 2018/2017 در ابراز دشمنی نسبت به اسرائیل،سخنانی گفت که کشورهای بزرگتر از لبنان هم جرات بیان چنین گفته‌هایی را ندارند. اوگفتزمانی که اسرائیل بی‌پروا علیه کشور ماهرگونه سیاست کینه توزانه را به اجرا می‌گذاشت، سپری شده است و امروزه هرگونه دستدرازی اسرائیل به حاکمیت لبنان و به خطر انداختن لبنانی‌ها با واکنش مناسب روبروخواهد شد».
به وجود آمدن چنین همبستگی در اردن می‌تواند طرح «وطن جایگزین» را باشکست مواجه سازد.
شهروندان اردن نیز باید هوشمندانه عمل کنند و بدانند که تجربه بهارعربی نشان داده که ممکن است راس حکومت تغییر کند ولی نظام سلطه گر غرب اجازهتغییرات بیشتر را نخواهد داد.
کسانی که در راس حکومت هستند نیز باید بدانند که آنها گوسفندانقربانی، بیش نیستند و اگر باور ندارند از حسنی مبارک و سوهارتو سوال کنند.
ملت اردن در شرق رود اردن تا غرب آن و از شمال تا جنوبش هرگز نبایدوحدت ملی را خدشه‌دار سازد زیرا نجات، در وحدت با یکدیگر است تا بتوانند طرح «وطنجایگزین» را با شکست مواجه کنند.
امیدواریم که هیچ یک از شهروندان و حکومت‌های عرب، مصداق این آیه قرآننباشد:
«
لهم قلوب لایفقهون بها ولهم اعین لایبصرونبها و لهم اذان لایسمون بها، اولئک کالانعام بل هم اضل، اولئک هم الغافلون».
دل‌هایی دارند ولی با آن چیزی درک نمی‌کنند. چشم دارند ولی با آن بینانیستند. گوش دارند ولی با آن نمی‌شنوند. آنان همچون چهارپایان هستند بلکه گمراه‌تراز آنان، اینان همان غفلت کنندگان هستند».

 

منبع :جمهوری اسلامی * نویسنده: عبدالحی زلوم ،مترجم:سیدمحسن ساری ، 09/12/1395

 

 

 

لینک کوتاه:

کپی شد