پنج شنبه 01/می/2025

آیا طرح ترور اولمرت واقعیت داشت ؟

سه‌شنبه 30-اکتبر-2007

         در آستانه برگزاری کنفرانس بین المللی صلح در نوامبر آینده که تماس ها برای دعوت از کشورهای دیگر به شرکت در آن به اوج خود رسیده است، “یووال دیسکین” رئیس سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونسیتی موسوم به “شاباک” از تلاش چند ماه پیش برخی افراد وابسته به جنبش فتح برای ترور “ایهود اولمرت” خبر داد. این خبر پس از آزادی اعضای باند متهم به اجرای این نقشه منتشر شد.

       به گفته یووال دیسکین این مساله به 4 ماه پیش مربوط می شود که قرار بود اولمرت و عباس در شهر اریحا با هم دیدار کنند. در این میان عناصر سرویس های اطلاعاتی که در سراسر کرانه باختری و نوار غزه مستقر بودند، قبل از زمان دیدار از تلاش برخی عناصر جنبش فتح برای ترور اولمرت خبر دادند که شاباک دو تن از اعضای آن را دستگیر کرده بود و از طریق اطلاعات بدست آمده از این افراد توانسته بود 3 عضو دیگر این باند را نیز دستگیر کند. در آن زمان دیدار عباس با اولمرت به دلایل دیگری لغو شد و آنها در موعد دیگری با پوشیدن جلیقه های ضد گلوله با هم دیدار کردند.

       سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا آن چیزی که شاباک اعلام کرد واقعا حقیقت داشت؟ در صورتی که جواب این سوال مثبت باشد این سوال مطرح می شود که دلیل افشای خبر این تلاش نافرجام در موقعیت کنونی چیست؟ رژیم صهیونیستی از اعلام این اخبار چه هدفی را دنبال می کند؟

       لازم به ذکر است که رسانه های صهیونیستی که اواسط هفته قبل این خبر را در بخش های خبری مختلف اعلام کردند به این مساله نیز اعتراف کرده اند که تنها طرفی که قبل از اعلان این خبر از آن اطلاع داشت، دولت آمریکا بود که “زیپی لیونی” وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی این مساله را به آنها اطلاع داده بود. اما با این وجود تماس های محرمانه در این زمینه ادامه داشت تا این که در پی انتشار اخباری مبنی بر آزادی افراد متهم به دست داشتن در این عملیات از سوی تشکیلات خودگردان فلسطین، اولمرت به دیسکین اجازه داد که این خبر را اعلام کند. اما مساله بحث برانگیز در این حادثه “مبهم” این است که باند متهم به ترور وی بخشی از بادیگاردهای هیئت همراه وی بودند.

       در این مقاله تلاش داریم تا برخی نکات مهم این خبر را مورد بررسی قرار دهیم:

1-  امکان تکذیب یا تایید این خبر تنها از سوی خود صهیونیست ها امکان پذیر است و منبع نشر این خبر نیز خود آنها بودند. از سوی دیگر تا قبل از انتشار این خبر هیچ کس از هویت گروه متهم به انجام این عملیات اطلاعی در دست نداشت. در نتیجه این مساله تا زمان تایید یا تکذیب آن از سوی منابع دیگر در هاله ای از ابهام باقی خواهد ماند.

2-  از سوی دیگر حتی در صورت تایید این خبر، این سوال مطرح می شود که آیا ترور نخست وزیر با آن همه سرویس های امنیتی و اطلاعاتی و آن هم در داخل شهر اریحا که از لحاظ امنیتی کاملا تحت نظارت سرویس های امنیتی و اطلاعاتی قرار دارد، کار آسانی است؟  

3-  سوال دیگری که در این زمینه مطرح می شود این است که در صورت صحت این خبر، پس تجهیزات امنیتی پیشرفته و خودروهای زرهی که حتی مردم عادی نیز می دانند که از امنیت بالایی برخوردارند، چه نقشی در این میان داشتند؟

4- اما سوال مهم تر این است که آیا واقعا فعالان وابسته به جنبش فتح توانسته اند، خود را به شهر اریحا برسانند و در میان آن همه تدابیر امنیتی توانسته بودند چنین عملیاتی برای ترور اولمرت طرح ریزی کنند، به طوری که سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی و جاسوسان و خبرچین های سرویس های امنیتی وابسته به “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان که مسئول هماهنگی امنیتی با طرف صهیونیستی هستند، نتوانسته بودند از این مساله با خبر شوند؟

       واقعیت این است که با توجه به مسائل یاد شده، باید گفت که این مساله شک و تردید های زیادی با خود به همراه دارد. مساله ای که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که به نظر می رسد مقامات این رژیم از انتشار این خبر در موقعیت کنونی اهداف خاصی را دنبال می کنند که در زیر به مهم ترین آنها اشاره می کنیم:

1- این خبر به محض ورود اولمرت به فرانسه اعلام شد و به نظر می رسد که اولمرت با استفاده از این مساله می خواهد وانمود کند که چه “فداکاری هایی” در راه بستر سازی برای صلح و سازش با همسایه فلسطینی خود انجام داده است و این در حالی است که طرف فلسطینی قدر این اقدامات او را نمی دانند.

2-  طرف صهیونیستی شرایط امنیتی را نیز برای اعلام این خبر کاملا آماده کرده بودند و با اعلام عدم آمادگی سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین برای در دست گرفتن کنترل شهرهای بیشتر در کرانه باختری خواستار تعویق زمان واگذاری مسئولیت امنیتی اراضی و شهرهای بیشتر به آنها شده بود. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با اعلام این اخبار سعی دارد از درخواست نهادهای امنیتی و نظامی مبنی بر عدم گرایش به سازش با طرف فلسطینی حمایت کند.

3- برخی اقدامات داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی نشانگر عدم جدیت آن در ارتباط با کنفرانس پاییز است، اما در همین حال تلاش دارد با بستر سازی امنیتی برای این مساله مدعی شود که طرف فلسطینی در راه برگزاری این کنفرانس جدیتی به خرج نمی دهد و در همین راستا از زمان انتشار خبر ترور نافرجام اولمرت همان ادعاهای قدیمی خود مبنی بر “فقدان طرف فلسطینی” را از سر گرفته است.

     بنابراین با توجه به سابقه و عملکرد رسانه های صهیونیستی در گذشته نمی توان این خبر را به راحتی تایید کرد و این مساله حتی برای کسانی که اندک اطلاعی نسبت به مراجع تصمیم گیری تل آویو و نحوه شایعه پراکنی به منظور بستر سازی برای اتخاذ مواضع سیاسی دارند، واضح است که این رژیم معمولا با انتشار چنین شایعاتی سعی دارد زمینه را برای دستیابی به اهداف خود آماده کند و هر کس شک و تردیدی در این زمینه دارد می تواند با مطالعه یادداشت های فرماندهان ارشد سرویس های امنیتی و نخست وزیران و نیز مسئولان اطلاع رسانی رژیم صهیونیستی از این مساله اطلاع حاصل کند و در این صورت به این نتیجه می رسد که مطالب ذکر شده در این مقاله از باب خیال پردازی نیست!  

لینک کوتاه:

کپی شد