بعد از گذشت بیست سال از تشکیل جنبش حماس و بعد از آنکه این جنبش در مدتی بسیار کوتاه ـ در مقایسه با دیگر جنبش ها ـ توانست از امتحان مقاومت، سیاست و برقراری امنیت سر بلند بیرون بیاید ؛ بررسی تجربه جنبش حماس در ابعاد مختلف از جمله روابط با محیط عربی بالاخص نظام های عربی ضروری می نماید. نگارنده در این مقاله قصد روایت تاریخ تحولات بیست ساله روابط حماس با کشورهای عربی را ندارد ؛ بلکه تلاش می شود تا پایه های این روابط و سرنوشت آن ـ به ویژه در سایه پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین و تبدیلش از حزبی معارض به حزبی حاکم ـ مورد بررسی قرار گیرد.
نگاهی استراتژیک
حماس در روابط خود با کشورهای عربی بر پایه یک نگرش استراتژیک عمل می کند که بر اساس آن به جز فلسطینیان، عرب ها و مسلمانان نیز مسئول آزادسازی سرزمین اشغال شده فلسطین را بر عهده دارند. امروزه و با وجود تلاش های فراوانی که رژیم عبری برای بریدن رشته پیوند کشورهای عربی و اسلامی با چالش صهیونیستی ـ فلسطینی مبذول داشته ؛ ولی جنبش حماس از هیچ کوششی برای جلب حمایت طرف های عربی واسلامی از مردم فلسطین در جریان نبردشان با طرف صهیونیستی دریغ نورزیده است.
برای فهم بهتر حقیقت روابط میان حماس با نظام های عربی و همچنین امکان استمرار آن باید در اصول و پایه های روابط دقت کنیم.
منحصر کردن میدان مبارزه نظامی به داخل فلسطین
حماس همیشه بر این استراتژی که باید میدان مقابله نظامی با دشمن به فلسطین محدود شده و دایره جغرافیایی عملیات های نظامی علیه اشغالگران نیز نباید به خارج از مرزهای فلسطین کشیده شود، تاکید داشته است. با وجود آنکه دشمن صهیونیستی بارها اقدام به سوء قصدهایی به جان رهبران جنبش در خارج از فلسطین نموده است که ما نمونه این امر را در ترور نافرجام سال 1997 رئیس دفتر سیاسی حماس در اردن و ترور سال 2004 عزالدین الشیخ از اعضای دفتر سیاسی حماس در دمشق می بینیم ؛ ولی موضع جنبش در قبال مسئله گسترش دایره جغرافیایی نبرد نظامی با اشغالگران به منطقه ای خارج از فلسطین ثابت است.
تصمیم قاطع حماس در مورد محدود کردن دایره نبرد نظامی با رژیم صهیونیستی به مرزهای فلسطین باعث شده است تا برخی نظام های عربی که به شدت از جهاد و مقاومت می هراسند و آن را عامل زوال حاکمیت خود می دانند، هیچ نگرانی از بابت حضور یا رابطه با حماس نداشته باشند. وقتی قاهره اعلام کرد که برخی اسلامگرایان فلسطینی در انفجارهای سینا که بعد از پیروزی حماس در انتخابات مجلس قانونگذاری رخ داد دست داشته اند ؛ به خوبی می دانست این جنبش در زمان فعالیت در جبهه اپوزسیون از هدف قرار دادن صهیونیست ها در خارج از فلسطین خودداری می کرده تا چه رسد به دوره ای که خود وارد دولت و قدرت شده است.
در مورد ماجرای دروغین بازداشت تیمی از اعضای حماس که اسلحه به اردن قاچاق می کردند، باید گفت این یک داستان ساختگی بود که ملت و بسیاری از محافل رسمی اردن آن را باور نکردند. هدفی که دشمنان با انتشار این ماجرای دروغین دنبال می کردند جلوگیری از سفر محمود الزهار، وزیر امور خارجه فلسطین به اردن بود ؛ البته بعد از گذشت مدتی اوضاع به حالت عادی خود بازگشت و پادشاه اردن نیز از نخست وزیر فلسطین و رئیس تشکیلات خودگردان خواست تا برای انجام گفتگو در این کشور حضور یابند و همین دعوت نشان می دهد که دولت اردن ماجرای ساختگی مذکور را باور نکرده است.
عدم دخالت در امور داخلی کشورها
حماس در طول دوره ای که گذشت، هرگز به خود اجازه دخالت در امور داخلی کشورها را نداد و توانست همسو با دولت ها، روابطی نیز با احزاب معارض داشته باشد.
همگان بر این نکته صحه می گذارند که حماس با وجود اختلاف تاریخی اخوان المسلمین با نظام حاکم بر سوریه که تا حد بروز درگیری های خونین میان دو طرف نیز پیش رفت، توانست روابطی مستحکم با مقامات سوری ایجاد کند ؛ ضمن آنکه همیشه به این نکته توجه داشت که مبادا مناسباتش با اخوان المسلمین باعث حساسیت حکومت مصر شود.
حماس در جریان کشمکش های داخلی لبنان که طی چند ماه اخیر به اوج خود رسیده است، نقشی بی طرف را ایفا کرد و با وجود حمایت علنی از پروژه مقاومت در برابر دسیسه های آمریکایی ـ صهیونیستی ؛ ارتباط خود را با دولت فواد سنیوره حفظ کرد.
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در جریان بحران اردوگاه نهرالبارد توانست لبنان را از یک چالش لبنانی ـ فلسطینی که تهدیدی حقیقی برای سلامت اجتماعی در این کشور به شمار می رفت، نجات دهد.
دوری از هر گونه وابستگی به جبهه های سیاسی مختلف
بر خلاف سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، حماس توانست خود را از هر گونه وابستگی به جبهه های سیاسی مختلف در جهان عرب و منطقه حفظ کند و با وجود اختلاف شدیدی که میان کشورهای منطقه در خصوص رابطه با رژیم صهیونیستی وجود داشت ؛ ولی حماس خود را درگیر این اختلافات نکرد و در عین حال از آنها استفاده کند.
همان طور که می دانید ایران در سخت ترین شرایط و در حالی که حلقه محاصره اقتصادی هر روز تنگ تر می شد، حامی اصلی جنبش حماس بود. ایران کمک هایی به ملت فلسطین کرد که هیچ کشوری در جهان به این ملت نکرد و کار به جایی رسید که برخی ها از وابستگی حماس به جبهه سیاسی تهران ـ دمشق و مخالفتش با جبهه سیاسی ریاض ـ قاهره ـ امان صحبت می کردند و برخی افراد سطحی نگر و کوته بین جنبش را متهم می کردند که به خاطر اجرای برنامه های جبهه سیاسی تهران ـ دمشق دست به پاکسازی نوار غزه زد.
اگر نگاهی واقعگرایانه به رفتار حماس داشته باشیم، به این نتیجه می رسیم که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین توانسته است تا شخصیت و هویت اصلی خود را حفظ کند و از مسیر برنامه ملی عدول نکند.
حماس بارها در جبهه مقابله با پروژه های آمریکایی ـ صهیونیستی در کنار ایران ایستاد ؛ ولی این حمایت هرگز به معنای قطع رابطه با کشورهای عربی و ملت های منطقه نبود. این گروه مبارز فلسطینی ـ بر خلاف ادعاها ـ برای امضای توافق نامه مکه راهی عربستان سعودی شد و با وسعت نظر با ریاض برخورد کرد ؛ البته این وسعت نظر هرگز باعث به هم خوردن روابط میان حماس و قطر (رقیب همیشگی عربستان) نشد که بهترین گواه بر این مسئله را می توان در استقبالی یافت که قطر از اسماعیل هنیه به عمل آورد، استقبالی که با کمک ده ها میلیون دلاری دوحه به فلسطین همراه بود. بد نیست بدانید که جنبش از تمامی تلاش خود برای برقراری رابطه میان دو طرف استفاده کرد.
حماس در جریان رقابت میان سوریه و مصر در خصوص مسئله فلسطین تلاش کرد تا یک موضع متوازن در قبال دو طرف اتخاذ کند ؛ زیرا سوریه در واقع مامن رهبران حماس در خارج است و مصر نیز گذرگاهی برای خروج رهبران حماس در داخل به شمار می آید و هر دو کشور نیز نقشی سرنوشت ساز در سرنوشت چالش عربی ـ اسرائیلی بازی می کنند.
این امر بر هیچ کسی پوشیده نیست که مصر بارها برای در تنگنا قرار دادن حماس اقدام کرد و حتی از گروهی که جنبش از آنها با نام کودتاگر یاد می نمود، حمایت کرد ؛ ولی حماس هرگز در صدد برنیامد تا قاهره را از نقش میانجیگرایانه ای که در پرونده رابطه میان فتح و حماس و همچنین ماجرای سرباز به اسارت گرفته شده صهیونیست ایفا می کند، محروم سازد.
انتقادهای کلی
حماس در حل اختلافات خود با کشورهای عربی همیشه با صبر و دوراندیشی عمل می کند و بر خلاف دیگر گروه ها و احزاب فلسطینی، در بیان مواضع خود هرگز از سیاست اتهام و تخریب چهره دیگران استفاده نمی کند ؛ بلکه بر نقد واقعگرایانه و نصیحت تکیه می نماید، بدون آنکه روابط خود را ـ حتی در سخت ترین شرایط ـ قطع کند.
با وجود حمایت های امنیتی مصر از محمد دحلان ؛ حماس هرگز انگشت اتهام به سمت قاهره دراز نکرد و تنها به ارائه گزارش هایی درباره نقش گروه دایتون در قتل افراد و انجام اقدامات خرابکارانه به مسئولان مصری اکتفا کرد.
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حتی در جریان داستان ساختگی بازداشت گروهی از اعضای حماس که اسلحه به اردن قاچاق می کردند، هرگز از در خصومت با این کشور وارد نشد ؛ بلکه تنها به رد اتهامات اکتفا و تاکید کرد که هدف از این داستان های ساختگی جلوگیری از سفر محمود الزهار، وزیر امور خارجه فلسطین به امان است.
سعه صدر حماس تا جایی است که وقتی گردان های قسام موفق شدند کامیون های حامل تسلیحات نظامی که از یک کشور معلوم الحال حاشیه خلیج فارس برای گارد عباس ارسال شده بود، را توقیف کنند ؛ جنبش تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که این محموله نظامی از سوی یک کشور حاشیه خلیج فارس ارسال شده است و از ذکر نام کشور خودداری کرد و از سوی دیگر، رهبران جنبش نیز برای آنکه از حساسیت مسئله بکاهند، اعلام کردند که این محموله نظامی شامل لباس های ضد گلوله و چادر بوده است.
حماس همچنین تاکید خاصی بر رابطه با اتحادیه عرب و دبیر کل آن داشته و دارد و در نشست های عمومی آن حضور یافته یا پیامی را ارسال داشته است ؛ ضمن آنکه هرگز از در انکار با طرح صلح عربی وارد نشده و تنها به گفتن این نکته اکتفا کرده است که این طرح نیاز به تجدید نظر دارد و دشمن صهیونیستی نیز حاضر به قبول طرح نیست.
در یک جمع بندی از مطالب گذشته می توان گفت اصولی که حماس در روابط خود با کشورهای عربی مد نظر دارد، اصولی درست و مبتنی بر یک استراتژی روشن و شفاف است. حماس از اشتباهاتی که جنبش فتح پیش از این مرتکب شده و بهایش را نیز ملت پرداخته است، عبرت می گیرد.
متاسفانه کشورهای عربی با ضعف روزافزون خود، آمادگی لازم را برای کرنش هر چه بیشتر در مقابل پروژه آمریکایی ـ صهیونیستی پیدا کرده اند که نتیجه این امر نیز اعمال فشار هر چه فزون تر بر حماس است و ما نمونه این امر را عملا بعد از پیروزی حماس در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین، پاکسازی غزه از رجس وجود کودتاگران و حاکمیت حماس بر نوار غزه می بینیم.
به هر حال، حماس آینده روابط خود با کشورهای عربی را تاریک نمی بیند. خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش معتقد است که اردن و فلسطین در یک سنگر هستند و وقت آن رسیده است تا در سنگر رویارویی با دشمن صهیونیستی همسو و هماهنگ عمل کنند. موسی ابومرزوق هم در مورد روابط حماس با مصر می گوید: “این روابط تابع فاکتورهای موقت و زودگذر نیست.”
روابط ثابت
روابط مستحکم حماس با یمن، سودان، عمان و الجزایر که همیشگی و ثابت بوده، نشانگر اهمیتی است که این جنبش به مناسبات خود با کشورهای عربی می دهد. حماس توانسته است ارتباط مستمر خود با رهبران و روسای چهار کشور عربی مذکور را حفظ کند و آنها را در جریان تحولات فلسطین قرار دهد. تاریخ ثابت کرده است که این کشورهای عربی در سخت ترین شرایط حامی ملت و مسئله فلسطین بوده اند.