صادق ملکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: نگاه آنکارا به فلسطین تاکتیکی و نگاه تهران استراتژیکی بوده است، اما جواب این دو سیاست باید راهنمای عمل سیاسی آینده باشد.
نویسنده: صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی
درحالی که افکار عمومی و محافل سیاسی در ایران عمدتا مشغول بحث بر سر خروج آمریکا از برجام و عواقب آن هستند، سفارت آمریکا به قدس منتقل شده و ده ها فلسطینی کشته شده و تعداد بسیاری زخمی شدند. این تحول اگرچه تلخ و دردآور است اما تعمق در آن بیانگر آن است که اجرای این سیاست خود می تواند بخشی از سیاست مهار ایران باشد که با مهارت و ظرافت خاص اجرا گردیده است.
آمریکا با انتقال سفارت خود به قدس بحرانی را در خاورمیانه موجب شد، اما خاورمیانه از این مرحله می گذرد، آنچنان که منطقه از فاجعه تشکیل اسرائیل عبور کرد. زخم کهنه فلسطین هرازچند گاه با بحرانی قلوب مسلمانان را جریحه دار و برخی از کشور ها و مقامات آنان را وادار به دادن شعارهای تند می نماید، اما در عمل کشور های منطقه فرا تر از آن نرفته و نتایج ملموسی برای فلسطین به بار نمی آورند.
ما ادعا داشته و داریم که موضوع فلسطین برای ایران امری راهبردی و برای ترکیه موضوعی تاکتیکی بوده است، اما شرایط و وقایع به گونه ای است که نشان می دهد ایران خواسته و یا ناخواسته در سایه ترکیه قرار گرفته است.
از زمان اعلام انتقال سفارت آمریکا به قدس تا عملی نمودن آن هیچ کشوری به اندازه ترکیه در این موضوع فعال نبوده و اعلام سه روز عزای عمومی در ترکیه و تشکیل کنفرانس فوق العاده سران اسلامی در استانبول نقطه اوج این تلاش ها بوده است.
مهم ترین سرفصل سیاست خارجی ایران در چهار دهه گذشته، آزادی قدس و رهایی فلسطینی ها از زیر یوغ اسرائیل بوده است. حتی در مقطع جنگ اگر امام نگفته بود راه قدس از کربلا می گذرد، برخی به جای اولویت دادن به دفاع از ایران در مقابله با صدام، به مقابله با اسرائیل می شتافتند.
تحولات در خاورمیانه و عملکرد مجموعه بازیگران آن برای تهران شرایطی را رقم زده است که باید چرایی زیر پرچم آنکارا برای فلسطین و فلسطینی فریاد زدن، محل بازاندیشی گردد. آرمانخواهی منطبق بر رویا، می تواند منجر به نتایجی گردد که با قربانی کنندگان فلسطین، زیر یک سقف جمع شده و فقط عزاداری کرده و بیانیه صادر کنید. روحانی به دعوت اردوغان در کنفرانس سران اسلامی استانبول در حالی حضور یافت که عدم شرکت نیز می توانست این فرصت حضور را از دست ایران بگیرد.
در سال های اخیر و در غیاب اعراب، ایران و ترکیه تبلور دو نگاه متفاوت به فلسطین این مهم ترین مسئله جهان اسلام بوده اند. ایران با استراتژی از نهر تا بحر به دنبال نابودی اسراییل بوده است و ترکیه با پذیرش واقعیتی بنام اسراییل به دنبال بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ و در نهایت در پی ایفای نقش میانجیگری بوده است. با توجه به شرایط حاکم بر منطقه و نگاه نظام بین الملل به موضوع فلسطین به موفقیت یا عدم موفقیت این دو انتخاب، نه یکبار و دو بار، بلکه می بایست چندبار اندیشیده و اگر نیاز به تجدید نظر بود نسبت به آن نباید تردید کرد.
ما به دنبال چه بودیم و امروز یا فردا چه خواهد شد. باید با تفکر و درک راهبردی از شرایط، منافع خود را در چارچوبی قابل تحقق تعریف کنیم. باید با شناخت عمیق ابعاد تحولات را درک کرده با واقعیت ها روبرو شویم. در حال حاضر نه تنها اسرائیل نابود نشده بلکه این خط مقدم مقاومت است که تضعیف و قدس پایتخت گردیده است. بدانیم که همانگونه که اسرائیل پذیرفته شد در بلندمدت انتقال پایتخت به قدس نیز پذیرفته خواهد شد.
در بازی دوگانه آنکارا در قبال فلسطین و اسرائیل، در حالی که نمایندگان حزب حاکم بر ترکیه پیشنهاد قطع رابطه با اسرائیل را در پارلمان این کشور رد می نمایند، از سوی دیگر آنکارا با اقداماتی چون اعلام سه روز عزای عمومی، برگزاری تظاهرات علیه انتقال پایتخت به قدس و تشکیل کنفرانس فوق العاده سران کشورهای اسلامی جایگاه خود را در نزد مسلمانان بعنوان حامی و ناجی اصلی مردم فلسطین تثبیت کرده و موفقیت رویکرد خود را به رخ دیگران می کشاند.
از منظری و در شرایطی که اردوغان خود را برای انتخابات زودهنگام آماده می نماید، این تحول موهبتی الهی برای وی محسوب می گردد. اردوغان اگرچه اقدام آمریکا را محکوم کرده و انتقال پایتخت خود به قدس را تهدیدی برای مسلمانان عنوان می نماید اما از سوی دیگر با استادی ضمن استفاده از این موقعیت، از این تحول به عنوان فرصتی برای تامین منافع های داخلی و خارجی بهره می گیرد.
آری، تلخ، اما واقعیت است. امروز در عمل ایران به عنوان کشوری که چهار دهه پرچم فلسطینی ها را بر دوش کشیده است، در سایه ترکیه ای قرار گرفته است که به موضوع فلسطین نگاهی تاکتیکی و ابزاری داشته است. سال هاست فلسطین، فلسطینی و قدس در بخش مهمی قربانی معادلات و محاسبات داخلی و بیرونی کشور ها بوده و کنفرانس استانبول هم نیز نتایجی خارج از این در عمل نخواهد داشت.
ما باید قبول کنیم که خاورمیانه فقط متعلق به ما نبوده و مسئله فلسطین و فلسطینی ها تنها مسئله ما نبوده و تنها یک راه حل ندارد. پذیرش این موضوع یعنی پذیرش راهکارهای متعدد که یکی از آن ها می تواند آن باشد که ما فلسطینی تر از فلسطینی نباشیم. باید به این اندیشید که ما، منطقه و جهان نسبت به هم چه کرده و نتایج عملی آن چه بوده و باید پس از این چه کنیم. اگر بپذیریم که در عرصه سیاست عدالت و اخلاق معنا ندارد، از دو راه آنکارا و تهران، بنظر می رسد راه دوم جواب بهتری داده است. بی تردید قدس سرنوشتی دردآور داشته اما دردآور تر از آن غفلت از پذیرش واقعیت هایی است که با نفی آن صدمه ای بیشتر را تحمیل می نماید. نگاه آنکارا به فلسطین تاکتیکی و نگاه تهران استراتژیکی بوده است، اما جواب این دو سیاست باید راهنمای عمل سیاسی آینده باشد.
نکته آنکه در پی شعار لزوم خروج ایران از عراقی که تهران در رهایی آن از داعش نقش کلیدی داشته است، باید ضمن چاره اندیشی، بدانیم که این موجی است که از عقبه قوی داخلی و حمایت منطقه ای و جهانی برخوردار بوده و ادامه شعارهای عراق در لبنان، سوریه و یمن نیز دیر یا زود به گوش خواهد رسید. اهمیت تامین منافع بی هیچ ملاحظه ای شاید سبب گردد که استارت محدود نمودن ایران در خاورمیانه را دوستان قبل از دشمنان و رقبای منطقه ای ایران، بزنند.
منبع : دیپلماسی ایرانی ، 30/02/1397