روز جمعه، اول ژوئن 2018 برابر با شانزدهم رمضان 1439، رزان النجار، پرستار فلسطینی، با روپوش سفید امدادی و در جریان کمک به مصدومان «تظاهرات بازگشت» با شلیک مستقیم سربازان اسرائیلی شهید شد.
ماه ژوئن میلادی و ماه رمضان قمری یادآور دو رویداد مهم و تعیین کننده در تاریخ معاصر فلسطین و بلکه تاریخ ناسیونالیسم عربی به شمار می آیند.
امروز پنجم ژوئن، سالگرد آغاز جنگ شش روزه است. پنجاه و یک سال پیش در بامداد ظلمانی چنین روزی و با لو رفتن نقشه سرهنگ جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر و نماد تکرارناپذیر ناسیونالیسم عربی، نیروی هوایی ارتش اشغالگر اسرائیل، با استفاده از ظرفیت کامل ناوگان هوایی خود، در سه نوبت و مجموعاً با 492 پرواز، تقریباً کل توان نیروی هوایی مصر را در سینا، دلتا، وادی نیل و قاهره روی زمین نابود کرد. ارتش مصر در چنان شوکی فرورفت که مجالی برای واکنش نیافت؛ جبهه ناسیونالیسم عربی اما، به نیابت از مصر و از ناحیه اردن و سوریه وارد عمل شد. نیروی هوایی پادشاهی اردن هاشمی، فرودگاه کفرسرکن را بمباران کرد و نیروی هوایی جمهوری عربی سوریه، پالایشگاه نفت حیفا و پایگاه هوایی مجیدو را به آتش بست و گفته می شود نیروهای عراقی هم نتانیا در ساحل مدیترانه را هدف قرار دادند. اسرائیل، سرمست از فلج کردن نیروی هوایی مصر – به عنوان جبهه اصلی – به سراغ سوریه و اردن رفت و با نابود کردن کامل توان هوایی اردن و بخش قابل توجهی از ناوگان هوایی سوریه، کار را در همان دو روز اول تقریباً یکسره کرد و با از دست دادن 26 هواپیمای جنگی، 416 جنگنده سه ارتش عربی را نابود کرد.
ژنرال عبدالحکیم عامر، به منظور تجدید قوا و طراحی ضد حمله، فرمان عقب نشینی از سینا را صادر کرد؛ اما اتفاق قابل ملاحظه ای نیفتاد و ارتش اشغالگر بدون مشکل خاصی سینا را درنوردید و علاوه بر تصرف نوار غزه، بر کرانه های کانال سوئز هم مسلط شد. در دو جبهه دیگر نیز، بلندیهای جولان، کشتزارهای شبعا و کرانه باختری و بیت المقدس شرقی را به تصرف خود درآورد. رژیمی که در 1948 روی کمتر از 21000 کیلومتر مربع اعلام موجودیت کرده بود، در این جنگ حدود هفتاد هزار کیلومتر مربع – سه و نیم برابر مساحت اولیه خود – را تصرف کرد و با از دست دادن حدود 800 جنگجو و اسیر شدن 15 نفر، تلفات و خسارات سنگینی به ارتشهای عربی تحمیل کرد: 21500 کشته، 45000 زخمی و 6000 اسیر جنگی! هرچند جمال عبدالناصر استعفا کرد اما با تظاهرات فراگیر مصریها به قدرت بازگشت و سه سال بعد، در سپتامبر 1970، یک روز پس از برقراری آتش بس میان ملک حسین پادشاه اردن و یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین در قاهره درگذشت.
عربها و به ویژه مصریها در سرخوردگی ناشی از «نکبه» 1948 و «نکسه» 1967 همواره در پی ترمیم وجهه خود و جبران شکست بودند و این آرزو را در جنگ رمضان 1393 قمری (اکتبر 1973) پیگیری کردند و تا حدودی به آن دست یافتند. دو ارتش مصر و سوریه در یک اقدام غافلگیرانه، به صحرای سینا و بلندیهای جولان حمله ور شدند و تلفات و خسارات سنگینی به ارتش اسرائیل وارد کردند. هرچند در جبهه سوریه جولان دوباره از دست رفت، ولی مصریها به دستاوردهای قابل توجهی رسیدند که شاید از همه مهمتر، شکستن اسطوره شکست ناپذیری اسرائیل بود. کنترل مصریها بر سینا البته تا به امروز ناقص است و ارتش مصر با محدودیتهای فراوانی در اعمال حاکمیت در این بخش از خاک خود مواجه است.
اکنون فلسطین مانده است و غزه و محاصره ای که از هر سو بر آن تحمیل میشود و “رزان” هایی که هر از گاهی در خون خود می غلتند. سرشکسته از ژوئن و امیدوار به رمضان؛ و جهانی که این فاجعه و البته فجایع مشابه فراوان دیگر را با سکوت! به نظاره نشسته است و “صفقةالقرن”ی که می رود تا در صورت تحقق، همه امیدها را به کابوس مبدل گرداند.