چهارشنبه 30/آوریل/2025

ماجد فرج رئیس سازمان اطلاعات فلسطین کیست؟

دوشنبه 8-ژانویه-2018

او خود دریکی از معدود گفتگوهای مطبوعاتی‌اش، در مصاحبه با مجله‌ی «دیفنس نیوز» آمریکا بهصراحت درباره‌ی هماهنگی امنیتی سخن گفته و صریحا اعلام کرد دستگاه تحت مدیریت اودر خلال انتفاضه‌ی قدس که از اکتبر 2015 آغاز شده بود، جلوی 200 عملیات [ضداشغالگری] را گرفته است!

این صحنهرا در نظر بگیرید: ماجد فرج، رئیس دستگاه «اطلاعات عمومی» حکومت خودگردان، در مجلسشامی که دستگاهش در شمال کرانه‌ی باختری برای ایتام برگزار کرده نشسته است. چشمشبین ایتام می‌چرخد و گاهی دستی به سر بعضی از آنها می‌کشد. حتی برای بعضی‌ها شخصالقمه درست می‌کند و در دهانشان می‌گذارد. بعد که همه شامشان را می‌خورند، رئیسدستگاه اطلاعاتی فلسطین شروع می‌کند به یک سخنرانی مفصل درباره‌ی اشغالگران و آشتی[فلسطینی-اسرائیلی] و دخالت عرب‌ها درمسائل فلسطین. هرچه صحبتش پیش می‌رود، صدایش بلندتر می‌شود. در اوج صحبت شروع میکند به حمایت از سعودی‌ها و مصری‌ها در برابر قطر، درحالیکه تا این لحظه حکومتخودگردان فلسطین درباره‌ی بحران خلیج فارس [بین قطر و چهار کشور عربیِ عربستان وامارات و بحرین و مصر] سکوت کرده بود.

محمود عباس

به گزارشروزنامه الاخبار لبنان، باین موضع‌گیری سرلشگر ماجد فرجِ 56 ساله، به سرعت در صدرخبرهای داخلی فلسطین و خبرگزاری‌های عربی قرار می‌گیرد. هیچ کدام از حاضرین تصورنمی‌کردند که صحبت‌های او در این مجلس شام، اینقدر مورد توجه رسانه‌ها واقع شده وچنین دردسری برای محمود عباس (رئیس تشکیلات خودگردان) به بار آورد.

مرد پشتپرده تشکیلات خودگردان کیست؟

صحبت‌هایماجد فرج در آن ضیافت شام، چندان مطابق با حال و هوای شخصی او و همینطور ماموریت‌هاییکه در آن دستگاه حساس بر عهده دارد نیست. از جمله‌ی وظایف فرج، ایفای نقش اصلی درزمینه‌ی «هماهنگی امنیتی» با اسرائیل است. فرجبا توجه به همین جایگاه حساس خود، تبدیل به یک شخصیت مهم در عرصه‌ی فلسطین شده وتقریبا در همه‌ی مسافرت‌های محمد عباس همراه اوست. فرج معمولا از حضور در مقابلدوربین‌ها پرهیز دارد، در سکوت کار خودش را می‌کند و اصرار دارد که دستگاه تحتنظرش، همیشه در هاله‌ی بزرگی از «سری بودن» فرو برود.

داستانرسیدن فرج یا همان «ابوبشار» به نزدیک‌ترین حلقه‌ی اطرافیان محمود عباس، به اندازه‌یشخصیت فرج عجیب به نظر می‌رسد. او در اردوگاه آوارگان فلسطینیِ «الدهیشة» در جنوببیت لحم متولد شد. البته اصلیت خانواده‌ی آنها به روستای رأس ابوعمار در جنوب غربقدس می‌رسد که جزو مناطق اشغالی 1948 به حساب می‌آید.

ابوبشار دریک خانواده‌ی متوسط 6 نفره بزرگ شده و در کوچه‌پس‌کوچه‌های اردوگاه الدهیشه رشدکرد. بعدها پدرش علی فرج، در سال 2002 و در انتفاضه‌ی الاقصی و در زمانی کهاشغالگران منع آمد و شد اعلام کرده بودند، وقتی رفته بود تا برای خانواده‌اش نانبخرد، به ضرب 12 گلوله به شهادت رسید.

فرج درهمان زمان حیات پدر مجبور شد مثل دیگر فقرای آن اردوگاه، برای کمک به خانواده‌اشتحصیل را رها کند و در یک کارگاه نجاری در همانجا مشغول به کار شود. البته او بعداز چند بار تغییر دادن محل کارش، دوباره به تحصیل بازگشت و موفق شد در رشته‌‌یبازرگانی از دانشگاه آزاد قدس مدرک کارشناسی دریافت کند. فرج کاملا به زبان عبریمسلط است و کمی هم با زبان انگلیسی آشناست.

از کارنامهدرخشان مبارزاتی تا مسئولیت هماهنگی با اسرائیل

ابوبشار،تا پیش از وارد شدن به صفوف حکومت خودگردان، یک «کارنامه‌ی درخشان مبارزاتی» داشتهرچند که بعد از ورود به این تشکیلات چنان [در مسیر فاصله گرفتن از مبارزات] پیشرفت که به یکی از سران و نمادهای «هماهنگی امنیتی با صهیونیست‌ها» تبدیل شد.

ماجد فرج،از همان دوران نوجوانی بازداشت توسط اشغالگران را تجربه کرد. بعدها هم به واسطه‌یورود به «کمیته‌های جوانان» بارها و بارها ازسوی اشغالگران تحت تعقیب قرار گرفت.کمیته‌های جوانان، به نوعی شاخه‌یکارگری و مردمی جنبش فتح محسوب می‌شد و نقش بسیار فعالی در انتفاضه‌ی سنگ در سال1987 داشت. ماجد فرج هم یکی از نیروهای فعال آن انتفاضه بود. او در مجموعِ 15 باریکه از سوی اشغالگران دستگیر شد، جمعا 6 سال را در زندان‌های مختلف رژیم صهیونیستیگذراند (از زندان الفارعه و الظاهریه و المسکوبیه گرفته تا زندان الخلیل و نابلس والنقب).

در پیتوافق اسلو در سال 1994 [بین سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم صهیونیستی] و تشکیلحکومت خودگردان، ماجد فرج به عنوان یکی از افسران دستگاه «امنیت پیش‌گیرانه»تشکیلات خودگردان در بیت لحم مشغول به کار شد. [این دستگاه امنیتی، در آن دورانوظیفه‌ی مهمی در سرکوب نیروهایی داشت که بر خلاف توافق اسلو همچنان قصد داشتند بهمبارزه علیه اشغالگران ادامه دهند و به عبارتی، به عنوان «شاخه‌ی فلسطینی شاباک (دستگاهامنیت داخلی رژیم صهیونیستی) عمل و به نیابت از صهیونیست‌ها به تعقیب، دستگیری وسرکوب نیروهای مقاومت (از تمامی گروه‌ها) می‌پرداخت].

ماجد فرجمدتی بعد به عنوان مدیر دستگاه امنیت پیش‌گیرانه‌ی شهر دوراء از توابع الخلیل درجنوب کرانه‌ی باختری منصوب شد.

در آنبرهه، فرج جزو نزدیکان سرلشگر جبریل الرجوب (رئیس وقت دستگاه امنیت پیشگیرانه) بهحساب می‌آمد و همین، به او فرصت داد تا در سال 2000، به عنوان رئیس این دستگاه درکل استان الخلیل منصوب شود.

در سال2003 [یعنی یک سال پس از کشته شدن پدرش توسط صهیونیست‌ها] به عنوان مشاور وزیر وقتکشور، حکم بلعاوی، منصوب گردید و در سال 2007 به مدیریت دستگاه اطلاعاتی ارتشرسید. دو سال بعد یعنی در سال 2009 هم با حکم رئیس تشکیلات خودگردان به عنوان رئیسدستگاه «اطلاعات و امنیت عمومی» منصوب گردید و تا امروز همچنان در همین سمت قراردارد.

فرزندشهیدی که ۲۰۰ عملیات ضدصهیونیستی را سرکوب کرده!

ماجد فرجچهارمین رئیس این دستگاه از زمان تاسیسش به شمار می‌رود. پیش از او، سرلشگر توفیقالطیراوی (عضو کمیته‌ی مرکزی جنبش فتح) در این سمت قرار داشت که گفته می‌شود بهدلیل شنود از رئیس دفتر عباس، رفیق الحسینی، از سمت خود برکنار گردید.

مسئولیتتازه‌ی فرج، جایگاه سهل و آسانی نبود چرا که اعضای دستگاه تحت مدیریت او یا بهرئیس سابقشان الطیراوی وابسته بودند یا به محمد دحلان [که مدت‌ها در رأس دستگاهامنیت پیشگیرانه قرار داشت و دارای رابطه‌ی بی‌نظیری با صهیونیست‌ها بود ولی مدتیاست به دلیل اختلاف با محمود عباس از فتح اخراج شده است]. شاید روابط ماجد فرج با ابومازن از سال‌ها پیش، از زمان نخست‌وزیر عباس در دوران عرفات، بود که باعثشد رئیس تشیلات خودگردان به فکر انتصاب او به این سمت بیفتد چرا که می‌دانست باتوجه به وابستگی نیروهای دستگاه اطلاعاتی به الطیراوی و دحلان، عملا برای او ازاین نمد کلاهی بافته نخواهد شد [و لازم است یک نیروی نزدیک به او در رأس ایندستگاه قرار گیرد].

در عمل همفرج موفق شد یک تغییر بنیادی در این دستگاه به وجود آورد، نه فقط در سطح داخلیبلکه حتی در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی.

نام فرج ازوقتی معروف شد که اسمش با قضیه‌ی «هماهنگی امنیتی» [با رژیم صهیونیستی] گره خورد.او خود در یکی از معدود گفتگوهای مطبوعاتی‌اش، در مصاحبه با مجله‌ی «دیفنس نیوز»آمریکا به صراحت درباره‌ی هماهنگی امنیتی سخن گفته و صریحا اعلام کرد دستگاه تحتمدیریت او در خلال انتفاضه‌ی قدس که از اکتبر 2015 آغاز شده بود، جلوی 200 عملیات[ضد اشغالگری] را گرفته است!

از اینگذشته، عملکرد دستگاه اطلاعات و امنیت عمومی، در جریان ترور مبارز فلسطینی عمرالنایف در سفارت فلسطین در بلغارستان نیز مورد بحث و گفتگوی مفصل در رسانه‌ها قرارگرفته و در آنجا هم باز به نوعی نام ماجد فرج بیش از گذشته در رسانه‌ها مطرح شد.

اماصهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها و حتی برخی کشورهای منطقه چرا به ماجد فرج توجه نشان می‌دهند؟یکی از دلایل آن برمی‌گردد به عملکرد او در دستگاه اطلاعاتی و همینطور ویژه و خاصبودنش در پرونده‌ی «هماهنگی امنیتی» در کرانه‌ی باختری. از این گذشته می‌توان بهنقش پررنگ او دستگاهش در آزادسازی دو گروگان سوئدی اشاره کرد که در سال 2015 ازطرف یکی از گروه‌های مسلح ضد نظام به گروگان گرفته شده بودند. بعد از آزادی این دوگروگان، دستگاه تحت مدیریت فرج به صراحت از نقش خود پرده برداشته و نام این روند[میانجی‌گری] را عملیات «تشکر از عمل نیک سوئد» (به واسطه‌ی به رسمیت شناختن دولت فلسطیناز سوی آن کشور) اعلام نمود. در کنار اینها می‌توان به ارتباط فرج با روند آشتیملی فلسطین و آشتی فتح و حماس اشاره کرد. همه‌ی اینها دست به دست هم داده و عواملآن توجه پیش‌گفته را به وجود آورده است. بنابه همین عوامل است که به صورت گسترده‌ایاز او به عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی جانشینی محمود عباس یاد می‌شود.

 

در موضوعآشتی ملی و آشتی فتح و حماس، ماجد فرج در گفتکوهای قاهره شرکت داشت و سپس با سفربه غزه با رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه (یحیی السنوار) دیدار و گفتگو کرد. ماجدفرج بر بسیاری از موضوعات امنیتی در بحث آشتی ملی اشراف دارد اما در خصوص بسیاریاز این پرونده‌ها از خود سرسختی نشان می‌دهد. در همان جریان سفر به غزه هم نزدیکبود که رفتار ماجد فرج باعث مشکل بزرگی بین فتح و حماس شود. طبق آنچه حماس از آنپرده برداشته، ماجد فرج و تیمش به صورت مسلح وارد غزه شده بودند (از جمله با موشک‌هایدوش‌پرتاب!). ضمنا او حاضر نشده بود حتی یک شب در غزه بخوابد، لذا با دست زدن بهمانوری خاص، شب را در بیرون از غزه گذرانده و برای ادامه‌ی مذاکرات فردا صبح زودبه آنجا بازگشته بود.

در برهه‌یاخیر همراهی همیشگی فرج با محمود عباس و نزدیکی فراوانش به او و تبدیل شدنش بهرفیق همیشه‌همراه ابومازن، نظرهای زیادی را به خود جلب کرده است تا جایی که برخیمنابع می‌گویند رئیس تشکیلات خودگردان هرچه ماجد فرج بگوید را باور می‌کند. از سویدیگر، سرلشگر فرج در تماس دائم با مقامات آمریکایی است و چند باری نیز با مقاماتجدید کاخ سفید دیدار داشته است. این مسئله نیز به نوبه‌ی خود سوالاتی را درباره‌یگسترش یافتن نقش او در حال حاضر و یا حتی گسترده‌تر شدنش در مراحل آتی [و حتیرسیدنش به ریاست تشکیلات خودگردان] مطرح نموده است. هرچند که همه‌ی این مسائل یکطرف است، و نداشتن پایگاه مردمی و همچنین نبودن اجماعی در فتح بر سر او، در طرفدیگر. با توجه به این دو نکته باید گفت محقق شدن رویای او در رسیدن به ریاستتشکیلات خودگردان، چندان هم ساده نخواهد بود.

 

منبع :فردا ، 16/10/1396

 

لینک کوتاه:

کپی شد