یکشنبه 22/سپتامبر/2024

به‌رسمیت شناختن صهیونیست‌ها، پرده آخر اصلاحات بدون ترمز بن‌سلمان

یکشنبه 8-آوریل-2018

ولیعهد جوان آل سعود با مطرح کردن شناسایی رژیم اشغالگر قدس به دنبال اهداف جاه طلبانه جدیدی در منطقه است.
در روزهای  گذشته و هم‌زمان با پنجمین روز راهپیمایی «بازگشت» در نوارغزه، محمد بن‌ سلمان ولیعهد عربستان سعودی، در اظهارنظری بی‌سابقه اعلامکرد اسرائیلی‌ها نیز مانند فلسطینی‌ها حق دارند در سرزمین خود زندگی کنند.همین یک جمله کافی بود تا این برداشت در ذهن مخاطبان شکل بگیرد که گفته بن‌سلمان می‌تواند به معنای به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شدن اسرائیل از طرف عربستانباشد؛ موضوعی که حداقل در 70 سال گذشته از خط قرمزهای کشورهای جهان اسلامبوده است. این اتفاق در حالی رخ داده است که پیش از این گام‌های قبلی برایاین رخداد از طرف ریاض برداشته شده بود و به همین دلیل این سوال پیش می‌آیدکه آیا می‌توان این تصمیم را در ادامه اصلاحات بن سلمان دانست؟ و اگر اینگونه است اهداف چنین رفتار پر ریسکی از طرف ولیعهد جوان سعودی چیست؟ چرا دربرهه کنونی رژیم صهیونیستی در مرکز توجه سیاست خارجی آل سعود قرار گرفتهاست؟ 

شناسایی، نقطه وصل رویای بن سلمان به امید صهیونیست ها

منافع مشترک با اسرائیل یا دشمن مشترک؟

محمد بن سلمان ولیعهد جوان سعودی در گفت‌وگو با مجله «آتلانتیک» ازمنافع مشترک کشورش با رژیم صهیونیستی خبر داد. از نظر بن‌ سلمان، در صورتبرقراری صلح، منافع مشترک زیادی میان عربستان و کشورهای عضو شورای همکاریخلیج‌ فارس و دیگر کشورها از جمله مصر و اردن وجود دارد.

وی بیانکرده بود: معتقدیم این حق فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها است که در سرزمینشانزندگی کنند. ولیعهد سعودی همچنین مدعی شده است که در قبال مسجد الاقصی وحقوق ملت فلسطین احساس نگرانی می‌کنیم، اما هیچ مشکلی با هیچ ملت دیگرینداریم.

وی ادامه داده بود: چنانچه صلح محقق شود، اسرائیل و کشورهای حوزه خلیجفارس مصالح مشترکی خواهند داشت و حق هر ملتی است که در کشور خود در صلح وامنیت زندگی کند. این در شرایطی است که عربستان همواره در شورای همکاریخلیج‌ فارس نقش رهبری را داشته، بنابراین اظهارات بن‌ سلمان می‌تواند درمیان‌ مدت بر مواضع دیگر کشورهای عربی نیز در قبال رژیم اشغالگر قدس تأثیربگذارد، اما اینکه چه منافع و مصالح مشترکی بین ریاض و تل آویو شکل گرفتهجای سوال است؟ شاید بتوان این فرض را مطرح کرد که منظور بن سلمان از منافعمشترک، دشمن مشترک است یعنی نیرویی که دست‌های ریاض را در تحولات منطقهخالی گذاشته و مانع پیگیری اهداف متجاوزانه رژیم جعلی صهیونیستی در منطقهشده است. 

 به هر حال نمی‌توان این رفتار ولیعهد سعودی را بدون پیش زمینه قبلی دانست، چرا که دیدارهای مخفیانه در سفر به تل آویو، تعدیل مواضع در قبالجنایات رژیم صهیونیستی، بازگشایی حریم هوایی ریاض بر روی پروازهای مستقیمدهلی به تل آویو، تعاملات و زد و بندهای سیاسی با دونالد ترامپ در انتقالسفارت آمریکا از تل آویو به قدس از جمله مواردی هستند که در پروسه خیانت بنسلمان به فلسطینان و جهان اسلام  در پرده آخر یعنی به رسمیت شناختن رژیممنحوس اسرائیل به نمایش در آمده است. 

 
شناسایی، نقطه وصل رویای بن سلمان به امید صهیونیست ها

 توافق استراتژیک با آمریکا در گرو رابطه با تل آویو

ولیعهد سعودی با مطرح کردن شناسایی رژیم صهیونیستی به دنبال اهداف جاه طالبانه جدیدی در منطقه است.
یکروزنامه لبنانی سال گذشته نامه محرمانه عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی بهمحمد بن سلمان ولیعهد ریاض ا منتشر کرد که متن نامه حاکی از عادی سازیروابط این کشور با رژیم صهیونیستی بود. در این نامه عادل الجبیر مطرح کردهبود: محمدبن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، لازم است به شما درباره طرحایجاد روابط میان عربستان و اسرائیل بر اساس توافق استراتژیک با آمریکاصحبت کنم. عربستان در توافق استراتژیک مشترک با دونالد ترامپ رئیس‌ جمهورآمریکا متعهد شد که هر نوع تلاش آمریکایی ـ سعودی کلید موفقیت است؛ زیرا دردو جهان عربی و اسلامی، عربستان بهترین کشور برای حل مشکلات است و مسئلهفلسطین به هیچ وجه قابل حل شدن نیست، مگر اینکه عربستان از آن حمایت کندزیرا عربستان قبله مسلمانان است.

در ادامه این نامه ضمن تاکید بر تسلیحات هسته‌ای اسرائیل و توان نظامیصهیونیست ها  آمده است: در ابتدا، عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل موردقبول جهان عرب نخواهد بود، اما با توجه به توان و قدرت اسرائیل و وجودتوان اقتصادی در کشورهای عربی، خاورمیانه شکوفا خواهد شد و صلح و ثبات بهوجود خواهد آمد. در این نامه ادعا شده است: ایجاد روابط نزدیک میان عربستانو اسرائیل متضمن خطرپذیری از طرف عربستان علیه ملت‌های اسلامی است وعربستان وارد این رابطه نمی‌شود مگر اینکه احساس کند دشمنی آمریکا با ایرانصادقانه است. بنابراین سفر دو هفته‌ای بن سلمان به آمریکا در این تصمیم بیپروا بی تاثیر نبوده است.


شناسایی، نقطه وصل رویای بن سلمان به امید صهیونیست ها

نوآوری و اصلاحات در فرای مرزها برای تثبیت قدرت 

به نظر می‌رسد که بن سلمان نوآوری و اصلاحات درونی عربستان را به خارجاز مرزهای سعودی کشانده تا رویای جاه طلبی خود را حالا با امید بهصهیونیست‌ها به واقعیت تبدیل کند. این جوان سعودی پس از آنکه مخالفان خودرا نسبت به گسترش قدرت خود آگاه کرد و برای مدتی چهل شاهزاده سعودی را بهبهانه واهی فساد زندانی کرد،گستره قلمرو قدرت خود را تا حدودی مشخص کرد،اما حالا نوبت به خارج از مرزها رسیده و نیاز به یک کشور همراه دارد تا درعرصه بین الملل خود را به آن پیوند دهد. همان‌گونه که سیاست عربستان ازدیرباز همراهی با قدرت برتر بود. به همین دلیل یک رابطه عرضه و تقاضا وبازار محور بین ریاض-واشنگتن شکل گرفته است. ترامپ به دنبال پول است و بنسلمان به دنبال امنیت با دپوی سلاح‌های آمریکایی.

سیاست‌های تجاوزگزایانه آل سعود مثل کشتار مردم یمن نیاز به سکوتغربی‌ها دارد تا بن سلمان اهداف زیاده خواهانه و مداخله جویانه خود را درمنطقه عملیاتی کند و در مقابل نیز آمریکا به دنبال ایجاد شکاف عمیق‌تر درجهان اسلام نسبت به مسئله فلسطین است. به نظر می‌رسد این امر نیز معاملهسیاسی مطلوبی باشد. تحت چنین شرایطی بحث‌هایی همچون حقوق بشر، جنایات جنگی وتجاوز به خاک یک کشور مستقل در رابطه با جنگ سه ساله یمن رنگ می‌بازد تازد و بندهای سیاسی سعودی‌ها با غربیان به خوبی به نتیجه برسند.

شناسایی، نقطه وصل رویای بن سلمان به امید صهیونیست ها

 اهداف اصلاح طلبانه ریاض در سیاست خارجی 

محمد بن سلمان خود را در درون عربستان یک فرد مصلح و به روز نشان دادهاست و با ایجاد یک فضای باز نمایشی نسبت به زنان تلاش کرد نظر نسل جوانجامعه بسته عربستان را به خود جلب کند، اما محیط داخلی به تنهایینمی‌توانست خواسته‌های وی را برآورده کند، بنابراین عرصه سیاست خارجی گزینهدیگری بود تا رویای جاه طلبانه بن سلمان را به واقعیت تبدیل کند. در اینمیان دو گزینه پیش رو داشت تا بتواند نقشه قدرت گیری خود را عملی کند. یکیاینکه در رابطه با معضل اصلی جهان اسلام یعنی رژیم صهیونیستی تصمیمیراهبردی اتخاذ کند و دیگری در مورد عقب نماندن از تحولات و حفظ موقعیت قبلیو گسترش آن بود که این امر در تحولات سوریه و راه اندازی جنگ یمن نمودپیدا کرد.

اما معضل اصلی یعنی اسرائیل باید یک بار برای همیشه در عرصه سیاست خارجیریاض حل و فصل می‌شد تا حمایت قدرت خارجی یعنی آمریکا به خوبی جلب شود.تعدیل مواضع، دیدارهای مخفیانه، اذعان به قدرت هسته‌ای و نظامی رژیمصهیونیستی و در نهایت لغو ممنوعیت پرواز خطوط هوایی اسرائیل همه و همه درهمین راستا بود تا جایی که کارشناسان سیاست خارجی کمتر نسبت به اظهاراتولیعهد آل سعود درباره شناسایی رژیم صهیونیستی دچار بهت و حیرت شدند.

بنابراین با توجه به برآیندهایی که در رابطه با عادی سازی روابط عربستانبا رژیم صهیونیستی وجود دارد، می‌توان سه دلیل عمده را مطرح کرد:

1- دستیابی به سلاح هسته‌ای و ایجاد یک رابطه راهبردی با تل آویو؛می‌توان این احتمال را مطرح کرد که بن سلمان با اتکا به منابع غنی اورانیومعربستان تلاش دارد یک معامله اقتصادی راهبردی با رژیم اشغالگر قدس ایجادکند.

2- مصر جز اولین کشورهای جهان اسلام بود که توسط انور سادات رابطه‌اش باصهیونیست‌ها عادی شد. از آنجایی که قاهره در رکود و بحران داخلی غرق است،حالا فرصت مناسبی است تا عربستان خود را به عنوان برادر بزرگتر کشورهایعربی معرفی کند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکند.

3- رقابت با ایران را می‌توان از مهمترین دلایل عادی سازی این رابطهدانست ایجاد تقابل در مقابل محور مقاومت و شکست بدون دستاورد در تحولاتاخیر منطقه، بن سلمان جوان را بیشتر نسبت به عادی سازی رابطه با تل آویومصمم‌تر کرده است.

اما همواره تمام پیش بینی‌ها در جهان سیاست آن طور که مورد توجه بودهعملیاتی نشده است، بنابراین باید منتظر ماند و دید اصلاحات بدون ترمز فرزندسعودی به کجا خواهد رسید.

منبع : باشگاه خبرنگاران ، 18/01/1397

لینک کوتاه:

کپی شد