بحران اوکراین برای بخش گستردهای از افکار عمومی جهان غافلگیر کننده بوده اما این اتفاق برای متخصصان امور بین الملل و کشورهایی که دارای مراکز پژوهشی جدی بوده یا دارای محافل مشورتی برای تصمیم سازی هستند امری قابل بیش بینی بود. نگاه به دو مسئله که میان آنها ارتباط مستحکمی وجود دارد برای تایید این ایده که چنین بحرانی برای این محافل بین المللی امری غافلگیر کننده نبوده کافی است و آنها عبارتند از:
الف- آنچه اسناد ریاست جمهوری روسیه نامیده شده و به امضای ولادیمیر پوتین (Vladimir Putin) رسیده که برای سال 2002 تا 2015 تنظیم شده است. در یکی از این اسناد که مجموعاً 41 صفحه بوده و در تاریخ 31/12/2015 منتشر گردیده چنین آمده است:
1- تقویت تواناییهای نظامی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) (North Atlantic Treaty Organization (NATO)، واگذاری وظایف جهانی به این سازمان به نحوری که نقض قواعد و قوانین بین المللی است، تشویق و ایجاد انگیزه برای کشورهای عضو این پیمان برای فعالیتهای نظامی، گسترش عرصه برای عضویت در آن و توسعه مرزهای این سازمان نظامی و ایجاد زیرساخت های نظامی برای این پیمان نظامی در نزدیکی مرزهای روسیه همگی از جمله عواملی است که برای امنیت ملی روسیه تهدیداتی را به وجود آورده است. همچنین این مسائل فرصتهای حفظ ثبات جهانی و منطقهای را شدیداً کاهش داده چرا که موجب استقرار سامانههای دفاع موشکی آمریکا در اروپا، منطقه آسیا، اقیانوس آرام و شرق دور را فراهم شده علاوه بر آنکه موجب توسعه سامانه سلاحهای استراتژیک دقیق و گسترش سلاح در فضا گردیده است.
2- هدف موضع غرب مقابله با فرایندهای همگرایی و ایجاد نقاط درگیری در منطقه اورآسیا است که بر تحقق منافع ملی روسیه تاثیرات منفی خواهد داشت. حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا (European Union (EU)) برای انقلاب در اوکراین به شکاف عمیق در جامعه این کشور و آغاز درگیری مسلحانه در آن گردید. علاوه بر آنکه این اقدامات به تقویت ایدئولوژی نژادی راستگرای افراطی و ایجاد عمدی یک تصویر از روسیه در ذهن اوکراینیها به عنوان دشمن و شرط بندی غیر قابل قبول برای حل اجباری تناقضات و بحران اجتماعی واقتصادی عمیق در اوکراین در این کشور شرایط بی ثباتی پدید آورده است و چنین شرایطی برای اروپا نیز پیامدهایی خواهد داشت که البته پیامدهای آن به طور مستقیم بر مرزهای روسیه منعکس شده است.
3- یک خطر همیشگی وجود دارد که در افزایش تعداد کشورهای دارای سلاح هستهای خودنمایی میکند علاوه بر آنکه خطراتی ناشی از انتشار سلاحهای شیمیایی و استفاده از آنها نیز وجود دارد. در کنار همه اینها تردیدهایی در خصوص دستیابی کشورهای خارجی به سلاحهای بیولوژیک و امکان توسعه و تولید آنها نیز احساس میشود، چنانچه شبکهای از آزمایشگاههای نظامی – بیولوژیک آمریکا در کشورهای اطراف روسیه گسترش یافته است.
4- در زمینه امنیت بین الملل روسیه همچنان در درجه اول به استفاده از ابزراهای سیاسی، حقوقی، دیپلماتیک و سازوکارهای حفظ صلح پایبند است و بکارگیزی توان نظامی برای حفظ منافع ملی تنها در صورتی انجام خواهد شد که بی اثر بودن ابزارهای مذکور ثابت شود.
ب- ادبیات سیاسی نخبگان روسیه به ویژه کسانی که دارای تاثیر گذاری بر محافل تصمیم گیری این کشور دارند. در این زمینه کافی است به مهمترین متفکر روسی معاصر یعنی الکساندر دوگین (Alexander Duggin) اشاره کنیم که در غرب به «مغز پوتین» (Putin Brain) شناخته میشود. وی در کتاب خود به نام «زیرساختهای ژئوپلوتیک: آینده روسیه ژئوپلوتیک» (Foundations of Geopolitics: The Geopolitical Future of Russia) که در سال 1999 منتشر شد مسائل مربوط به اوکراین را مورد بررسی قرار داده است. محورهای اصلی دیدگاه دوگین در این خصوص عبارتند از:
1- تمایل به استقلال اوکراین به یک درگیری مسلحانه قطعی با روسیه منتهی خواهد شد.
2- تسلط ناتو بر تنگه بوسفر و داردانیل، تسلط روسیه بر دریای سیاه را به امری بی فایده برای دستیابی به آبهای گرم تبدیل کرده است.
3- تلاش برای پیوستن به ناتو از سوی اوکراین نشان دهنده یک ناهنجاری مطلق است که با اقداماتی غیر مسئولانه انجام میشود.
4- گرایش به استقلال طلبی اوکراین نشان دهنده تهدیدی خطرناک برای پروژه اورآسیایی است که هدف اصلی استراتژی روسیه است.
5- لازمه تسلط روسیه بر سواحل دریای سیاه شمالی تسلط مطلق بر اراضی اوکراین تا اراضی آبخازیا است.
6- باید نفوذ غرب از این منطقه و تمام همسایگان روسیه به طور کامل پایان یابد.
دوگین در مورد موضوع اوکراین میگوید:
1- واقعیت ژئوپلوتیکی و قومی اوکراین به گونهای است که برای این کشور جز پایبندی به گزینه بیطرفی میان غرب و شرق امکان پذیر نمیکند.
2- وجود اوکراین در مرزهای کنونی و گرایشهای حاکمیتی آن ضربهای مهلک برای امنیت ژئوپلتیک روسیه بوده و مساوی با تجاوز به اراضی آن است.
3- اوکراین به بخشهای ذیل تقسیم شود:
– اوکراین شرقی (از شرق رودخانه دنیبر تا دریای آزوف) که در آن قومیتهای روسی و اردتدوکس غلبه دارد.
– کریمه که از لحاظ قومیتی منطقهای متنوع بوده و برخی گروههای آن ارتباطی خصمانه با ژئوپلتیک روسیه (مانند تاتارها) دارند. لذا باید بر کریمه تصرف شده و تحت کنترل استراتژی مستقیم مسکو قرار گیرد.
– بخش مرکزی اوکراین از چرنیگوف تا اودسا که دارای ارتباط فرهنگ با شرق اوکراین است و به طور کامل در محدوه نظامی ژئوسیاسی اورآسیا قرار دارد.
– غرب اوکراین دشمنی شدیدی با روسیه دارد و باید پیروی و گرایش آن به غرب ریشه کن شود و در آن «سازمان دفاعی قاره اورآسیا» ایجاد شود که در آن قلب اورآسیا (روسیه) با قلب اروپا (آلمان) همکاری میکند تا از این طریق ارتباط میان اروپا و آمریکا در بلند مدت نابود شود چرا که وجود اوکراین مستقل به معنای اعلام جنگ ژئوپلیتک به روسیه است.
4- برای جلوگیری از حمله ناتو روسیه باید اقداماتی فوری در مورد اوکراین انجام دهد.
تمام موارد فوق الذکر به طور واضح اشاره به آن دارد که مسئله اوکراین ادامه سیاست روسیه برای پاکسازی کشورهای حیاتی مجاور خود از هر گونه ارتباط امنیتی با غرب است که در اشکال مختلف میتواند خودنمایی کند. علاوه بر آنکه آشکارا دلالت بر آن دارد که اگر این هدف با ابزارهای مسالمت آمیز محقق نشود باید با استفاده از قدرت آنها را تحقق بخشید.
1- پیامدهای بحران اوکراین بر جهان عرب
تحلیل استراتژیک پشت پرده این بحران حاکی از رقابتی میان دو امپراطوری است، یکی امپراطوری اتحاد جماهیر شوروی که دچار فروپاشی شده و نگرانی آن است که این فروپاشی به داخل کشوری مرکزی (Core State) این امپراطوری یعنی روسیه وارد شود و از سوی دیگر امپراطوری آمریکا است که در برخی شاخصهای قدرت سخت و نرم در حال افول است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با پیامدهای خطرناک آن برای کشور روسیه در حال ادامه یافتن است چنانچه این مسئله در بیان دیدگاههای پوتین و الکساندر دوگین به آنها اشاره کردیم. اما افول آمریکا پدیدهای است که بسیاری از پژوهشهای آمریکایی به آن پرداختهاند که از جمله آنها پل کندی (Paul Kennedy) است که معتقد است توسعه بیش از حد (Overstretch) امپراطوری آمریکا بار زیادی برای آن ایجاد کرده و هزینههای ناشی از آن به شکل افول این امپراطوری نمایان شده است. همچنین پژوهش ریچارد بارنت (Richard Barnet) در دهه 80 قرن گذشته میلادی پیش بینی کرد آمریکا ظرف 25 سال به طور آشکار مظاهر این افول را درک خواهد کرد. از سوی دیگر پژوهش فلورا لویس (Flora Lewis) که یکسال پس از پژوهش پل کندی منتشر گردید ایده وی را مورد تایید قرار داده و معتقد است بار زیادی بر دوش آمریکا سنگینی کرده و به افول آن منتهی شده است. جیمز شلیزنجر (James Schlesinger) دیگر پژوهشگر آمریکایی تاکید دارد ایده افول آمریکا در قدرت اقتصادی، نظامی و نفوذ سیاسی امری مسلم به شمار میرود. پیتر پاسیل (Peter Passell) نیز در تحلیلی به این مسئله اشاره میکند که آمریکا دیگر در رقابت اقتصادی و علمی با ژاپن پیشتاز نبوده و تام ویکر (Tom Wicker) نیز تاکید دارد وابستگی آمریکا در زمینه مواد اولیه خام و منابع انرژی قدرت این کشور برای حفظ جایگاه خود به عنوان قدرت بزرگ پیشتاز در جهان را تضعیف کرده است.
ادبیات مبتنی بر افول آمریکا از سال 2004 و پس از انتشار پژوهش نیل فرگوسن (Niall Ferguson) افزایش یافت. این پژوهشگر معتقد است آمریکا علاقه زیادی به جهانی سازی بازار آزاد، حاکمیت قانون و تبدیل شدن به کشوری به عنوان نماینده این دیدگاه دارد اما از پایبندی به الزامات بلند مدت در قبال نیروی کار و سرمایه اجتناب میکند در حالی که اینها مسائلی است که توجه به آنها برای نقش آفرینی اثر گذار در حل درگیریهای بین المللی به ویژه در کشورهای شکست خورده ضروری است. وی تاکید دارد آمریکا امپراطوری است که افول خود به ویژه در عرصه داخلی و ضعفهای مربوط به آن را انکار میکند که در این میان مسائل مربوط به کسری بودجه و کمبود نیروی انسانی بیش از موارد دیگر مورد انکار قرار گرفته همچنانکه آمریکا به حجم مسئولیتهای جهانی خود اعتراف نمیکند. این پژوهشگر آمریکایی ضمن اشاره به قرار گرفتن آمریکا در چرخه افول در عین حال این کشور را یکی از بزرگترین قدرتهای جهانی بدون جایگزین دانسته و معتقد است سازمانهای تروریستی و گروههای جرایم سازمان یافته این خلأ را پُر خواهند کرد. بر همین اساس فرگوسن بازگشت به شرایط همکاری آمریکایی – چینی – اروپایی را دارای توجیه میداند. فرگوسن یکی از متفکران آمریکایی مخالف اتحادیه اروپا است و دونالد ترامپ (Donald Trump) را به عدم تقابل با چین دعوت کرده و بر ضرورت تعامل با روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ و به رسمیت شناختن آن در عرصه حیاتی اورآسیا تاکید داشت.
پژوهش سال 2008 شورای ملی اطلاعات آمریکا (National Intelligence Council) بیانگر یکی از هشدارهایی است که ایده تغییر نظامی بین الملل به یک نظام چند قطبی را تقویت کرده و از ظهور قدرتهای بزرگ جدید، ادامه جهانی سازی اقتصاد، انتقال ثروت بین المللی از غرب به شرق و رشد موجودیتهای پایینتر از کشور و بالاتر از آن سخن میگوید. این پژوهش تاکید دارد جهان حداقل به سوی شکافی میان مناطق و کشورها در نظام بین المللی آینده حرکت خواهد کرد و این پژوهش سال 2025 را برای این اتفاق پیش بینی کرده است.
به نظر میآید هر کدام از این دو امپراطوری (که یکی دچار فروپاشی شده و دیگری در حال افول است) دائماً در حال تلاش برای استفاده از مناطق ژئوسیاسی به نفع خود بوده تا از سویی روند فروپاشی در داخل روسیه متوقف شده و توسعه عرصههای حیاتی آن افزایش یابد و از طرف دیگر آمریکا به عنوان امپراطوری مقابل روسیه برای جلوگیری از روند افول خود و بازسازی برخی ابعاد روابط خود با اروپا به ویژه در زمینه سستی به وجود آمده در زیرساختهای ناتو تلاش مینماید. شکی نیست پیامدهای اقدامات فوق الذکر یک بار دیگر در خاورمیانه به ویژه کشورهای عربی آن گسترش مییابد.
این احساس به طور کاملاً روشن در منطقه خاورمیانه وجود دارد که اهمیت این منطقه در سیاستهای آمریکا کاهش یافته است و این مسئله آشکارا در طرح استراتژیک منتشر شده توسط جو بایدن (Joe Biden) رئیس جمهور آمریکا مشاهده میشود. انتشار همین طرح سبب شد برخی کشورهای منطقه برای پیدا کردن جایگزین عقب نشینی آمریکا به اسرائیل نزدیک شوند تا با مخالفان داخلی خود مقابله نموده و روند ایجاد ائتلاف علیه ایران تقویت شود. به نظر میرسد بحران اوکراین روند کاهش توجه آمریکا به خاورمیانه در آینده را در پی داشته باشد که بر روابط کشورهای عربی با اسرائیل، ایران و ترکیه تاثیر گذار خواهد بود. از سوی دیگر میزان پاسخگویی خاورمیانه به خواستههای آمریکا در مورد بحران اوکراین (محاصره روسیه یا حمایت نظامی از اوکراین و یا افزایش تولید نفت و گاز و …) اشاره به میزان عدم پاسخگویی طرف مقابل است که انعکاس دهنده احساس تغییر نسبی جایگاه خاورمیانه در استراتژی آمریکا است.
اما از طرف روسیه آنچه سیاست این کشور در تعامل با منطقه عربی را با مشکل مواجه میکند ناتوانی آن برای پایان دادن به اختلافات قدرتهای منطقهای و برقراری آشتی میان آنها است. این ناتوانی در جنبههای ذیل خودنمایی میکند:
1- ناتوانی در ایجاد انطباق میان منافع روسیه و مشکلات موجود میان ایران و اسرائیل.
2- ناتوانی در پایان دادن به اختلافات موجود میان کشورهای خلیج فارس به ویژه مشکلاتی که میان ایران و کشورهای عربی وجود دارد.
3- ناتوانی در ایجاد انطباق میان مطالبان امنیتی اسرائیل در سوریه و خواستههای امنیتی سوریه.
4- ناتوانی در تطبیق میان پایبندی روسیه به حقوق فلسطینیان از سویی و خواستههای اسرائیل از سوی دیگر.
عدم تونایی در تطبیق این جنبههای سیاسی علاوه بر مشکل اختلاف در حجم روابط تجاری میان روسیه و منطقه عربی پیچیدگیهایی را به نحو ذیل به وجود آورده است:
1- میانگین سالانه حجم تبادل تجاری روسیه با منطقه عربی در 3 سال گذشته تقریباً 18 میلیارد دلار بوده است ولی ما شاهد آن هستیم. کشورهای عربی در این زمینه به دو گروه تقسیم میشوند، بخشی از آنها بیشتر به واردات کالاهای غیر نظامی روسیه به ویژه آهن و گندم میپردازند اما عده دیگری از این کشورها نسبت به واردات محصولات نظامی روسیه اقدام مینمایند. به عنوان مثال کشورهای مصر، مغرب، امارات، عربستان، تونس، اردن و قطر به ترتیب بیشترین واردات کالاهای غیر نظامی را از روسیه داشتهاند اما در ابعاد نظامی مشاهده میکنیم که از سال 2017 تا 2021 سوریه در صدر لیست وارد کنندگان سلاح از روسیه بوده به طوری که 95 درصد از تسلیحات خود را از این طریق تامین کرده است. پس از آن الجزایر 81 درصد، عراق 44 درصد، مصر 41 درصد و امارات 3 درصد از تسلیحات نظامی خود را از روسیه وارد کردهاند. بر اساس آمارهای منتشر شد روسیه از سال 2017 تا 2021 سالانه حدود 5 میلیارد دلار به کشورهای عربی سلاح فروخته که این 21 درصد از مجموع فروش تسلیحات نظامی روسیه را به خود اختصاص میدهد.
2- به نظر میرسد پیامدهای بحران اوکراین بر روابط روسیه و کشورهای عربی به این صورت است که روابط میان کشورهای عربی وارد کننده کالاهای غیر نظامی روسیه و کشورهای عربی وارد کننده تولیدات نظامی این کشور غالباً متناقض است. همین مسئله مشکلاتی را برای روسیه در زمینه چگونگی مهار پیامدهای اختلافات عربی بر روابط خود با تمام کشورهای عربی به وجود آورده است به ویژه آنکه دوره 5 ساله پیش رو حاکی از آن است که محاصره اقتصادی بین المللی علیه روسیه بیش از کالاهای نظامی شامل محصولات غیر نظامی خواهد شد. این به معنای آن است که روسیه به کشورهای عربی وارد کننده کالاهای غیر نظامی بیش از کشورهایی نیاز دارد که تولیدات نظامی روسیه را وارد میکنند. چنین شرایطی بر بعضی رویکردهای منطقهای روسیه به ویژه در موضوع فلسطین تاثیرگذار خواهد بود چرا که بر اساس آمارهای سال 2020 حجم روابط تجاری فلسطین و روسیه حدود 5 میلیون دلار بوده است. از آنجا که حجم تبادلات تجاری میان کشورهای عربی و روسیه در سال 2021 عدد 18 میلیارد دلار را نشان میدهد لذا روابط عربی – روسی در آینده نزدیک شاهد تزلزلی خواهد بود که شاید در برخی موارد شدت یابد.
3- این مشکل زمانی که حجم مراودات تجاری میان روسیه و اسرائیل مورد بررسی قرار میگیرد مجدداً قابل مشاهده است که ارزش این روابط بیش از 5 میلیارد دلار است که از این میزان 828 میلیون دلار ارزش واردات روسیه از اسرائیل بوده است. همچنین ارزش روابط تجاری روسیه با ایران 797 میلیون دلار است و این به معنای آن است که توسعه روابط با هر کدام از ایران و اسرائیل مشکلاتی را برای روسیه در پی خواهد داشت به ویژه در شرایط اعمال محاصره بین المللی علیه روسیه و میزان پایبندی به آن.
جدول شماره 1: واردات کالاهای غیر نظامی روسیه توسط کشورهای عربی در سال 2021 (میلیون دلار)
کشور |
حجم واردات |
مصر |
516 |
مغرب |
393 |
امارات |
346 |
عربستان |
219 |
تونس |
125 |
اردن |
83 |
قطر |
37 |
لبنان |
12 |
الجزایر |
9 |
سوریه |
8 |
عمان |
2 |
2- ابعاد فلسطینی و اسرائیلی بحران اوکراین
با توجه به مجموعه مطالب مذکور میتوانیم به این نتیجه برسیم که بروز تنش در سیاست بین المللی در مورد بحران اوکراین بدون شک اشاره به آن دارد که واکنشها در مورد آن افزایش مییابد و وقوع درگیری در آینده امری روشن است. از سوی دیگر بعید است که اسرائیل با توجه به نفوذ در بیشتر محافل تصمیم گیری کشورهای بزرگ از این پیش بینی مستثنی باشد.
با توجه به روابط آمریکا و اسرائیل و ارتباط گرم ولادیمیر زلنسکی (Volodymyr Zelensky) با طرف اسرائیلی از جهت مواضع حمایتی وی از سیاستهای اسرائیل و همچنین یهودی بودن وی علاوه بر یهودی بودن دنیس شماهال (Denys Shmyhal) نخست وزیر اوکراین و از سوی دیگر تمایل اسرائیل برای عدم تحریک رهبران روسیه پیش بینی میشود دولت اسرائیل برای ایجاد موازنه در مواضع خود اقدام نماید به نحوی که هیچ خسارتی برای استراتژی آن در پی نداشته باشد. در پیش گرفتن چنین سیاستی با گرایشات موجود در افکار عمومی اسرائیل نیز انطباق دارد چنانچه دیدگاه ساکنان اسرائیل نسبت به بحران اوکراین در جدول ذیل آمده است:
جدول شماره 2: موضع افکار عمومی اسرائیل نسبت به جنگ اوکراین و روسیه
موضع افکاری عمومی |
نسبت به درصد |
تایید اوکراین |
76 |
تایید روسیه |
10 |
اتخاذ سیاست بیطرفانه توسط دولت |
|
موافق |
51 |
مخالف |
34 |
این جدول حاکی از آن است که جانبداری از اوکراین رویکرد سیاسی غالب در جامعه و هیئت حاکمه اسرائیل است در حالی که پیگیری سیاست بی طرفی رسمی توسط دولت تقریباً مورد تایید نیمی از جامعه اسرائیل است.
شکی نیست که مضمون سخنان زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در کنست (Knesset) اسرائیل به عمق روابط میان اسرائیل و اوکراین اشاره داشت به ویژه آنکه رئیس جمهور اوکراین از همدردی ساکنان اسرائیل با کشورش اطلاع داشته است. زلنسکی در سخنان خود نکات ذیل مطرح گردید که از دلالت کاملاً روشنی برخوردار بود:
1- مقایسه میان تهدید عربی برای وجود اسرائیل و تهدید روسیه برای وجود اوکراین.
2- مطالبه از اسرائیل برای تجهیز تسلیحاتی اوکراین به ویژه در زمینه سامانههای پدافندی.
3- مطالبه از اسرائیل برای اجرای محاصره علیه روسیه، شرکتها و شخصیتهای تاثیر گذار این کشور.
4- انتقاد ضمنی از تلاش اسرائیل برای میانجیگری در این نزاع با بیان این مطلب که میانجیگری میان کشورهاست و نه میان خیر و شر.
این به معنای آن است که اعلام موضع بیطرفی اسرائیل یا میانجیگری میان طرفین نزاع اشاره به محدودیتهای آشکار اسرائیل اشاره دارد چرا که هر گونه موضع دولت اسرائیل دارای پیامدهایی است که دستگاه دیپلماسی اسرائیل در پی اجتناب از آنها است.
البته این مشکلات هیچکدام وجود برخی جنبههای قابل سرمایه گذاری برای دولت اسرائیل را نفی نمیکند که میتوان در محورهای ذیل به آنها اشاره کرد:
1- پذیرش مهاجران یهودی اوکراین: بلافاصله پس از درگیریهای نظامی در اوکراین پنینا تامانو شاتا (Pnina Tamano-Shata) وزیر مهاجرت اسرائیل از آمادگی اسرائیل برای پذیرش هزاران یهودی این کشور خبر داد. حتی برخی مقامات اسرائیلی این مسئله را یادآور شدند که اسرائیل پیش از درگیریهای نظامی در اوکراین به یهودیان این کشور برای آمادگی جهت مهاجرت در صورت آغاز درگیری مسلحانه هشدار داده بودند. پس از آغاز درگیریهای نظامی تعداد قابل توجهی از یهودیان اوکراین و روسیه وارد اسرائیل شدند. مرکز پژوهشهای سیاسی یهودی (Institute for Jewish Policy Research) تعداد یهودیان ساکن در اوکراین که میتوانند از قانون مهاجرت اسرائیل استفاده کرده و به آن مهاجرت کنند را حدود 200 هزار نفر برآورد نموده که بیشتر در کییف، دنیپروپتروفسک، خارکوف و اودسا متمرکز هستند. با توجه به اینکه این شهرها یا حومه آنها در معرض جنگ شدید قرار دارد فشار بیشتری به یهودیان ساکن در این شهرها برای مهاجرت وارد میکند. اما گزارش شبکه 13 تلویزیون اسرائیل اشاره به آن دارد که شرایط التهاب در خارومیانه و پیامدهای نبرد «شمشیر قدس» بیشتر یهودیان اوکراین را برای مهاجرت یا حرکت به سوی کشورهایی غیر از اسرائیل نیز دچار تردید کرده است. رسانههای اسرائیل اعلام کردند تنها حدود 50 درصد از یهودیان اوکراین قصد ترک این کشور و عزیمت به اسرائیل را دارند که البته باید این نکته را مد نظر قرار داد که اوکراین از مهاجرت مردان 18 تا 60 سال جلوگیری به عمل میآورد. آیلت شاکید (Ayelet Shaked) وزیر امور داخلی اسرائیل که ورودی دهها هزار یهودی اوکراینی را پیش بینی نموده برای تسهیل ورود آنها به اسرائیل اقدام نموده و خواستار مرتفع شدن برخی محدودیتهای امنیتی برای آنان هنگام ورود به اسرائیل شده است. وی به این مسئله اشاره کرده که احتمال تجمیع موقت این مهاجران در اردوگاههای صحرای نقب وجود دارد. لازم به ذکر است اداره مهاجرت یهودیان اسرائیل اعلام کرده تا اول مارس (پنجمین روز جنگ) 303 مهاجر وارد اسرائیل شدهاند اما 50 نفر از آنان شرایط لازم برای ورود را نداشتهاند.
اما برخی نگرانیها در داخل اسرائیل میان یهودیان با اصالت روسی و یهودیان با اصالت اوکراین ظاهر گشت و این جنگ پیامدهایی را بر وفاداری یهودیان روسی و اوکراینی در داخل جامعه اسرائیل در پی داشت. حتی جدال در مورد برخی مسائل مانند اینکه یهودی کیست؟ چه کسی میتواند تابعیت اسرائیلی دریافت کند؟ آیا قانون بازگشت مصوب در سال 1950 قابل تطبیق به مهاجران یهودی است یا نه؟ مجدداً به جامعه اسرائیل بازگشت و این در شرایطی بود که برخی خاخامها نسبت به هویت مهاجران اوکراینی یا روسی به طور خاص اعتراضاتی دارند. به ویژه آنکه بر تمایز اسرائیلی که نوه چهار پدر بزرگ و مادر بزرگ (پدر مادر و پدر) یا دو پدر بزرگ و مادر بزرگ (که یکی از والدین آن یهودی نباشد) تاکید دارند.
از سوی دیگر بسیاری از نخبگان اقتصادی روسیه دارای تابعیتهای دوگانه روسی و اسرائیلی هستند که از جمله این افراد میتوان به رومان آبرامویچ (Roman Abramovich)، میخائیل فریدمن (Mikhail Fridman)، پیتر آوین (Petr Aven) و ویکتور ویکسلبرگ (Viktor Vekselberg) اشاره کرد.
2- مسئله فلسطین با توجه به ضعف شدید رهبران فلسطینی و شکنندگی دیپلماسی آنان به سوی ابهام بیشتری سوق داده شده است. اسرائیل از این شرایط برای کاهش اهمیت مسئله فلسطین در مراودات بین المللی استفاده خواهد کرد. اما فلسطینیان لازم است از نتایج احتمالی جنگ روسیه و اوکراین به نحو ذیل بهرهبرداری نمایند:
– تثبیت استقلال دو جمهوری اوکراینی در شرق این کشور (منطقه دونباس) ایده دستیابی به حق تعیین سرنوشت را تقویت خواهد کرد. تحقق چنین شرایطی به طور کلی به نفع فلسطینیان بوده چرا که برای تاسیس کشور فلسطین مانند آنچه در شرق اوکراین در جریان است ایجاد حق مینماید.
– موفقیت روسیه در تحمیل شروط خود به جامعه بین الملل و پذیرش اجباری نتایج استراتژی این کشور در قبال روسیه ایده چند قطبی در جهان را تقویت مینماید و این به نفع فلسطین است. در مقابل تقویت ایده مقاومت اوکراین در برابر اشغالگری روسیه حق فلسطینیان جهت الگو قرار گرفتن برای اوکراینیها در مقاومت تقویت خواهد شد و این مسئلهای است که برخی صداهای غربی را بلند کرده و در مورد آن سخن خواهند گفت و دوگانگی استانداردهای غربی در برخورد با مقاومت فلسطین و تروریستی توصیف کردن آن با وجود آنکه بیشتر قطعنامههای بین المللی به نفع آن است مورد انتقاد قرار میگیرد. علاوه بر آن از سرعت غرب در اعمال تحریم علیه روسیه در روزهای اولیه اقدام نظامی این کشور نیز انتقاد میشود در حالی که با گذشت 55 سال از اشغال کرانه باختری و نوار غزه و بیش از 70 سال از اشغال اراضی 1948 هیچ تحریمی علیه اسرائیل اعمال نکرده است. این با وجود آن است که سازمان عفو بین الملل (Amnesty International) ماه گذشته خواستار اعمال تحریم علیه اسرائیل به دلیل سیاستهای نژاد پرستانه آن شد. اما بیلنکن (Blinken) وزیر خارجه آمریکا در همان سخنانی که به اعمال تحریم علیه روسیه دعوت کرد درخواست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد (United Nations Human Rights Council) برای تحقیق در مورد نقض قوانین توسط اسرائیل در اراضی اشغالی را ننگی برای اعتبار این شورا توصیف کرده و خواستار توقف آن شد. ولی نمایندگان پارلمانی و رسانههای اروپایی با این دوگانگیها در معیارهای غربی در مناسبتهای مختلف از زمان شعلهور شدن جنگ در اوکراین مخالفت کردهاند.
اما طرف اسرائیلی معتقد است اشتغال جهان به بحران اوکراین جامعه بین الملل را از توجه به اقدامات انجام شده در اراضی اشغالی فلسطین منحرف کرده که از جمله این اقدامات میتوان به شهرک سازی، اعمال محدودیت علیه زندانیان، افزایش موارد قتل شهروندان فلسطینی، ادامه اعمال محدودیت علیه ساکنان شیخ جراح در قدس، افزایش تعداد شهروندان بازداشت شده، تخریب منازل و … اشاره کرد. توجه به این نکته نیز لازم است که حملات هوایی و موشکی به اهداف سوریه همچنان ادامه یافته و میزان آن نسبت به دورههای گذشته افزایش داشته است. از ابتدای سال جاری تا 24 فوریه (همزمان با آغاز حمله روسیه به اوکراین) اسرائیل 5 بار به سوریه حمله کرده و این به معنای آن است که اسرائیل نقریباً به طور متوسط هر 11 روز به سوریه حمله کرده است. این در حالی است که تعداد این حملات از 24 فوریه تا 8 مارس 3 مورد بوده که به معنای هر 4 روز یک حمله است.
3- تلاش برای میانجیگری در این نزاع با هدف ارائه رویکردی جدید مبتنی بر «نقش آفرینی اسرائیل در صلح جهانی» و بهبود تصویر اسرائیل در عرصه دیپلماتیک. با وجود آنکه مسئولان اوکراینی در ضعف موضع اسرائیل در قبال مسئله خود ابراز ناامیدی کردهاند اما نخست وزیر اسرائیل در تلاش است تا مذاکرات مستقیمی میان روسیه و اوکراین ترتیب دهد. حتی بنت (Bennett) نخست وزیر اسرائیل مدعی شده آنها در برگزاری مذاکرات میان طرفین درگیری در مرزهای بلاروس نقش داشتهاند. به منظور تضمین پذیرش اسرائیل به عنوان میانجیگر اسرائیلیها از سویی عملیات نظامی روسیه را محکوم نموده اما از طرف دیگر از ارائه کمکهای نظامی به اوکراین امتناع و تنها به ارائه کمکهای بشردوستانه بسنده کردهاند. در همین راستا اقدام اسرائیل در امتناع از مشارکت در تدوین پیش نویس قطعنامه محکومیت عملیات نظامی روسیه که قرار بود به مجمع عمومی سازمان ملل (General Assembly of the United Nations) ارائه شود مورد اعتراض شدید لیندا گرینفیلد (Linda Thomas-Greenfield) نماینده آمریکا در این سازمان بین المللی قرار گرفت.
برخی کارشناسان آمریکایی اعتقاد دارند موفقیت در برگزاری یک مذاکره میان اوکراین و روسیه نخست وزیر اسرائیل را به عنوان شخصیتی بین المللی معرفی کرده و تصویر منفی اسرائیل در جهان که بخش زیادی از آن ناشی از سیاستهای آن علیه فلسطینیان است را بهبود میبخشد و آن را عاملی برای دور کردن جهان از درگیریهای فاجعه بار نشان میدهد. اما ناظران تحولات بین الملل تاکید دارند پیچیدگیهای به وجود آمده در جنبههای مختلف این بحران، خشم غرب از موضع اسرائیل و عدم محکومیت آشکار عملیات نظامی روسیه در اوکراین توسط آن و نتایج ضعیف تلاشهای ترکیه و فرانسه برای میانجیگری که احتمال بی نتیجه بودن تلاشهای اسرائیل در این زمینه را افزایش داده موجب شده نقش آفرینی اسرائیل در میانجیگری را کاهش داده و نتایجی منفی برای دیپلماسی اسرائیل داشته باشد. چنانچه یک کارشناس اسرائیل معتقد است نخست وزیر در حالی وارد باتلاق اوکراین شده که اطلاع درستی از عمق آن ندارد.
4- احتمال معامله با روسها در مورد خاورمیانه در برابر برخی مواضع اتخاذی اسرائیل در قبال روسیه وجود دارد. ایهود اولمرت (Ehud Olmert) نخست وزیر اسبق اسرائیل در اشاره به این مطلب گفت: شرایط برای اسرائیل بسیار حساس است، از سویی اسرائیل متحد آمریکا و بخشی از جهان غرب است و در این مسئله هیچ شکی وجود ندارد. اما از سوی دیگر روسها در سوریه حضور دارند و ما مشکلات نظامی و امنیتی حساسی در سوریه داریم و لازمه آن آزادی عمل ارتش اسرائیل در سوریه است، در نتیجه رفع این مشکلات بدون توجه به رویکردهای روسیه امکان پذیر نیست. لذا اسرائیل میخواهد همچنان استفاده از سامانههای موشکی اس 300 توسط سوریه را محدود نگاه داشته و عدم تجهیز این کشور به سامانه روسی اس 400 را تضمین نماید چرا که ارتش روسیه هم اکنون این سامانه پیشرفته را در اطراف مناطق حضور خود در سوریه نصب کردهاند. اسرائیل همچنین برای اجتناب از هر گونه درگیری با جنگندههای روسیه در آسمان سوریه تلاش میکند علاوه بر آنکه اسرائیلیها به خوبی میدانند روسیه یکی از کشورهایی است که در وین پشت میز مذاکرات برنامه هستهای ایران حضور دارد و این پرونده برای اسرائیل بسیار مهم است. در مورد پرونده هستهای ایران دو احتمال اصلی وجود دارد:
– یا آمریکا با انجام برخی عقب نشینیها در موضوع هستهای انگیزه لازم برای فاصله گرفتن موضع ایران از روسیه را فراهم میکند به ویژه با فشارهای آمریکا و تمایل روسیه به مهار موضع روسی.
– یا اینکه آمریکا سطح تنش با ایران را افزایش داده و ایران را به سمت واکنش سوق داده به نحوی که این کشور در اعمال هر گونه تحریم علیه روسیه به دلیل بحران اوکراین مشارکت نخواهد کرد که البته این بهترین گزینه برای اسرائیل به شمار میرود.
علاوه بر مطالب فوق اسرائیل ارتباط خود با برخی نخبگان روسی – یهودی (به ویژه ثروتمندان آنها و کسانی که با رئیس جمهور پوتین ارتباط دارند مانند رومان آبرامویچ که قطب نفت و آلومینیوم و فولاد بوده و به ارتباط با اسرائیل نیز شهرت داشته و سال 2018 تابعیت آن را دریافت کرد) را حفظ کند تا از این طریق تا حدی عدم تاثیر پذیری آنها از تحریمهای غربی تضمین شود. این در حالی است که خزانه داری آمریکا نگرانی خود از عدم مشمولیت این افراد از تحریمها را ابراز داشته و اعلام کرد این امکان وجود دارد که این افراد با بانکهای اسرائیلی رابطه برقرار کرده تا برای انتقال پول با پولشویی به نفع دولت روسیه اقدام نمایند. علاوه بر آن اسرائیل تمایل دارد روابط خود با یهودیان باقی مانده در روسیه را حفظ کرده به ویژه آنکه احتمال مهاجرت آنها به اسرائیل نیز وجود دارد.
5- امکان اقدام اسرائیل برای جایگزین نمودن منابع گازی خود در اروپا به جای روسیه. پیش از بحران اوکراین و به طور مشخص آوریل 2017 نشستی مشترک میان وزرای انرژی اسرائیل، ایتالیا، قبرس و یونان برگزار شد. در این نشست امکان کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه از طریق احداث خط لوله از بستر دریای مدیترانه که از سواحل فلسطینی اشغالی تا سواحل اروپا امتداد مییابد مورد بررسی قرار گرفت و توافقی برای تکمیل این پروژه تا سال 2025 انجام شد. اما آمریکا در ژانویه 2022 به دلیل بی فایده بودن و مخاطرات محیط زیستی مخالفت خود با این پروژه را اعلام کرد. بر اساس آمارهای سال 2021 اروپا 155 میلیارد متر مکعب گاز از روسیه وارد کرده است. این موضوع مجدداً با طرح خبرهایی جدید مورد توجه قرار گرفت که بر اساس آنها دولت آمریکا از اسرائیل خواسته به دیگر کشورها برای جایگزینی وابستگی اروپا به گاز روسیه کمک نموده و درک ناکافی بودن تولید اسرائیل برای نیاز اروپا را ضروری دانسته است.
پس از گذشته حدود دو هفته جنگ اوکراین آغاز شد و نقش آفرینی ترکها در پیشنهاد به اسرائیل و آذربایجان برای انتقال گاز خود به اروپا از طریق اراضی ترکیه و همکاری با مصر در این عرصه آشکار شد. این موضوع به طور علنی در دیدار اسحاق هرتزوگ (Yitzhak Herzog) رئیس اسرائیل به ترکیه در مارس 2022 و دیدار با اردوغان (Erdoğan) رئیس جمهور ترکیه مطرح شد. اسرائیل از بحران اوکراین برای اصلاح برخی شکافهای به وجود آمده در روابط خود با ترکیه استفاده میکند. این با وجود آن است که روابط تجاری ترکیه و اسرائیل بر اساس منابع ترکی در سال 2021 به 8.4 میلیارد دلار رسیده که افزایشی 35 درصدی را نسبت به سال 2020 تجربه کرده است. همچنین خبرهایی وجود دارد که حاکی از درخواست اسرائیل از ترکیه برای مهار فعالیتهای جنبش حماس در این کشور حکایت داشته تا این جنبش را از هر گونه اقدام علیه منافع اسرائیل در اراضی ترکیه بازدارد.
6- ملاحظات داخلی اسرائیل: در اینجا 3 بخش وجود دارد که اسرائیل باید برای هر گونه موضع گیری در مورد بحران اوکراین آنها را مد نظر قرار دهد. این 3 محور عبارتند از:
– جامعه روسیه
– یهودیان روسی ساکن در اسرائیل
– یهودیان اوکراینی ساکن در اسرائیل
گزارشات مختلف به وجود برخی تناقضات در رویکرد یهودیان اسرائیلی دارای ریشههای روسی و اوکراینی در قبال بحران کنونی در اوکراین اشاره دارند. با وجود فقدان اطلاعات دقیق در مورد موضع یهودیان اسرائیلی دارای ریشههای روسی و اوکراینی در قبال بحران جاری در اوکراین اما یک پژوهش آکادمیک انجام شده در مورد موضع اقلیت یهودیان ساکن در روسیه و اوکراین در جریان بحران شبه جزیره کریمه در سال 2014 حاکی از دو مساله مهم است:
– موضع یهودیان ساکن در روسیه نسبت به این بحران به طور کامل در تعارض با موضع یهودیان اوکراین است چرا که موضع هر اقلیتی به رویکردهای کشور میزبان نزدیکی بیشتری دارد.
– موضع بیطرفانه اسرائیل مبتنی بر یکی از ملاحظات آن است چرا که اسرائیل تمایل ندارد مواضع آن بر روابط اقلیت یهودیان با کشورهای میزان آنها (روسیه و اوکراین) تاثیر گذار باشد.
7- پیامدهای اقتصادی بحران اوکراین:
پیامدهای مستقیم این بحران بر اقتصاد فلسطین در دو بخش قابل بررسی است:
الف- افزایش قیمت سوخت و گندم فشار بر بودجه فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه را شدت خواهد بخشید به ویژه آنکه میدانیم 70 درصد از کالاهای فلسطین از خارج وارد میشود. آهن به عنوان کالایی مهم برای بخش زیادی از نوار غزه 30 درصد و سیمان 24 درصد افزایش داشته است. علاوه بر آن قیمت مواد غذایی به ویژه در آستانه ماه رمضان در اوایل آوریل 2022 افزایش داشت به طوری که آرد 30 درصد رشد قیمت داشته است و باید توجه داشت که 35 درصد آرد از روسیه وارد میشود. همچنین قیمت روغن 7 درصد و شکر 10 درصد افزایش یافته و هر کدام از این کالاها بر میزان فعالیت واحدهای تولیدی اثرگذار بوده و نتیجه آن افزایش بیکاری است که در حال حاضر حدود 50 درصد است.
ب- اتحادیه اروپا در مارس 2022 برای به تعویق انداختن ارائه کمکهای خود به تشکیلات خودگردان (به ارزش 235 میلیون دلار) به دلیل ادعای مجارستان مبتنی بر گنجاندن آموزههای یهود ستیزانه در برنامههای آموزشی فلسطین تصمیم گیری نمود. البته اروپا پس از مواجهه با فشارهای ناشی از بحران اوکراین و پیامدهای تحریم روسیه تصمیم گرفت کمکهای خود به تشکیلات خودگردان و تشکلهای جامعه مدنی فلسطین را کاهش دهد. برخی منابع کاهش کمکهای اتحادیه اروپا را حدود 10 درصد ارزیابی کردهاند.
اما در مورد اسرائیل باید گفت در شرایط افزایش تحریمهای متقابل میان کشورهای غربی و روسیه پیامدهای این بحران بر اقتصاد اسرائیل به سیاستهای ارتباط دارد. حجم تبادلات تجاری میان روسیه و اسرائیل 3.373 میلیارد دلار است (که از مقدار 2.415 میلیارد دلار صادرات روسیه به اسرائیل و 958 میلیون دلار نیز واردات روسیه از اسرائیل است) به این معنا که حجم واردات اسرائیل از روسیه بیش از 2 درصد نیست. این میتواند بر افزایش قیمت برخی مواد (نفت، گاز، ذغال سنگ و گندم) و برخی شرکتهای سرمایه گذاری در روسیه تاثیراتی داشته باشد، به ویژه با کاهش قیمت روبل و مشکلات پرداخت به موقع بدهی شرکتهای اسرائیل در شرایط ایجاد محدودیت در تبادلات مالی روسیه در سامانه سوییفت (SWIFT). شدت این پیامدها بر اقتصاد اسرائیل با ادامه این بحران افزایش خواهد یافت اما در کوتاه مدت از اهمیت زیادی برخوردار نیست. به ویژه آنکه اسرائیل به محاصره اقتصادی بین المللی علیه روسیه پایبند است.
نتیجهگیری:
میتوان مهمترین پیامدهای بحران اوکراین بر مسئله فلسطین را در محورهای ذیل خلاصه کرد:
1- طرف اسرائیلی در شرایط حساس دیپلماتیک قرار داشته به ویژه اگر این بحران افزایش یابد چرا که موضع بیطرفانه در این شرایط برای اسرائیل در تعامل با هر کدام از طرفین نزاع پر هزینه خواهد بود.
2- اولویت اسرائیل جلب هر چه بیشتر یهودیان طرفین درگیری به ویژه اوکراین برای مهاجرت به اراضی اشغالی است.
3- به نظر میرسد احتمال موفقیت طرف اسرائیلی در نقش آفرینی برای میانجیگری بسیار ضعیف باشد.
4- فشار ناشی از افزایش قیمت منابع انرژی و گندم برای طرف فلسطینی بسیار بیشتر از طرف اسرائیلی است.
5- تقویت رویکرد وجود تناقض در استانداردهای غربی در مواجهه با نزاعات بین المللی که واکنش نخبگان مختلف در اروپا و آمریکا به آن اشاره دارد.
6- پیروزی روسیه تقویت کننده رویکرد چند قطبی در عرصه بین الملل است، مسئلهای که میتواند نتایج مثبتی برای جابنداری از فلسطینیان در موضعگیریهای بین المللی نسبت به مسئله فلسطین داشته باشد.
7- طرفهای مختلف محور مقاومت باید عملیاتهای خود را شدت بخشیده تا فلسطین را به محلی غیر جذاب برای یهودیان اوکراین یا حتی یهودیان روسیه تبدیل نموده و آنان را برای مهاجرت به نقاط دیگری غیر از اراضی اشغالی ترغیب نماید. شاید عملیات مقاومت که در تاریخ 22/3/2022 در منطقه نقب انجام شد و در جریان آن 4 اسرائیلی کشته شدند پاسخی به این نیاز ضروری بوده باشد چرا که نقب از جمله مناطقی است که طبق اعلام مقامات اسرائیلی برای اسکان مهاجران اوکراینی اختصاص داده شده است و انجام چنین عملیاتهایی نگرانی مهاجران را افزایش داده و آنان را به سمت یافتن جایگزینی برای مهاجرت به جای اسرائیل سوق میدهد.
8- ضرورت تقویت پویشهای رسانهای ویژه برای نشان داده دوگانگی در استانداردهای دیپلماتیک غرب از طریق انجام مقایسه میان مواضع رسانهای و دیپلماتیک غرب در مورد بحران اوکراین و فلسطین.