ابومازن در برابر برخی رهبران جنبش فتح و در واکنش به تصمیم دولت عبری مبنی بر اختصاص بودجه ای هنگفت برای شهرک سازی در سال آینده میلادی این پرسش را مطرح کرد که هدف “اسرائیل” از فعالیت های گسترده شهرک سازی چیست؟
رئیس تشکیلات فاسد خودگردان در ادامه اظهارات خود از همزمانی تصمیم اخیر رژیم عبری در خصوص احداث شهرک های صهیونیست نشین با آغاز مذاکرات حل مسائل نهایی ابراز تعجب و شگفتی کرد. سلام فیاض، نخست وزیر دولت منتصب و غیر قانونی تشکیلات خودگردان در پاسخ به پرسش مطرح شده از سوی ابومازن گفت: “ما نمی توانیم روند مذاکرات را متوقف کنیم. باید از طرف های خارجی بخواهیم تا اسرائیل را تحت فشار قرار دهند.”
یکی دیگر از افرادی که به بحث در خصوص تصمیم اخیر دولت عبری پرداخت، رئیس هیات مذاکره کننده تشکیلات خودگردان یعنی احمد قریع بود. وی گفت: در صورت تداوم شهرک سازی، این “اسرائیل” است که به روند مذاکرات خاتمه می دهد.
صائب عریقات، مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان نیز در تحلیل خود از تصمیم رژیم صهیونیستی برای شهرک سازی گفت: “شهرک سازی های اسرائیل وسیله محکی برای آمریکای بعد از آناپلیس است. ما باید ببینیم که آیا آمریکا اجازه چنین کاری را می دهد یا نه؟”
از جمله دیگر افرادی که به اظهار نظر در خصوص مسئله شهرک سازی پرداختند، سخنگویان تشکیلات خودگردان و اعضای گروه مذاکره کننده این تشکیلات بودند که حرف شان خارج از چارچوب گفته های مقامات فوق الذکر نبود. آنها تنها تاکید می کردند هیچ رابطه ای میان مذاکره و مسئله شهرک سازی وجود ندارد و تشکیلات خودگردان نمی تواند هیچ نقشی را در زمینه جلوگیری از شهرک سازی ایفا کند. به هر حال فضایی آکنده از حس ناتوانی بر جلسه مسئولان تشکیلات حکمفرما شده بود و تکرار عبارت هایی همچون «نمی دانم، نمی توانیم، امکان ندارد و جامعه جهانی مسئول است» حکایت از پراکندگی ذهنی چهره های مذکور داشت.
ما با فرض اینکه مقامات تشکیلات خودگردان واقعا دلیل فعالیت های شهرک سازی صهیونیست ها را نمی دانند و از درک این نکته که چرا صهیونیست ها دقیقا در چنین زمانی تصمیمات مربوط به شهرک سازی را اتخاذ کرده اند، عاجزند و به دنبال یک پاسخ منطقی برای این دو پرسش هستند و قصد فرار از زیر بار مسئولیت را نیز ندارند و نمی خواهند بر دسیسه ای که در آناپلیس طراحی و بهای اجرایش نیز به تشکیلات خودگردان پرداخته شده است، سرپوش بنهند ؛ می گوییم:
شهرک سازی همیشه یکی از اصول راهبردی رژیم صهیونیستی بوده و هست و به اعتقاد بن گوریون، بنیانگذار و اولین نخست وزیر این رژیم یکی از فاکتورهای سه گانه تشکیل دهنده “اسرائیل” به شمار می رود. از سوی دیگر، مذاکرات نیز در نظر مقامات عبری چیزی جز یک تاکتیک سیاسی نیست، تاکتیکی که تحولات جدید فلسطین بعد از مرگ عرفات را تحت الشعاع قرار داده و هدف از آن روی کار آوردن و به قدرت رساندن چهره هایی است که همسو با صهیونیست ها عمل می کنند.
اگر صهیونیست ها شهرک سازی را یک استراتژی و مذاکره را یک تاکتیک بدانند، پس می توان گفت که افزایش موج شهرک سازی ـ همزمان با انجام مذاکرات ـ تلاشی برای اجبار افکار عمومی فلسطین به پذیرش شهرک های صهیونیست نشین موجود است تا اینکه مردم این کشور خواستار بازپسگیری اراضی اشغال شده که در آن شهرک سازی صورت گرفته است، نشوند و به این صورت رژیم عبری یکی از مهم ترین مسائل نهایی را به شیوه ای حل کرده که منافع خودش را در بر داشته است.
اشغالگران قدس با اعلام تصمیم خود مبنی بر اختصاص بودجه ای هنگفت جهت ساخت شهرک های صهیونیست نشین می خواهند از جانبداری و همچنین ضعف طرف میانجیگر آمریکایی پرده بردارند تا اینکه مبادا فلسطینی ها یا دیگر طرف های بین المللی انتظار زیادی از واشنگتن داشته باشند و چشم امید به اعمال فشار آمریکا بر “اسرائیل” ببندند ؛ بلکه بپذیرند تنها یک راهکار در این بین وجود دارد که همان تن دادن به خواست طرف عبری است. در اینجا باید به دو مسئله اشاره داشته باشم:
اولین مسئله اینکه در مورد شیوه برخورد با دشمن صهیونیستی، بهترین کار توجه به تصویری است که در خلال آیات قرآن کریم از یهودیان ارائه شده است و به اعتقاد بنده اهمیت این تصویر بیش از هر گونه تحلیل سیاسی صورت گرفته در مورد این جماعت است. تصویر مذکور مبتنی بر این دو اصل است:
1 ـ یهودیان از اتخاذ تصمیمات سرنوشت ساز عاجزند و تجاوز به حقوق دیگران از آرمان هایشان به شمار می رود که بر همین اساس نیز همیشه از در دشمنی با ملت ها وارد می شوند و از فرصت هایی که در نقطه های عطف تاریخی برای شان پیش می آید، استفاده نمی کنند ؛ البته برخی ها معتقدند که این مسئله به خاطر لعنت و غضب خداوند متعال بر این قوم است که تا قیامت نیز ادامه دارد. برخی دیگر می گویند این امر نتیجه تحریف هایی است که در کتب مقدس یهودیان صورت گرفته است و این انحراف از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده و تا به امروز نیز ادامه دارد.
2 ـ آنان دشمنانی هستند که هرگز به عهد و پیمان خود پایبند نیستند و تنها در زیر فشار تهدید به وظایف خود عمل می کنند. پس با توجه به این هشدار قرآنی، دیگر چگونه می توان انتظار داشت “اسرائیل” ـ با نظر به عدم وجود هیچ گونه فشار ـ در مقابل طرف مذاکره کننده حاضر به دادن امتیاز باشد و حال آنکه طرف مقابل را فردی ناتوان می داند که هیچ قدرتی نیز ندارد و با موجی از مخالفت و مقاومت در پیرامون خود رو به رو است.
رژیم صهیونیستی هیچ ضرورتی نمی بیند که به خاطر انجام چنین مذاکراتی و به چنین مذاکره کننده ای (تشکیلات خودگردان) امتیاز بدهد و این کار را یک زیان محض می داند. اشغالگران قدس معتقدند که امتیاز دادن به تشکیلات در چنین وضعیتی به معنای زیر پا گذاشتن اصول پروژه صهیونیسم و عدول از عقاید تاریخی شان است. اولمرت هرگز به دنبال دادن امتیاز نیست. نه او و نه هیچ مقام صهیونیستی دیگر جرات امتیاز دادن ندارد.
بی تردید، محکوم کردن فعالیت های اشغالگران قدس در خصوص شهرک سازی و همچنین تظاهر به بی خبر بودن از این فعالیت ها چیزی جز یک ادعای دروغ نیست.
دومین مسئله شایان ذکر آن است که تنها هدف از ائتلاف ها و توافقات داخلی در اسرائیل همکاری در زمینه اقدامات افراطی گرایانه، خونریزی، زیر پا گذاشتن ارزش های انسانی و کشتار ملت فلسطین است. اگر این نکته را بپذیریم که احتمال بقای دولت اولمرت ضعیف و تداوم حضورش وابسته به حضور تندروها است ؛ پس ادامه روند شهرک سازی که از اصول ثابت در باور یهودیان افراطی به شمار می رود، جواز بقای این دولت است.
البته این نکته را نباید از یاد برد که مشکل دشمن صهیونیستی و خوی و خصلتش و باور و عقاید توسعه طلبانه اش نیست ؛ مشکل آنانی هستند که در رام الله نشسته اند و یک لحظه دست از مذاکراه با دشمن نمی کشند، مذاکراتی که هیچ ضابطه و قانونی ندارد و در آن هیچ اعتنایی به اصول و آرمان های ملی فلسطینیان صورت نمی گیرد.
رام الله نشینان در حالی به مذاکرات خود تداوم می بخشند که روند یهودی سازی و کشتار مردم فلسطین به قوت خود ادامه دارد. آنها در مذاکراتی شرکت می کنند که دشمن در آن نقش ناظر و قاضی را ایفا می کند. مقامات تشکیلات خودگردان در مذاکراتی شرکت می کنند که جهت دسیسه چینی علیه مقاومت ترتیب داده می شود و اساس برگزاری آن قبول شکست و ضعف در برابر دشمن صهیونیستی است.
در نهایت باید گفت: در واقع، آن کسانی که امروز محک زده می شوند، مقامات تشکیلات خودگردان هستند. در حال حاضر این انتظار از آنان می رود که موضعی جدی در مقابل شهرک سازی اتخاذ کنند تا اینکه اتهامات نسبت داده شده به خود مبنی بر وجود معامله ای میان تشکیلات و دولت عبری (دریافت پول در مقابل موافقت با تداوم شهرک سازی) را تقویت نکنند.
جماعت حاکم در رام الله نباید از ناآگاهی نسبت به طرح شهرک سازی دشمن به عنوان بهانه ای برای قربانی کردن کشور استفاده کنند و باید بدانند که اجتماع دو عنصر شهرک سازی و صلح امکان پذیر نیست.