یکشنبه 11/می/2025

سالروز پیروزی مقاومت، سالروز اسلوی ننگین

شنبه 6-اکتبر-2018

 خالد قدومی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: وقتی ابتکار عمل دست ملت‌ها می‌افتد نقاط تحول جاودانی در تاریخ ثبت می‌شود. در ۳۰ مارس ۲۰۱۸ هم ملت فلسطین طبق معمول تصمیم گرفت مسئلۀ فلسطین را به رأس اخبار برگرداند، پس با سلاح ایمان به حق خویش و عادلانه بودن مسئله‌اش وارد عمل شد و ضربه‌ای سخت بر رکود متعفن سیاسی زد و اعلام کرد که صاحب حق است و تصمیم‌گیر اصلی است و ابتکار عمل همچنان در دست خودش است.

1
آرام کردن اوضاع

وقتی ابتکار عمل دست ملت‌ها می‌افتد نقاط تحول جاودانی در تاریخ ثبتمی‌شود. در 30 مارس 2018 هم ملت فلسطین طبق معمول تصمیم گرفت مسئلۀ فلسطینرا به رأس اخبار برگرداند، پس با سلاح ایمان به حق خویش و عادلانه بودنمسئله‌اش وارد عمل شد و ضربه‌ای سخت بر رکود متعفن سیاسی زد و اعلام کرد کهصاحب حق است و تصمیم‌گیر اصلی است و ابتکار عمل همچنان در دست خودش است.

راهپیمایی‌ها برای بازگشت به سرزمین و شکستن محاصره تکیه‌گاه اصلی اینحادثۀ بین‌المللی و منطقه‌ای بود و خون شهیدان که شمارشان به حدود دویست تنرسید و ده‌ها هزار مجروح از میان شهروندان غیرنظامی قهرمان از جوان و پیر وکودک و زن و مرد زمینۀ مناسبی برای تأکید مجدد بر حق فلسطینیان را فراهمکرد تا در امنیت و صلح زندگی کنند، مانند همه ملت‌های جهان، تا به همانسرزمین و خانه و روستایی بازگردند که روزی به‌زور مجبور به مهاجرت از آنشدند.

دشمن هم طبق معمول به دست و پا افتاد و به سبب کوتاهی‌های ما در عرصۀفناوری و رسانه و دیپلماسی کوشید توجه‌ها را جلب و منحرف کند و از«بادکنک‌های انفجاری»ای بگوید که باعث بحران اقتصادی در اسرائیل شده است!این همه برای زیرورو کردن معادله تا فلسطینیِ قربانی بشود؛ انگار اوجنایتکاری است که کشته و ویران کرده و فراری داده و اسرائیل است که بازلباس قربانی به تن کرده و آسیب دیده است.

با وجود جانبداری کفۀ قدرت بین‌المللی از دشمن، این بار چاره‌ای جز آنندید که برای کشتار و جنایت‌ علیه بشریت و جنایت‌های جنگی‌اش توجیهیبتراشد. آخر، بیش از نیمی از آسیب‌دیدگان کودک‌اند و اکثریت مجروحان کارشانبه معلولیت دائمی ازجمله قطع عضو انجامیده و ده‌ها تن از شهدا و مجروحانپزشک و خبرنگار بوده‌اند.

اینجا بود که تلاش‌ها برای آرام کردن اوضاع آغاز شد: استفاده از دودستگیفلسطینیان برای آنکه به دنیا بگوید که آمادۀ رسیدن به توافقی دائمی حتی بابخشی از فلسطینیان است و این‌گونه دودستگی را تعمیق بخشد و مطالبات خودشرا بالاتر برد.
اما حماس و نیروهای فلسطینی آرام کردن اوضاع را در چارچوب این معیارها می‌بینند:

ـ ما برخلاف آنچه کسانی می‌پندارند یا می‌خواهند جا بیندازند، در پیرسیدن به توافق‌نامۀ تازه‌ای نیستیم بلکه می‌خواهیم همان توافق‌نامه وتفاهماتی که با واسطۀ مصر بعد از حمله به غزه در سال 2014 حاصل آمد تثبیت واجرا شود.

ـ  هرگونه توافق یا تفاهم در مصر باید در چارچوب توافقی فلسطینی و به دور از تک‌روی یکی از گروه‌های فلسطینی باشد.

ـ توافق‌نامۀ 2014 که نیروهای اشغالگر آن را زیر پا نهادند شامل آتش بسدوجانبه، بازگشایی گذرگاه‌ها و آغاز پروژه‌های بازسازی در غزه، گسترشتدریجی میدان‌های ماهیگیری و محدود کردن مناطق حائل در غزه از 300 متر به100 متر و آغاز مذاکره برای راه‌اندازی فرودگاه و بندر غزه می‌شود. و اینکهروند مذاکره دربارۀ اسرا روندی جدا از تفاهمات آتش بس باشد.

ـ از آنجا که دشمن صهیونیستی به زیر پا نهادن توافقات و شکنجۀ ملت ادامهمی دهد داده‌های تازه‌ای دربارۀ وضعیت محاصرۀ ملتمان به تفاهمات اضافه شدهاست، ازجمله موضوع حقوق ماهانۀ کارمندان و قطع فاجعه‌بار برق و تأمینگذرگاه آبی برای مردم غزه به جهان خارج. این همه بدان علت است که حتیدرصورت توافق برسر پروژه‌های بزرگی مانند فرودگاه و بندر، اجرای آنها زمانیطولانی می‌طلبد که تا آن زمان راه‌های جایگزینی برای شکستن محاصره تأمینشود. 

موانع رسیدن به توافق:

نخستین مانع اختلاف میان فلسطینیان است که مسئولیت آن متوجه شخص رئیستشکیلات خودگردان محمود عباس است. او خود دست به مجازات مردم ما در غزه زدهو خود بخشی از محاصره‌ای است که به این مردم تحمیل شده است. از همین جاستکه تبلیغات رسانه‌ای از سوی رئیس جمهور و یاران او آغاز شده که نیمی ازبودجۀ را به غزه می‌پردازد و وضعیت برق را بهبود می‌بخشد و حقوق کارکنان راخواهد پرداخت. اما هیچ یک از این دروغ‌ها عملی نشد و اگر راست می‌گویندچرا با سند و مدرک نتایج را روشن نمی‌کنند.
مهم آن است که دنیا بداند که امروز وضعیت فلسطین به جایی رسیده که در میانفلسطینیان شبه‌اجماعی وجود دارد که ریاست فلسطین و همراهان آن حالتینامأنوس در اجماع ملی هستند و کلیت فلسطینان در یک دنیا و آنان در دنیایدیگر به سر می‌برند. برای همین بهتر است کسی ما را با سخن گفتن از یکپارچگیفلسطینیان خسته نکند. ما امروز شاهد وضعیتی بسیار عجیب هستیم: رئیستشکیلات کنار اشغالگران ایستاده و مردمش را به محاصره می‌اندازد ورنج‌هایشان را تثبیت می‌کند. هر گروهی که می‌خواهد واسطۀ صلح میان فلسطینانو اتحاد آنان باشد باید این طرف را به تن دادن به خواست ملت فلسطین وبازگشتن به اجماع ملی وادارد.
مانع دیگر این است که آنچه «معاملۀ قرن» نام گرفته عملاً در حال اجراست، بیآنکه هیچ نیازی به امضای چیزی باشد. این بار هم ریاست فلسطین دانسته یانادانسته بخشی از اجرای این معاملۀ بزرگ شده است. ادامۀ به انزواکشاندن غزهو مجازات بخش مهمی از ملت و تلاش برای بیرون راندن آنها به بیرون از میهنتلاشی مأیوسانه برای حمایت از پروژۀ پوشالی فیصله دادن به مسئلۀ فلسطیناست.

در آن سوی، دشمن صهیونیست طبق معمول هفتاد سال گذشته همه چیز می‌خواهد وحاضر نیست هیچ هزینه‌ای بدهد. هدف اصلی صهیونیست‌ها از پروپاگاندای «آرامکردن اوضاع» تلاش برای امن کردن مناطقی است که خود آن را «جبهۀ جنوبی»می‌نامد، یعنی همان غزه. چون صهیونیست‌ها تهدید نظامی از مرزهای شمالی خود،یعنی از مقاومت اسلامی در جنوب لبنان، را انتظار دارند و نمی‌خواهند در دوجبهه مشغول جنگ باشند. هم‌زمان هم نمی‌خواهند مقید به توافق‌نامه‌ای باشندکه به اقتضای آن باید محاصرۀ غزه را پایان دهند.

تا این لحظه مذاکرات برای آرام کردن اوضاع با مشکل مواجه است و پیشرفتی نداشته است.

این وضعیت پیچیده و دشوار باعث می شود که نیروهای مقاومت دست به بازبینیصحنه بزنند و در این راستا تصمیمشان ادامۀ مبارزه و در دست گرفتن دوبارۀابتکار عمل است و اگر دشمن دست به هر حماقتی بزند خود می‌داند که مقاومتآمادۀ دست زدن به هر کاری است و برای حمایت از حق ملت فلسطین به مسئولیتخود عمل خواهد کرد.

2
مقاومت و «آرام کردن اوضاع»

سپتامبر برای ملت فلسطین یادآور دو الگوی رویارویی با رژیم صهیونیستیاست. نخست سالروز عقب‌نشینی بی قید و شرط و یکجانبۀ صهیونیست‌ها از غزه ودومی سالروز امضای توافق‌نامۀ ننگین اوسلو.

در مقایسۀ اجمالی این دو الگو می‌توان گفت:

نخست: ببینیم آنچه «سود صلح ادعایی» می‌توانش خواند چیست:

ـ طرف فلسطینی موجودیت رژیم صهیونیستی بر حدود 80 درصد از زمین‌هایی راپذیرفت که به لحاظ تاریخی از آنِ فلسطین بودند، و از آن سوی، طرف اسرائیلیموجودیت حکومت فلسطین بر هیچ بخشی از زمین‌های فلسطین را به رسمیت نشناخت،بلکه حتی در رأی‌گیری برای عضویت موقت حکومت فلسطین در سازمان ملل متحد نیزرژیم صهیونیستی به سود آن رأی نداد.

ـ در حدود 20 درصد باقی مانده توافق شد که به جزیره‌های پراکنده‌ایتقسیم شود که به مناطق الف و ب و ج تقسیم شده است که هرکدام حدود 20 درصداز آن حدود را شامل می‌شود. به این ترتیب که منطقۀ الف زیر نظر نظام اداریفلسطین و منطقۀ ب تحت سلطۀ مشترک اسرائیل و فلسطین و منطقۀ ج کاملاً تحتکنترل امنیتی و اداری اسرائیلی است. بدین ترتیب حتی در تقسیم‌بندی‌ مذکورهم حرفی از موافقت «اسرائیل» با اعطای این مناطق به فلسطین در میان نیست،بلکه صرفاً مناطقی‌اند که طرف فلسطینی امور ساکنان آن را به هرنحوی سامانمی‌دهد و این یعنی اشغالگران مسئولیت قانونی خود در قبال مردم ساکنسرزمین‌های اشغال‌شده را به دیگری واگذار می‌کنند و همۀ امور هزینه‌برمانند بهداشت و آموزش و زیرساخت را به گردن حکومت فلسطین می‌اندازند.

ـ هیئت فلسطینی موافقت کرد که آنچه به شهر قدس و حق بازگشت پناهندگانفلسطینی به سرزمینشان مربوط می‌شود در مذاکرات مطرح نباشد و این مسائل رابه مذاکرات راه حل نهایی موکول کنند و هنوز بیست سال است که تکلیف اینمسائل روشن نشده است، بلکه برعکس، در مذاکرات کمپ دیوید 2 در سال 2000، کهمیان بیل کلینتون رئیس جمهور امریکا، و ایهود باراک، نخست وزیر رژیمصهیونیستی، مرحوم یاسر عرفات، رئیس حکومت فلسطین، برگزار شد، آنان کوشیدندکه موافقت مرحوم ابوعمار با کوتاه آمدن از قدس را جلب کنند و مذاکره‌کنندۀفلسطینی به‌صورت ضمنی پذیرفت که با تفاهم بر سر موضوع بازگشت فلسطینانمشکلی ندارد. 

ـ توافق‌نامۀ اوسلو سابقه‌ای به‌شدت منفی برای فلسطینیان به جا گذاشت،چون در آن سلطۀ بین المللی نادیده گرفته شد، نه از سازمان ملل متحد و نه ازدیگر نهادهای بین المللی و منطقه‌ای برای شرکت در مذاکرات و نه حتی مشورتدعوت نشد و مذاکره و فقط و فقط میان سه‌گانۀ امریکا ـ «اسرائیل» ـ فلسطینبود. این موضوعی پرمخاطره بود که فلسطینیان را از حقوق بین المللی‌شان و ازمشروعیت بین المللی محروم می‌کرد. با اینکه گاه در متن توافق‌نامه از ایننهادهای بین‌المللی یاد شده چرا خود آنها بدان دعوت نشدند؟

ـ توافق‌نامۀ اوسلو اولین عامل دودستگی در میان فلسطینیان بود. برای اینمذاکرات از نهادهای فلسطینی مانند شورای ملی فلسطین یا شورای اجراییسازمان آزادی‌بخش فلسطین و یا حتی موسسات ملی‌ای که از اجماع فلسطینیبرخوردار بودند دعوت نشد و از آنان مشورتی گرفته نشد. بلکه موضوع این بودکه یک گروه فلسطینی که متأسفانه پوشش مشروعیت منطقه‌ای و بین‌المللی دارد،تصمیم گرفت که قطب‌نمای مبارزات فلسطینیان را از مسیر خارج کند وتصمیم‌گیری را از فلسطینیان برباید و خود به تنهایی بدون هرگونه سلطۀ ملی وبدون استراتژی مشخص وارد مذاکرات شود و از حقوق مشروع ملت فلسطین کوتاهبیاید.

ـ کوتاه سخن آنکه اوسلو موفقیتی بزرگ برای «اسرائیل» بود و در برابرشکستی سخت برای فلسطین. با شکل‌گیری حکومت فلسطین این حکومت ابزاری برایسرکوب ملت فلسطین شد و در هماهنگی با دستگاه‌های امنیتی اسرائیل، مجاهدانرا به آن تحویل داد و اطلاعات امنیتی را در اختیار رژیم صهیونیستی نهاد.اما در برابر آنچه به دست آمد این بود که نخست وزیر رژیم صهیونیستی امروز27 سال بعد از آن توافق حتی حاضر به دیدار با رئیس فعلی حکومت فلسطینی،محمود عباس، نیست.

در سالروز هم‌بستگی با ملت فلسطین در 29 نوامبر 2012 حکومت فلسطینتوانست با رأی اعضای مجمع عمومی سازمان ملل، کشور ناظر غیر عضو در سازمانملل متحد شود.  این پس از بیست سال دستاورد و پیروزی سیاسی و دیپلماتیک وحقوقی مهمی دانسته شد. اما متأسفانه حکومت فلسطین تا این لحظه از اینموقعیت برای اقدامی مسالمت‌آمیز جهت برخورد حقوقی با رژیم صهیونیستی وکشاندن پروندۀ جنایات آن به دادگاه جنایی بین‌المللی اقدامی نکرده است.

دوم: ارزیابی مقاومت

ـ با پایان جنگ جهانی اول ملت فلسطین متوجه شد که کفۀ قدرت به سود حقوقاین ملت نیست و از زمان بیانیۀ منحوس بالفور کاملاً آشکار شد که نظام بینالمللی تصمیم گرفته که از رژیم صهیونیستیِ نوپا جانبداری کند و این همه باهدف تحقق نظریۀ استعمار نو در جهان پس از جنگ بود که به موجب آن رژیمصهیونیستی توده‌ای غربی و استعماری و پیشرفته بود که با آن می‌شد اهدافغربیان در دستیابی به مقدرات و مقدسات امت و در رأس آنها فلسطین حاصل آید.بدین ترتیب که فلسطین با زور و کشتار و ویرانی به میهن قومی یهودیانصهیونیست تبدیل شود. آنگاه بود که ملت فلسطین یکپارچه تصمیم گرفت که بجنگد ومقاومت کند تا استعمار نتواند با دل خوش به اهداف شوم خود برسد و به اینرژیم کینه‌جوی بیگانه اجازه ندهد که بخشی از میهنش شود و آن را دزدی بشمردکه امروز یا فردا بالاخره باید برود.

ـ با بررسی تاریخی عمیقی، مقاومت فلسطینی تصمیم گرفت که دست به جنگپارتیزانی بزند، چون فلسطین نمی‌توانست در آن زمان ارتش منظمی تشکیل دهد کهبتواند به جنگ ارتش اسرائیل با آن تجهیزات پیشرفتۀ غربی برود. بدین ترتیبهدف مقاومت بالابردن هزینه‌های اشغالگران در عرصۀ امنیت و اقتصاد شد تا کاربه جایی رسد که چاره‌ای جز رفتن نماند. مقاومت در رسیدن به این هدف تا چهحد موفق بو.

ـ شورش‌ها و انتفاضه‌های پی در پی فلسطینیان علیه اشغالگری بریتانیا وپس از آن اشغالگران صهیونیست، که فرزند نامشروع همان اشغالگران پیشینبودند، درگرفت و توانست حقوق خود را حفظ کند و تعریف تازه‌ای از پیروزی بهدست دهد. در این تعریف جدید، مقاومت به علت عدم موازنۀ قدرت نظامی توانیکسره کردن کار در میدان جنگ را ندارد، اما در عین حال مانع از پیروزی وتحقق اهداف طرف مقابل می‌شود. بدین ترتیب پیروزی و آزادی یک بخش از خاکمیهن مقدمۀ آزادی بخش دیگر می‌شود و این پیروزی‌های کوچک اما بزرگ با ایمانژرف به اینکه خاک فلسطین سرتاسر از دریا تا رود حق فلسطینیان است و بس وبا تراکم نیرو و استفاده از روش‌های جنگی با نیروهای محدود چریکی به دستمی‌آید.

ـ مقاومت توانست ثابت کند که اکثریت ملت فلسطینی از اصول ثابت خود کوتاهنخواهد آمد و هرچه هم زمان بگذرد باز مطالبه‌گر همین حقوق است بی هیچکوتاه آمدنی:

1. فلسطین سرزمینی جغرافیایی است از دریای مدیترانه تا رود اردن و از یکوجب از این خاک کوتاه نخواهد آمد و برای آزادکردن سرتاسر این خاک ازتاکتیک‌های مقطعی و نه استراتژی مرحله‌ای استفاده خواهد کرد. بدین ترتیبحتی اگر دولت فلسطینی بر مرزهای آنچه چهارم ژوئن 1967 خوانده می‌شود و بااجماع ملی و برنامۀ جامع ملی تشکیل شود، باز هم این به معنای پذیرش حقنداشته «اسرائیل» در ماندن در سرزمین فلسطین نیست و هر سخنی دربارۀشهروندان این رژیم جنایتکار و حق زیستن آنان چیزی نیست جز بازگشتشان بهکشورهایی که از آن آمده‌اند، اروپای شرقی و آسیای مرکزی و هر جای دیگر و نهفلسطین. این مسئله‌ای است که قدرت‌های بزرگ آن زمان ساخته‌اند و باید خودراهی برای حل آن بیابند و یافتن راه حل برای آیندۀ این مخلوقات فضاییبیگانه از سرزمینمان بر عهدۀ فلسطینیان نیست.

2. حق ملت فلسطین است که قدس را پایتخت ابدی فلسطین متحد بداند.

3. حق مهاجران فلسطینی است که به سرزمین خود بازگردند، به روستا و خانه وزمینی که در آن زاده شدند و اشغالگران مصادره کرده‌اند. همچنین اینفلسطینان باید بابت سال‌های محرومیت و دربه‌دری غرامت بگیرند.

4. حق ملت فلسطین است که با کرامت و آزاد و در امنیت و به دور از تحریم و آزار زندگی کنند، مانند هر ملت آزادی در جهان.
ـ مقاومت فلسطینی توانست در برابر اشغالگران صهیونیست بایستد و در سپتامبر2005 آنان را از غزه بیرون اندازد و این با اجرای همان اصل بالا بردن هزینۀاقتصادی و امنیتی اشغالگران عملی شد. برای همین بود که آریل شارون معدوم،که «شاه اسرائیل» خوانده می‌شد، آن زمان تصمیم به عقب‌نشینی یکجانبه و بدونهرگونه توافقی از غزه را گرفت. مساحت غزه حدود 380 کیلومتر مربع و 2درصدمساحت فلسطین تاریخی است و به فضل خداوند می‌تواند مبنای آزادسازی کاملفلسطین باشد.

ـ مقاومت فلسطین توانست سه جنگ وحشیانه را که اشغالگران آغازگر آن بودند( در سال‌های 2008، 2012، 2014) و با هدف شکستن مقاومت و جداکردن رهبرانفلسطینی از ملت فلسطین و در رأس آنها جنبش مقاومت اسلامی حماس و جنبش جهاداسلامی انجام شد ناکام بگذارد. مقاومت و ایستادگی ملت ما در کمین دشمن بود وبا وجود ویرانی عظیمی که این حملات به بار آورد و با وجود هم‌پیمانیایالات متحده با دشمن و تأمین پول و سلاح‌های ممنوعه برای آنان، مانندفسفور سفید و بمب خوشه‌ای، باز هم دشمن نتوانست وارد غزه شود و نتوانست بههیچ یک از اهداف شومش دست یابد و برای آتش بس دست به دامان توافق‌های پیشینشد و به شرط‌های مقاومت تن داد. البته طبق معمول عهدشکنی کرد و توافق هارا زیر پاگذشت.

ـ همان‌طور که در آغاز سخن گفتم ملت فلسطین برای ضربه زدن به رژیمصهیونیستی راه‌های تازه‌ای ابداع می کند و با ابتکار عمل خود در مقاومتهربار آن را غافلگیر می کند و بدان ضربه می زند.

نتیجه گیری

یک حکیم هندی می‌گوید: «برای آنکه وکیل خوبی باشی لازم نیست حتماً قانونرا خوب بدانی، اما حتماً باید قاضی را خوب بشناسی». ملت فلسطین می‌داند کهقاضی و نظام بین الملل همچنان همان پیغام‌های منفی جانبدارانه را علیه ملتما می‌دهد و قوانین بین‌المللی که نهادهای مشروع بین‌الملل علیه اشغالگرانصادر کرده‌اند دست‌کم قوانینی بی دست و پا هستند که به هیچ کاری نمی‌آیند؛چون اجرایی نمی‌شوند. این نهادهای بین المللی با اینکه به نژادپرستیاشغالگران اعتراف کرده‌اند و آن را قلۀ تبعیض نژادی دانسته‌اند، اما عضویتدائم آن در سازمان ملل را پذیرفته‌اند و هرچند به لزوم عقب‌نشینی آن بهمرزهای 1967 حکم داده‌اند، اما این رژیم کار خود را می‌کند و به همین مرزهاهم رضایت نمی‌دهد و با سیلی زدن به صورت مشروعیت بین المللی قدس را پایتختخود می‌داند.

بر این اساس، ملت فلسطین است که باید تصمیم بگیرد که می خواهد با هر چهدر دست دارد مبارزه کند و از این راه حقوق خود را بازیابد. برای گرفتن اینحق دو راه بیشتر نیست: یا تغییر معیارهای ظالمانه و تبدیل آنها به ابزاریبرای راندن رژیم صهیونیستی به سوی اضمحلال و نابودی و تحقق حق تعیین سرنوشتبرای ملت فلسطین و این یعنی ادامه مبارزۀ دیپلماتیک و سیاسی؛ دوم اینکهدست به مقاومت نظامی و سیاسی و رسانه‌ای فراگیر و گسترده زند تا دشمنخسارت‌های مادی و امنیتی فراوان بیند و به خواسته‌های ملت قهرمان ما تن دهدو فلسطین از دریای مدیترانه تا رود اردن آزاد شود، به لطف خداوند و به دستمردان قهرمانی که دشمن را خوب می‌شناسند.

منبع: دیپلماسی ایرانی

لینک کوتاه:

کپی شد